⭕️ عجایب دنیای ظهور...
🌸 ابری سایبان بر سر حضرت مهدی«عج»:
💖 رسول اکرم صلوات الله علیه فرمودند:
💕 مهدی عليه السّلام، ظاهر میشود در حالی که قطعه ابری بر سر آن حضرت قرار گرفته است. در آن حال، منادی فرياد میزند: ای جهانيان! اين است مهدی آل محمد «ص» و جانشين خداوند در روی زمين. از او متابعت کنيد.
🌼 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّه»
📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۸۱
📗الوافي ج ۲، ص ۴۶۸
📗کشف الغمة ج ۲، ص ۴۷۰ و ۴۸۶
📗إثبات الهداة،ج ۵، ص ۲۳۳ و ۲۲۴
📗بهجة النظر في إثبات الوصاية و الإمامة للأئمة الاثني عشر علیهم السلام ج ۱، ص ۱۸۷
📗الامام المهدي (عج) من المهد الي الظهور، ص۳۶۵
🔻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌈
20.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 یاد امام زمان (عج)
❤️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❤️
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
شروع چله زیارت شماست مولا جان
تا پایان ما را متحول کن مولا جان♥️
#آل_یاسین
روز هفتم✅🌹
شروع چله:
۱۳۹۹/۱۰/۱۴
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷
#رمزگشایی
*بسیار مهم*
*✅ 💐 امید ها و نویدها*
🌹 چند سالیست، که حضرت آقا، برخی رویدادها را به صورت پیش بینی به اطلاع عموم می رساند، پیش بینی هایی که همه در حال اتفاق افتادن است
و این بسیار عجیب است ودر عین حال نشانه !!
🌹 در طول تاریخ تعیین مصادیق رویدادهای آتی، فقط از لسان انبیا و اولیاء خاص خداوند جاری میشد
آنگاه که:
🍀 نوح نبی: خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم می داد
آنگاه که:
🍀 ابراهیم نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را می داد
آنگاه که:
🍀 حضرت موسی: نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست فرعونیان را می داد
آنگاه که:
🍀 رسول مکرم اسلام (ص): نوید فتح کسری و رم را میداد
وآنگاه که:
🍀 امام موسی کاظم (ع) فرمودند: مردی از قم به پا خواهد خواست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت
و آنگاه که:
🍀 امام خمینی (ره) فرمودند: این انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت
آنگاه که:
حضرت آقا فرمودند:
🍀آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد، وبعد از انهمه هیاهوی حمله نظامی به ایران توسط امریکا در ۲۰ سال گذشته، همه دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند
آنگاه که:
🍀 به سید حسن نصرالله فرمودند: در مقابل اسراییل پیروز خواهید شد اگر استقامت کنید، به اذن الله
واین امر محقق شد ودر ۳ جنگ متوالی اسراییل شکست خورد
آنگاه که فرمودند:
🍀 سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست می خورد و بشار اسد نیز خواهد ماند
و اکنون پس از ۷ سال همه دیدیم که شد
آنگاه که فرمودند:
🍀ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد و شد
آنگاه که:
🍀 خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمودند:
شما یقینا در مقابل مجاهدان یمنی شکست خواهید خورد
وحال پس از ۴ سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش عربستان و ائتلافش را مشاهده می نمایند
و اما
درحال حاضر ایشان برای آینده ایران و منطقه نیز پیشبینیهایی را علنا اظهار فرمودهاند:
✅ *اسراییل تا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید*
✅ *آمریکا در مقابل ایران به زانو در خواهد امد*
✅ *عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد*
✅ *ایران قله های عظیم دنیا را فتح خواهد کرد*
وعده ها وعده های عجیبی است، و بسیار بزرگ، وعده ها از جنس پیش بینی تحلیل گران استراتژیک نیست،
🌹 *وعده ها از جنس وعده های اولیای الهی است*
و از آینده خبر می دهد، از آینده ای با عظمت و بزرگ برای ما ایرانیان و ملتهای مسلمان *!!!*
باور کنیم وعده های الهی را، که از لسان این مرد الهی خارج می شود
🍀 *خامنهای از اولیابزرگ خداست*
وهیچ خدعه و نیرنگی قادر نیست به صورت این ذخیره عظیم الهی بر روی زمین چنگ زند، تمامی دستها و چنگهای شیطان و شیطانکها در مقابل او، *مختوم به شکست است، به اذن الهی*
🍀 مشکلات مادی هست، و انشاءالله برطرف خواهد شد
اما رستاخیزی بزرگ در حال وقوع است
که این مرد بزرگ دارد یکی به یکی آنها را به ما می گوید و وعده می دهد
*باور کنیم که به یاری خداوند*
*خبری در راه است...*
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماستفڪر
#خبرهای_خوب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با نام و یاد خدا♥️
مقام عرشی حضرت زهرا رو شروع میکنیم
از مباحث استفاده کنید🌹
زیباتر اینکه در ایام شهادت بانوی دو عالم هم هستیم🖤
التماس دعا🤲🏻🌈
✨ #مقام_عرشی_حضرت_زهرا ۱
@kanonmontzerjvanan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌈🌈🌈
مقام عرشی حضرت زهرا_1.mp3
12.24M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا س ۱
✨ رضایت و خشم حضرت فاطمه سلاماللهعلیها؛
محور رضایت و خشم خداست !
