✡ افتتاحیهٔ المپیک پاریس و کورنوکوپیای بوالهوس!
1⃣ در #اساطیر_یونان چنین آمده است که وقتی رِئا مادر زئوس از ترس بلعیدهشدنِ پسرش توسط پدر، ناچار شد زئوس را در غاری در جزیرهٔ کرت مخفی کند، موجودی بهنام آمالثیا، زئوس را شیر داد و از او حفاظت کرد و او را پروراند. بعدها زئوس این موجود ـ و یا بُز وی ـ را کشت و از شاخ آن، جامی جادویی ساخت که هرگاه صاحبِ شاخ آرزویی میکرد، آن شاخ لبریز از آن آرزو میشد. این شاخ را در اساطیر یونان #کورنوکوپیا (Cornucopia) یا #شاخ_نعمت نامیدهاند.
2⃣ این شاخ نعمت یا کورنوکوپیا، در نقطهٔ کنونی تاریخ - بهویژه پس از فروپاشی اردوگاه شرق - در اختیار #تمدن_غربی قرار گرفته است. با این وجود، این شاخ نعمت میتواند نقشی #خودتخریبگر نیز داشته باشد؛ موضوعی که استراتژیستهایی چون برژینسکی را نسبت به آیندهٔ این تمدن نگران میکرد.
3⃣ #برژینسکی با استفاده از این استعاره (Permissive Cornucopia)، هشدار میداد که ترکیب این شاخ نعمت با ایدهٔ #بوالهوسی - بدین معنا که هرچه هوس کنیم را مجاز بدانیم - «برج و بارویی سستبنیان» [١] برای شالودهٔ اجتماعی و فرهنگی غرب - و در رأس آن ایالات متحده - به ارمغان خواهد آورد:
👈 #تلویزیون در غرب هرچه بیشتر به مرکز نمایش و ترویج غرایز جسمانی، #امور_جنسی و صحنههای شورانگیز تبدیل شده است. علاوه بر آگهیها و تبلیغات بینبرنامهای، با تماشای تنها یک روز برنامههای تلویزیون متوجه میشویم که تلویزیون شدیداً این امور را القاء میکند... مضافاً اینکه، برنامههای تلویزیونی در هر فرصتی که برای ارائهٔ ارزشها بهدست میآورند، بهطور وضوح به تبلیغ ارضای تمایلات نفسانی و خشونت و بیرحمی میپردازند و بیبند و باری جنسی را از طریق ارائهٔ الگوهای عینی ترویج و #فحشا را به بدترین شیوهٔ آن تبلیغ میکنند. حاصلِ کار، از دست رفتنِ کاملِ کنترل #رفتار_اجتماعی است. این آلودگی خاصه در مورد فیلمهای تلویزیونی و #صنعت_فیلمسازی آمریکا که رقابت جهانی دارد نیز صادق است... تصویری که این فیلمها از #ارزشهای_آمریکایی به بینندگان خود ارائه میدهند، در جهت تقویت موقعیت جهانی آمریکا نیست. برعکس، با مشاهدهٔ تصویری غلط از ارزشهای ملی آمریکا و با تبلیغ #پوچی و #خلأ_معنوی، انسان تردید میکند که آیا اساساً آمریکا پیام عمیقتری هم برای جهان معاصر دارد؟ [٢].
4⃣ نمایش افتتاحیهٔ #المپیک_پاریس - در مهد جنبشهای مهم چپ فرهنگی - که حتی موجب واکنش برخی از محافظهکاران غربی هم شد، شاید یکی از دهها نمود و نماد چیرگی این #کورنوکوپیای_بوالهوس بر ساحتِ فرهنگی و اجتماعی تمدن کنونی غرب باشد؛ پدیداری که صدالبته به مدد بازنمایی رسانهای، کارکردی دوگانه دارد: هم سرچشمههای فرهنگی و تمدنی غرب را مبتذل میکند و هم بدیل خود یعنی نوعی غربستیزی واکنشی را دامن میزند.
