#محرم
نام ما را ننویسید، بخوانید فقط
سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم، در نزنم میمیرم
من اگر در زدم این بار نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن #صاحب خانه ست
چند لحظه بغل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی
فقط از دست گناهم برهانید... فقط
حُرّم و چکمه سر شانهام انداختهام
مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به #جهنم ببریدم امّا
پیش انظار، گنهکار نخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم
گوشهای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان #اباعبدالله
محضر #فاطمه ما را نکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی
من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط
گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا
دست ما را به مُحرّم برسانید فقط
#یا_ابا_عبدالله
#ما_را_ب_کربلا_برسان_
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
1_98196074.mp3
4.3M
🔳 #واحد_احساسی_محرم
🌴بازم محرم اومد و لباس ماتم بیارید
🌴تکیه هارو به پا کنید علم با پرچم بیارید
🎤 #بنی #فاطمه
👌فوق زیبا
#امام_حسین ع #محرم
#مداحی_صلوات_شب_روضه
#محرم #محرم_الحرام 🏴🏴🏴🏴
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌹
#مصاحبه
با
خواهر #شهید_جهاد_عماد_مغنیه_
#فاطمه_مغنیه
فاطمه می گوید:تا مدتها نمیدانستم دختر #معاون_جهادی حزبالله ام
گفتگوی جالب با #خواهرشهیدجهادمغنیه
آن قدر نگران #سلامتیاش بودم که فراموش کرده بودم عروسم.🧕 مدام حواسم به او بود و به بقیه حاضران تا کسی از او عکس نگیرد.»
صراط: از #فاطمه میپرسم به پدرت که فکر میکنی، بیش از همه دلتنگ چهای؟ سکوت میکند. تصور میکند #حاج_رضوان روبرویش ایستاده. میگوید: «سکوت زیبایش. #دلتنگ سکوت زیبایش میشوم. دلتنگ حضورش و سِحر وجودش. #عاشق این بودم که نگاهش کنم. خیلی وقتها از ته دل حس میکنم نیازمند آنم که چنین صحنهای باز تکرار شود.» بعد با اطمینان ادامه میدهد: «اینها مردان #خدا هستند.» #فاطمه میداند که در خیلی چیزها را از پدرش به ارث برده: «بله #شبیه او هستم. ... جهاد👮♂️ هم شبیه او بود.»
"سمیه علی" در پایگاه اینترنتی شبکهی المنار در ادامه نوشته است: فاطمه 🧕در منزل خودش پذیرایمان بود. 😊قبلش یک گفتوگوی تلفنی کوتاه داشتیم و در همان تماس دربارهی اصل مصاحبه و زمان مصاحبه دربارهی «حاج رضوان»👨✈️ توافق کردیم.
با نزاکت و اعتماد به نفس فراوانی به استقبالمان میآید. لبخندی بر چهره دارد که میتوانی در آن، رد غم «از دست دادن عزیز»ی را ببینی: از دست دادن برادر «و دوستی که من از همه به او نزدیکتر بودم» و از دست دادن پدر. پدری که درست هفت سال پیش بود که آخرین بار او را دید.
#آخرین_دیدار 👨✈️🧕
فاطمه #عمادمغنیه، برمیگردد به آن روز. انگار همهی جزئیات جلوش چشم باشد. لبخندی میزند و از یک فنجان نسکافه حرف میزند که پدرش «همه را یکجا سرکشید. خیلی هم تند. البته من این فنجان را برای خودم درست کرده بودم! قبلش از او پرسیدم نسکافه میخواهی؟ که گفت نه.» شنبه شبی بود، نهم فوریه #2008 «یعنی دو روز پیش از #شهادتش. پدر 👨✈️سه شنبه شهید شد.» سکوتی میکند و ادامه میدهد: «درست مثل برادرم👮♂️ #جهاد. 👱♂️او را هم برای آخرین بار روز پنجشنبه دیدم و روز یکشنبه شهید شد.» 🌹🕊🌹با اشتیاق، ادامه آخرین دیدار 🧕👨✈️با #پدرش 👨✈️را از سر میگیرد: «آمد به خانهی من. مادرم هم بود. نشستیم به شبنشینی. آن شب قسمتی از یک سریال طنز سوری را دیدیم و کلی خندیدیم.»
