eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# دریادلان هوانیروز ارتش دوران جنگ تحمیلی کانال —شهداء : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
✳️حافظان امنیت ✳️
نوشته ای از یک مادر ی سوم مرداد است و هوای شرجی مازندران؛ زن و مرد جوانی در انتظار قدوم کودکی هستند تا روشنی بخش محفلشان باشد. در همین ایام پسری متولد میشود که پدر و مادر به عشق پیامبر رحمت نامش را مصطفی می نهند؛ او می شود میوه ی دل مادر و نور چشم پدر؛ صدای گریه اش مادر جوان را بی تاب می کند و پدر را نگران؛تا این نهال نو پا قد می کشد و بزرگ میشود به سان سروی رشید؛ دل پدر و مادر با دیدن جوان رعنا غنج می رود؛ اری او میشود امید خانواده؛ جوان رشید ما دیگر به فکر مهیا نمودن زندگی مستقل و تشکیل زندگی است کار هست اما او به هر کاری راضی نیست چون عشق به مولا با گوشت و پوستش عجین شده سربازی میشود گمنام برای خدمت به وطن ؛ مدتی در زادگاهش خدمت می کند اما او که تشنه ی وصل به معبود است راضی نیست؛ کوچ می کند به دیاری دور تا با رشادت و شجاعتش دل امامش را شاد کند و حق سربازی اش را خوب ادا نماید. در این خدمت سراپا شوق و شور است؛ عشق به شهادت داشت و این را میشد از کلامش فهمید. در راه خدمت به کشور و انقلاب کوتاهی نداشت همچنان سربازی گوش به فرمان مولا ؛ تا به تنگ آورد لاشخوران اجانب را ؛ ماموریتی در پیش است داوطلب شرکت در آن با رشادت بی نظیرش ؛ وقت کوچی دیگر رسید و مرد شجاع ما که بی صبرانه عاشق وصل یار بود و زمان را تنگ می دانست وجود دو‌ دردانه؛ نیز مانع عروجش نمی شود و پر می کشد به سوی خالق یگانه ؛ آری او آسمانی شد و شهید راه امنیت تا ما قدر دان این جوانان میهنمان باشیم و امنیتی که داریم خون بهای آنان است حاج مصطفی تولدت مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢👆 ماجرای شنیدنی حاج عبدالله نوریان از زبان زاکانی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌴 ذکر بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم های خاص حاج‌ عبدالله: 🌿 در عملیات «والفجر ۴» مریوان در دشت شیلر می‌خواستیم یک مین قمقمه‌ای را منفجر کنیم‌، اما نمی‌توانستیم؛ نه خنثی می‌شد و نه منفجر. ◇ حاج عبدالله آمد و گفتیم: «نمی‌شود این مین را کاری کرد». ◇ او گفت: «بسم‌الله، گفتید؟» ◇ گفتیم: «بله، گفتیم». ◇ او بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم گفت، همان کارهای ما را انجام داد و مین ترکید. ◇ شهید حاج عبدالله نوریان گفت: «شما وقتی بگویید بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم کار درست می‌شود». ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 خاطره دوم:👇 🔻 حسین روستای قائم مقام اطلاعات لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود؛ می‌گفت: در جاده اهواز ـ خرمشهر ماشینم خراب شده بود. ◇ داشتم دل و جگر این ماشین را در می‌آوردم؛ هر چه تلاش می‌کردم نمی‌توانستم آن را درست کنم؛ دیرمان شده بود. ◇ ماشین حاج‌عبدالله آمد. ـ حسین آقا چی شده؟ ـ ماشین درست نمی‌شود. ـ◇ گفت: بسم‌الله الرحمن‌الرحیم گفتید؟ ـ◇ گفتم: بله، بسم‌الله گفتیم. ◇ جلو آمد و بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم گفت و استارت زد و ماشین روشن شد. فرمانده تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