📚 ارجاعات:
🔸[١]. برژینسکی در مصاحبهای دربارهٔ نظریهٔ "نبرد تمدنها"ی هانتینگتون، گفته بود که ترویج #لذتگرایی_مادی (Material hedonism) از سوی غرب، نهایتاً به زیان بُعد معنوی انسان است و سکولاریسم افسارگسیخته (Out-of-Control Secularism)، نطفهٔ خودویرانگریِ فرهنگی را در دل خود خواهد پروراند. ترجمهٔ فارسی این مصاحبهٔ برژینسکی با عنوان اصلی "برج و باروی سستبنیانِ غرب بوالهوس" (Weak rampart of the Permissive West) را میتوانید در این کتاب ببینید:
👈 نظریهٔ برخورد تمدنها (هانتینگتون و منتقدانش)، ترجمه و ویراستهٔ مجتبی امیری، ص١۶٢، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، ١٣٨۶.
🔸[٢]. زیبیگنیو برژینسکی، خارج از کنترل؛ اغتشاش جهانی در طلیعهٔ قرن۲۱، صص۸۶،۸۷، ترجمهٔ عبدالرحیم نوهابراهیم، انتشارات اطلاعات.
✍️ عدنان فلّاحی
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ جک پارسونز؛ پدر صنعت موشکی آمریکا چگونه کشته شد؟ (٢)
1️⃣ #جک_پارسونز از بسیاری جهات یک ضدقهرمان بود. بسیاری از چیزهایی که او درگیر آنها شد، هم از لحاظ اخلاق عُرفی و هم اخلاق حرفهای، ناپسند است. وابستگیهای فرقهای، #زنبارگی و مصرف #مواد_مخدر؛ اینها برای کسی که در یک حوزهٔ حسّاس که به جان آدمها گره خورده و خطرات واقعی و بزرگ آن را احاطه کرده، خصلتهایی زیر سوال بود.
2️⃣ درگیر شدن جک پارسونز با #فرقه_تلما به قیمت پایانِ حرفهاش تمام شد. در سال ۱۹۴۴، پارسونز از «آزمایشگاه پیشران جت» بیرون آمد و سهام خود را در شرکت فروخت. پارسونز ٣٠ساله، بیکار و بدون مدرک دانشگاهی، از درآمد حاصل از فروش سهامش، برای خرید خیابان اورنج گروو در پاسادنا، کالیفرنیا استفاده کرد.
3️⃣ این ملک عجیب و غریب با اتاقهایی که به بوهمیها، هنرمندان، موسیقیدانان، ملحدان و آنارشیستها اجاره داده شده بود، همزمان به مرکز #علوم_غریبه و #علوم_موشکی تبدیل شد. پارسونز اتاقی را به افسر نیروی دریایی ایالات متحده و نویسندهٔ علمی تخیلی «اِل. ران هابارد» (مؤسس فرقه و کلیسای ساینتولوژی) اجاره داد.
4️⃣ این دو شخصیتِ ضدفرهنگ خیلی زود با هم رفیق شدند. پارسونز و هابارد بهطور کامل توسط تلما محصور شدند. آنها یک مناسک #جادوی_سیاه را که توسط #آلیستر_کراولی طراحی شده بود، با عنوان Babalon Working آغاز کردند که هدف آنها تجسّم «الههٔ #بابالون تلمیتی» در قلمرو زمینی است.
5️⃣ این مجموعه مناسک که ترکیبی از شنیعترین #امور_جنسی، اعمال کفرآمیز ضددینی و جادوی سیاه بابِلی بود، تمام روح و جان پارسونز را تسخیر کرده بود. آنها قصد داشتند #زن_سرخپوش (موجودی که در مکاشفات آخرالزمانی انجیل یوحنا بهعنوان مادر همهٔ بدیها و فاسدکنندهٔ همهٔ قلمروهای زمین، توصیف شده است)، را به روی زمین فرا بخوانند.
6️⃣ اقدامات و اعمال مناسکیِ پارسونز و هابارد آنقدر حیرتآور و تکاندهنده بود که حیرت مرشد معنوی آنان، آلیستر کراولی را بهدنبال داشت. کراولی که خود بهعنوان «وحش ۶۶۶» و «شرورترین انسان روی زمین» شهرت داشت، دربارهٔ ایندو نوشت:
👈 «وقتی دربارهٔ حماقت این دو وحشی فکر میکنم، نسبتاً جنونآمیز است!»
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter