eitaa logo
جرعه‌‌ای از دریا
1.2هزار دنبال‌کننده
85 عکس
14 ویدیو
3 فایل
مطالب کانالِ «جرعه‌ای از دریا» برگرفته از کتابی به همین نام، اثر ارزشمند فقیه محقّق حضرت آیةالله‌العظمی حاج‌ سیّد موسی‌ شبیری‌ حفظه الله می‌باشد. 📩 @AliAliF
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شاگرد میرزای شیرازی حاج شیخ فضل الله در سامرا در درس میرزای شیرازی شرکت می‌کرد و در زمان حکم تحریم تنباکو در تهران بود.(۱) 1⃣ مرحوم آیة الله سید احمد زنجانی در سفرنامه قم درباره شیخ فضل الله می‌نویسد: «شیخ از شاگردهای مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی بود. در مرکز، استخوان علمی‌اش محکم بود. تقریباً آن روز جهت ریاست شخص اول بود. خداوند جزای مسببین را بدهد که در روز سیزدهم رجب ۱۳۲۷ که روز عید ولادت حضرت امیرالمومنین (ع) که روز سرور بود، آن مرحوم را با چند نفر دیگر... متعاقباً به دار زدند.»؛ میراث اسلامی ایران؛ ج۹ ص۵۹۶. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۰۴ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
💠 ایشان خود ما هستند 🔹 تهرانی‌ها از میرزای شیرازی می‌پرسند که آیا اجازه می‌دهید در احتیاطات شما، به حاج شیخ فضل الله نوری مراجعه کنیم. 🔸️ مرحوم حاج شیخ فضل الله از شاگردان موجّه میرزا بود و میرزا هم به وی عنایت داشت، ولی با وجود میرزای رشتی و آشیخ محمدحسین کاظمینی و آشیخ زین‌العابدین مازندرانی که هم طبقه میرزا بودند، میرزا نمی‌خواست به شیخ فضل الله ارجاع بدهد و خلاف شرع مرتکب شود و از طرفی هم می‌خواست حیثیت و احترام شیخ فضل الله حفظ شود، لذا ایشان در جواب نوشته بود: «ما گفته‌ایم احتیاطات ما را به غیر مراجعه کنید، ایشان خود ما هستند». 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۳۶۴ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
💠 مجلس شعر 🔹 چند روزی ضعف مزاج پیدا کردم و به یاد این مصراع افتادم: «از ضعف به هرجا که نشستیم، وطن شد». 🔹 شیخ محمد حرزالدین، مؤلف کتاب معارف الرجال، از رجالیون معروف نجف بود. در آن کتاب در پاورقی نوشته است؛ سیّد بحرالعلوم شاعر بود و اُدبای مهم عرب همچون سیّد صادق فحّام(م ۱۲۰۵) و شیخ کاظم اُزری(م ۱۲۱۱) هم با او ارتباط داشتند. 🔹 یک وقت در یکی از ایّام زیارتی، سیّد بحرالعلوم با اصحابش به سمت کربلا حرکت می‌کند. چون وقت زیارتی دیر شده بود، لذا برای اینکه وقت زیارت را درک کنند، سرعت می‌گیرند. سیّد بحرالعلوم ضعیف‌المزاج بود. خسته می‌شوند و جایی اُتراق می‌کنند. سیّد بحرالعلوم یک شعر فارسی را برای آنها می‌خواند و می‌خواهد که آنها به عربی برگردانند. آنها هر یک آن شعر را به شکلی به شعر عربی ترجمه می‌کنند. علی القاعده چون آنها فارسی بلد نبوده اند، سیّد بحرالعلوم معنای شعر را به عربی بیان کرده تا آنها آن مضمون را به عربی برگردانند، و نوشته است که هر یک چگونه آن شعر را به عربی برگردانده‌اند. 🔹 شعر این است: از ضعف به هرجا که نشستیم، وطن شد و ز گریه ز هر جا که گذشتیم، چمن شد 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۳۳۱ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ماجرای حمله وهابی‌ها به کربلا 🔹 در سال ۱۲۱۶ وهابی‌ها به کربلا حمله، و مردم آنجا را قتل عام می‌کنند. به نجف هم حمله می‌کنند، ولی نجفی‌ها چون قبلاً خبردار می‌شوند، آمادگی پیدا می‌کنند و آنها نمی‌توانند کاری بکنند، اما کربلایی‌ها غافلگیر می‌شوند. 🔹 در آن موقع (سال ۱۲۱۶) رئیس کربلا، صاحب ریاض بود. او در سال ۱۲۳۱ از دنیا رفت. در همان وقت در نجف کاشف الغطاء رئیس بود. 🔹 در کربلا قتل عام می‌کنند؛ از جمله به منزل صاحب ریاض می‌ریزند تا او را بکشند. با عجله خانواده‌اش از آنجا خارج می‌شوند، ولی خود صاحب ریاض با طفلی زیر یک سبد می مانند و نمی‌توانند خارج بشوند. آنها داخل خانه صاحب ریاض می‌ریزند که صاحب ریاض را بکشند و می‌گفتند: «أین سید الکفرة؟» و مشغول گشتن خانه می‌شوند، ولی او را پیدا نمی‌کنند. آنها مقداری هیزم در گوشه‌ای از خانه می‌بینند و احتمال می‌دهند که او زیر هیزم‌ها مخفی شده است، هیزم‌ها را جا به جا می‌کنند و می‌ریزند روی آن سبدی که صاحب ریاض زیر آن مخفی شده بود. در هر حال صاحب ریاض را پیدا نمی‌کنند و از آنجا می‌روند. عجیب این است که در تمام آن مدت آن طفل شیرخواره هیچ گریه نمی‌کند و این معجزه بود. 🔹 وهابی‌ها یک روز در کربلا قتل عام می‌کنند و بعد هم به قصد نجف از شهر خارج می‌شوند. 🔹 یکی از بیوتی که در زنجان ریاست داشتند بیت آمیرزا ابوالقاسم بود. آمیرزاابوالقاسم مؤسّس میرزایی‌های زنجان است. آقا نجفی میرزائی و آمیرزا ابوطالب میرزائی از همان بیت اند. الآن گویا در آن بیت روحانی وجود ندارد. آمیرزا ابوالقاسم ملّا، و پدرش (آسیدکاظم) شاگردِ صاحب ریاض بود. وقتی مطلع می‌شود که وهابی‌ها به منزل صاحب ریاض حمله کرده‌اند، می‌گوید زودتر برویم استادمان را نجات بدهیم. به منزل صاحب ریاض می‌روند و ایشان را با آن طفل شیرخواره از زیر سبد نجات می‌دهند. نفس‌های آخرشان بوده و اگر دیر می‌آمدند، تلف می‌شدند. 🔹 بعد می‌گویند برویم حرم زیارت کنیم. غسل می‌کنند و به حرم می‌روند. آسیدکاظم (جدّ آقایان میرزایی) در عتبات ساکن بود. ... جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه‌‌ای از دریا
💠 ماجرای حمله وهابی‌ها به کربلا 🔹 در سال ۱۲۱۶ وهابی‌ها به کربلا حمله، و مردم آنجا را قتل عام می‌کنن
... 🔹 وقتی به حرم می‌روند، می‌بینند که وهابی‌ها ضریح مطهر را سوزانده‌اند و با آن قهوه درست کرده‌اند! با آنکه قهوه را حرام می‌دانستند. می‌بینند که گوشه‌ای از قبر شکاف برداشته است. آسیدکاظم نگاه می‌کند و می‌گوید: من قطعه‌ای از بدن را حس می‌کنم. صاحب ریاض هم نگاه می‌کند و می‌گوید: نظر من هم همین است. البته الآن تردید دارم کدام تقدّم داشت. سپس آسیدکاظم می‌گوید: الآن وقت تربت برداشتن است. ایشان دستمال سفیدی داشت. با دست مقداری از تربت را برداشت و در دستمال گذاشت. دستمال قرمز شد. مقداری از آن تربت را خودش برداشت و مقداری هم به صاحب ریاض داد. 🔹 وقتی آسیدکاظم از دنیا رفت، برادرش میرکریم که فرد ساده‌ای بود، آن تربت را برداشت و تبدیل به مهر کرد و بین این و آن تقسیم نمود. آمیرزا ابوالقاسم که در آن وقت سیزده_چهارده ساله بود، وقتی سالها بعد از ماجرا مطّلع می‌شود، خیلی به این طرف و آن طرف می‌زند و سرانجام یکی از آن مهرها را به دست می‌آورد و این مهر پیوسته در بیت آمیرزا ابوالقاسم بود. آمیرزا ابوالقاسم جُنگ و بیاضی داشت که در آن تفصیل این قضایا را نوشته است و در آن بیاض به پسرانش (حاج میرزا ابوالکارم، حاج میرزا ابوطالب و حاج میرزا ابوعبدالله)(۱) سفارش می‌کند که قدر این تربت را بدانید که چنین ویژگی‌هایی دارد. این تربت در بیت میرزایی‌ها ماند و ممکن است الآن هم باشد، ولی بروز نمی‌دهند. 🔹 من حدس می‌زنم که از این مهر به احفاد آقا محمّدعلی _فرزند وحید بهبهانی_ داده باشند؛ چون بیت صاحب ریاض با آنها قرابتی داشتند. در بیت آقا محمّدعلی یکی از این تربت‌های اصل بوده است. از مرحوم آشیخ مصطفی جلیلی شنیدم: کتابخانه امام جمعه کرمانشاه که از نواده‌های آقا محمّدعلی بود، آتش گرفت و تمام کتاب‌های آن حتی قرآنها در آتش سوخت، غیر از قرآنی که آن تربت روی آن قرار داشت که من حدس می‌زنم از همان تربت بود. آن کتابخانه، کتابخانه مهمّی بود. من در کرمانشاه به منزل آقای نجومی رفتم، دیدم یکی از نواده‌های امام جمعه برگه‌های سوخته آن کتابخانه را به آقای نجومی تقدیم کرده بود. 1⃣ نام پسران میرزا همه «محمد» بوده اختلاف در لقب و کنیه داشته و با کنیه معروف بوده اند: عزّالدین ابوالمکارم محمد، شمس الدین ابوطالب محمد، فخرالدین ابوعبدالله محمد. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۳۳۵ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
▪️خداوند، خیرخواهِ زائرین سیدالشهداء (ع) 📃 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اَللَّهُ بِهِ اَلسُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ اَلْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ. ▫️امام صادق علیه‌السلام: هر آن کس که خدا خیرخواه او باشد، محبت امام حسین علیه السلام و شوق زیارتش را در دل او می اندازد، و هر آن کس که خداوند بد او را [بواسطه اعمالش] بخواهد، کینه و بغض امام حسین علیه السلام و زیارت او را در دل او می نهد. 📚 کامل الزيارات؛ جلد۱، ص ۱۴۲ @joreeiaazdarya
◼️ إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ» در ایام عزای آل الله «علیهم صلوات الله» و سوگوارۀ اسارت خاندان رسالت و حریم حضرت صدیقه طاهره «علیها السلام» ارتحال بانوی پرهیزگار و معلم قرآن و مربی احکام و معارف دینی "متعلقهٔ مکرمهٔ آیت الله العظمی شبیری زنجانی مدّ ظلّه العالی" که عمری را در راه خدمت به مقام فقاهت و مرجعیت و دستگیری از درماندگان و یادگیری و یاددهی آموزه‌های دینی سپری کرد را به اطلاع دوستان و محبان اهل بیت «علیهم السلام» می‌رساند. مراسم متعاقبا به اطلاع خواهد رسید. @zanjani_net
جرعه‌‌ای از دریا
#اطلاعیه ◼️ إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون
💠 تأثیر همسر در سرنوشت انسان همسر در سرنوشت انسان خیلی خیلی مؤثر است. والده ما در سرنوشت حاج آقای ما خیلی مؤثر بود. همسر من در سرنوشت من خیلی مؤثر بوده است. همسر مرحوم آقای طباطبایی هم همین جور بود. ایشان با والده ما مربوط بود. رفیق بودند. خیال میکنم با خانواده ما هم مربوط بودند. همسر اگر موافق باشد، خیلی مؤثر است... 📚 جرعه‌ای از دریا؛ ج ۱ ص ۶۰۳ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
▪️اطلاعیه مراسم تشییع و مجلس ترحیم بانوی پرهیزگار کریمهٔ آیت الله العظمی شبیری زنجانی «مد ظله» ● مراسم تشییع : روز پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۵ بعد از ظهر از مسجد نو در میدان آستانه به سوی حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ● مجلس ترحیم مردانه: همان شب بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه شهداء‌(صفاییه) ● مجلس ترحیم زنانه: همزمان در حسینیه مرحوم آل‌علی در دورشهر ابتدای کوچه ۲۸ @zanjani_net
