eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها احمدا فخر نما ما به تو کوثر دادیم کوثری پاک تر از روح مطهر دادیم بعد قرآن به تو قرآن مکرر دادیم بهترین گوهر خود را به پیمبر دادیم قدر این گوهر یکدانه بدان یا احمد این بُوَد کوثر تو ، صلِّ لِربُک ، وانحر خصم تو ابتر و شأن تو به قرآن این است یم نور و صدف لؤلؤ و مرجان این است پیکر خوبتر از جانِ تو را جان این است دخت تو ، کفو علی ، مام امامان این است ملک و روح کند فخر به ریحانه ی تو بحر توحید ، شرف یافت ز دردانه ی تو نور اگر خلق شد از جلوه ی ربّانی اوست وجه نادیده ی ما صورت نورانی اوست چارده اختر توحید به پیشانی توست ذکر جنّ و ملک و حور ، ثناخوانی اوست این همان خیر کثیر است که در قرآن است هل اتی و زُمر و بیٍّنه و فرقان است این همان فاطمه ی ماست کمالش بنگر سوره ی نور بخوان و به جمالش بنگر تو که خود خُلق عظیمی به خصالش بنگر اوست همچون تو ، تویی او ، به جلالش بنگر صلوات از طرف ما و تو و شوهر او به چنین دختر و مام و پسر و دختر او لیلة القدرِ تو و فاطمه ی ما این است برتر از آسیه و مریم و حوّا این است آیة العظمی ، صدیقه ی کبری این است روح مابین دو پهلوی تو زهرا این است به خدیجه بده از جانب ما این پیغام که ز ما بر تو و بر فاطمه ات باد سلام این چراغ سحر تو است ، مبارک باشد هم صدف هم گهر توست ، مبارک باشد باغ و نخل و ثمر تو است ، مبارک باشد پاره ای از چگر توست ، مبارک باشد مکتب زنده ی توحید ، از او می ماند تا ابد نسل تو جاوید از او می ماند مصدر علم خدا ، بانوی عالم ، زهراست مادر آدم و ریحانه ی خاتم زهراست برتر از آسیه و هاجر و مریم زهراست راضیه ، مرضیه ، زهرای مکرّم ، زهراست سر و جان همه خوبان جهان قربانش نه شفاعت که قیامت همه در فرمانش کیست زهرا ؟ که خدا نازد بر خلقت او طینت ختم رُسُل می دمد از خصلت او بوی " تطهیر " دهدپیرهنِ عصمت او جای گلبوسه ی احمد به سر و صورت او اولیا لاله ی خندان گلستان وی اند انبیا روز جزا دست به دامان وی اند انبیا خم به حضورش همه حتّی پدرش ملک و روح ، پر و بال زند دور سرش چون علی پیرهن سبز ولایت به برش عزّت و غیرت و مردیّ و شرف ، خاکِ درش نه عجب فضّه ز مریم دل اگر برباید یا که از قنبر او کار مسیحا آید روز محشر سخن عالمیان یا زهراست دستگیریّ همه خلق خدا با زهراست بانوی ملک خداوند تعالی زهراست ذکر سادات بنی فاطمه زهرا زهراست آری آن روز که عجز همه را می نگرند عزّت و سلطنت فاطمه را می نگرند به امامان قسم آن روز ، امامت با اوست به کریمان دو عالم ، که کرامت با اوست انبیا یکسره گویند : زعامت با اوست به خدا رهبریِ روز قیامت با اوست فاطمه روز جزا مادر رستاخیز است چادر خاکیِ او بر همه دستاویز است شاعر استاد حاج غلامرضا سازگار
میهمان مکه عشق امشب کرده روشن آسمان مکه را با فروغش جلوه داده کهکشان مکه را فرش سیمین اختران درآسمان گسترده اند بسته اند آذین زانجم آسمان مکه را می رسند ازعالم بالا ملائک فوج فوج هریکی از دیگری گیرد سراغ مکه را درفلک همراه با نغمات قدسی عرشیان می شنیدند از بلال امشب اذان مکه را درکنار کعبه زیر ناودان باردگر حق زنعمت های خود گسترده خوان مکه را آفتاب شرم وعصمت کرد ازمکه طلوع جلوه داده مهر او رنگین کمان مکه را چاربانوی بهشتی درحریری غرق نور گوهری دادند بانوی زنان مکه را زمزم امشب با صفا ومروه می کوید که باز صیقلی دادند با کوثر روان مکه را برلبان باغبانش غنچه ی شادی شکفت زینتی بخشیده این گل بوستان مکه را با چنین گنجینه ای لطف خدا کرد آشکار برامین وحی اسرار نهان مکه را میزبانی کرد ازاین گلبن چمن هجده بهار فرصتی دادند کوته میهمان مکه را ای «وفایی» عاشقان را این نوید آمد که عشق بسته از دل های عاشق کاروان مکه را شاعر و مداح اهلبیت ع حاج_سید_هاشم_وفایی
محرم راز از آسمان قدوّسیان آواز کردند درهای رحمت را دوباره باز کردند درموسم میلاد یاس باغ عصمت درباغ جنت بلبلان آواز کردند درآسمانهاعرشیان با شور وشادی جشن سرور وشادمانی ساز کردند در وصف ومدح کوثر ختم رسولان امشب تمام قدسیان لب باز کردند اومحرم راز خدا بعد از نبی بود گر مکه را آئینه دار راز کردند امشب ملائک برنبی تبریک گفتند تا صبح گرد خانه اش پرواز کردند آن دم که سرزد آفتاب روی زهرا سادات زین مادر به عالم ناز کردند حیرت مکن ای دل اگر گویم به عالم پیغمبران با مهر او اعجاز کردند درهر گرفتاری وغم حتی امامان با ذکر نامش درد خود ابراز کردند امروز آمد ازجنان امّا «وفایی» خلق جهان رابعد از او آغاز کردند شاعر و ذاکر اهلبیت ع حاج_سید_هاشم_وفایی
وسعت ( اُمُّ القُرى ) آنشب بسيط نور بود شوق در سعى صفا، كعبه محيط شور بود از طلوع مِهر ايمان چشم شيطان كور بود چشم بد از خانه بى‏ بى خديجه دور بود همنفس با شب پيمبر تا سحر احيا گرفت كوثر تسبيح را از دست ( اعطينا ) گرفت راز هستى تا در آغوش پيمبر پا نهاد نقش صد گلبوسه بر باغ لبش طاها نهاد داغ حسرت بر دل ( عاص بن وائل‏ ) ها نهاد حضرت حق نام اين مولود را زهرا نهاد قدسيان در وجد و حال اين نام را نجوا كنند اين معما را بگو تا اهل دل معنا كنند كيست زهرا كوثر فياض رب العالمين كيست زهرا عصمتِ الله در روى زمين كيست زهرا رشته‏ هاى چادرش حبل المتين كيست زهرا خلوت آراى اميرالمؤمنين آفرينش جلوه‏ اى از يك نگاه فاطمه است روز محشر خلق عالم در پناه فاطمه است كيست زهرا هل اتى و قدر را شأن نزول كيست زهرا طاهره انسية الحورا بتول كيست زهرا خيره بر اوج مقام او عقول كيست زهرا آنكه شد ام ابيهاى رسول مصطفى مأمور تكريم مقام فاطمه پيش پا برخاست بر عرض سلام فاطمه كيست زهرا آنكه شمع عشق را پروانه بود كيست زهرا آنكه او را از بلا پروا نبود كيست زهرا آنكه بر باغ نبى ريحانه بود كيست زهرا آنكه جان وحى را جانانه بود جبرئيل افتاده بر خاك در او با سلام شعر خلقت راست حسن مطلع و حسن ختام ياس پيغمبر كه عطرش در فضا پيچيده است مصطفى از شوق جنت سينه‏ اش بوئيده است دست او را مثل قرآن بارها بوسيده است ليلة القدر است و قدرش بر همه پوشيده است قدر او را مصطفى و مرتضى دانند و بس نور او شد انبيا را در بلا فرياد رس فاطمه آمد امير المومنين را يار شد حجم فريادش به فرق تيرگى آوار شد نور او تكثير شد يعنى نبى تكرار شد در دفاع از عشق مجروح در و ديوار شد پشت در فرياد يا حيدر شعار فاطمه‏ است شيعه تا روز قيامت وامدار فاطمه است
ترکیب بندولادت حضرت زهرا سلام الله علیها قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر به آب و تاب کنم وصف آیه ی تطهیر تو کیستی که همه قاصرند از درکت چگونه می شود آخر تورا کنم تفسیر مقابل قدمت جبرییل زانو زد ز بس جلالیت ذات توست عالم گیر به پیشگاه شما از خدا پیام رسید سلام حضرت کوثر... سلام خیر کثیر قسم به لوح و قلم گر اراده فرمایید به باب میل شما می خورد رقم تقدیر میان خانه نشستید و ذکر می گویید تمام ارض و سماوات غرق این تکبیر تمام خلق تو را در نقاب و دیده و بس فقط خدا رخ تو بی حجاب دیده و بس زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی کجا به کوتهَی فکر ما خطور کنی اگر قنوت بگیری میان سجاده تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی کلیم خانه ی حیدر! به یک دعای سحر سرای کوچک خانه شبیه طور کنی تو بهجت دل مولایی و به یک لبخند وجود خسته ی او را پر از سرور کنی فضای کوچه پر از عطر سیب می گردد ز هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی تو روح عاطفه ایی... گرچه من گنه کارم مرا مباد ز خود لحظه ای تو دور کنی غبار راهم و تو سایه ی سرم هستی چه غم به روز قیامت تو مادرم هستی دگر زمان سرور پیامبر آمد که گاه زخم زبان قریش سر آمد تو همزبان خدیجه شدی میان رحم که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود... ز دیده های پر از مهر او گوهر آمد شمیم سیب بهشت از حجاز می آید نگار ماست غریبانه از سفر آمد خدا برای علی خلق کرده است تو را برای شیر خدا بهترین سپر آمد تمام فخر علی شوهری فاطمه است خبر دهید به حیدر که همسفر آمد به روی شانه ی تو بیرق علی برپاست علی که فاطمه دارد همیشه پابرجاست خدا به وسعت عرشش تو را معظم کرد کنیز خویش صدا کرده و مکرم کرد صدای هر تپش قلب توست ذکر علی به این صدا همه ی ذکر ها منظم کرد میان عرصه ی محشر شفاعت همه را به گوشه ایی ز نخ چادر تو محکم کرد سپس گشود مسیر ورود جنت را گروه فاطمیون بر همه مقدم کرد چکیده ی جلوات تو و علی روزی حسین گشت و به پا بیرق محرم کرد برای اینکه بماند همیشه جلوه ی تو میان قامت زینب . تو را مجسم کرد به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد میان آن در و دیوار . خونِ تازه نشست بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست ****
قصیده مدح و مرثیه با 24روایت مستند حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت سِرٓ پروردگار یازهرا صاحب اختیار یازهرا بوده ای در بهشت قرب خدا بانوی تاجدار یازهرا ومن الماء کل شی حی ای به خلقت مدار یازهرا ای که باشد چو مصطفی و علی مدح تو بیشمار یازهرا جبرئیل و همه ملائکه اند بر تو خدمتگذار یازهرا ای بزرگی که با کنیز خویش کرده تقسیمِ کار یازهرا پر نمودی همیشه کیسه ی ما بیش از انتظار یازهرا بانویی را ندیده همتایت گردش روزگار یازهرا پشت گرمی حیدر کرار بر علی اقتدار یازهرا نقش سر بند فاتح خیبر وسط کارزار یازهرا شاهدم چهارچوب آن قلعه است هیمن ذوالفقار یازهرا کاشف الکرب عالم است علی کاشف الکرب یار یازهرا می برد یک نگاه پرمهرت غم ز روی نگار یازهرا رو به راه است زندگی علی تا توئی خانه دار یازهرا فیض بردند از نماز شبت همه ایل و تبار یازهرا می شود مثل عرش غرق نور خانه روزی سه بار یازهرا در قیامت که هر پدر ز پسر می نماید فرار یازهرا تازه آنجا زمان جلوه ی توست با تمام وقار یازهرا می شوی باجلال فاطمی ات روی ناقه سوار یازهرا دور تا دور تو ملائکه اند جملگی پرده دار یازهرا روبرو ، پشت سر ، یمین و یسار هر سو هفتاد هزار یازهرا میرسی با حریر سبز بدست محضر کردگار یازهرا کتب ا.. و نفسه الرحمه گشته وقت قرار یا زهرا هر که دارد به سینه حب علی میکشد انتظار یازهرا تا که دستش بگیری و با تو بشود همجوار یازهرا با چنین عزت و جلال و شکوه با چنین اعتبار یازهرا به دو دست بریده عباس می کنی افتخار یازهرا همچو مرغی که دانه برچیند می شوی گرم ِکار یازهرا بر گنهکارهای بی کس و کار هم محلی گذار یازهرا میشوی با تمام فاطمیون بر جنان رهسپار یازهرا مهر تو جلوه میکند صد جا ای بزرگوار یازهرا مانده ام با چنین مقام چرا گشته ای بی مزار یازهرا حیف کوتاه بوده عمر شما گل هجده بهار یازهرا سینه ی تو بهشت احمد بود شد به آتش دچار یازهرا غنچه از شاخه با تکان افتاد خانه شد لاله زار یازهرا سر آن ضربه ای که تو خوردی شیعه شد سوگوار یازهرا آمدی تا به خویش ، در افتاد بین آن گیر و دار یازهرا میخ مگذاشت تا که تو خود را بکشانی کنار یازهرا میکنم این قصیده را کوتاه با دلی داغدار یازهرا کاش مهدی بیاید و گردد آن مزار آشکار یازهرا هر که با شعر من شکسته دلش با همان انکسار یازهرا از برای ظهور منتقمش گوید از دل سه بار یازهرا
رت زهرا(س)-مدح معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته هاجر و آسیه و حوا و مریم ساخته از ازل بیت الاحرام کعبه، بیت الفاطمه است کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته آخرِ پیغمبری بابای زهرا بودن است نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته نیمه دیگر را خود زهرا محرم ساخته فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته وصله های چادرش دیروز زحمت داشته تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته جواد پرچمی..........
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت در خاطره ماندگار بودن همشیرۀ ذوالفقار بودن حوریه و خانه دار بودن این قدر بزرگوار بودن کار چه کسی است غیر زهرا ماییم و دعای خیر زهرا شأن تو کجا و بال ادراک افتاده به زیر پات افلاک منظور خدا حدیث لولاک ای خواستگارت پدر خاک مهریۀ هر که آب باشد همدوش ابوتراب باشد ای روح برابر پیمبر ای سورۀ کوثر پیمبر ای حیدر دیگر پیمبر ای آمنه مادر پیمبر ای سیب بهشت را نتیجه سرمایۀ حضرت خدیجه هر شبنمی از سپیده گفتن یک عمر تو را قصیده گفتن ایمان به تو را عقیده گفتن از شنیده و ندیده گفتن باید خودت از خودت بگویی از روز تولدت بگویی صابر خراسانی............
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت چه حال خوشی چه مبارک سحری هست پیـداست ز سـاقــی ز دل ما نظری هست تــا دورترین نقــطه دلــم اوج گرفته است یعنی که مقــرب شده و بـال و پری هست باریدنِ از شوق، خودش خوب نشانی ست که منـتظری با رخِ از اشــکِ تری هست از اول شب دســت خودم نیـست كه مستم این مـطمئنم كرد كـه حـتماً خـبری هست پرسه زدم از بـس وسط كوچــه ی امید تــا خوب ببیـنـند دل در بـه دری هست در بــاز شد آن قدر در این خانه نشستم انگار برای خودش این هم هنری هست بر دست گرفتم دل خود را ز خــجــالت این هدیه ی ارتباط مادر، پســری هست ریــزند مــلائك همه گــل بر سـر عــالم از عرش رسیده است زمین مــادر عالم سوگند مقدس تر از این لحظه دمی نیست توصــیف شــب قدر كه كار قلمی نیست یك چــله نشــسته پــدرت تــا كه بیایی ایــن میل خودت بود و گرنه رقمی نیست بــیهوده پریشان شده ای مــادرِ زهـرا تا بوده خدا بوده و تا هست غمی نیست بــهتر كـه نـیامد زنــی از قـوم قریــشی بانوی دو تا عالم من، شخص كمی نیست گــفتیـم كه مــریـم برسد با ســه پرسـتار هر چـند كه در حق تو این ها قدمی نیست امــشب همه ی رحمت حق مال زمین شد این خــیر كثــیر است نـباشد كرمی نیست از رو بــه رویم آمـده و بـاز مــی آیــد یك روز كه در خاك برایش حرمی نیست من زمزمۀ اویم و او زمزمۀ من خلقت به فدای قدم فاطـمۀ من دیـدی كه اجـابت به تو دادیـم پیمبر تـندیس مـحــبت به تـو دادیـم پیمبر فدیه بده اطعام به پا كن كه ازین پس سرمـایه ی عزت به تو دادیم پیمبر سوگـند به یكتایی من، فـاطمه یكتاست گـر روح عــبادت به تو دادیم پیمبر با فاطمه كه بی پسری غصه ندارد مـا ام امـامــت به تــو دادیم پیمبر این دست دگر قبلۀ لب های تو باشد ما مــادر رحمت به تـو دادیم پیمبر محشر یكی از كیفیت قامت زهراست یعنی كه قیــامــت به تو دادیم پیمبر "تا یار كه را خواهد و میلش به كه باشد" بــانــوی شــفـاعت به تو دادیم پیمبر بالاتر از این رتبۀ قدسی كه نداریم باید كه به پـای قدمش سجده بیاریم حبیب نیازی..........
عطر گل ها میبرد هوش از سر پروانه ها بوی عشق و عاشقی پیچیده در میخانه ها ساقی کوثر خودش امشب پذیرای همه ست لب به لب پر میشود با دست او پیمانه ها عقل هم اقرار دارد میکند از فرط شوق عالمی دارند امشب تک تک دیوانه ها در شب میلاد مادر هیچکس دل مرده نیست از طرب کف میزند دستان زیر چانه ها هرگلی بویی اگر دارد ز بوی فاطمه ست ای به قربان چنین ریحانه ای ریحانه ها ماه از رو میرود،خورشید غبطه میخورد تا پیمبر میگذارد زهره را بر شانه ها فاطمه یا فاطمه دارد تراوش میکند از لب حوریه ها ، حانیه ها ، حنانه ها بی نگاه رحمتش قطعا نمی آید به کار "چارقل" یا "وان یکاد" سر در کاشانه ها با محب حضرت زهرا برادرخوانده ایم فاطمیون را که کاری نیست با بیگانه ها در بهار فاطمی ما ذوق بی حد می کنیم ما فقط با فاطمیون رفت و آمد میکنیم لشگری حور و پری پاک و مطهر آمدند به هوای دیدن زهرای اطهر آمدند از فرشته پر شده سرتاسر بیت النبی ساکنان آسمان بسکه مکرر آمدند احتیاجی که به زنهای قریش اصلا نبود مریم و آسیه و حوا و هاجر آمدند قابله هایی همه قابل همه از جنس نور به هواداری بانوی پیمبر آمدند بوی گل از دامن سبز خدیجه میرسید به تماشای گل یاسی معطر آمدند تا بشارت از شریک زندگانی اش دهند هی ملائک دسته دسته نزد حیدر آمدند عرشیان و فرشیان با یکدگر راهی شدند عالم و آدم به پابوسی مادر آمدند تا که بگذارند صورت زیر پای فاطمه انبیا و اولیا با پا نه با سر آمدند از گدایی به نوایی میرسند آخر ، مگر آن کسانی که در این خانه کمتر آمدند مطمئنم دستِ پُر برگشته اند آن عده که دست خالی محضر بانوی کوثر آمدند هرچه دارد با تمام شهر قسمت میکند بیش از آن چیزی که میخواهم محبت میکند مهر و ماه و آسمان و کوه و صحرا خلق کرد کهکشان و کشتی و خورشید و دریا خلق کرد هم زمین و هم زمان و هم ثواب و هم عقاب هم بهشت و دوزخ و دنیا و عقبا خلق کرد پیش از اینها در عدم از نور خود مشتق گرفت اولین سنگ صبورش _مصطفی _را خلق کرد به همین راضی نشد از جنس خود آیینه ای چون علی مرتضی عالی اعلی خلق کرد نه علی بود و نه احمد بی وجود فاطمه هر دو را در سایه ی الطاف زهرا خلق کرد در زمان خلق زهرا هیچ کس دستی نداشت لاشریک له... خودش تنهای تنها خلق کرد تا نماند بعد از این گرد یتیمی بر رخش بهر پیغمبر خدا ام ابیها خلق کرد حجت الله علی الحجة به این معناست که یازده تا حجت الله علینا خلق کرد مریم از عمرش یکی دارد اگر عیسی مسیح فاطمه در دامنش چندین مسیحا خلق کرد فاطمه یعنی همان إنا هدیناه السبیل حبرییل از سجده ی بر فاطمه شد جبرییل در وجود فاطمه صورت و سیرت دیدنی ست مادری با این وقار و شأن و شوکت دیدنی ست مصطفی خم میشود بوسه به دستش میزند دختری با این همه قدر و ابهت دیدنی ست در تمام عمر خود از شوهرش چیزی نخواست همسری اینگونه با صبر و متانت دیدنی ست محضر آقای خود هر وقت لب تر میکند چشم گفتن های حیدر بی نهایت دیدنی ست میرود محراب با معبود خلوت میکند رفتن معراج او روزی سه نوبت دیدنی ست نزد نابینا هم از سر چادرش را برنداشت اینقدر حجب و حیا، شرم و نجابت دیدنی ست هر کجا زهرای مرضیه نباشد دوزخ است با وجود حضرت صدیقه جنت دیدنی ست بی گمان در محشر فردا به حرفم میرسید زیر پای مادرم تخت شفاعت دیدنی ست از مقام حضرتش امروز قطعا غافلیم جایگاه فاطمه روز قیامت دیدنی ست زیر و رویم میکند وقتی صدایم میکند نقش زهرا بی گمان شبهای هییت دیدنی ست شک اگر داری از امثال أبوحامد بپرس مهر بی بی زیر طومار شهادت دیدنی ست در گرفتاری گره از کارمان وا می کند رحمت بسیار این خاتون به رعیت دیدنیست از دهان طفل میگیرد به سائل میدهد جود و بذل و بخشش وقت کرامت دیدنی ست در مرام و مسلک زهرا "برو" در کار نیست "گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست"
حضرت زهرا(س)-مدح ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار در روزگار، شیر خدا همسری نداشت وصال شیرازی.........
بر شیر خدا حضرت حیدر صلوات بر جان نبی عشق پیمبر صلوات هم کفو برای فاطمه جز او کیست ؟ بر همسر زهرای مطهر صلوات