eitaa logo
نویسندگان جریان
496 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
117 ویدیو
9 فایل
در جریان باشید. کانال انتشارات @jaryane_zendegi زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
«علي مؤذنی» 🔵کی به نوشتن فکر می‌کنيد؟ فصل خاصی؟ در شرايط روحی خاصی؟ هميشه؟ هروقت بيايد...؟ اگر به خودم باشد، اگر برای نوشتن مجبور نباشم، هروقت گرفتار بحران می‌شوم، پناه می‌برم به نوشتن. 🔵منظورتان چه‌جور بحرانی است؟ منظورم چيزهايی است که حالم را به هم می‌زنند و توی اين دنيا خوشبختانه چيزهايی که حال مرا به هم بزنند، کم نيستند. بنابراين کم پيش می‌آيد که مدام در حال نوشتن نباشم و منظورم از نوشتن اين نيست که صبح تا شب بنشينم بنويسم، نه، ممکن است ماه‌ها حتی يک جمله هم ننويسم اما نوشتن که فقط روی کاغذ اتفاق نمی‌افتد، ماجراها دارد. بحرانی که عرض می‌کنم، فقط برای شروع کارساز است - يک حرکت انفجاری - وگرنه شروع که می‌کنم، طبق يک قرارداد منطقی که سال‌هاست با خودم بسته‌ام، پيش می‌روم و کار را به آخر می‌رسانم، چون تجربه نشان داده کار نيمه‌تمام می‌تواند مرا مجنون خودش کند. «بخش اول» @jaryaniha
«علی موذنی» 🌱ايده برای شما چطور به‌وجود می‌آيد؟ به دنبال آن می‌رويد و آن را خلق می‌کنيد؟ خودش بايد بيايد؟ معمولا خودشان به ذهن می‌آيند. معمولا مثل مهمان‌های ناخوانده ناگهان از راه می‌رسند و حال و هوای مرا عوض می‌کنند. اغلب تجربه‌های فردی يا خانوادگی يا دوستانه‌اند که طی يک روند پيچيده ذهنی مدت‌ها بعد از آنکه اتفاق افتاده‌اند، خود را به صورت‌های گوناگون برای آن‌که داستانی شوند، عرضه می‌کنند. يک بار که رفته بودم پياده‌روی تا خستگی نوشتن را از سر به در کنم، يک‌دفعه پنج تا موضوع هم‌زمان هجوم آوردند. نمی‌دانستم چه خاکی بر سر بريزم. يک جمله از اين موضوع، يک جمله از آن موضوع. تصور کنيد پنج نفر هم‌زمان شروع کنند با تو به حرف زدن و هر کدام هم انتظار داشته باشد که فقط به حرف او گوش کنی. اوضاعی بود. سريع از يک مغازه دفترچه يادداشت و روان نويس خريدم و نشستم به نوشتن. البته اين يک تجربه منحصر به فرد بود و يک بار بيشتر اتفاق نيفتاد. اما عجيب بود. @jaryaniha
«علی موذنی» 🌱برای خلق ايده خودتان را در چه شرایطی قرار می‌دهيد؛ بين مردم مي‌رويد؟ محيط خاصي را انتخاب مي‌کنيد؟ در اتاق در بسته يا زمان خاصي به آن فکر مي‌کنيد؟... «نويسنده بين مردم هست و زندگي را با آنها تجربه مي‌کند. نويسنده ايراني مثل خانم‌هاي کارمند مي‌ماند که صبح تا بعد از ظهر بايد برود سرکار، بعد هم که برگشت به خانه، با همه خستگي تازه بايد شروع کند به رفت و روب و شام بپزد و به فکر ناهار فرداي بچه‌ها هم باشد. با اين شرايط زندگي، معمولا ايده‌ها بين نويسنده و مردم در چرخشند. نويسنده در عين آنکه ميان مردم است، ناظر بر آنها هم هست. از خودشان ميگيرد و به خودشان پس ميدهد. بنابراين همه جا و در همه حال ميتوان به ايده‌ها فکر کرد.البته از نظر من بهترين جا براي خلق ايده و فعال کردن آنها توي اتوبوس يا مترو است، چون چنان چلانده مي‌شوي که ايده‌ها مي‌زنند بالا و در ذهنت آشوب مي‌کنند، طوري که مجبور ميشوي بالا بياوريشان.» @jaryaniha
«علي مؤذنی» 🌱بعد از اينکه ايده‌ای شکل گرفت، چطور آن را ورز می‌دهيد؟ می‌گذاريد زمان بگذرد و خودش خودش را در ناخودآگاه شکل بدهد؟ خودتان را مقيد می‌کنيد به اينکه پس از مدت زمان خاصی که از شکل‌گيری ايده گذشت، شروع به نوشتن کنيد؟ «من حتی در فيلمنامه‌نويسی هم كه معمولا خودآگاه فيلمنامه‌نويس فعال‌تر است، برای شروع از يك طرح كلی فراتر نمی‌روم و پرورش كار را می‌گذارم به وقت نوشتن كه در اين حالت ذهن ديگر رياضی‌وار به روند وقايع فكر نمی‌كند بلكه وقايع در عين آنكه ذهن را درگير می‌كنند، از بار احساسی قوی‌ای هم برخوردار می‌شوند و همين به‌روند داستان جلوه ديگری می‌بخشد كه در حالت عادی اصلا دستيابی به آن ممكن نيست. اصلا لطف نوشتن حداقل برای من همين كشفی است كه در هنگام نوشتن صورت می‌گيرد.» @jaryaniha
«علی موذنی» 🌱يعنی‌ زمانی که شروع به نوشتن می‌کنيد، تمام داستان را می‌دانيد؟ کليات را می‌دانيد؟ اصلا نمی‌دانيد قرار است چه بشود و پيش می‌رويد ببينيد چه پيش می آيد؟ «نه، واقعا نمی‌دانم چه اتفاقی ممكن است بيفتد. خودم را می‌سپارم به جريان نوشتن. خيلی لذت‌بخش است كه حتی ندانی در پاراگراف بعد چه اتفاقی قرار است بيفتد؛ اتفاقی كه ممكن است كل روند داستان را تحت تاثير قرار دهد و مجبورت كند برگردی از اول خيلی چيزها را تصحيح كنی يا حركتی به درستی از شخصيتی سر بزند كه مجبور شوی مطابق با حركت او كه از پيش نسبت به آن اشراف نداشته‌ای، خيلي چيزها را تغيير دهی. لطف نوشتن در همين چيزهاست، در اين نادانستگی‌ها كه به داستان شور و حال می‌دهد و به زندگی نويسنده طعم... .» @jaryaniha
«مارک تواین » 🌱مارک تواین نویسنده ی آمریکایی، چهره ی برجسته ای است که بیشتر شهرتش را مدیون ماجراهای تام سایر و ماجراهای هاکلبری فین است. وی راه استفاده از زبان انگلیسی را به روش خاص خود بلد بود. اگر در جملات و اختصاراتی که این نویسنده ی آمریکایی از خود به جای گذاشته نگاهی بیاندازیم، متوجه می‌شویم بیشتر آنها در مورد چگونگی نوشتن است و همچنین می فهمیم که او سالها پس از مرگش هم چیزهای زیادی برای آموزش به ما دارد. 🌱«آن‌قدر بنویسید تا کسی پیدا شود و برای نوشته هایتان هزینه کند. این نکته در دنیایی که همه و همه‌ی نویسندگان برای دیده شدن می نویسند و شاید از ترس دیده نشدن چندین رمان عالی را حتی ننویسند، بسیار بسیار جالب است. تواین بر این باور است که مجانی روی مهارت نویسندگی تان کار کنید. نویسندگی را این گونه می توانید یاد بگیرید. آنقدر خوب که مردم برای خواندتان هزینه کنند.» @jaryaniha
«تریسی شوالیه» ✨نوشتن مثل دويدن است✨ ☘برنامه روزانه‌ام اینطور است، پسرم را به مدرسه می‌برم و از 9:30 تا 3 در اتاق کارم می‌نويسم. در این فاصله زنگ تفریح‌های کوچکی هم دارم که چاي می‌خورم، خانه را مرتب می‌كنم، ايميل می‌زنم و... . در واقع نوشتن برای من یک حرفه است، با همان نظم و ساعات کار‌ی‌ا‌ی که یک فرد شاغل دارد، چون می‌دانم اگر بخواهم منتظر شوم تا حس و حال یا الهامی به من دست دهد، ممکن است هیچ وقت دست به قلم نبرم. ☘با دست می‌نویسم، چون از اینکه داستان را در لحظات شکل‌گیریش مستقیما تایپ کنم متنفرم. احساس می‌کنم بین دهانم، دستم و قلمم نوعی ارتباط وجود دارد. وقتی روی كاغذ می‌نويسم احساس می‌كنم کلماتم از سرانگشتانم روی كاغذ جاری می‌شوند، در حالی كه وقتی لغتی را تايپ كنم و آن را روی صفحه کامپیوتر ببينم ارتباطم با نوشته‌ام قطع می‌شود. به علاوه، سرعت تایپ کردنم زیاد است، طوری که انگار موقع تایپ کردن از ذهنم جلو می‌زنم. اما زمانی كه با دست می‌نويسم به همان سرعتی كه فكر می‌كنم می‌نويسم. هنگامی که هر لغتی را به آرامی می‌نویسید و همزمان با نوشتن به ارتباطش با ديگر لغات فكر می‌کنید، در واقع همینطور که پیش می‌روید همزمان با نوشتن، مشغول ویرایش اثرتان هم هستید.» @jaryaniha
« هیسای یاماموتو» 🌱«اینکه «مثل یک زن بنویسم» یا «با صدای زنانه بنویسم» اهدافی نیست که آگاهانه در ذهنم شکل گرفته باشد. من زن هستم؛ حدس می‌زنم که با صدای زنانه می‌نویسم. هرچند، وقتی برای لس‌آنجلس تریبون می‌نوشتم، شنیدم آنها که با اسم‌های ژاپنی آشنایی نداشتند، وقتی‌ فهميدند هیسای یاماموتو نامی زنانه است تعجب کرده بودند. بنابراین به‌گمانم من در مقام یک انسان می‌نویسم. مسلما برای یک زن متاهل وقت پیدا کردن برای نوشتن بسیار سخت‌تر است، چون دغدغه‌های دیگری مثل تمیز کردن خانه، بچه‌دار شدن و مواظبت کردن از بچه‌ها، آشپزی، و غیره هم هست. هرچند وقتی وارد خانه‌ی ما می‌شوید ممکن است هرگز متوجه نشوید، اما دوست دارم به شکل خودم منظم باشم و همواره در اين مورد تلاش می‌کنم، و این زمان می‌برد. از طرف دیگر، نویسنده‌ی مرد با داشتن زنی حامی می‌تواند ساعت‌ها پشت میز کار خود بنشیند. گاهی بعضی زن‌ها آنقدر حامی شوهرشان هستند که می‌روند بیرون از خانه کار می‌کنند تا او بتواند خانه بماند و بنویسند.» @jaryaniha
🌱چگونه برای نوشتن وقت کافی پیدا کنیم؟ ✔️اگر شاغل هستید، مادر هستید، در خانه هزار جور کار مختلف انجام می‌دهید یا محصل هستید و درس‌ومشق اجازه نمی‌دهد به علاقه خودتان یعنی نوشتن بپردازید با خودتان می‌گویید بین این‌همه گرفتاری مگر جایی و وقتی هم برای نوشتن باقی می‌ماند؟ اما اگر ساعاتی از شبانه‌روز خودتان را در نظر بگیرید و با نگاه وقت دزدی به آن دقت کنید می‌بینید که وقت‌های مرده هم کم نیستند. خیلی وقت‌ها ذهن شما وارد مسیرهایی می‌شود که از بهره‌وری دور است. با کنترل همین دقایق می‌توانیم برای نوشتن زمان ذخیره کنیم.» «زهرا شریفی» @jaryaniha
🌱چگونه برای نوشتن وقت کافی پیدا کنیم؟ 💡تخیل خود را به کار بگیرید.. 🍀نوشتن یک سفر مادام‌العمر است که توشۀ آن کلمات و قصه‌های شماست. به این فکر نکنید که از هشت صبح تا چهار بعدازظهر در یک اداره مشغول کار هستید و نمی‌توانید به نوشتن بپردازید. اما به این نکته توجه کنید که تخیل و تصورات شما به مکان و زمان خاصی محدود نیست. آیا تمام ساعات شبانه‌روز شما به کارهایی غیر از نوشتن می‌گذرد؟ می‌توانید وقتی مشغول آب دادن به گلدان‌ها هستید، یا موقع صرف غذا، مسیر خانه تا سوپرمارکت، زیر دوش حمام یا هر کار دیگری ازاین‌ دست، به طرح داستانی که دارید فکر کنید، به مقدمه مقاله‌ای که قرار است بنویسید بیندیشید و ذهن خودتان را آزاد بگذارید تا به دنبال نشانه‌ها برود. وقتی مدام به این موضوع فکر کنید که وقتی برای نوشتن نمانده و نمی‌شود بین این‌همه شلوغی نوشت، ذهن‌تان بیش‌ازحد خسته شده و توان رؤیاپردازی و تخیل و فکر کردن هم نخواهد داشت.» @jaryaniha
🌱چگونه برای نوشتن وقت کافی پیدا کنیم؟ «افکار و ایده‌های تصادفی را جدی بگیرید. شما یک طرح یا یک پیش‌نویس از یک ایده را دارید. فرصت کار کردن و تکمیل آن دست نمی‌دهد اما از اینکه بخواهید در آن تغییری ایجاد کنید هم گریزانید. یا ممکن است به سراغ نوشته‌های قدیمی خودتان بروید که گوشه‌ای مانده و خاک می‌خورند. این ایده‌ها در ذهن شما هنوز تازه هستند حتی اگر متن آن‌ها را کنار گذاشته‌اید. پس به آن‌ها فکر کنید و اجازه بدهید هر اتفاق و دیده و شنیدۀ تازه‌ای روی آن تأثیر بگذارد. می‌توانید این جرقه‌های ذهنی را جایی یادداشت کنید و بعداً به آن‌ها سروسامان بدهید. به پیش‌نویس‌های قدیمی مقید نباشید. راه را برای افکار و ایده‌های جدید باز بگذارید. ذهن شما انعطاف‌پذیر است و می‌تواند تغییرات جدید را بپذیرد. پس این فضا را ایجاد کنید و تمام حواستان را برای کشف ایده‌های جدید به کار بگیرید. اگر فرصت نوشتن ندارید هم صدای خود را ضبط کنید. @jaryaniha
🌱چگونه برای نوشتن وقت کافی پیدا کنیم؟ 📚لوازم نوشتن را فراهم کنید. «ایجاد ابزار و محیطی برای همیشه نوشتن به معنی داشتن یک میزتحریر چوبی اصل و چراغ مطالعه و خودنویس‌های زیبا و کاغذهای آن‌چنانی نیست. همین‌که هرجایی که هستیم، چه در خانه یا محل کار یک دفترچه کوچک یا چند کاغذ بگذاریم برای ثبت ایده‌ها کمک‌کننده است. علاوه بر این برنامه‌های مختلفی برای نوشتن در موبایل وجود دارد. این برنامه‌ها اغلب رایگان هستند و می‌توانید به‌راحتی روی گوشی خود نصب کنید. بعضی از آن‌ها حتی یادآور نوشتن هم دارند که می‌توانید زمان آن را تنظیم کنید. ازآنجاکه وابستگی همه ما به موبایل غیرقابل‌انکار است، با نصب این نرم‌افزارها دیگر هیچ اعتراضی به کمبود وقت وارد نیست.» @jaryaniha
📚موضوعی را پيدا كنيد كه برايتان اهميت دارد👌 ☘موضوعی را پيدا كنيد كه برايتان مهم است و در دل‌تان احساس می‌كنيد ديگران هم بايد برايشان مهم باشد. همين اهمیت دادن حقيقی است، و نه بازی‌های زبانی، كه قطعی‌ترين و جالب‌توجه‌ترين عنصر سبكی شما می‌شود. ☘راستی، اصرار ندارم كه رمان بنويسيد، هرچند ناراحت هم نمی‌شوم اگر يكی نوشته باشيد، به شرط اينكه واقعا چيزی برايتان مهم بوده باشد. عريضه‌ای برای شهردار راجع به چاله‌ای جلوی در خانه‌تان يا يک نامه‌ی عاشقانه هم كفايت می‌كند.» «کورت ونه‌گات» @jaryaniha