eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
669 ویدیو
196 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 پیرامون مرگ کوروش کبیر و مقبره‌ی او (2) 🌐 آیا مقبره‌ی پاسارگاد متعلق به کوروش است؟ 1⃣ (مورخ مشهور یونانی) درباره مرگ می‌گوید که کوروش دوم، پس از فتح بابل (بابیلون)، خواست (قومی سلحشور در حوالی آراکس -رود سیحون در ازبکستان امروزی-) را مطیع و سرزمین آن‌ها را تصاحب کند. 2⃣ هرودوت معتقد است که دلیل تجاوز به سرزمین ماساژت‌ها این بود که کوروش، خود را از جهت برتر از دیگران می‌دانست. همچنین بر سرزمین ماساژت‌ها ملکه‌ای () حکومت می‌کرد، که کوروش قصد داشت او را به مالکیت خود دربیاورد! 3⃣ ملکه‌ی ماساژت‌ها در ابتدا، پیامی برای کوروش فرستاد و او را از جنگ و خونریزی برحذر داشت، لیکن کوروش توجهی به سخن تومیریس نکردد، او با تمام قوا در فکر حمله و تصاحب سرزمین ماساژت‌ها بود. 4⃣ ارتش به سرزمین ماساژت‌ها وارد شد، در مراحل اولیه‌ی نبرد، پیروزی‌هایی کسب کردند، اما در ادامه پیروزی از آنِ ماساژت‌ها شد. 5⃣ بخش عظیمی از ارتش متجاوز هخامنشی تارومار شدند، کوروش کبیر نیز کشته شد. جنازه کوروش هم به دست تومیریس افتاد، سر از بدن کورش جدا کردند، سپس آن سر را درون خیکی پر از خون گذاشتند. 6⃣ تومیریس در این هنگام گفت: 🔸 «هرچند من تو را در جنگ شکست دادم، ولى تو از راه فریب مصیبتى بر من وارد کردى و پسر مرا از من گرفتى (به کام مرگ فرستادی). ای کوروش! چنان‌که به تو گفته بودم، اکنون تو را از خوردن خون سیر می‌کنم». 7⃣ هرودوت این نقل تاریخی را معتبرتر و صحیح‌تر از دیگر نقل‌ها می‌داند. 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Cyropaedia ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی :
💠💠 پیرامون مرگ کوروش کبیر و مقبره‌ی او (4) 🌐 آیا مقبره‌ی پاسارگاد متعلق به کوروش است؟ 1⃣ در پایان گفتنی است که بنا بر نقل ، ارتش در نبرد شکست سختی خورد و به دستور ملکه ماساژت‌ها سر از بدن جدا شد، و از این روی، بعید است که مابقی ارتش شکست خورده و فرار کرده هخامنشی جسد کوروش را از ماساژت‌ها پس گرفته باشند و از همین روی، دفن کوروش در -نقطه‌ای هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین ماساژت‌ها- نامعقول است. 2⃣ با پذیرش نقل قول هم بعید -بلکه محال- به نظر می‌رسد که کوروش در آن مدت اندک توانسته باشد به پایتخت خود برگشته باشد (یعنی در این صورت هم دفن کوروش در پاسارگاد، بسیار دور از ذهن است). 3⃣ همین نظر در صورت پذیرش دیدگاه و هم مطرح می‌شود. 4⃣ هم می‌گوید که در آن جنگ (جنگی که کوروش در آن شکست خورد و کشته شد)، حتی یک هم زنده برنگشت! در این صورت هم محال است که جسد کوروش به پایتخت بازگشته باشد. 5⃣ این قرائن به همراه دلایلی بسیار، نشانگر این است که مقبره‌ای که امروزه به کوروش نسبت می‌دهند (در پاسارگاد) در حقیقت ربطی به کوروش ندارد و بیشتر یک گزاره تبلیغاتی است. 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Cyropaedia ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی :
✡ دروغ بزرگ برتری نژاد آریایی (1) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هفتم) 1⃣ در مقاله‌ای که در سال 1768 انتشار داد، به نقل از هرودوت، واژه‌ی را برای نام‌گذاری اقوام به کار برد. هرودوت در فهرست نام اقوامی که در لشگر خشایارشا در جنگ با یونان شرکت داشتند از پارسیان، مادها، آشوری‌ها، باختریان، هندیان، آریاها، خزرها، عرب‌ها و… نام می‌برد. 2⃣ گذشته از این‌که پیدایش نام (Perser) را به زئوس خدای یونانی نسبت می‌دهد، درباره‌ی مادها می‌نویسد: «… فرمانده قشون مادها تیکرانس هخامنشی بود … اینها [مادی‌ها] قبلاً به‌طور عام آریا نامیده می‌شدند … امّا بعداً نام دیگری به خود دادند.» 3⃣ نکته‌ی جالب این است که هرودوت در مورد از مادها نام می‌برد نه پارسیان. دیگر این‌که هرودوت از آریاها (Die Arier) به مثابه قومی در کنار اقوام دیگر یاد می‌کند و آنان را از مادها، پارسیان، هندها، عرب‌ها، آشورها، خزرها جدا می‌شمارد اما پارتیان، خوارزمیان، سغدیان و چند قوم دیگر را جزو آریاییان می‌داند. 4⃣ ممکن است هرودوت در جای دیگر اقوام دیگری را از جمله آریاییان دانسته باشد، اما با توجه به آنچه نقل شد می‌توان دریافت که به نظر هرودوت آریاییان در زمان خشایارشا قومی بوده‌اند مانند سایر اقوام و در کنار آنها. 5⃣ در نوشته‌های هرودوت به هیچ‌وجه اشاره‌ای به مقام و منزلت خاص و انحصاری در پیدایش علم و فرهنگ و هنر در میان نیست و سخنی نیز در این مورد گفته نمی‌شود که این قوم احتمالاً از دیگر اقوام قدیمی‌تر بوده، نکته‌ای هم درباره‌ی مشخصات جسمانی آنان ذکر نشده است تا بتوان به استناد آن، این قوم را چه به لحاظ جسمانی و چه از جهت فرهنگی و فکری قوم برتر و برگزیده دانست. 6⃣ طبیعتاً در میان اعضای قوم آریا، مانند همه‌ی اقوام جهان انسان‌های شریف و شریر، راست‌گو و دروغ‌گو و… وجود داشته‌اند. بدین‌سبب خیال‌پردازی شیرین و شاعرانه‌ای خواهد بود اگر کسی افراد یک قوم را –هر قومی که می‌خواهد باشد– از صدر تا ذیل و به‌عنوان یک واحد غیرقابل تقسیم و تفکیک، شریف، مهمان‌دوست و پهلوان بداند و از تعلّق احتمالی و خیالی بدان قوم یا قرین افتخار شود و خود را تافته‌ی جدا بافته در جامعه‌ی بشری بداند. 7⃣ در هر حال هر معنایی برای واژه‌ی قائل شویم، فقط با یک نام‌گذاری سرو کار داریم و این نام هیچ فضیلت و زیبایی یا پلیدی و زشتی که ارثی هم باشد(!) همراه نداشته و ندارد. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/tfuXTt ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
در ده بند (2) 👑 سه 🔹 گفتیم که کوروش‌نگاری از تاریخ‌نگاری یونانی و به‌طور مشخص آغاز گشته. هرودوت در توصیف کوروش، بسا صفات منفی را بدو نسبت می‌دهد و چهره‌ای که از او می‌سازد، به هیچ‌روی چهره‌ای منزّه نیست. دیگر تاریخ‌نویسان یونانی نیز، کم و بیش همین راه را پیموده‌اند. پرسش این‌جاست که چرا تاریخ‌نگاری جماعتی که همواره در ستیز با ایرانیان باستان بوده‌اند، این‌گونه نزد ما جدّی و موثّق قلمداد می‌شود؟! 👑 چهار 🔹 دیگر جماعتی که بسیار سنگ را به سینه زده‌اند، هستند. قومی که از پیامدهای فتح بابل توسط وی منتفع گشته‌اند. صرف‌نظر از راست و دروغ داستان کوروش با این نحله، آنان انگیزه داشته‌اند که به‌خاطر این شهرت تاریخی، هست و نیست ایرانیان را به کوروش گره بزنند. کاری که تا هم‌اینک نیز اندیشکده‌ها و رسانه‌های ایشان بدان مشغولند. اگر آنان در راستای منافع تاریخی و تبلیغی خویش بدین کار شده‌اند، چرا ما باید با آنان هم‌داستان شویم؟! ✍ محمدرضا کائینی 📖 متن مقاله در سایت اندیشکده: 👉 goo.gl/mTBPnH ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ خلاصه‌ای از تاریخ حیات کوروش ✍ بررسی نظریه کوروش ذوالقرنین (قسمت دوم) 1⃣ گزارش‌های تاریخی مربوط به دوران را می‌توان به دو دستهٔ کلّی تقسیم کرد: 2⃣ دستهٔ نخست، اسنادی هستند که از حفریّات کاوشگران به‌دست آمده است. از میان این اسناد می‌توان به پادشاه بابل و نیز که بیانیهٔ کوروش حین فتح بابل است، اشاره نمود. 3⃣ دستهٔ دوم، منابع کلاسیک و یا نوشته‌های یونانی-رومی مورّخین قدیم هستند که شاخص‌ترین آنان عبارتند از ، و . 4⃣ البته مورّخین دیگری نیز به بیان پرداخته‌اند، لکن اهمیت مطالب به‌دست آمده از این سه مورّخ از مابقی مورّخین بیشتر است. 5⃣ گفتنی‌است تاریخ زندگانی در ابتدا از نوشته‌های مورّخین متقدّم به‌دست می‌آمد، اما با اسنادی که از حفریّات بابل و دیگر نقاط یافت شد، نکته‌های جدیدی در رابطه با این دوره از تاریخ حاصل گردید که گاه مؤیّد منابع کلاسیک بوده و گاه با آن داشته است. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ لشکرکشی به شمال‌شرق ایران و مرگ کوروش 1⃣ از تمام روایات غیر از روایت گزنفون چنین استنباط می‌شود که پس از تسخیر بابل، در شمال و شرق ایران به پرداخته و حدود ایران را به سیحون رسانید، ولی در باب سرنوشت او، گفته‌های مورّخین مذکور مختلف است. 2⃣ عده‌ای بر این باورند که کوروش در این جنگ فاتح شده و گروهی نیز معتقدند که کوروش در این جنگ شکست خورده و کشته شده است. 3⃣ اما واقعه را کاملاً متفاوت نقل نموده است. به بیان او، کوروش در پارس و به مرگ طبیعی درگذشته است!! تردیدی نیست، که گزنفون روایتی را اتخاذ کرده که با ستایش او نسبت به کوروش موافقت داشته باشد. 4⃣ اما این‌طور عنوان نموده که روایات در باب مرگ کوروش مختلف بوده و او چیزی را که به حقیقت نزدیک‌تر می‌دانسته، نوشته است. 📖 پیرامون مرگ کوروش و مقبرهٔ او: 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/cyrus/3841 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
