با حسرت و غم میگذرد هر روزم
دلتنگم و چشم بر حرم میدوزم
هر هفته #شب_جمعه شبیه آتش
از داغ فراقِ کربلا میسوزم!
#مرضیه_عاطفی
#امام_زمان
#هذا_یوم_الجمعه
#دوبیتی
هر آینه از غیب ندا می آید
از ماذنه ی فَرَج صدا می آید
ای منتظران گناه را ترک کنید
ارباب خودش پیش شما می آید
#امیر_عظیمی
#امام_زمان_مناجات
شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم
از این خراب تر آقا نمی شود حالم
هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون
به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم
گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم
بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم
مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم
ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم
فدای تار عبایت، بگیر دستم را
بگیر دست دلم را، مریض احوالم
به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما
که هیچ نور امیدی نمانده در عالم
میان روضه ی گودال این دلم گیر است
شبیه جد غریبت اسیر گودالم
هنوز هم که هنوز است دل پریشان
صدای نعل جدید و شروع جنجالم
هنوز هم که هنوز است در تب و تابم
هنوز گریه کن روضه های خلخالم
#وحید_محمدی
#امام_زمان_مناجات
#هذا_یوم_الجمعه
لال است آنزبان که نگوید ثنایتو
کور است دیدهایکهببیند سوایتو
رحمتبهروح"صائب"شیرینسخن که گفت:
«عالم پر است از تو و خالی است جای تو»
از آنسری،کهپای گذاری بهچشم ما
ایچشمجبرئیل امین! جای پای تو
هرشب،دلممسافرسردابسامرهست
همچونکبوتری که پرد درهوای تو
شب های جمعه ناحیه خوانند انبیا
در صحن سیّدالشّهدا با صدای تو
ای کاش در کنارحرم،صبحجمعهای
تو بر حسین گریه کنی، ما برای تو
هرنیمهشب که بهرظهورت،دعاکنی
آمین فاطمه است، جواب دعای تو
دارند التماس دعا از تو دوستان
هر لحظه در زیارت کرببلای تو
بگذارما به جای توگرییم بر حسین
تبدیل تابهخون نشود،اشکهایتو
"میثم"اگر بهکعبه بود،لحظة ظهور
زیبد کند هزار سر و جان فدای تو
#غلامرضا_سازگار
#امام_زمان_مناجات
#هذا_یوم_الجمعه
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان
شرم دارم خجلم من ز شما آقا جان
با چه رویی بنویسم ز غم دوری تو
که گناهان من آزرده تو را آقا جان
مهربانانه به یاد همه ی ما هستی
آه از غفلت روز و شب ما آقا جان
صحن چشمان ترم منتظر مقدم توست
قدمی رنجه نما ، بهر خدا آقا جان
صبح آدینه قلم کوی تو را می پوید
می شود همسفر باد صبا آقا جان
قلم و دست غلامانه ی من می لرزد
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان
#مرتضی_روح_افزا
#امام_زمان_مناجات
در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد
سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد
جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق
هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد
بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه
از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد
ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی
ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد
جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق
رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد
گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی
خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد
ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند
نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد
در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین
برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد
رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست
من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد
شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو
آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد
اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او
سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد
کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود
خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد
تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار
روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد
کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان
مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
این جعفر طیار بود هست علی
این شیر دلاوراست پابست علی
هرچند نبود درغدیر اما بود
از جام ولایت علی مست علی
.....
غم مونس قلب احمد مختار است
خونبار دوچشم حیدر کرار است
زهرا به تسلای علی آمده است
چون روز عزای جعفر طیار است
#مصطفی_نظری_طهرانی
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_جعفر_طیار
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار
دیدم که نشستم به حضور دو علمدار
دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان
دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار
این شیرِ حسینبنعلی، حضرت عباس
آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار
این بهر حسینبنعلی یار و برادر
این نیز برادر به علی، حیدر کرار
عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛
کای جان عمو! نور دل احمد مختار!
در یاری اسلام، چنان پای فشردی
تا دست تو گردید جدا در صف پیکار
در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت:
ای ماه بنیهاشم، ای مطلعالانوار
هم چهره نهادند به پای تو ملایک
هم بوسهزده دست تو را سیّد ابرار
هرچند که در موته جدا گشت دو دستم
در یاری دین از دم شمشیر شرربار
دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم
ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار
من مثل تو یک ساقی بیآب نبودم
ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار
سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید
نخل قد تو از سر زین گشت نگونسار
من خجلت بیآبی طفلان نکشیدم
اشک تو از این غصه روان بود به رخسار
باید که بگریند شهیدان همه تا حشر
در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار
یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی
گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار
بیدستی تو باعث آن شد که ز هرسو
آید به تنت زخم روی زخم، دگربار
بگریست اگر در غم من چشم پیمبر
بشکست غم تو کمر از حجّت دادار
در ماتم من اشک علی ریخت به صورت
در ماتم تو فاطمه گردید عزادار
این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر
همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار
زیبد که ببالیم به افواج ملایک
تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار
من باب جهاد استم و تو باب حسینی
یابند ز تو در حرم خون خدا بار
«میثم» به ثنای علی و آل کند فخر
خورده است به طبعش نفس میثم تمار
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
فرازی از خطبه امام سجادعلیهالسلام
در مسجد شام:
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ
أُعْطِينَا...
...الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ....
..وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ....
...و مِنَّا الطَّيَّارُ...
ــــــــــــــــــــ
بی باکی و شیـوائیِ گفتـار از ماست
آقای جهان ، احمـد مختـار از ماست
در سلسلـه بستـه ، وسطِ بزم یزید
فرمود علی:«جعفر طیار از ماست»
#محمدعلی_انصاری
#حضرت_جعفر_طیار
شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه
شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه
گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی
که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه
آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند
بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه
تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد
ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه
این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود
جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه
کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی
اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه
کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش
ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه
کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام
ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه
کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی
دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه
بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا
ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه
دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان
ناله میزد از روی تل واحمزتا واجعفراه
#عبدالحسین
#حضرت_جعفر_طیار
سال ها هر لحظه بیش از پیش غربت داشتن
علتش این است با حیدر اخوت داشتن
تو نخستین مرد این قومی که فخرت باشد این :
خَلقا و خُلقا به پیغمبر شباهت داشتن
ای به قربانت که حتی نوح هم دارد نیاز
از تو در روز جزا برگ شفاعت داشتن
بر نماز جعفر طیار تکیه می کنیم
در شب دلواپسی ها ، وقت حاجت داشتن
ای نجاشی ها مسلمانان کوه همتت
ای چراغ شاهراه استقامت داشتن
آن زمان السابقون السابقون گشتی که بود
شرک فخر ِ مدعی های خلافت داشتن
کیستی بابای این امت برادر خوانده ات؟
شد نصیب چند تن این حد سعادت داشتن
خوش قدم بودی و خیبر پیش پایت فتح شد
این خودش یعنی که خیر بی نهایت داشتن
شادمان از فتح خیبر یا که دیدارت شود
حضرت عین الیقین مانده است و حیرت داشتن
گرچه دادی دست اما پرچم از دستت نرفت
این چنین باید به این مکتب ارادت داشتن
از تو می گیرد ابوفاضل مدد در علقمه
می دهد بر کل عالم درس غیرت داشتن
پرچمت دست فراری ها نمی افتاد کاش
نیست کار هر کسی مثل تو جرات داشتن
روز های حیدر کرار بی تو پر شد از
دم به دم از جای خالی ات شکایت داشتن
خانه ات شد ماجرایش چون فدک بعد از نبی
آه آه از روزگار ،آه از حسادت داشتن
تشنه جان دادی ولی اسما بدون تو نداشت
در دلش یک ذره ترس ِ هتک حرمت داشتن
.....
ای امیر موته این حق عروس تو نبود
در چهل منزل به تن رخت اسارت داشتن
#محمدحسین_رحیمیان