eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
537 دنبال‌کننده
1هزار عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
،_پسته‌ی_خندون ! امروز از توی خیابون یه صدای بلند اومد مربوط به کارای ساختمونی، بعد فاطمه حسنای دو سال‌ونیمه اومد پیش من و داداش توی گهواره‌ش، نازش کرد و گفت: «عسیسم! داداشم! نترسیا هیچی نیس، صدای بمب بود.» 😂 حالا من میگم اینا سربازای ظهورن، ملت باورشون نمیشه. نتانیاهو! تحویل بگیر! این بچه دو سال‌ونیمه‌مونه! در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون امروز دخترم گفت: «مامان پاک‌کنم دوباره نیست.» منم از توی آشپزخونه گفتم: «مادرجان من کارخونه‌ی پاک‌کن‌سازی نیستما!😩 مثل خواهر و برادرت باید پاک‌کن رو سوراخ کنم بندازم گردنت.» دخترم گفت: «مدرسه گفته گردنبند ممنوعه!»😳😂 در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون محمدصادق کلاس دومه و داره کتاب نگارش رو کامل می‌کنه؛ درس چوپان درستکار. یه بخشی از کتاب این سوال رو نوشته: «سه جمله از زبان گوسفندان بنویس.» سه سطر نوشته: «بع بع بع بع... »😂 در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون پسر ۹ ساله‌م در حال دیدن پخش سخنان رهبری در تلویزیون و خواندن زیرنویسش همزمان: - مامان «قشر» جزیره است؟ من که «قشم» شنیدم میگم: «آره مامان!» - نوشته امروز هزاران نفر از «قشر» رفتن دیدن آقا😍 من: 😳🤔🧐 جمله زیرنویس که نصفه خونده: دیدار هزاران نفر از قشر(های مختلف مردم) در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون [ساعت ۱:۰۰ بامداد] من، بیهوش و فاطمه‌آلاء قبراق و سرحال؛ - مامان، من نمی‌تونم الان اسم برا بچه‌هام انتخاب کنم! + چرا؟ 🥱 - چون بچه نمی‌خوام! + چرا؟!! 😵‍💫 - چون هنوز شُلغمو انتخاب نکردم... . 🤪 در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون مهدی هفت ساله در حال ديدن یک سریال تلویزیونی چندین و چند بار پخش‌شده: «داداش حسین ببین، این فیلم اینقدر سوتی داره حذفش نکردن، بعد تو می‌خوای وُیس بدی به معلمت، ده بار پاکش می‌کنی!» 😅 در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
،_پسته‌ی_خندون بچه‌ها مشغول بازی‌اند. پسرک توی بازی خرابکاری می‌کند. خواهر بزرگ با عصبانیت رو به پسرک می‌گوید: «ببین پسرجان منو عصبانی نکن! دیگه نمیذارم پسرم باشیا!! خلاصه که خودتو یتیم نکن تو بازی، بی‌مادر میشیا!» در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 ⬅️ بله: 🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ ⬅️ ایتا: 🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
،_پسته‌ی_خندون روزی که قرار بود معلم درس زیارت را بدهد، با قرار قبلی بچه‌ها را بردند به امامزاده‌ی نزدیک مدرسه. پدر یکی از بچه‌ها که روحانی بود آمده بودند و آداب زیارت را برای بچه‌ها توضیح داده بودند. فردای آن روز، معلم از بچه‌ها خواسته بود توی یکی دو خط از آداب زیارت بنویسند. ◾️◾️◾️ محمدصادق: «مامان ببین خوب نوشتم؟» مامان: «بخون عزیزم!» محمدصادق: «برای رفتن به زیارت چه کارهایی باید انجام دهیم؟ لباس تمیز بپوشیم. عطر به خودمان بزنیم. پیش ضریح که رفتیم اگر زیارتمان تمام شد، باید دنده عقب برویم!»😅 (به عبارت دیگر پشت به ضریح نباشیم.) در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ 🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
