eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
و عشق می‌تواند دو بال پرواز باشد از زمین خاکی تا عرش خدا اگر یار خدایی باشد ...
در روز ازدواج به یاد شهدایی که لباسِ جهاد رختِ دامادی‌شان شد..! 📸 تصویری از مراسم ازدواج سرلشکر پاسدار شهید حاج‌احمد سوداگر در لباس پاسداری در دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 همسر شهید صیاد شیرازی درگذشت 🔹️«عفت شجاع» همسر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی پس از طی یک دوره بیماری دارفانی را وداع گفت و به همسر شهیدش پیوست. 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥 کانال ایتا() @kakamartyr3 https://eitaa.com/kakamartyr3 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با تمام توان و بی بهانه ایستادن...
عاشق همیشه تصویرِ عشقش را بهمراه دارد! یا در دلش یا در قابِ عکس ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفت مادر دوشهیدی که اجازه دادبچه هاش بخاطررفتن به سوریه خودشون رو افغانی معرفی کردن .
26.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در مقر آموزش غواصان خط شکن با نوایی زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها "سرزمین نینوا ، یادش بخیر کربلای جبهه‌ها ، یادش بخیر با نوای کاروان ، بار بندید همرهان این قافله ، عزم کربُ بلا دارد هست و بالا بی شمار ، هست در این رهگذر وادی صحرای عشق ، نیست خالی از خطر یا ز جان باید گذشت ، یا به باید داد سر چون کربلا دیدن ، بس ماجرا دارد دیدار جانانه ، رنج و بلا دارد الحق عجب حالی این جبهه ها دارد منتظریم کی شب حمله فرا می رسد امر ز فرماندهی کل قوا می رسد شور حسین است ، چه ها می کند نام حسین درد دوا می کند مرا اسب سفیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی اگر آه تو ، از جنس نیاز است در باغ شهادت ، باز باز است... " یاد باد آن روزگاران یاد باد " بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید.
🌸 شهید مدافع‌حرم احمد مکیان رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید 🔸سال ۱۳۷۳؛ (۱۴ آذر) تولد در منطقه قائم‌شهر آبادان همزمان با ولادت امام محمد باقر (ع) 🔹سال ۱۳۸۴؛ حفظ ۲۲ جزء از قرآن کریم. 🔸سال ۱۳۸۸؛ ورود به حوزه علمیه شهر سربندر برای تحصیل علوم حوزوی. 🔹سال ۱۳۸۹؛ انتقال به قم و مدرسه علمیه امام رضا (ع). 🔸سال ۱۳۹۰؛ انصراف از حوزه و اشتغال به تحصیلات دبیرستان در رشته برق ساختمان و اشتیاق برای پیوستن به مدافعان حرم. 🔹سال ۱۳۹۳؛ اعزام به سوریه از طریق تیپ فاطمیون مشهد به عنوان یک افغانی با نام مستعار احمد عباسی فرزند حب علی. 🔸سال ۱۳۹۴؛ (۱۰ مهر) ازدواج همزمان با روز عید غدیر. 🔹سال ۱۳۹۴؛ (مهر) اعزام به جبهه دو هفته پس از مراسم ازدواج. 🔸سال ۱۳۹۵؛ (۱۸ خرداد) شهادت در حومه حلب سوریه بر اثر اصابت موج آتش و انفجار توپ 🔹سال ۱۳۹۵؛ (۲۳ خرداد) انتقال پیکر مطهر به آبادان و تشییع در آنجا. 🔸سال ۱۳۹۵؛ (۲۶ خرداد) تشییع در قم و خاکسپاری 🔹آدرس مزار: قم، گلزار بهشت معصومه (س)، قطعه ۵۱، گلزار شهدای مدافع حرم 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ● واژه‌یاب:
🔸 خوابی که خبر از شهادت احمد می‌داد... |چند ماه قبل از تولد احمد؛ نشانه‌ای از شهادتش به ما رسید که اون موقع متوجه نشدیم. مادرش خواب دیده بود توی باغی مشغول راه رفتنه، که دو نفر با لباس سیادت جلو اومدند و گفتند: دخترم! نگران شهید نباش... مادر احمد بهشون میگه: اسم بچه شهید نیست؛ اسمش علی هست... اونا هم لبخندی می‌زنند و بدون اینکه چیزی بگن، می‌روند... مادر احمد وقتی بیدار شد، از من پرسید: می‌خوای اسم بچه‌مون رو بذاری شهید؟ گفتم: نه! می‌خوام بذارم احمد... حالا بعد از شهادت احمد، تازه می‌فهمیم حکمتِ اون خواب، و معنای لبخندی که اون دو سید بزرگوار بر لب داشتند، چه بوده... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید مدافع‌حرم احمد مکیان 📚منبع: کتاب سند گمنامی؛ صفحه ۱۴ به روایت پدر شهید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اتفاقی عجیب در لحظه‌ی خاکسپاری شهید مدافع‌حرم احمد مکیان... شهید آمد و مادر خود را به درون قبر بُرد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🕊 از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده می رفت تا از دکه یک پیرمرد میوه بخرد. میوه له شده را در پاکت ش میریخت. شهید رجایی بعدها گفت که دکه دار، پدر شهید و نیازمند بود این میوه‌ها را میخریدم که کمکی به او شده باشد. راوی: یکی از بستگان شهید 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید روز، شمسعلی روح‌بخش امروز ۱۷ خرداد ماه، سالروز ولادت ۷۹ نفر از شهدای ارتش جمهوری‌ اسلامی‌ ایران می‌باشد. در چنین روزی ۷۸ نفر به شهادت رسیدند.           روحشان شاد و یادشان گرامی باد!            
دوستی‌ها تو‌ی جبهه ‌طوری بود‌ که از میون‌‌ گلوله‌ها همدیگه رو‌ بیرون‌‌ می‌کشیدن؛ سعی کنید‌ دوستانی داشته باشید که‌ همدیگه رو از گناه نجات بدید.
بعضی لباس دامادی هم گرفته بودند ولی لباس غواصی پوشیدند و به معشوق رسیدند ...
شلمچه یعنی شهیدی که تازه 💍حلقه‌ ازدواج و نامزدی دستش کرده بود ...!
شهیدی ک خلعت زیبای شهادت را با لباس دامادی یکی کرد ... سردار شهید «مجید زارعی» قائم‌مقام گردان حُنین تیپ نبی‌اکرمﷺ هنوز ۲ هفته از داماد شدنش نگذشته بود که عازم جبهه شد و در تاریخ ۲۷ مهر۱۳۶۳ و در سن ۲۱ سالگی در عملیات عاشورا (منطقه میمک) به فیض شهادت رسید.
برای تشکّر ... یه روز دیدم در می‌زنند رفتم پشت در، دونفر بودند. یکی‌شون گفت : منزل صیادشیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستادند و بعد یه پاکتی بهم داد ، اومدم توی حیاط و پاکت رو باز کردم ، هنوز فکر می‌کردم خبر شهادتش رو برام آوردند ، دیدم توی پاکت یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر و داخل آن نوشته بود: «برای تشکر از زحمت‌های تو ، همیشه دعات می‌کنم» از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد... به نقل از مرحومه عفت شجاع همسر شهید سپهبد صیادشیرازی در سفر آخرت نگاه و دعای همسر شهیدت بدرقه‌ی راهت بانو
🔰 چهره‌ی دیپلماتیک حاج احمد و «غلامرضا» از بدو آشنایی، دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه‌های مقابله با ضدانقلاب حضور داشتند. بر خلاف حاج احمد که اقتدار و سخت‌گیری‌اش معروف بود، غلامرضا به شوخ طبعی و ملایمت شهرت داشت. تنها کسی که به راحتی جرأت می‌کرد با حاج‌احمد شوخی کند، همو بود! غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت، زمانی که احتیاج به سخنرانی، مذاکره، بحث و یا از این قبیل کارها بود، حاج‌احمد او را می‌فرستاد. هر وقت از غلامرضا علت این امر را می‌پرسیدند، بلند می‌خندید و می‌گفت: « من چهره دیپلمات برادر احمد هستم.» حاج‌ احمد تعلق خاطر عجیبی به او داشت در پی آزادسازی پاوه، بجای اینکه خود فرماندهی سپاه را بدست گیرد این مسئولیت را بر دوش «غلامرضا» گذاشت و خودش زیردست او، مسئولیت عملیات سپاه پاوه را پذیرفت. چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ وقتی غلامرضا شهید شد؛ حاج احمد در مقابل جسم در خون طپیده او زانوی ادب بر زمین نهاد و چون ابر بهاری زار زار گریست. زاری و ناله را تنها در کنار پیکر غلامرضا مطلق و محمد توسلی دیده‌اند و بس...