جرعه‌‌ای از دریا
💠 تأثیر همسر در سرنوشت انسان همسر در سرنوشت انسان خیلی خیلی مؤثر است. والده ما در سرنوشت حاج آقای م
💠 مکاشفه در مجلس روضه 🔹️ دو مرتبه یا بیشتر از خانواده شنیدم: روز تاسوعا که منزل حاج آقا مصطفی برقعی روضه بود، نوعاً زنها دور منبر را احاطه می‌کردند. من هم جلوی منبر بودم. حاج آقا محمد کوثری دستمالچی _که از دنیا رفته است_ منبری بود. ناگهان دیدم که مجلس خلوت شد و هیچ کس نیست و فقط چند زن دور منبر هستند و گفتند که یکی از آنها حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. قدری گذشت، آن حالت برطرف شد. این قضیه حدود بيست سال پیش اتفاق افتاد. 🔹️ مجلس روضه در منزل آقای برقعی خیلی سابقه دارد. من اگر مقدورم باشد، در روضه آنجا شرکت می‌کنم و تبرک می‌جویم، حتی امسال با وجود پادرد در مجلس روضه آنجا شرکت کردم. 🔹️ برکت آن منزل دو علت داشت: یکی اینکه ۱۳۰ سال یا بیشتر در آنجا روضه خوانی شده است؛ یعنی قبل از زمان آسید عبدالله برقعی، در آن مکان روضه خوانی می‌شد. آسید عبدالله تقریباً صد سال است که وفات کرده است. حدود سی سال در زمان خودش روضه خوانی شده است. احتمالاً قبل از او در زمان پدرش نیز در آنجا روضه‌خوانی برقرار بود. 🔹️ در آن موقع معمولاً اخلاص بیشتر بود. امروزه نوعاً چشم و هم‌چشمی است و افراد به هم نگاه می‌کنند و جنبه مسابقه پیدا کرده است، ولی آن موقع چون غربت دین بود، لذا داعیِ قویِ ایمانی می‌خواست که این شعائر را ترویج کنند. این انگیزه‌ها سبب برکت یافتن این مجلس روضه بود. 🔹️ علّت دیگر این است که در طول این مدت حتماً افرادی که مورد عنایت خدای متعال بودند، در آنجا وارد می‌شدند و در مجلس روضه آن خانه شرکت می‌کردند. 🔹️ روضه‌خوانی و توسّل به معصومین (علیهم السّلام) از عبادات مهم و موجب جلب عنایت الهی است. هم اولیای خدا در آن خانه رفت و آمد می‌کردند و هم روضه‌خوانی و عبادت خدا در آن مکان انجام می‌شد. اینها سبب مزید برکت آن منزل شده است.(۱) 1⃣ حجت الاسلام آقای آل طه، خطیب و واعظ موفّق و معروف (دام عمره و توفیقه) نقل کرده است: «من منزل آسید مصطفی برقعی منبر می‌رفتم. در مجلس روضه برقعی نسوان غلبه داشتند و مردها نیز شرکت می‌کردند. مردها در قسمتی از حیاط و اتاقها می‌نشستند. مرحوم علامه طباطبایی هم در روضه شرکت می‌کرد. رفتار، منش و ادب علامه برای ما درس بود. یک وقت من از منبر پایین آمدم. مرحوم علامه به آسید مصطفی رو کرد و پرسید: چند سال است که در اینجا روضه خوانده می‌شود؟ آقای آسید مصطفی گفت: هشتاد یا هشتاد و پنج سال. علامه پرسید: آیا این محوطه حیاط از هشتاد سال پیش همین گونه بود یا اینکه تغییر و توسعه‌ای یافته است؟ آسید مصطفی گفت: یک بخش ملحق و ترمیم شده، ولی قسمت‌هایی که شما نشسته‌اید و این آجرها، از هشتاد سال پیش است. آسید مصطفی رفت و علامه آهسته به من فرمود: اینکه درباره اینجا سوال کردم، علّتش این بود که قسمتی که هشتاد سال دیوار و آجرش روضه شنیده‌اند با قسمت ترمیمی یا توسعه یافته، فرق می‌کند.» 📚 جرعه‌ای از دریا؛ ج ۲ ص ۶۴۰ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya