#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
#چیزی_نیست_بمبه!
امروز از توی خیابون یه صدای بلند اومد مربوط به کارای ساختمونی،
بعد فاطمه حسنای دو سالونیمه اومد پیش من و داداش توی گهوارهش، نازش کرد و گفت: «عسیسم! داداشم! نترسیا هیچی نیس، صدای بمب بود.» 😂
حالا من میگم اینا سربازای ظهورن، ملت باورشون نمیشه.
نتانیاهو! تحویل بگیر! این بچه دو سالونیمهمونه!
#آرزو_نیایعباسی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
امروز دخترم گفت: «مامان پاککنم دوباره نیست.»
منم از توی آشپزخونه گفتم: «مادرجان من کارخونهی پاککنسازی نیستما!😩
مثل خواهر و برادرت باید پاککن رو سوراخ کنم بندازم گردنت.»
دخترم گفت: «مدرسه گفته گردنبند ممنوعه!»😳😂
#هدا_نیکآیین
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
محمدصادق کلاس دومه و داره کتاب نگارش رو کامل میکنه؛ درس چوپان درستکار.
یه بخشی از کتاب این سوال رو نوشته:
«سه جمله از زبان گوسفندان بنویس.»
سه سطر نوشته:
«بع بع بع بع... »😂
#حدادی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
پسر ۹ سالهم در حال دیدن پخش سخنان رهبری در تلویزیون و خواندن زیرنویسش همزمان:
- مامان «قشر» جزیره است؟
من که «قشم» شنیدم میگم: «آره مامان!»
- نوشته امروز هزاران نفر از «قشر» رفتن دیدن آقا😍
من: 😳🤔🧐
جمله زیرنویس که نصفه خونده:
دیدار هزاران نفر از قشر(های مختلف مردم)
#ن_متحدین
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
[ساعت ۱:۰۰ بامداد]
من، بیهوش و فاطمهآلاء قبراق و سرحال؛
- مامان، من نمیتونم الان اسم برا بچههام انتخاب کنم!
+ چرا؟ 🥱
- چون بچه نمیخوام!
+ چرا؟!! 😵💫
- چون هنوز شُلغمو انتخاب نکردم... . 🤪
#فهیمه_مددی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
مهدی هفت ساله در حال ديدن یک سریال تلویزیونی چندین و چند بار پخششده: «داداش حسین ببین، این فیلم اینقدر سوتی داره حذفش نکردن، بعد تو میخوای وُیس بدی به معلمت، ده بار پاکش میکنی!» 😅
#حدیث_حاجیزاده
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
بچهها مشغول بازیاند.
پسرک توی بازی خرابکاری میکند.
خواهر بزرگ با عصبانیت رو به پسرک میگوید:
«ببین پسرجان منو عصبانی نکن! دیگه نمیذارم پسرم باشیا!!
خلاصه که خودتو یتیم نکن تو بازی، بیمادر میشیا!»
#رضوان_رحیمی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
⬅️ بله:
🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ
⬅️ ایتا:
🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
#آداب_زیارت_کودکانه
روزی که قرار بود معلم درس زیارت را بدهد، با قرار قبلی بچهها را بردند به امامزادهی نزدیک مدرسه.
پدر یکی از بچهها که روحانی بود آمده بودند و آداب زیارت را برای بچهها توضیح داده بودند.
فردای آن روز، معلم از بچهها خواسته بود توی یکی دو خط از آداب زیارت بنویسند.
◾️◾️◾️
محمدصادق: «مامان ببین خوب نوشتم؟»
مامان: «بخون عزیزم!»
محمدصادق: «برای رفتن به زیارت چه کارهایی باید انجام دهیم؟
لباس تمیز بپوشیم.
عطر به خودمان بزنیم.
پیش ضریح که رفتیم اگر زیارتمان تمام شد، باید دنده عقب برویم!»😅
(به عبارت دیگر پشت به ضریح نباشیم.)
#حدادی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ
🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
معلم پیشدبستانی محمدسبحان در حال یاد دادن احساسات مختلف به بچههاست. یکی یکی از همهشون فیلم گرفته و میپرسه از چی عصبانی میشند... .
- آقا علیاکبر شما از چی عصبانی میشی؟
- من وقتی یه نقاشی رو بد میکشم، خیلی عصبانی میشم.
و شکلک هیولا در میآورد.
- آقا علیرضا شما چی؟
میخنده و آروم میگه:
- من وقتی مامانم چیزی که میخوام برام نمیخره از دستش عصبانی میشم.
- آقا محمد شما چی؟
- من وقتی بقیه مسخرهم میکنن عصبانی میشم.
دوربین را سمت محمدسبحان میچرخونه.
- آقا محمدسبحان شما چی؟
پسرم کمی فکر میکنه و بعد جواب میده:
- من وقتی اسرائیل به فلسطین حمله میکنه، عصبانی میشم... .
#راضیه_حسنشاهی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ
🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
#بادومِ_خونه،_پسته_خندون
#وقتی_دهه_فجر_حماسهگر_شدم!
از همان بدو تولد که چشم باز کردم شرایط زندگیام، جای فخرفروشی داشت. آن زمان که لیسانس داشتن افتخار بود، هم پدر و هم مادرم دکتری داشتند. من هم بچه بودم و مثل خرمالوی نرسیدهی گَس، توی مدرسه یکجاهایی از این دادهی بیاهمیت برای سر بلند کردن و زیرچشمی دیگران را دید زدن استفاده میکردم.
بیچاره پدر و مادرم هیچ وقت از مدرکشان حرف نمیزدند، اصلا برایشان امتیازی محسوب نمیشد. همیشه با همهجور آدمی نشست و برخاست داشتند و گپ و گفت؛ از مریمخانم، همسرِ بقالیِ محله تا آقای نباتکُلاه، کبابی سر چهارراه!
خدا مرا ببخشاید؛ یکی نبود گوش مرا بپیچاند و سردرش بخواند: «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟!»
شاید هم میخواستند روزگار یکباره قبل از پیچاندن گوش، پسگردنیای نثارم کند. که خدا را شکر کار به آنجا نرسید و خرمالوی کالِ این قصه، خودش به این مهم پی برد!
البته بعضی وقتها هم بود که همین سند فخرفروشی، مایه کِنِف شدن اینجانب میشد؛ مثل همان روزی که نمره علومم از ۱۰ شده بود ۶.۵ و از نظر معلممان مایهی ننگ خانوادهام بود! معلم -از سر دلسوزی- مرا کشید کنار که «دخترجان! مادر دکتر، پدر دکتر، تو باید بهتر از اینها باشی.»
ولی من سرخوشتر از این حرفها بودم، به نظرم ۶.۵ خیلی هم نمرهی خوبی بود وقتی میشد ۴ بگیرم!
✍ادامه در بخش دوم؛
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
«دخترم، تو بادوم منی!
پسرم، تو فندق منی!
دوستتون دارم😍»
دختر ۸سالهم: «مامان میشه از خدا بخوای یه دختر دیگه بهت بده؟»
بعد با لبخند شیطنتآمیزی میگه: «آخه نمیشه که پسته با اون همه خاصیت، نداشته باشی!»😉
حالا خوبه بقیه موارد آجیل رو آرزو نکرد!😳
اصلا من رژیمم...🤭
#هاجر_گودرزی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ
🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
محمدمهدی ۳ساله ساعت ۳ شب بلند شده میگه: «من گرسنمه!»
میگم: «چی میخوای؟»
- زرشک پلو با مرغ و آب هویج.
- نیست.
- خب کوبیده با آب آناناس.
- آخه بچه ساعت ۳ نصفه شب؟!😳
- چلو گوشت و آب انار هم نیست؟!
خداروشکر یه کم از برنج و خورش شام مونده بود، گرم کردیم با شربت آبلیمو خورد، وگرنه تا خود صبح آبغوره میگرفت... .😁
#زیبا_محمدی_زرینچقا
در جان و جهان هر بار یکی از مادران درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
💠 بله | ایتا 💠
🌐 ble.ir/join/69TZ9jm6wJ
🌐 https://eitaa.com/janojahanmadarane