eitaa logo
سعیده کرمانی
555 دنبال‌کننده
114 عکس
58 ویدیو
7 فایل
آرشیو اشعار و نوشته های من دل من راهی امام رضا ست کفتر چاهی امام رضا ست 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊 درصورت باز نشدن صوت‌ها کانال دیگری با همین آدرس در پیام‌رسان تلگرام دایر است مسیر ارتباط با من 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @saeedekermani
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃سرت که درد نمی گیرد از سوالاتم ؟🍃 آغوش نیستی و فقط خط دفتری تصویر منعکس شده در چشمه‌ای تری دلچسبی معطر چای و ترانه‌ای از دلنوازهای غزلواره‌ها سری شبهای سرد وحشت طوفان و رعد و برق روح دمیده در تن گرمای بستری زانوی زیر چانه ی تنهایی اتاق بازوی سر به زیر شبی محرم سری هر روز در خیالم و غرق تبسمی  شب‌ها میان خواب ولی مهربان‌تری تو مرد کارهستی و کار تو با دل است دل‌خواه و دل‌سپرده و دل‌تنگ و دل‌بری کوه سکوت  این زن پرچانه را ببخش آتش فشان شو تو سبلان سخنوری از آتش نهفته میان دلت بگو در گوش من به لهجه ی مردان آذری 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نزدیک‌نمی‌شوی‌به‌صورت وزدیده‌ی‌‌دل‌نمی‌شوی‌دور🍃 باید تن به تقدیر منظومه داد هم‌آغوش دردای دیرینه شد باید حد و مرز مدارو شناخت تو غربت نشست و قرنطینه شد پیش این همه آدم حزب باد باید کوه بود و جلو تر نرفت بیابون شد سوخت تا عمق جون ولی زیر دین صنوبر نرفت باید استخون لای زخما گذاشت باید از همه آدما رو گرفت باید زد  زیر گوش خوش‌باوری با تردید باید فقط خو گرفت یادت باشه عشقو باید بقچه کرد تو سینه‌ت باید سنگ باشه فقط حواست باشه که از امروز دلت برای خودت تنگ باشه فقط هم‌آغوش دریای آبی شدن یه روزی میشه حسرت قایقا برو مهربونم که چشمی نبود تو دنیا برا دیدن عاشقا از اونجا که هستی نرو دورتر که سرما شروع میشه پشت ِسرت از اونجا که هستی جلوتر نیا  می‌ترسم بسوزه یه روزی پرت منم بید مجنون می‌شم بعد تو که رو شونه هام باد لونه کنه شاید از سر انگشت من رد بشه سفیدی موهاتو شونه کنه 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃دلبر‌که‌جان‌فرسود‌ازاو🍃 اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم همیشه مضطربم بی قرار و غم‌بارم اگر که پنجره هارا ندیده می‌گیرم و از تمامی دیوارها طلب‌کارم و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃اگر التفات بودی به فقیر مستمندت 🍃 من باتوام که حال این روزام سوالت نیست دارم برات می‌میرم و عین خیالت نیست هرروز چن تا کشته می‌دی که ملالت نیست مثل یخی مثل زمستون بی خیالی تو یک آرزوی دوری و اصلا محالی تو هی سعی کردم منطقی باشم نمی‌ذاری سهمم شده هرشب بجای خواب بیداری اصلا توی فکرم توی شعرم چیکار داری دلتنگیو سر می‌کشم مثل یه لیوان سم تو استکان لب پرت چایی بریز واسم هی می‌شکافم تا ببافم تار و پودت رو روزی هزار بار با دلیل می‌گم نبودت رو اثبات اما می‌کنم بعدش وجودت رو متن و حواشی تموم این کتابایی تو علت ومعلول کل اضطرابایی من که بلد نیستم ادای شارلاتانارو تو دلبری که رد می‌شم هی امتحانارو حتی نمی‌دونم برند ادکلانا رو ته ریشتو اما می‌تونم خط بگیرم که گاهی می‌تونم بین با زوهات بمیرم که یادت باشه من یه زنم اما یه مردی تو می‌گم دوایی اما نه مفهوم دردی تو یک شاعر آیینی و دیوونه کردی تو هی قافیه ساختم برای سردودردو مرد خیر سرم این دفعه این جوری می‌گم برگرد 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به مادرم 🍃 به دست تو شده آهنگ خوب زندگی‌ام صدای نازک و زیبای چرخ‌خیاطی برای من تو پدر بوده‌ای و مادرهم که وقف ما شده‌ای پای چرخ‌خیاطی بخند زندگی‌ام خانه را گلستان کن به روی دامن من برگ‌های یاس بدوز به من فقط هنر دست‌هات می‌آید برای دختر خود ، مادرم لباس بدوز تو شمع سوخته‌ای هم‌چنان ولی روشن که گرد روی تو هستیم مثل پروانه نمک بریز که دارد به وجد می‌آید یکی یکی در و دیوار آشپزخانه شبیه صبحی و فرجام تیرگی‌ها را در انتهای خودش ، در غروب می‌بینی که گفته چشم قشنگت ضعیف‌تر شده‌است؟ تو درد ریز مرا نیز خوب می‌بینی 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
با تکیه به دست ریشه برمی‌خیزم کوهم که به جنگ تیشه برمی‌خیزم دریا شده‌ام که هر چه سنگم بزنند موّاج‌تر از همیشه برمی‌خیزم 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مه دیدم و مشتری ندیدم 🍃 در مدار دو دست خالی خود خواب دیدم که مشتری دارم در گریبان تنگ  آغوشم  پرو بالی کبوتری دارم‌ صحبتش ساده بود در رویا لهجه اش را چشید لبهایم زیر پیراهنم‌ هنوز انگار  اشتیاق جوان سری دارم عکس ماه است و حسرت دریا دست او روی موج موهایم رشته ی نقره ی پریشان را زیر اندوه روسری دارم ‌ نفسی مانده است روی لبم هوسی یخ زدست در چشمم روی آیینه را نپوشانید سرِ سودای دلبری دارم از تبار ترنجم و چاقو استخوان کج زلیخایم کفر من را بزرگ نشمارید توی  سینه پیمبری دارم‌ 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به خواهرم زینب سلیمانی توی تیترای  روز می‌گردم که بدونم چه طوره احوالت چه جوری پر می‌گیری این روزا که پر از زخمه رو پروبالت چه خوبه که بهت می‌گن زینب چقدر شکل اسمته کارات چقدر خوب خطبه می‌خونی چقدر زینتی برا بابات هرجایی پرچمی نیفتاده دختری داره خطبه می‌خونه نوحه کن تا بگی که با دشمن  حرفی هم باشه توی میدونه دخترسرفراز فاتح شام بغض تو تار کرده چشمامو گریه کن که یه روز با گریه فتح کرده یه دختری شامو حق همینه که دختر سردار جامه ی ذلتو نمی‌پوشه گریه کن روی شونه هام خواهر که از اشکات حماسه می‌جوشه منطق قاسمه که کرببلا ردپایی رو از پدر داره یکی مثل جهادِ بعد عماد یکی مثل تو بعدِ سرداره کربلا گفتم و دلم خون شد کربلا گفتم و دلم وا شد خون تازه توی دلم جوشید راه تازه برام  پیدا شد  🕊@kaftarchahiemamreza🕊
🍃هو العشق 🍃 دست شب پنجه‌ی سیاهش را بر گلوی چراغ می‌گیرد غنچه پژمرده می‌شود وقتی نفسش توی باغ می‌گیرد چای را تازه‌دم که می‌ریزم استکانت نمی‌شود خالی چای وقتی که از دهان افتاد نبض را از اتاق می‌گیرد باز هم چکه چکه‌ی این سقف بی‌کسی را به رویم آورده نذر دارد، زمان باریدن ضرب با اشتیاق می‌گیرد با سلیقه دوباره می‌چینم سفره‌ای را که نیستی پیشش دل کباب است و دامن سفره عطش نان داغ می‌گیرد من برای هزارمین دفعه تا دلم خوش شود که اینجایی شستم امروز هم لباست را دلخوشی را فراغ می‌گیرد دخترت در میان مشق شبش می‌نشیند به هجیِ بابا دفترش را دوباره می‌بندد از پلاکت سراغ می‌گیرد 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
‌🍃چتر🍃 با اینکه به دست باد امروز شکست یاد آور لحظه‌های شیرین من است این چتر اگر نبود آیا می‌شد ... یک مرتبه با تو زیر یک سقف نشست ؟ 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
🍃مناجات۱🍃 قرار بود که نورم بگیره جهانو قرار بود تو دنیا بشم انعکاست حواسم نبود و دلت رو شکستم ولی تو همیشه به من بود حواست چقد مهربونی که هرجا بریدم با آغوش بازت به دادم رسیدی لباس گناهو تنم دیدی اما بدیمو پوشوندی بدیمو ندیدی بدی کردم اما دلم گرمه آخه تو گفتی صدام کن جوابت رو می‌دم ضرر کردم اما بهم گفتی برگرد خودم کسریای حسابت رو می‌دم با این که نگاهم به سمت زمینه می‌دونم که شرم چشامو می‌خونی پشيمونم امشب دلم غرق خونه می‌دونم می‌بینی می‌دونم می‌دونی 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
🍃مناجات ۲🍃 اومدم مثل همیشه منو شرمنده کنی باز دلِ مُرده از گناهو با نگات زنده کنی باز می‌دونم تویی قرارِ دلای تنگ و پریشون آغوشت همیشه بازه واسهْ بنده ی پشیمون رحمتِ واسعه‌ی‌تو مرهم دلای تنگه بدیام زشته میدونم ولی بخششت قشنگه منی که غرق گناهم مگه جز تو کیو دارم اومدم بِدی پناهم مگه جز تو کیو دارم مگه میشه رفت و ننشست؟ پای سفره ی شبونَت مگه بنده ی فراری جایی داره غیر خونت؟ خوبی کردی اما از من جز بدی ندیدی یک عمر ابر مهربونی هاتو رو سرم کشیدی یک عمر 🕊@kaftarchahiemamreza🕊