،_پسته‌ی_خندون معلم پیش‌دبستانی محمدسبحان در حال یاد دادن احساسات مختلف به بچه‌هاست. یکی یکی از همه‌شون فیلم گرفته و می‌پرسه از چی عصبانی می‌شند... . - آقا علی‌اکبر شما از چی عصبانی میشی؟ - من وقتی یه نقاشی رو بد می‌کشم، خیلی عصبانی میشم. و شکلک هیولا در می‌آورد. - آقا علیرضا شما چی؟ می‌خنده و آروم می‌گه: - من وقتی مامانم چیزی که میخوام برام نمیخره از دستش عصبانی میشم. - آقا محمد شما چی؟ - من وقتی بقیه مسخره‌م میکنن عصبانی میشم. دوربین را سمت محمدسبحان می‌چرخونه. - آقا محمدسبحان شما چی؟ پسرم کمی فکر می‌کنه و بعد جواب می‌ده: - من وقتی اسرائیل به فلسطین حمله می‌کنه، عصبانی میشم... . در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ 🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
،_پسته_خندون ! از همان بدو تولد که چشم باز کردم شرایط زندگی‌ام، جای فخرفروشی داشت. آن زمان که لیسانس داشتن افتخار بود، هم پدر و هم مادرم دکتری داشتند. من هم بچه بودم و مثل خرمالوی نرسیده‌ی گَس، توی مدرسه یک‌جاهایی از این داده‌ی بی‌اهمیت برای سر بلند کردن و زیرچشمی دیگران را دید زدن استفاده می‌کردم. بیچاره پدر و مادرم هیچ وقت از مدرکشان حرف نمی‌زدند، اصلا برایشان امتیازی محسوب نمی‌شد. همیشه با همه‌جور آدمی نشست و برخاست داشتند و گپ و گفت؛ از مریم‌خانم، همسرِ بقالیِ محله تا آقای نبات‌کُلاه، کبابی سر چهارراه! خدا مرا ببخشاید؛ یکی نبود گوش مرا بپیچاند و سردرش بخواند: «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟!» شاید هم می‌خواستند روزگار یکباره قبل از پیچاندن گوش، پس‌گردنی‌ای نثارم کند. که خدا را شکر کار به آن‌جا نرسید و خرمالوی کالِ این قصه، خودش به این مهم پی برد! البته بعضی وقت‌ها هم بود که همین سند فخرفروشی، مایه کِنِف شدن این‌جانب می‌شد؛ مثل همان روزی که نمره علومم از ۱۰ شده بود ۶.۵ و از نظر معلممان مایه‌ی ننگ خانواده‌ام بود! معلم -از سر دلسوزی- مرا کشید کنار که «دخترجان! مادر دکتر، پدر دکتر، تو باید بهتر از این‌ها باشی.» ولی من سرخوش‌تر از این حرف‌ها بودم، به نظرم ۶.۵ خیلی هم نمره‌ی خوبی بود وقتی می‌شد ۴ بگیرم! ✍ادامه در بخش دوم؛
،_پسته‌ی_خندون «دخترم، تو بادوم منی! پسرم، تو فندق منی! دوستتون دارم😍» دختر ۸ساله‌م: «مامان میشه از خدا بخوای یه دختر دیگه بهت بده؟» بعد با لبخند شیطنت‌آمیزی میگه: «آخه نمیشه که پسته با اون همه خاصیت، نداشته باشی!»😉 حالا خوبه بقیه موارد آجیل رو آرزو نکرد!😳 اصلا من رژیمم...🤭 در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ 🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
،_پسته‌ی_خندون محمدمهدی ۳ساله ساعت ۳ شب بلند شده میگه: «من گرسنمه!» میگم: «چی میخوای؟» - زرشک پلو با مرغ و آب هویج. - نیست. - خب کوبیده با آب آناناس. - آخه بچه ساعت ۳ نصفه شب؟!😳 - چلو گوشت و آب انار هم نیست؟! خداروشکر یه کم از برنج و خورش شام مونده بود، گرم کردیم با شربت آبلیمو خورد، وگرنه تا خود صبح آبغوره می‌گرفت... .😁 در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 💠 بله | ایتا 💠 🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ 🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane