پنجم ماه رمضان 91، عروسی سادهای به صرف افطاری گرفتیم و خوشحال بودیم از اینکه زندگی را بدون گناه آغاز کردیم.
خوشحال بودم که هر دوی ما پایبند به دین هستیم.
موقع اذان بودکه به خانه رسیدیم.
ابوذر وضو گرفت و نمازش را خواند.
آمد به من گفــت:
"حاج خانــوم دو رکعت نماز برا خوشبختیمان خواندم. بهش افتخار میکردم چقدر #خوشبخت بودیم."
🌺🌹🌺🌹🌺
#شهید_مــدافع_حرم
#شهـــدای_فارس
#شهید_ابــوذر_داوودی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
🍃قرار شد از تو، برای تو بنویسم. تقویم را که ورق زدم، فاصله چهار روزه #تولد زمینی و آسمانیات، دلم را لرزاند.
🍃هشتمین روز #بهار قدم به زمین گذاشتی و چهارمین روز بهار قدم به #آسمان. پروازی به فاصله بیست و اندی سال🕊
🍃میگویند نامها روی افراد تاثیر گذارند! مثلا خودِ تو؛ نامت سعید، یعنی #خوشبخت و سعادتمند. عاقبتت هم ختم به #شهادت شد. خوشبخت شدی🌹
🍃مادرت میگوید عاشق #عمه جان بودی. وقتی به پابوسی حضرت #ارباب میرفت، سفارش دعای شهادت دادی.
🍃عشق را که جز به بها لمس نمیتوان کرد! به قول آ سِد مرتضی، شهادت هم لباس تک سایزی است که اندازه شدنش شرط و شروط ها دارد!
🍃پس بگو بهای لمس عشقت چه بود؟
خون؟
جان؟
جوانی؟
🍃یا اصلا بهای دیدن #حضرت_یار چیست؟ همینکه از #جان دست بشوییم کافیست؟ اینکه خاک #غربت به کام بکشیم سایز شهادت میشویم؟
🍃یا نه، باید مثل تو و امثال تو شد؟
اصلا مگر شما چگونهاید؟!
اصلا میشود مثل شما شد؟!
مثل شما بودن چه شکلیست؟!
🍃این روزها دلمان عجیب شکل شما بودن میخواهد. فقط تازه کاریم، نابلد راهیم، دستی بلند کن و دستگیرمان شو. میگویند جز از آسمانیان، برای زمین کاری بر نمیآید.
🍃دعا کن برایمان، دعا کن با بهانهها، #بها را از دست ندهیم برای #سعادتمان دعا کن😔
♡بهای وصل تو، گر جان بود خریدارم.♡
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_خواجه_صالحانی
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
📅تاریخ تولد : ۸ فروردین ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت: ۴ فروردین ۱۳۹۶ حماء سوریه
📅تاریخ انتشار : ۴ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار: گلزار شهدای پاکدشت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
🌺شهادتت مبارک فرمانده.
🕊به مناسب سالروز #شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی