#عاشورا_زمینه
#وداع_زمینه
موهای پریشونتم آرامشمه
خنده های تو همیشه پیش چشمه
این لحظه ی پایان روزای خوشمه
میشه رو زمین پانکشی خواهشمه
خواهشم اینه عزیزم
یکی واست آب بیاره
بعد کشتنت کسی رو
بدن تو پا نزاره
اونکه داره به تنت عصا میکوبه حق نداره
من از تل دیدم غوغاست
خدایا خولی اونجاست
مثل قربونی دیدم
سر هر عضوت دعواست
تویی قربانِ زینب برادرجانِ زینب ۳
موندم به سرت گریه کنم یا به تنت
پاشو که دارن میرسن اسبا به تنت
پاشو که داره میتابه گرما به تنت
والله وفا نداره دنیا به تنت
من دارم میرم عزیزم
کسی نیست رکاب بگیره
حق من نبود تو پیری
دستمو طناب بگیره
دشمنت چجوری روش میشه جلو من آب بگیره
نبیبنم دیگه آبو
نمیخوام دیگه خوابو
سرت شرمنده کرده
سر نیزه مهتاب و...
به خون غلتانِ زینب برادر جانِ زینب ۳
کی دلش میاد از زندگیش دل بکنه
از دور نگاه حسرتت سمت منه
موندم چه کنم با دخترا من یه تنه
کاش دشمن جای همه من رو بزنه
مارو میبرن عزیزم
به خرابه های تاریک
یاد مادرم می افتم
توی کوچه های باریک
میشه تو مسیر بازار سرتو بیاری نزدیک
بگیر چشماتواز من
نبینبی دورم کردن
شنیدم تو گوش هم
میگفتن اینا بردن
غم سوزانِ زینب برادر جانِ زینب ۳
#محمدجواد_توحیدی
#امام_حسین_شور
#عاشورا_شور
#قتلگاه_شور
غریب و زخمی و بی حالی
به فکر غارت و جنجالی
نفس نمونده برات آقا
سه ساعته توی گودالی
چشات جایی رو نمی بینه
سینه ی تو چرا سنگینه
می دید که هیچکسی دورت نیس
می زد تو رو با طمانینه
سنگ دلی شون /از حد گذشته
چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته
خیر نبینه/اون بی حیا که
از روی پیکر تو با لگد گذشته
ای غریب مادر حسین جان
تو پادشاه عالمینی
حق تو که سنگ و عصا نیست
ای همه ی هستی زینب
جای تو زیر دست و پا نیست
چی بگم از این همه نیزه
امون از این همه جسارت
کار تو وقتی که تموم شه
تازه میان برای غارت
قلب زینب/چه بی قراره
رسیده وقت بوسه از گلو دوباره
توی گودال/افتادی بی حال
پیکر تو یه جای سالمی نداره
ای غریب مادر حسین جان
#احسان_نرگسی
#شب_عاشورا_زمزمه
دلشوره دارم
مثل شب بیست و یکم باز بیقرارم
یعنی همین یه امشبو هستی کنارم
دلشوره دارم
قربون بی کسیت برم تنها نشستی
تو هم مثه من یاد اون قدیما هستی
خوشی بچگیمونو از ما گرفتن
حسودا زندگیمونو (از ما گرفتن) ۳
درسته یارَن
مطمئنم کن که سپاهت پای کارن
مثل حسن غریب نشی تنهات بذارن
درسته یارَن
من بیکسی رو تا حالا نکردم احساس
تا بوده بالای سرم سایهی عباس
شمام بِرید دیگه میشم تنهای تنها
پای کیا وا میشه توو (خیام زنها؟!) ۳
در اضطرابم
دلهرهی فردا نمیذاره بخوابم
فکر بدونِ تو شدن میده عذابم
در اضطرابم
میخوان که باغبونو از گلشن بگیرن
میخوان تو رو هر جور شده از من بگیرن
میخوان تنت بمونه لا به لای نیزه
دق میکنم سرت بره (بالای نیزه) ۳
#عبدالله_باقری
#وداع_زمزمه
برو که دیره
ولی یه کاری کن دلم آروم بگیره
معجزهای کن که داره زینب میمیره
برو که دیره
محاسنت رو دست کشیدم جای مادر
به نیتش بوسیدم از گودیِ حنجر
میدونی خاطِرت برام چقد عزیزه
الهی موهات هیچ موقع (به هم نریزه) ۳
سالار زینب
اگه مثه ابر بهار میباره زینب
قَدِ تموم آسمون غم داره زینب
سالار زینب
سرت رو رو شونهم بذار داداش یه لحظه
همین سری که میزنن فردا رو نیزه
بزار رو چادرم باشه عطر داداشم
میخوام که توو نماز شب (یاد تو باشم) ۳
اون سَرو رعنا
با من وداع نکرده رفت به سمت دریا
دستتو میبوسم جای دستای سقا
اون سَرو رعنا
کاشکی میشد انگشترت رو در بیاری
یا پیرهنو به من میدادی یادگاری
دورَت کنن توو ازدحام چکار کنم من؟
غارت بشی جلو چشام (چکار کنم من؟)
#عبدالله_باقری
#امام_حسین_زمزمه
#قتلگاه_زمزمه
#عاشورا_زمزمه
قبلهی افلاک!