💎 الف) بررسی راه‌های هجوم سکاها به مناطق جنوبی 1⃣ بررسی حملات در ادوار پیش از کوروش، راه‌های احتمالی هجوم این قوم به ایران را تبیین می‌کند. یکی از این حملات در دوران استیلای مادها بر ایران و در زمان هوخشتر انجام شد. 2⃣ بخشی از نوشته‌های در این‌باره به شرح ذیل است: 👈 مسافت بین دریاچه ماتید، رود فازیس و کل‌خید برای پیاده‌رو سالم ٣٠روز راه است، فاصلهٔ بین کل‌خید و ماد زیاد نیست و بین این دو مملکت فقط مردم ساس‌پیر سکنی دارند، ولی سکاها این راه کوتاه را گذاشته از راه بالاتر و دورتری آمدند، چنان‌که کوه‌های قفقاز را از طرف راست خود داشتند. 3⃣ به‌گفتهٔ پیرنیا: «هرودوت می‌خواهد بگوید، که راه کوتاه سکاها از کنار دریای آزوو به ولایت باطوم کنونی و از آنجا به آذربایجان بود، ولی آن‌ها راه خودشان را دور کرده از کنار دریای خزر گذشتند. تجاوز مردمان شمالی به ایران در قرون بعد هم از تنگه‌های قفقاز، مانند دربند واقع در کنار دریای خزر و تنگه داریال واقع در گرجستان بود. از این بیان معلوم می‌شود که در آن زمان هم مردمان شمالی از همین تنگه‌ها می‌گذشته‌اند و راه دیگر، ولو این‌که نزدیک‌تر بود، اختیار نمی‌شد... بعض محققین [نیز] احتمال داده‌اند، که سکاها از دهستان، گرگان، طبرستان و گیلان به طرف آذربایجان گذشته‌اند و هم چنین گوید. اگر این روایت صحیح باشد، باید گفت، که سکاها از دو طرف به ایران حمله کرده‌اند». 4⃣ با توضیحات فوق مشخص می‌شود که بنا به نقل هرودوت، سکاها از دربند (باب‌الابواب) در حاشیه به ایران حمله نموده‌اند. از سوی دیگر اشاره شد که به اعتقاد کتزیاس سکاها از کرانه‌های شرقی خزر به ایران حمله نموده‌اند. البته نیز یکی دیگر از راه‌ها بوده است. 5⃣ پس راه حملات سکاها، تنها محدود به تنگه داریال نبوده که با ساختن یک سدّ، شرّ این قوم (چنان‌که جناب ابوالکلام گفته‌اند) به‌کلّی مرتفع گردد. زیرا این قوم به گزارش هرودوت از تنگه دربند و به بیان کتزیاس از گرگان و خراسان به ایران حمله نموده‌اند! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✍ ردّ توجیه علامه طباطبایی (ره) 1⃣ مشاهده کردید که از آن‌جا که هیچ سدّی را نیافته‌اند که در طول سالیان متمادی، راه حملات اقوام مهاجم را مسدود نماید، تعبیر جالبی از آیهٔ ۹۸ سورهٔ کهف ارائه نموده و مراد از «دکّ» شدنِ سدّ و رسیدن وعدهٔ الهی را همان ظهور پیشرفت‌های بشری دانسته‌اند!!! 💥 این بیان علامه از دو منظر قابل نقد است: 2⃣👈 براساس آیات قرآن و آراء جمهور مفسّرین، مراد از «وعدُ ربّی»، همان قیامت کبری است و این برداشت با آیهٔ ۹۶ سورهٔ انبیاء و نیز با روایات باب «اشراط الساعة» مطابقت کامل دارد که به این مسأله قبلاً اشاره شد. این در حالی‌است که برای استنباطی که مرحوم علامه از عبارت «وعدُ ربّی» ارائه نموده‌اند، شاهد قرآنی و روایی وجود ندارد. 