بابا کجاست؟ 👨✈️
«باعث شدی وسط #خاطراتم_بگردم» این را درحالی میگوید که دارد در اتاقش دنبال یک یادگاری از پدرش میگردد که از او خواستیم برای ضمیمه کردن به متن مصاحبه در اختیارمان بگذارد. نگاهش میافتد به دیوار اتاق.🌹🕊🌹 یک عکس از پدرش👨✈️ به دیوار زده که او را در کودکی بغل کرده است. خیلی آرام آن را از روی دیوار برمیدارد و به ما میدهد. نزدیک همان عکس، یک عکس دیگر هم از #فاطمه 🧕در کنار برادرانش و پدر و مادرش👨✈️🧕 روی دیوار است. نگاهی میکند و با لهجهی #لبنانی میگوید: «این #مو_بوره جهاده».👱♂️ به خاطر حضور مادرش در تصویر، از انتشار آن عذر میخواهد. از همینجا بحث دربارهی کودکیاش👷♀️ آغاز میشود....
#ادامه_دارد
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌹
#مصاحبه
#خواهر_شهید_جهاد_مغنیه
یک کودکی استثنایی برای #دختربچهای که به قول خودش: «تا بزرگ شدم نمیدانستم من دختر معاون جهادی حزب اللهام.»👮♂️ فاطمه تعریف میکند که مادرش چطور به این سؤال سخت آنها که «بابا کجاست؟» پاسخ میداده. میگوید مادرش همه چیز را به #امام_زمان مرتبط میکرد و میگفت «تا وقتی امام زمان #ظهور نکرده بابایتان نمیآید.» سپس ادامه میدهد: «مادرم نوعی تقدیس راجع به کار بابا در جانهای ما نشانده بود تا مطابق آن به سؤالهای فراوان ما پاسخ دهد.»
⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄
تعریف میکند که «امنیت بابا» چطور بخشی از زندگی و رفتار و سلوک خودش و برادرانش شده بود: «مادرم مدام در #گوشمان تکرار میکرد او نمی تواند در کارش تأخیر داشته باشد، نباید بپرسیم کجا میرود، نباید یواشکی به صحبتهای تلفنیاش گوش کنیم. ما هم واقعا با این روش خو گرفته بودیم.»
با اینکه تا به سن خاصی نرسیده بود از ماهیت شغل #پدرش👨✈️ خبر نداشت، میگوید: «ولی خیلی زود فهمیدم که او تحت تعقیب دستگاه #اطلاعاتی چندین کشور دنیاست. این را با توجه به تعاملش با چندین و چند موضوع مختلف فهمیده بودم.»
⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄
#فاطمه تعریف میکند و توضیح میدهد چطور او و #برادرانش از همان #کودکی در محافظت از #پدرشان 👨✈️سهیم بودند: «همهی زندگیمان مبتنی بر این بود که هیچ #تصویری از او #منتشر نشود. عکسهای👨✈️ او و عکسها ما با او همه مخفی بود. تأکید بر این بود که از او بی دلیل و ناگهانی #عکس نگیریم و کاملا حواسمان باشد و مطمئن شویم که کسی موقع حضورش بدون گفتن به او عکسی از او نگرفته باشد.
⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄
محافظت از او بخشی از کار ما بود. مدام حواسمان بود که چه کسی به ما نزدیک شده است. حتی آدرس #منزلمان همیشه مخفی بود. در یک دورهای خانهی ما عبارت بود از دو اتاق در یک مرکز. و به رغم همهی این #سختیها مادرم توانسته بود جو خوبی در منزل ایجاد کند. احساس #خوشبختی میکردیم.»
⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄⚄
#فاطمه از گشت و گذار با #پدرش👨✈️ با ماشین میگوید و از سرود مع الفجر قوموا و شاهرا سیف الحسین [با سحرگاهان به پاخیزید، درحالیکه شمشیر #حسین را از نیام برآوردهاید]: «این سرود را با هم میخواندیم. صدای پدرم👨✈️ قشنگ بود
#ادامه_دارد
#شهید_عماد_مغنيه_
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه_
#یادش_باصلوات
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌹
#فاطمه در کنار برادر #شهیدش "جهاد"
اگر بابا مانده بود ...
اینها بخشی از زندگی روزانه #فاطمه🧕 بوده است. میگوید وقتی بزرگتر شدم و شخصیتم نضج یافت «به حکم شخصیت پدرم 👮♂️و شکل روابطم با او که هیچ وقت در حد مسائل خردهریز روزانه نبود و همیشه بالاتر از این چیزها بود [رابطهمان عمیقتر شد]. مثلا سؤالهایی که از او میپرسیدم پیرامون این چیزها بود که: چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما به عنوان #مقاومت در قبال فلان موضوع چه کار خواهید کرد؟»
🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️
تا مدتها نمیدانستم دختر #معاون_جهادی حزبالله 👮♂️هستم😊/ قرآنی که «آقا» به «برادرْ عماد» هدیه داداینجا که میرسد، نشانههای حسرت در #چهرهاش هویدا میشود: «اگر با ما مانده بود، صحبتهایم با او عمیقتر میشد. حتما جنبهی عقیدتی و روحی هم پیدا میکرد. در این زمینه به بودنش احیاج دارم.» این حسرتی است که #جهاد هم داشته. #فاطمه🧕 برایمان میگوید: «جهاد میگفت خواهر به جان تو اگر بابا👮♂️ بود چه کیفی میکرد.😊 چقدر از این موضوع خوشحال میشد که میدید ما شخصیتمان #پختهتر شده و آگاهتر شدهایم [و با او صحبتهای جدیتر میکنیم].» بعد توضیح میدهد: «چون موقع شهادت#حاج_عماد ما هنوز کوچکتر بودیم. خصوصا #جهاد.»
🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️
#استاد
وقتی از او میخواهیم #خاطرات بیشتری از پدر-فرمانده بگوید،👮♂️ یادآوری میکند که چطور پدرش او یکبار موقع امتحانات به #دادش رسید: «امتحان درس مدیریت (سال اول رشتهی علوم سیاسی) داشتم. پیشتر به او نگفته بودم. پدر👮♂️ کتاب امتحانی📗 را از من گرفت و خودش خلاصهاش گرد. بعد از من خواست به یکی از مراکز کارش بروم. آنجا روی یک تخته برایم کل متن را تشریح کرد. طوری که فردا آماده بودم امتحان بدهم.» و همینطور هم شد.
🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️
این #خاطره، فاطمه را یاد «ویژگی خلاقیت» پدرش میاندازد که «دغدغهی دائمیاش بود. وقتی از او میپرسیدم کتاب درسی این درس یا این دوره کجاست میگفت او متن ویژهی خودش را دارد. او همیشه میخواست چیزی بر چیزهای دیگر بیفزاید و همین جوهرهی
#عمادمغنیه بود.» بعد ادامه میدهد: «البته خیلی شیرین و قشنگ هم میافزود.»
🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️
#عشق_موسیقی
چند لحظهای #سکوت میکند و بعدش یک جریان دیگر یادش میآید: «از اول تا آخر جشن ازدواج من حضور داشت. چند تایی #عکس با من انداخت. ولی من اینقدر نگران سلامتی او بودم که فراموش کرده بودم عروسم🧕. مدام حواسم به او بود و به بقیهی حاضران تا کسی از او عکسی نگیرد.»
🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️
همینطور که حرف میزدیم #فاطمه توانست بالاخره یک یادگاری ویژه از #پدرش👮♂️ پیدا کند. آمد پیش ما، بعدش یک تماس تلفنی گرف و گفت میرود و یک #جلد_قرآن_کریم📖 که در اتاق خواب #شهیدجهاد بوده میآورد: «این #قرآن هدیهی "آقا" به پدرم 👮♂️بود
#ادامه_دارد
#شهیدعمادمغنیه
#شهیدجهادمغنیه
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌹
#فاطمه_مغنیه 🧕
گفتوگو با ما را در باب اینگه #پدرش👮♂️ از چه چیزهایی خوشش میآمد 😊و از چه چیزهایی بدش میآمد 😊ادامه میدهد. بعد از ذکر چند #غذای€لبنانی که پدرش👮♂️ آنها را دوست داشت میگوید: «خیلی از #سیگار و #قلیان متنفر بود. #عاشق_موسیقی بود، البته طبعا عاشق مقاومت هم بود. #موسیقی خاصی نه. از موسیقی خوب خوشش میآمد. 🎶خیلی ساز ویولن🎻 را دوست داشت.»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فاطمه تأکید میکند که شهادت،🕊 باعث تمام شدن #رابطهاش با پدرش 🧕👨✈️و حتی با برادرش👮♂️تمام نشده است: «حضورشان را هر روز حس میکنم. آنها #زندهاند [ولی به قول قرآن] 📖ما حس نمیکنیم. من به این #یقین دارم.» بعد ادامه میدهد: «یک روز [بعد از شهادت پدرم] 👨✈️🕊برایم سؤالی اعتقادی پیش آمده بود که باید جوابش را پیدا میکردم. با #پدرم حرف زدم و جواب را از زبان شخص دیگری گرفتم. روح #عمادمغنیه👨✈️ را میشد در جواب دید.» میگوید: «بارها در خوابش را دیدهام و با او حرف زدهام و صورتش را بوسیدهام.» 😘
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فاطمه اذعان میکند که به واسطهی «دختر عماد مغنیه» 👨✈️بودن احساس #مسؤولیت میکند: «دائما باید #سخاوتمند باشم. باید عشق به مردم 👪👫را بلد باشم. نباید زود #عصبانی شوم. باید دائما با مردم در #ارتباط باشم و با آنها بگویم و بشنوم.»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میپرسم اگر میشد یک بار دیگر با #پدرت بنشینی چه میگفتی. ؟🧕👨✈️جواب میدهد: «خیلی دوست میداشتم که با او در موضوعات #فرهنگی حرف بزنم. شاید به این دلیل که من دوست دارم جامعهمان مشخصا در این زمینه پیشرفت کند. دوست دارم #فرهنگ جایگزینی داشته باشیم که بتوانیم با آن در مقابل فرهنگ #غرب بایستیم. اگر میشد، با او دربارهی این صحبت میکردم که چطور #حوزههای_علمیه بیشتر با واقعیت زندگی ما مرتبط باشند و اینکه چطور دروسی که در آن ارائه میشود روانتر باشد و نزدیکتر به فهم #عامهی مردم.»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دشمنم طعم #آرامش را نخواهد چشید
حتی بعد از #شهادتش هم، هنوز امنیتی را که وجود #پدر به #دخترش👨✈️🧕 میبخشد حس میکند: «در #حضورش و در #غیابش احساس امنیت میکردم و میکنم. حس میکنم دشمنم طعم #آرامش را نخواهد چشید.»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گفتگویمان با #فاطمه🧕 با این جمله به پایان میرسد. از او تشکر میکنیم. با لهجهی محلی #لبنانی😊 میگوید: «یه لحظه #صبر کنین، هنوز ازتون #پذیراتی نکردم.»😊🧕 اصرار میکند از #خرمای_خشک و #گردو بخوریم. بعد با #لبخندی که خیلی #شبیه لبخند #حاج_عماد👨✈️ است راهمان میاندازد...
#شهیدعمادمغنیه
#فرمانده_حزب_الله
#حاج_فلسطین
#یادش_باصلوات
#جهاد_ادامه_دارد_ ✌
#پایان
🌹🕊شادی روح شهدا صلوات 🕊🌹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
YEKNET.IR - zamine 1 - avale safar 1441 - banifatemeh.mp3
5.88M
🔳 #زمینه احساسی #اربعین
🌴نور میبینم نور میبینم
🌴من پرچمت رو هر دفعه از دور میبینم
🎤 #بنی #فاطمه
👌فوق زیبا
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
4_5877661426021041766.mp3
4.69M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃ایکاش میشد توی گریه ها بمیرم
🍃ایکاش میشد با نگات بها بگیرم
🎤 #بنی #فاطمه
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
📘کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی📘
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
@jihadmughniyah 🕊
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
💖❤🌼💖❤🌼💖❤🌼💖
🌺🍃#دعای #پنجشنبه حضرت #فاطمه(س)
🌺🍃"خداوندا!من از تو هدایت و تقوا و عفت و بی نیازی و عمل به آنچه را که تو دوست می داری و بدان رضایت می دهی، می خواهم.
🌺🍃پروردگارا! ازتو مسألت دارم که ما را قدرتی دهی تا ضعف و نیستی مان را بهبود بخشیم،و ازصبر و علمت بهره ای دهی تا جهلمان را درمان کنیم .
🌺🍃خداوندگارا ! بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما را بر شکر و ذکر و فرمانبرداری و عبادتت یاری فرما،به رحمتت سوگند ای مهربانترین مهربانان."
التماس دعا...
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
💖❤🌼💖❤🌼💖❤🌼💖
مداحی آنلاین - من می مستور می بینم - بنی فاطمه.mp3
7.32M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب_کبری(س)
💐من می مستور می بینم
💐من همه جا شور میبینم
🎤 #بنی #فاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌷گلچین بهترین #مولودی های روز
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه
ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
#حضرٺ_زهرا_س_فاطمیہ💔
بـی مـِهـر #فـاطـمـہ
دل ما ارزشی نداشـت
بی اشـک های او گـل
مـا ارزشــی نـداشـت
با گریه های اوست کہ
مـا گریـہ کُـن شـدیـم
وَرنَـہ حـیـات بـاطـــل
مـا ارزشـی نـداشــت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفرج🍁
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم 🏴
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
YEKNET.IR -banifateme-shahadat-emam-hadi.mp3
3.06M
🔳 #شهادت_امام_علی_النقی_الهادی
🌴آقا برات عزا گرفتم
🌴پیش شما بها گرفتم
🎤 #بنی #فاطمه
🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔
@jihadmughniyah 🕊
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
پست #فاطمه خانم #سلیمانی✨
بابا من به زندگی بی تو عادت ندارم..😔
#حاج_قاسم
#فاطمه_سلیمانی
♥️{اینجا نگاه های شما ارزشمند است} ♥️
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
https://eitaa.com/jihadmughniyah
🔴چقدر مگه ارزششو داره حجاب داشته باشم... میخوام آزاد باشم و زندگی کنم!
🔹جواب_شهید موسی نامجو :
خواهرم، یک توصیه به تو دارم و آن اینست که تو باید درس آزادگی و زندگی کردن را از حضرت #زینب کبری (س) و #فاطمه (س) یاد بگیری، #حجاب را رعایت کن، حجابت را حفظ کن، زیرا که حفظ حجاب از خون هر شهیدی ارزشش بیشتر است.
✍فرازی از وصیتنامه شهید سرتیپ موسی نامجو