کمی به این حدیث، عمیق فکر کنید؛...
" تمامیّت الله در یک زن، جلوه کرده است"
که حبّ و بغض او، دقیقاً منطبق با الله است!
این ...یعنی؛ عصمت مطلق!
✦ با چنین الگویی باید چه کرد؟
#استاد_شجاعی 🎤
@kanonmontzerjvanan
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺
فرض کن یہ نفر صد میلیون تومن پول بهت هدیہ بده، حالا یہ دونہ پنج هزاری توش گوشہ نداشتہ باشہ!
بهش چے میگے؟
اعتراض میکنے کہ آقا چرا یکیش گوشہ نداره؟!
.
اصلا شرمنده میشے بخواے همچین حرفے بزنے!
.
خدا کلے نعمت بهت میده
مشکلاتے کہ خدا سر راهت میزاره
همه ش براے رشدتہ براے بزرگ شدن و بالغ شدنتخیلے وقتا زمان که میگذره
میبینے "همش بہ نفعت" بوده!
.
تا میخواے اعتراض کنے
یہ نگاهے بہ نعمتاے اطرافت میکنے
شرمنده میشے بخوای اعتراض کنے!
.
میگے خدایا هر چی تو بگے
#خدایا_شکرت 💚🤲🏻
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌈🌈🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#استاد_علیرضا_پناهیان
🔴 خدایا! حالم خوب نیست!
✅ خدا توبه کنندگان را دوست دارد
<====🔶🌹🔸🌹🔶====>
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌈
<====🔶🌹🔸🌹🔶====>
کانال #اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
#رمان_دلارام_من #قسمت_هشتاد_و_هشت میدانم اعتراض فایده ای ندارد،حتی دلم نمی آید قهر کنم؛عمه برایش
#رمان_دلارام_من
#قسمت_هشتاد_و_نه
روی نگین انگشتر حامد دست میکشم و زیرلب دم میگیرم:
امیرالمومنین حیدر... امیرالمومنین حیدر...
چقدر تکرار این کلمه را دوست دارم؛ از ابوحسام که پشت سرمان نشسته و سویی
دیگر را نگاه میکند میپرسم: چرا گوشی حامد جواب نمیده؟
انگار بخواهد فرار کند، شانه بالا می اندازد: اگه بتونه تماس میگیره،لازم نیست زنگ
بزنید دائم.
طوری اخم میکنم که یادش بیفتد خواهر حامدم: اگه اتفاقی افتاده بگید.
خیره میشود به ضریح؛ همچنان منتظر جوابم. با تسبیح در دستش بازی میکند و
سر تکان میدهد، نگاهش را روی زمین می اندازد که چشمان پراشکش را نبینم. این
حالاتش، آماده ام میکند برای شنیدن خبر ناگوار؛ یک لحظه از ذهنم میگذرد که در
برابر خبر شهادت، باید چه واکنشی داشته باشم؟ انگار صاحب حرم، از بین پنجره های ضریح نگاهم میکند که ببیند چقدر شبیهش هستم؟ به ابوحسام نهیب
میزنم: نگفتید چی شده؟
بلند میشود و میایستد: یه لحظه بیاید بیرون...
جایی میرویم که در دید عمه نباشد، اما سنگینی نگاه عمه را بازهم حس میکنم.
ابوحسام با دیدن برافروختگی ام، تسلیم میشود: برادرتون و نیروهاش محاصره شده
بودن...
نمیدانم چرا اما نه ضربانم و نه تنفسم هیچ تغییری نمیکند و منتظر ادامه حرفش
میمانم.
- سوریه خیلی با ایران فرق داره و جنگی که الان هست پیچیده و سخت؛ تشخیص
دوست و دشمن سخته، متاسفانه بچه های ایران و حزب الله توی این شرایط، به این
راحتی نمیتونن به کسی اعتماد کنن؛ اما...
مقدمه چینی هایش بی طاقتم میکند: اصل حرفتون چیه؟
- برادر شما با چندنفر از بچه های فاطمیون، داشتن میرفتن منطقه که... نفوذی ها
لوشون میدن و...
چنگ می اندازد بین موهایش؛ پریشان نیستم، قلبم عادی میزند اما ابوحسام فکر
میکند من نگرانم. نهیبش میزنم: خب...؟
- متاسفم... خیلی شرمنده شما هستم... خدا بهتون صبر بده... برادر شما و چند
نفر دیگه، الان اسیر تکفیری ها هستن...
قلبم تکان میخورد؛ انتظار این حرف را نداشتم! اسیر؟ منتظر بودم بگوید شهید یا
مجروح اما اسیر نه! اسیر نه! اسیر نه!
فرو میریزم از درون، اما خجالت میکشم جلوی عمه سادات واکنش نشان دهم.
پلک برهم میگذارم و خیلی عادی، سر تکان میدهم؛ ابوحسام که انگار منتظر بوده
من گریه و زاری راه بیندازم، از واکنشم تعجب کرده! نمیداند از درون ویران شده ام،
مثل دمشق؛ نمیداند حتی دلم میخواهد خبر شهادت حامد را بشنوم اما اسارتش
را نه! آخر اگر شهید میشد، خیالم راحت بود که جایش خوب است اما الان، منم و
بلاتکلیفی، منم و بی خبری، منم و دلواپسی... درکشورغریب... انگار من هم اسیر
شده ام!
نگاهم را دخیل میبندم به ضریح؛ دلم میخواهد اینها را به آنکه از پشت شبکه های
ضریح نگاهم میکند بگویم اما خجالت میکشم؛ دلم میخواهد سر بر ضریح بگذارم
و صدای گریه ام را بلند کنم، اما دور از ادب است اینطور منت گذاشتن؛ فدای سر
صاحب غریب این حرم، که وقتی پسرانش را در راه حسین(ع)داد، حتی
بیرون خیمه نیامد که ببیندشان، مبادا منتی باشد.
هرچه هست را در قلبم میریزم، در قلبم را میبندم و زندانی میکنم احساسم را...
این کرب و بلا نیست؛ دمشق است که هربار
یک جور شکسته دل هر رهگذرش را.
انگشتر را دستم میکنم، برایم گشاد است؛ همراه نگین عقیق هندش دم میگیرم:
امیرالمومنین حیدر... امیرالمومنین حیدر...
دوست ندارم به این فکر کنم که حامد ایرانیست، شیعه است، پاسدار است و
داعشی ها چقدر از ایرانی های شیعه آنهم از جنس پاسدار متنفرند. یاد حرف هایش
میافتم: «...خدا رو صدهزار مرتبه شکر که تو جنگو ندیدی... خداروشکر که مردم
کشورمون ندیدن، تا ما هستیمم نمیذاریم ببینن، فکر نکن نمیدونم جنگ با داعش چیه؟ از عمه بپرس، اگهتوشنیدی، من دیدم، چون دیدم و میدونم اینا چه
موجوداتین میخوام برم، خوبم میدونم چقدر وحشی اند...»
#ادامہ_ دارد...
✍به قلم فاطمہ شکیبا
♥️ @kanonmontzerjvanan
#رمان_دلارام_من
#قسمت_نود
با هجوم هزار و یک فکر و خیال، قلبم تیر میکشد؛ دلم نمیخواهد دعا کنم کاش
زودتر شهیدش کنند،اما تصور اینکهاسیر چه کسانی شده هم دیوانه ام میکند؛
بجای حامد، من ترسیده ام! میدانم او نمیترسد، اگر میترسید که نمیرفت تا قلب
این وحشی ها...نگاهی به عمه میکنم که غرق شده در فرازهای زیارت عاشورا؛ میدانم اگر بفهمد،
یک چروک دیگر به صورتش اضافه میشود؛ بالاخره آدم، هرچقدر هم صبور باشد،
قلب که دارد، اصلا اگر قلب نبود، صبر هممعنینداشت؛ صبر برای وقتیست که
قلبت مثل الان من، تیر میکشد و میخواهد بترکد، اما خودش را نگه دارد.
دو رکعت نماز میخوانم، هدیه به سیده زینب(س)،برای طلب صبر، هم برای خودم
هم عمه؛ آدمیزاد است، یکباره طاقتش تمام می شود و اجرش را ضایع میکند؛ اگر حواسش به حضرت مدبرالامور نباشد و یادش برود کسی هست که در این عالم
خدایی میکند.
سر که از سجده بعد نماز برمیدارم، عمه را میبینم که نشسته جلویم؛میدانم
چشمان سرخ و چهره اشک آلودم همه چیز را لو داده. شانه هایم را میگیرد: چه
بلایی سر بچه ام اومده؟
تک تک اجزای صورتش را از نظرمی گذرانم؛ دلم نمی آید بگویم، میدانم انقدر صبور
هست که آرام بماند اما بازهم دوست ندارم انقدر قسی القلب باشم. کاش حداقل
خبر شهادت میدادم، نه اسارت. کاش ابوحسام به دادم برسد... اما نه، فرار کرده وگوشه ای با نگرانی ما را میپاید. دل به دریا میزنم: نگران نباشین، مجروح نشده،
زنده ست...