3⃣👈 حتی اگر برداشت ایشان از آیهٔ ۹۸ سوره کهف را پذیرفته و وعدهٔ خداوند متعال را وعده به «ترقّی جوامع و اتساع طرق ارتباطی» تفسیر نماییم، باز همان اِشکال اولیه به قوّت خود باقی است. چرا که سازه‌هایی چون و که مفسّرین آن‌ها را به‌عنوان سدّ ذوالقرنین به‌شمار آورده‌اند، حائز اصلی‌ترین ویژگی نبوده و حتی در بدو امر نیز در دفع شرّ مهاجمین کارایی علی‌الاطلاق نداشته‌اند. 4⃣ اساساً طُرُق احتمالی برای حملهٔ به عرصه‌های جنوبی، ٣ راه بوده است: «تنگه داریال»، «دربند یا باب‌الابواب» و «کرانه شرقی دریای خزر». وجود راه‌های متفاوت برای حملهٔ سکاها بدان معنا است که با احداث یک سدّ، نمی‌توان حملات را به‌طور مطلق دفع نمود. زیرا مهاجمین می‌توانستند از راه‌های مختلف به سرزمین‌های جنوبی حمله کنند و على‌الظاهر این کار را نیز انجام داده‌اند، چنان‌که در نوشته‌های و بدان اشاره شده است. 5⃣ بنابراین این سازه‌ها نه در زمان‌های گذشته و نه اکنون که با وقوع پیشرفت‌های چشم‌گیر، امر ارتباط ملل تسهیل شده، مانعی مطلق برای حملهٔ اقوام مهاجم محسوب نگشته و از این‌روی نمی‌توان آن‌ها را همان سد ذوالقرنین محسوب نمود. 6⃣ از سوی دیگر، مثال‌هایی که قبلاً در خصوص حملات و در اعصار پس از ارائه گردید، حاکی از آن است که ابنیه‌ای چون و ، در آن ادوار که پیشرفت‌های کنونی در امور ارتباطی حادث نشده بود نیز «دکّ» و ناکارآمد بوده‌اند!! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ تکریم پادشاهان مغلوب از سوی کوروش 1⃣ حقایق دیگری نیز از گزاره‌های تاریخی مستفاد می‌شود که دلالت بر رویّه تسامح‌آمیز در برابر شِرک و دارد. رویکردی که کوروش در برخورد با پادشاهان مغلوب هم چون کرزوس، تیگران و نبونید داشته، محل تأمل است. 2⃣ براساس نقل و دیگران، مورد ملاطفت کوروش قرار گرفته و به‌عنوان مهمان سلطنتی در دربار کوروش و کمبوجیه باقی ماند، و حتی در جنگ‌هایی که کوروش در اواخر عمر انجام داد، در مقام کوروش، او را ملازمت نمود!! نوشته‌های نیز از همراهی کرزوس با کوروش در تمامی سفرها سخن گفته است. 3⃣ پادشاه ارمنستان نیز از مشاوران و ملازمان کوروش گردید. پادشاه بابل نیز مورد عفو کوروش قرار گرفت! 4⃣ رفتار کوروش با پادشاهانِ مغلوب اگرچه برخلاف روش متداول سایر پادشاهان آن زمان بوده، لیکن این سؤال به ذهن متبادر می‌شود که چرا این پادشاهان ، ملازم و مشاور کوروش گردیده‌اند؟! از یک پادشاه الهی انتظار نمی‌رود که و را ملازم و همراه خود قرار دهد!! 5⃣ چشم‌پوشی از عقوبت این افراد [اگر مرتکب ظلم و جنایت نشده باشند،] امری بسیار پسندیده است، لیکن به‌کارگیری آنان در مقامِ و منصوب‌کردن ایشان به‌عنوان شهرها، از یک پادشاه الهی پذیرفتنی نیست! مگر آن‌که بگوییم تمامی این پادشاهان پس از مواجهه با کوروش از عقاید خرافی خود بازگشته و قائل به وحدانیّت خدای یکتا شده‌اند، که برای اثبات این مدعا هیچ دلیل و حتی قرینهٔ تاریخی وجود ندارد! 6⃣ نکتهٔ دیگر این‌که نوع سلوک کوروش با پادشاهان مغلوب و به‌طور خاص کرزوس پادشاه لیدیه با آیات سورهٔ کهف نیز مطابقت ندارد. مطابق بیان «جنگ کوروش در لیدیه»، معادلِ «سفر ذوالقرنین به مغرب‌الشمس» است. به این ترتیب می‌بایست رویکرد در لیدیه با رفتار در مغرب‌الشمس تطابق داشته باشد، حال آن‌که چنین نیست! 7⃣ به تصریح آیات، ذوالقرنین در مغرب‌الشمس با قومی ملاقات نمود و بین تعذیب و احسان به آن‌ها مخیّر گردید، سپس وعده داد که این قوم را عذاب خواهد کرد. اما کوروش نه تنها کرزوس را عقاب نکرد، بلکه او را تفقّد نموده و تا آخر عمر از مشاورانش قرار داد! این در حالی‌است که به تصریح مستندات تاریخی، کرزوس و اهالی لیدیه از جمله که به‌عنوان والی کوروش منصوب شد، همگی بوده و هیچ‌یک به خدای یکتا معتقد نبودند. تمامی این موارد حاکی از آن است که ماجرای سفر ذوالقرنین به مغرب‌الشمس با داستان لشکرکشی کوروش به لیدیه تفاوت‌های آشکاری دارند. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ب) اعتقادات شخصی کوروش 1⃣ دربارهٔ مذهب و اعتقادات شخصی نظرات گوناگونی ابراز شده: 👈 به بیان ، کوروش با پیروان زردشت که بیشتر در مشرق ایران منتشر بودند قبل از اواسط سنّش برخورد نکرده بود و لذا محتمل است که کوروش مانند آریایی‌های قدیم بوده باشد. 👈 جناب به تردید محقّقین در خصوص زردشتی بودن کوروش اشاره نموده و خود ایشان نیز کوروش را دانسته است. 👈 ضمن بیان اختلاف‌نظرهای موجود در خصوص اعتقادات کوروش، شواهدی را گردآوری نموده و بر آن اساس کوروش را می‌داند. 👈 نیز بر این باور است که متون بابلی به هیچ‌وجه چیزی از اعتقادات شخصی کوروش را مکشوف نمی‌کند! 2⃣ ضمن اشاره به ابهامات موجود در خصوص مذهب در میان پادشاهان نخست هخامنشی، اسناد مختلف و گاه معارض در رابطه با مذهب کوروش را ارائه کرده است. به بیان او، شناخته‌شده‌ترین دختر کوروش نام داشته که‌این نام با سنّت و آیین مرتبط است. او شواهدی از احترام کوروش به را نیز ذکر کرده است. تصویر گل نیلوفر در ورودی آرامگاه کوروش می‌تواند نشانه‌ای از ارتباط او با میترا ایزد مهم پیش از زردشت که بعدها به آیین مزدایی راه یافت تلقّی گردد. 3⃣ شواهد دال بر احترام کوروش به میترا بدین‌جا منحصر نشده و گزارش مبنی بر قربانی‌کردن اسب از سوی کمبوجیه برای پدرش کوروش نیز نشان از یک آیین هند و ایرانی دارد. و هم در شرح فتح بابل و رژه سلطنتی کوروش، به قربانی‌کردن اسب برای خوشید (میترا) اشاره نموده‌اند. دریایی پس از اشاره به تمامی این گزارش‌ها، نتیجه‌ای مشابه با کورت به‌دست داده و اذعان کرده که آگاهی‌های ما از عقاید شخصی کوروش بسیار اندک است. 4⃣ در جمع‌بندی باید گفت که دانسته‌های ما از به‌اندازه‌ای نیست که بتوان در این خصوص اظهارنظر نمود. اما در مسألهٔ تطبیق او با می‌توان اظهارنظر نمود. زیرا گزارش‌های متواتر تاریخی نشان از او در قبال داشته و همین امر ذوالقرنین بودنِ کوروش را ناممکن می‌سازد. 5⃣ در واقع حتی اگر بودن کوروش را بپذیریم، باز هم به توفیقی برای انطباق کوروش و ذوالقرنین دست نیافته‌ایم. مسألهٔ مهم در این بحث، یک فرمانروا است، نه او. ای بسا پادشاهان مسلمانی که در تاریخ ایران به سلطنت رسیده و مرام و مسلک آنان به دور از آیین مسلمانی بوده است. در نتیجه می‌بایست روش زندگی پادشاهان با حاکمی الهی چون ذوالقرنین سنجیده شود، نه مذهبی که صرفاً اقرار به متابعت از آن دارند. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter