eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین(ع)-مدح و ولادت ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم عمّار یاسر، اَصبغ و سلمان و مالکیم حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم با یک اشاره اش سر و جان را فدا کنیم شکر خدا که گرمی بازار حیدریم حتّی شب ولادت اربابمان حسین مشغول به سرودن اشعار حیدریم یا مرتضی علی علی مولا علی علی اذکار ماست بس که گرفتار حیدریم طبق «فمَن یَمُت یَرَنی» در زمان مرگ ... ... ما محو دیدن گُل رخسار حیدریم فصل بصیرت است و به دنبال اصلحیم در اوج فتنه نوکر بیدار حیدریم ما جز علی به هیچ کسی دل نمی دهیم حتّی به قدر یک نفسی دل نمی دهیم ما تشنه ایم جرعه ی آبی به ما دهید بهتر بُوَد که ظرف شرابی به ما دهید چندین شب است باده ی نابی نخورده ایم لطفی کنید و باده ی نابی به ما دهید ما قصد پای بوسی تان را نموده ایم در بین جاده ایم، رکابی به ما دهید کرب و بلا محلّ عبور و مرور ماست آن لحظه ای که حال خرابی به ما دهید یک بار کافی است که بگوییم «یا حسین» قبل از ختام، کوه ثوابی به ما دهید جشن تولّد تو و سجّاد و ساقی است باید سه وعده سور حسابی به ما دهید وقتی به ما «حسین حسین» وحی می کنید پس واجب است تا که کتابی به ما دهید پیغمبریم و خدمت ارباب می کنیم نام تو را به صفحه ی دل قاب می کنیم ارباب ما رسیده و دنیا شلوغ شد دنیا فقط نه... عالم بالا شلوغ شد بازار نوکری من و تو گرفته است شکر خدا دوباره سر ما شلوغ شد با فوجی از فرشته، بزرگ ملائکه ... ... آمد زمین و خانه ی مولا شلوغ شد در دست هر فرشته هدایای شاخصی ست اطراف گاهواره ی آقا شلوغ شد از برکت رسیدن ارباب شیعه ها حتّی کِنِشت و دِیر و کلیسا شلوغ شد با کشتی نجات سریع و وسیع او نقطه به نقطه دامن دریا شلوغ شد خالی شده جهنّم و آتش فرو نشست در عین حال، جنّت اعلی شلوغ شد فرزند دومین پیمبر پسر شده زهرا دوباره مادر و حیدر پدر شده وقتی که رو به وادی میقات می کنیم با ذکر «یا حسین» مناجات می کنیم مصداق «یا مُفتّح الأبواب» نام اوست ما با حسین، سِیر سماوات می کنیم مهرش که روزی دل هر کس نمی شود با مهر او همیشه مباهات می کنیم ما که عذاب قبر نداریم با حسین با حرز یار، دفع بلیّات می کنیم این که سرشت ما همه از خاک کربلاست با منطق فلاسفه اثبات می کنیم با کربلای او چه نیازی به جنّت است اعراض از تمامی جنّات می کنیم وقتی که نام حضرت ارباب می بریم خوشنود قلب عمّه ی سادات می کنیم هر دلبری که دلبر آقا نمی شود هر خواهری که زینب کبری نمی شود شأن نزول و روح کتاب خدا حسین والفجر و مریم و فلق و وَالضّحی حسین تو آمدی و جمع شما جمع گشته است زهرا، حسن، نبی خدا، مرتضی، حسین تو آمدی و آل عبا با تو پا گرفت بی تو چه ناقص است حدیث کسا حسین روز ازل که نامه ی ما را نوشته اند افتاده کار محشر ما با شما حسین وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت در گوش من به جای اذان گفت «یا حسین» در مکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام در ابتدا حسین وَ در انتها حسین رغبت نمی کنم که روم جای دیگری وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین ما غیر درب خانه تان در نمی زنیم ما رو به غیر آل پیمبر نمی زنیم از بس که باوقار بُوَد برگزیدنی ست ناز نگاه یوسف زهرا خریدنی ست نجوای هر شبانه ی قبل از ولادتش با گریه های حضرت زهرا شنیدنی ست فطرس ز برکت قدمش بال و پر گرفت این بال ها به عرش خدا هم پریدنی ست مهرش در آسمان نبی پر تلألؤ است تصویر عشق او به پیمبر کشیدنی ست او شیر را ز دست نبی ارتزاق کرد بس که لبن ز دست پیمبر مکیدنی ست اصلاً عجیب نیست که او یک پیمبر است معراج او به دوش محمّد چه دیدنی ست شیرین تر از شراب عسل بوسه از گلوست یعنی که طعم بوسه ی دلبر چشیدنی ست حس می کنم که زائر شش گوشه می شوم از بس که عطر سیب حریمش وزیدنی ست هنگام پای بوسی اش از غم، بری شدم پایین پا رسیدم علی اکبری شدم محمد فردوسی...........
امام حسین(ع)-ولادت-رباعیات   ای آن که تو را حُسن خداداد بود میلاد تو جلوه گاه ایجاد بود ما را به نگاه لطف خود شادان کن امروز که قلب فاطمه شاد بود ××× امشب که فضا پُر است از بوی حسین عطر گل سرخ آید از سوی حسین ای فطرس پر سوخته احرام ببند از بهر طواف کعبۀ روی حسین ×××   ما ریزه خور خوان گل فاطمه ایم پروردۀ احسان گل فاطمه ایم خاریم ولی به یمن میلاد حسین صد شکر که مهمان گل فاطمه ایم ××× از عشقِ حسین تا تکلّم کردند قدسی نفسان باز تبسّم کردند از بهر زیارتِ حسین بن علی در خاکِ قدوم او تیممّ کردند سید هاشم وفایی........
امام حسین(ع)-ولادت نور خدا در دل شب ها رسید سپیده زد، شمس دلارآ رسید خبر بده به فطرس ای جبرییل دوای درد تو، مسیحا رسید بیا خودت را برسان پیش او بال و پرت سوخت، مداوا رسید گدا.. گدا.. آی گدایان شهر! رحمت واسعه به دنیا رسد ملجاء هر شاه و گدا آمده شاهِ شهیدِ شهدا آمده آمده و نبی ست بالا سرش گرفته قنداقه ی او در برش بوسه زند گاه به دستان او گاه به پیشانی و بر حنجرش چه هدیه ای داده خدا بر نبی خوشا به حال پدر و مادرش آمده تا «حسینُ منّی» شود تا که بخوانند چو پیغمبرش خون خدا، جان پیمبر حسین عشق علی، عزیز  مادر حسین او و حسن زیور اهل بهشت دو سیّد و سرور اهل بهشت شد پدرش آل نبی را شجر بار و برش گوهر اهل بهشت سَیّدة ُالنّساء بود مادرش مادر او مادر اهل بهشت برادرش ساقی اولاد او دو دست او ساغر اهل بهشت بهشتی اند آلِ حسینِ علی بهشت شد مالِ حسینِ علی عرش خداوند نگهبان او جان خداوند شده جان او فاطمه جان بخواب چون می شود روح امین سلسله جنبان او گریه چو می نماید از تشنگی ملائکه شوند گریان او مشربه ی اوست لب مصطفا ای به فدای لب و دندان او نیست کسی تشنه به دور و برش آب بود مهریه ی مادرش شاه حسین است و ما نوکریم ز نوکری او همه سروریم ما همگی کبوتر بام او پر بکشد به هر کجا، می پریم ناز فقط مال حسین است و بس هر چه که او ناز کند می خرییم فضیلت گریه به او این بود ره به دعای خواهرش می بریم حسین ای پادشه انس و جان نوکریت عزّت و ایمانمان تو را اِمامُ الشُّهدا خوانده اند چشمه ی جوشان بقا خوانده اند "لَحمُکَ مِن لَحمِ بَشَر" بود اگر چرا تو را خون خدا خوانده اند نَه خامس آل عبا، بل تو را پنج تن آل عبا خوانده اند تو همه شان بودی و در کربلا حیف ترا جدا جدا خوانده اند ای تن پاره پاره هر صبح و شام علیکَ منّی سلامٌ سلام امیر عظیمی..........
امام حسین(ع)-ولادت ای عاشقان ! خورشید در آیینه گل کرد نور خدا ، در کوچه باغ سینه گل کرد عالم مُعطّر شد ز نور عصمتی سبز نور کمال حضرت آیینه گل کرد شوریدگان عشق ! بوی یار آمد مهر جمال دلبر دیرینه گل کرد زد خنده خورشید شهادت بر شب ما خون خدا ، ای عاشقان ! دوشینه گل کرد بوی خوش معصوم پنجم منتشر شد ماه مدینه ، در شب آدینه گل کرد شکر خدا،‌ شب رفت و فجر صادق آمد ای عاشقان ! خورشید در آیینه گل کرد رضا اسماعیلی........
امام حسین(ع)-مدح و ولادت مه منوّر شعبان مه رسول خداست مه مبارك میلاد سیدالشهداست به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر كه روی دست محمد عیان چراغ هداست تمام دین به روی دست‌های ختم رسل و یا كتاب خدا روی سینة زهراست به عدل و عزت و آزادی و كمال و شرف خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست ملك به حسن تماشائیش، شده مبهوت كه این امام حسین است یا رسول خداست نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش كه بوی عطر خدا در مشام باد صباست اگر تمام ملائك ز گاهوارة او پر دوباره چو فطرس طلب كنند رواست نبی به طلعت زیباش خنده كرد و گریست خدا به یمن قدومش بهشت را آراست ز گاهواره به گودال خون نگاهی كرد به خویش گفت كه میلاد ما شهادت ماست تمام خلقت یك لحظه بی حسین مباد كه بی حسین زمین بی‌كس و زمان تنهاست به حلق تشنه و لب‌های خشك او سوگند كه خون او به گلستان وحی، آب بقاست گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست از آن تمام بلاها به چشم او زیباست مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین خدای داد به او هست و هست او را خواست اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باك كه گشت قامت اسلام با قیامش راست وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست كه تا قیام قیامت از او نماز به پاست همیشه حج به وجود حسین می‌بالد كه كربلاش صفا بود و مروه شام بلاست نماز و روزه و حج و جهاد می‌گویند حیات ما همه مرهون سیدالشهداست به پور هند جگر خواره چون گشاید دست كسی كه رشد و نموّش به دامن زهراست زهی جلال كه در روی خون گرفتة او به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست مگر نه خوردن خاك آمده به شرع حرام چه حكمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟ به تحت قبّه او كن بلند دست نیاز بگیر حاجت خود را كه مستجاب دعاست همه به حشر صدا می‌زنند یا زهرا ولی ز فاطمه آید ندا، حسین كجاست اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست قسم به ذات خداوند قادر بی چون كه خونبهاش خداوندگار بی همتاست تمام اهل قیامت به چشم می‌بینند حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست هنوز نالة هل من معین اوست بلند هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش هنوز پیكر صد چاك او به دوش شماست حسین رهبر آزادگان به هر عصری حسین راه نمای تمام نهضت‌هاست حسین مشعل تابندة هدایت خلق حسین مصحف نور است و آیت عظماست حسین جان دعا، جان ذكر، جان نماز حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست گواه زندة من، ارجعی الی ربك كه بر حسین همانا خدا مدیحه سراست حسین سورة فجر و حسین آیه نور حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست حسین زندة حق و حسین كشتة حق حسین بر همه باطل ستیزها مولاست به وصف او كه خدایش ثنا كند میثم قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست استاد سازگار.......
به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی ست بت بتخانه و رهبان کنشتم لیلی ست خاک من خاک جنون است و سرشتم لیلی ست هر چه در مکتب استاد نوشتم لیلی ست جز به این حرف ندارد قلم من میلی دفترم پر شده از لیلی لیلی لیلی می نویسم لیلی تا که بخوانیم حسین تا جنون را به نهایت برسانیم حسین آن که بی او نفسی هم نتوانیم حسین وقت یک ذکر همه هم ضربانیم: حسین او همان است که هر وقت از او می خوانم از دل عرش خدا فاطمه گوید جانم گر چه در عشق فقط لاف زدن را بلدیم گر چه چندی ست که بی روح تر از هر جسدیم گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم از ازل حلقه به گوش در این خانه شدیم سجده ی شکر برآریم که دیوانه شدیم محسن عرب خالقی
ما که هستیم ؟ انتخابِ حسین از دعاهایِ مستجابِ حسین گَردِ راهی در آفتابِ حسین پرِ کاهی در التهابِ حسین  گِلی از خاکِ بوترابِ حسین ما که هستیم ؟ یک صواب حسین دورِ مَجنون گذشت ، نوبتِ ماست قرنها می‌شود که صحبتِ ماست چهارده قرن حرف حیرتِ ماست  قصه‌یِ قِدمَتِ رفاقتِ ماست عشق فرمود آنکه قیمتِ ماست نیست غیر از دلی خرابِ حسین در میانِ دلم حرارتِ کیست؟ شده‌ام عاشق ، این عنایت کیست ؟ سوختم آتشِ محبت کیست ؟ بویِ سیب است بویِ تربتِ کیست ؟ محشرِ کیست این ، قیامتِ کیست کیست ارباب جُز جنابِ حسین ای تمام شکوهت تمامِ علی پدر سه علی امام علی نور ای نورِ مُستدامِ علی می‌تَپد سینه‌ات به نامِ علی چیست رویِ لبت سلام علی جز علی نیست در کتابِ حسین رنگ سبزِ سیادت زهرا عطر و بوی قداست زهرا نورِ صبح عبادت زهرا آفتابِ سعادت زهرا جان حسین است عادت زهرا خود زهراست بازتابِ حسین کیست زینب جز انعکاسِ علی کیست زینب همه حواسِ علی کیست خانوم ؟ انبعاث علی باغبانِ حسین یاسِ علی کیست زینب علی شناسِ علی حضرت فاطمه به قابِ حسین جلوه‌ی اعتبارت عباس است جذبه ذوالفقارت عباس است سایه‌ی اقتدارت عباس است در شب بعد کارَت عباس است همه‌ی کارو بارت عباس است مستم از ساقیِ شرابِ حسین   سرِ سال است و این شبِ جمعه آمدم با یقین ، شبِ جمعه تا شَوَم خوشه چین شبِ جمعه حاجتم را همین شبِ جمعه داد ام‌البنین شبِ جمعه مادری از بَنی کِلابِ حسین  ذکر ما کربلا امام رضاست لطف آقایِ ما امام رضاست اثرِ ذکر یا امام رضاست دستِ ما نیست با امام رضاست کَس و کارِ گدا امام رضاست گفته‌ام بارها رضا به حسین   از دعایِ نماز مادرها حَرَمَت پُر شد از کبوترها خوشبحال من و پیمبر ها سجده داریم رویِ مرمرها ما که بُردیم صد برابرها تاکه رفتیم در حسابِ حسین از تو داریم سَروَری‌ها را آبروها و نوکری‌ها را بینِ روضه برادری‌ها را بشمارید آخری‌ها را نتکانید پادری‌ها را کُلُّ خیر است تا به باب حسین جلوه‌ات تا نصیبِ غیر تو شد سائلی آمد و زُهیر تو شد جُون شد عابِس و ، بُرِیر تو شد وَهَبَت شد ، حبیبِ دِیرِ تو شد حُر شد و عاقبت بخیرِ تو شد همه سر داده در رکابِ حسین میکُشیَم سزایِ دل این است پشتِ در دستهایِ مسکین است حاجتم گیرِ یک ، دو آمین است پایِ شش گوشه گریه تسکین است وایِ من نامِ تو چه شیرین است می‌چکد از لبم گلابِ حسین آه از شام هول آورِ قبر ما و تنهایی مقدر قبر در شب تنگی و مکدرِ قبر بینِ تاریکی مکررِ قبر در سوال نکیر و منکر قبر ما چه داریم جز جوابِ حسین منم و این سلام و این تسلیم تو و زلفی گشوده دستِ نسیم منم و باز هم هوای قدیم گوشه‌ای در حرم کنارِ کریم کاش می‌شد شبیه ابراهیم می‌شدم در شبی مُجابِ حسین پایِ ایوانِ تو خلیل اُفتاد پشتِ سر باز جبرئیل اُفتاد پدری پیر آمد و  عَلیل اُفتاد مادری خسته با دخیل اُفتاد در شفایش چه قال و قیل اُفتاد چاییِ روضه است یا شرابِ حسین تشنه بودی بگو که آبت داد؟ آب گفتی کسی جوابت داد؟ آب بر کودکِ ربابت داد؟ کمکی وقتِ اضطرابت داد؟ یا‌که با چکمه‌ای عذابت داد گریه‌ام هست از آب آبِ حسین
امشب شب نزول تمام ملایک است باور کنید بخت، به کام ملایک است هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملایک است بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان صبح قیامت است، قیام ملایک است بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو چشمش به ماه روی امام ملایک است -امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است -قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید امشب شب طلوع چراغ هـدایت است -این شمع جمع محفل اولاد آدم است -این کشتی نجـات غریقان عالم است پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش صف بسته‌انــد دور و بـر گاهـواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستـاره‌اش خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد مرهون لطف و مرحمت بـی‌شماره‌اش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشاره‌اش -در روز حشر با کَرَم خود چه‌ها کند -ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند ملک وجود بسته به یک تار مـوی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او صورت نهد به خـاک قدم‌هـاش آبرو تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او -باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است -بالله قسم!رسول خدا هم حسینی است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امـام شهیـدی که همچنان بایـد شـب ولادت او هـم بـر او گریست ایـن کشتـۀ خـداست وگرنــه بــرای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ داده نشـان بـه قاتل خود هم ره بهشت یالعجب!خدای بزرگ!این حسین، کیست؟ -یک بنده و هـزار خصـال خدایی‌اش -در عین بندگی‌ست جلال خدایی‌اش خوبــان روزگـار همـه خـاک راه او آزادگی‌ست عبــد غــلام سیــاه او فرهنگ ما نتیجـۀ صبـر و مقـاومت دانشگــه تمــام مــلل قتلگــاه او مـن منکـر شفــاعت او نیستم ولـی کافی‌ست بر نجات همه یک نگاه او تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عین بی‌کسـی همـه عالم سپاه او -بی‌ او غریب و بی‌کس و تنهاست عالمی -یـارب!مبـاد سایـۀ او کـم شــود دمـی پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش قرآن مـاست مصحف صدپارۀ تنش خواهیـد دیــد روز قیــامت ز چـارسو ریــزد بــرات عفــو الهــی ز دامنش در روز حشــر، زخـم شیهدان عالم‌اند گل‌های سرخ روی خدایـی ز گلشنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید کفو کریم خوانـد بـه گودال، دشمنش -کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش -با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکبش؟ ما بی‌قـرار او شده‌ایم ایـن قــرار ماست هرجا که هست خـاک ره او مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خـود سـرخ کرده‌ایم فـردا لبـاس سینه‌زنـی افتخــار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همـان چـوب دار ماست بر سنگ قبـر مـا بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست -روز ازل کـه آب و گل ما سرشته‌ شد -نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد نــام حسیـن نـزد خـدا اسـم اعظم است خـون گلـوی تشنــۀ او اشــک آدم است خواهـی اگـر درست بدانی حسین کیست قــرآن روی قـلب رســول مکــرم است بـر خـون پـاک او که نیفتد دمی ز جوش تنهـا خـدای عزوجــل صــاحب دم است خون‌نامـۀ شهــادت او بــاغ لاله‌هــاست یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است
ای آسمان تا محضرت پرواز کردم این قصه را با نام تو آغاز کردم با نیتت قرآن دل را بازکردم در دفتر دل نکته های ناب آمد اقرا باسم حضرت ارباب آمد . از احتمال و شاید و اما حذر کن هر چه گنهکار است را امشب خبر کن فطرس کمی بال و پرت را بازتر کن ما را ببر تا میهمانی شفاعت برپاست آنجا میهمانی شفاعت . آن خانه ای که مهبط روح الامین است سر رشته ای محکم تر از حبل المتین است آن خانه ای که جلوه گاه مومنین است آنجا که بال جبرئیلش فرش باشد هرچند روی فرش باشد عرش باشد . امشب دلیل بود هر چه هست آمد هر باده ای در پیشگاهش مست آمد لبخند زهرا معنی اش این است... آمد چون روح تازه آمد و جان زمین شد آمد حسین و نور مهمان زمین شد . آمد به دنیا ماه دلبند خداوند حتما دلیلی داشت لبخند خداوند در دلربایی هست مانند خداوند دل را به نام او زده پس عاشق اوست حتما احب الله هر کس عاشق اوست . آمد زمین تا آسمان روشن بماند آمد که شمع عاشقان روشن بماند والفجر آمد تا جهان روشن بماند در روشنایی بی همانند است آری روشنترین نور خداوند است آری . او می رسد تا عشق بی معنا نماند حتی خدا در عشق بی همتا نماند راهی برای عاشق شیدا نماند جز اینکه گوید نیست معبودی به جز تو من عاشق تو هستم اینگونه فزت . فزت که شمع عشق را پروانه هستم فزت که تنها نوکر این خانه هستم با هر که شد بیگانه اش بیگانه هستم هرجا که باشم ساکن کوی حسینم پروانه ام پروانه روی حسینم . ارباب جان! ای که نگاهت جان پذیر است هر درد سختی پیش تو درمان پذیر است صد معجزه با نام تو امکان پذیر است پیش خدا گریه برایت فرق دارد حتی زمین کربلایت فرق دارد . ای کربلا ای دیدنت رویای عاشق یک ذره از خاکت همه دنیای عاشق ای کربلا ای کعبه دلهای عاشق الحق قیاس ناقصی کردم ببخشید اسم تو را با کعبه آوردم ببخشید . از کربلا گفتیم دلها سوخت کم کم حتی دل بی درد دنیا سوخت کم کم از آتشی که خیمه ات را سوخت کم کم ای جان تو آماده از روز ولادت این شام میلاد است یا شام شهادت؟!
🌺 🌺 🌺 باد بر خیلِ رسولانِ معظَّم صلوات خاصه بر خاتم و بر آل مکرم صلوات مژده ای اهل ولا آمد آنکه مرجانِ دو دریاست به قرآن آمد پسرِ فاطمه ، سر حلقة خوبان آمد آنکه از جان گذرد در ره یزدان آمد بر وِی از موسی و از عیسی مریم صلوات جان به قربان که شهداست اُسوة مردم آزاده ، عزیز زهراست مکتبش مکتب جانبازی و ایثار و وفاست جلوة مکتب او واقعة بر چنین مکتب و استاد معظم صلوات جبرئیل است که از امر خداوند مبین همرهِ خیل ملائک شده نازل به زمین بهر تبریک به پیغمبرِ والای امین همه با دیدنِ شمسِ رخِ آن ماه جبین هدیه کردند به پیغمبر اکرم صلوات بین آنها ملکی بود ، پرش سوخته بود آتش خشمِ خدا ، کار وی افروخته بود لیک نادم شده غمها به دل اندوخته بود چشمِ اُمّید به الطافِ نبی دوخته بود در دلش شوق به لب داشت دمادم صلوات گفت جبریل ؛ الا ! ختم رسل ، نور جلی آن زمانی که خدای ابدیّ و ازلی عرضه بر خیل ملک کرد تولای علی این ملک امر ولایت نپذیرفت ولی حال گشته سخنش ناد علی ، هم صلوات آن ملک چونکه تولای علی کرد قبول احمدش کرد شفاعت ، بر حق شد مقبول گفت با دلسوخته از لطف ، رسول متبرک پرِ خود ساز به فرزند بتول این عمل کرد و به لب داشت مسلّم صلوات بُرد چون سوی دست نیاز حق به او داد پرِ تازه برای پرواز کرد با ناز ، پرش باز ، نمود این آواز که عطا کرد به من بال ، حسین از اعجاز کرد تقدیم به سردارِ محرّم صلوات پر سوی عرش زد و کرد به عالم اعلام شدم آزاد من از رنج و عذاب و آلام همه اینها بُود از مرحمت سوّم امام می رسانم به حسین هر که به او داد سلام هر کجا بشنوم این معجزه گویم صلوات این بُود مظهر حق ، خامس اصحاب معنی است و به محبوب فداست تحت آن قبّه که بر روی مزارش بر پاست مستجاب است دعا ، ضامنِ این امر خداست خاصه گر بهر دعا بود مقدّم صلوات این حسین است کز او پایه دین شد محکم گشت قنداقة او زینت عرش اعظم زده بر قلّة ایثار و شرف ، او پرچم می زند روز قیامت ، کفِ افسوس به هم هر که بر حضرتِ او هدیه کند کم صلوات چه حسینی که بُود در رگِ او خون خدا ساکن ، فاتح ملک دلها تربت اطهرِ او هست به هر درد ، دوا مجلس روضة او بحرِ خروشانِ سخا به امیدی که شوی غرق در این یم صلوات رهبرِ مردم آگاه حسین است حسین صاحبِ عِزّ و فر و جاه حسین است حسین اُسوة سیرِ الی الله حسین است حسین بر حسینی که بُود عزّت آدم صلوات 🌺🌺🌺
لبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ حُسین است تَعریفِ مَن از عشْق هَمان بود که گُفتَم در بَندِ کَسی باش که دَر بَندِ حُسین است دَر مَعرکه اَز‌ سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد این ویژگیِ چَشمِ هُنَرمَندِ حُسین است شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هَمه عُمْر شوری که خُدا دَر دلَم اَفکَنده حُسین است آهَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است بی روضه ی او حال خوشی نیست... ، اَگَرهست از حال ‌گُذَشتیم که آیَنده حُسین است اَز بَس که (عَلی) نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست این نام اَگَر رویِ سه فَرزَندِ حُسین است دَر جَنگ سَراَفکَنده نَبودیم و نَگَردیم چون بَر سَرِمان یکسَره سَربندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ دِلِ اوست لَبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است .
گل های مسرت امشب ازقافله ی نور خبردارم من از سواران سلحشور خبردارم من از نشاط وپری وحور خبردارم من از شکوه دل پُر شور خبردارم من شب زیبایی وروز طرب انگیز رسید ساقی میکده با ساغر لبریز رسید امشب از نور دل دل فاطمه صحبت دارم با شما صحبتی از جلوه ی عصمت دارم سخن از شادی گل های مسرت دارم خبر از آینه ی عشق ومحبت دارم غرق شیدایی وشورم اگراز شور حسین جبرئیلم که خبرمی دهم از نور حسین شهر یثرب ز رُخش نور علی نور بود رشک فردوس برین رشک دل طور بود خاطر اهل ولایت همه مسرور بود خانۀ فاطمه پُر ولوله و شور بود مرتضی شکر خدا کرد و رویش بوسد مصطفی گریه گمان زیر گلویش بوسد این گل سرخ که زیبنده ی زهرا وعلی ست لالۀ گلشن ارزنده ی زهرا وعلی ست این همان چشمه ی جوشندۀ زهرا وعلی ست این همان مهر درخشنده ی زهرا وعلی ست از فروغ رخ او تا که تکلم کردند بررُخش این دو گل یاس تبسّم کردند نور او منبع وسرچشمه ی خورشید بود روی او خوب تر از ماه شب عید بود مهراو آینه ی روشن توحید بود حُب او روز جزا مایه ی امیّد بود هرکه شد ذره ی این مهر به خورشید رسد پیروش عاقبت الأمر به توحید رسد آی فطرس بخدا قبله ی حاجات رسید خیز از جا که کنون وقت ملاقات رسید بنگر لاله ای از گلشن سادات رسید نور سبزی زجمالش به سماوات رسید نور این مهر چراغ سحرت خواهد داد عطر این گل زوفا بال وپرت خواهد داد روی او آینه ی صبرو ثبات است بیا نفسش باعث احیاء حیات ست بیا در دوعالم همه را فلک نجات ست بیا بهر آزادی تو برگ وبرات است بیا کائنات از دم او زنده وجاوید شوند گمرهان با نگهش پیرو توحید شوند این همان است که دل در طلبش می کوشد کوثر عشق ز انگشت پیمبر نوشد به تنش جامه ی گلرنگ شهادت پوشد این همان است که خونش همه دم می جوشد دل جبریل «وفایی» زغم او خون است این حسین است که اسلام به او مدیون است