دارن طوافت میکنن یه عده ناپاک
نیزه به پهلوت میزنن بیفتی رو خاک
قبلهی افلاک!
روی تنت رنگی به جُز شفق نداری
انقدر که رفته خون ازت رمق نداری
این همه جا! ببین چقدر شدم بد اقبال
چرا باید میفتادی (میون گودال) ۳
آیهی تطهیر!
با سنگ دارن میزننت به حکم تکفیر
خواهر برات بمیره که شدی زمینگیر
آیهی تطهیر!
این جوری که به هر طرف شدی تو خیره
معلومه که چشات داره سیاهی میره
هر کی یه ضربه میزنه روی تن تو
همه میخوان فیض ببرن (از کشتن تو) ۳
مأموره نیزه
کوتاه نمیاد انگاری، مجبوره نیزه
دارن تو رو کم میکنن به زور نیزه
مأموره نیزه
چه جور بگم نَچَرخونَت؟ با چه زبونی؟
تو اولین امام پشت به آسمونی!
رگات با هر ضربه که شد درگیر خنجر
صدای «یااُماه» اومد (از زیر خنجر)۳
انگار که حرف جایزه شنیده از شمر
دیدم که خولی سرتو دزدیده از شمر
یه صحنهای دیدم دیگه افتادم از پا
سرت رو انداخت داخل (توبْرهی اسبا) ۳
#عبدالله_باقری
#شب_عاشورا_زمزمه
#شب_عاشورا_واحد
#عاشورا
سید و سالار من روحی فداک
جان من با جسم تو شد چاک چاک
میدود خون گلویت روی خاک
دست لشگر میرسد حالا به تو
کی رسد دستم شه والا به تو ؟؟؟
نیزه را زد ناکس از بالا به تو
دشمن صبور است فرصت زیاد است
گیسوی مشکین تو در دستان باد است
مانا بماند گیسویت در دست باد
نه بین طشت خانه ابن زیاد
نه دست شمر نامراد
غریب مادر حسین مظلوم
ای سر افتاده از بالای نی
ای تن پنهان در دریای نی
زینبت افتاده شد در پای نی
خون گرفت از حنجرت گیسوی نی
مادرت نوحه کنان پهلوی نی
حال ما را کن نظر از روی نی
بهر تن تو مرهم ندارم
برخیز و از گودی ببین محرم ندارم
میسازم و میسوزم از عمق جگر
زینب بدون تو مگر رفته سفر
همراهی ام کن سر به سر
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی
#قتلگاه_شور
#عاشورا_شور
نفس نفس زنان افتادی/ مقابل زنان افتادی
با تیر حرمله بی جون و/ با نیزه ی سنان افتادی
بنفسی انت و مالی حسین/ یارالی حسین(۲)
تک و تنها تو گودالی حسین/ یارالی حسین(۲)
هنوزم ناخوش احوالی حسین/ یارالی حسین(۲)
به زیر نعلا پامالی حسین/ یارالی حسین(۲)
ای شاه بی یاور/ موندی بی انگشتر/ یا اباعبدالله
(حسین واویلا واویلا حسین)
نگین خاتم پیغمبر/ امیر بی کس و بی لشکر
تن تو جا نداره دیگه/ برای نیزه های آخر
بهت یک لشکر نیزه میزدن / ای خونین بدن(۲)
چقد نیزه در نیزه میزدن/ای خونین بدن(۲)
به قلبت تا پر نیزه میزدن / ای خونین بدن(۲)
سرت رو به سر نیزه میزدن / ای خونین بدن(۲)
ای تنهای گودال/از نیزه مالامال/ یا اباعبدالله
(حسین واویلا واویلا حسین)
#مظاهرکثیرینژاد