از نگاه عمه پیداست که حرفم را نه تنها باور ندارد، بلکه نگران تر هم شده. اصلا
مرگ یکبار، شیون هم یکبار؛ بیشتر از این طولش بدهم عمه بیشتر اذیت میشود.
- حامد اسیر شده!
دستان عمه میلرزند و آرام شانه هایم را رها میکنند؛ دست چپش از شانه ام کشیده
میشود تا آرنجم و دست راستش میرود روی سرش: یا فاطمه زهرا(س) !دمشق را درحالی ترک میکنیم که عزیزمان را جا گذاشته ایم؛ عزیزی که حالاخیلی
بیشتر از ما به بانوی دمشق شبیه است با اسارتش؛ عزیزمان را سپرده ایم به بانوی
دمشق و برای همین است که بیقرار نیستم، گرچه یک لحظه هم از یادم نمیرود
حامد کجاست؛ عمه سخت گام برمیدارد اما محکم؛ که اگر عنایت بانوی دمشق
نبود، حتما قامتش خم میشد؛ اگر عنایت خانم نبود، قطعا الان نمیتوانستم انقدر
آرام باشم.دلم برای دمشق تنگ میشود، برای زیارت کنار حامد، برای خرابه های شام، برای
ایست های بازرسی، حتی برای جو امنیتیاش.
با برادر به دمشق آمدهام و بی برادر میروم؛ اصلا دمشق یعنی داغ، یعنی درد،یعنی
وداع.
کمی حواس پرت شده ام این روزها، بس که حواسم پیش حامد است؛ شاید برای
همین ماشینش را ندیدم و تا خواست سلام کند و بیاید تو، در را رویش بستم. واقعا
ندیدمش؛ خداکند خیلی ناراحت نشده باشد.وقتی آمد داخل که در اتاقم بودم؛ عمه صدایم زد که مهمان داریم، فهمیدم به عمه
نگفته چه دسته گلی به آب داده ام، خدا را شکر. خودش هم وقتی مقابلش نشستم،
به روی خودش نیاورد، پس دلیلی ندارد من هم حرفی بزنم.
استکان چای را مقابلش میگذارد و به زمین خیره میشود. بی صبرانه میگویم: عمه
گفتن درباره حامده کارتون، منتظرم بشنوم.
صدایش را صاف میکند: بله... بله...
- ازش خبری دارید؟ الان کجاست؟ حالش خوبه؟
چهره اش کمی درهم میرود: خبر که... متاسفانه خیلی نه، یعنی بچه ها دارن تلاش
میکنن برای تبادل اسرا، تا انشاءلله برادر شما هم آزاد بشه، مقدماتش تا حدودی
فراهم شده، تا یکی دو ماه دیگه صبر بکنید آقاحامد برمیگرده.
لب پایینم را به دندان میگیرم؛ گفتنش راحت است برای او! این را بلند و
معترضانه گفته ام؛ یک لحظه سرش را بالا می آورد و دوباره خیره میشود به استکان
چایی: بله، حق با شماست. بی خبری و انتظار خیلی سخته...
- مطمئنید نمیخوان بلایی سر حامد بیارن؟
- خیلی بعیده، چون میتونن با اسرای خودشون مبادلهواش کنند، درضمن...
حرفش را میخورد و با دست راست عرق از پیشانی اش میگیرد. کنجکاومیپرسم: درضمن چی؟ چرا حرفتونو خوردین؟
میداند راه فراری ندارد؛ حتما ابوحسام برایش گفته چطور به زور حرف میکشم از
زیر زبانشان! خوشبختانه عمه رفته که میوه بیاورد، صدایش را پایین می آورد: اونا برادرتون رو به عنوان یه منبع اطلاعات نگه میدارن و تا زمانی که چیزی نگه، زنده
میمونه.
این حرفش پتک میشود بر مغزم؛ناخود آگاه دستم را روی دهانم میفشارم تا صدایم
درنیاید. کاش اصلا این سوال را نپرسیده بودم؛ خوب میدانم معنای حرف هایش
چیست. بریده بریده میگویم: یعنی الان برادر من توی چه وضعیه؟
تازه میفهمد چقدر حرفش نابودم کرده، دستپاچهمیشود:نهنگراننباشید...چیزیش نمیشه...
خودش هم میداند چرت میگوید،حتی بهتر از من!
- خواهش میکنم اگه چیزی دربارهشرایط حامد میدونیدبگید...
اخم آلود به استکانش نگاه میکند؛بین ابرویش شکاف زخمی پیداست که حالا
بیشتر خودش را نشان میدهد
#ادامہ_ دارد...
✍به قلم فاطمہ شکیبا
♥️ @kanonmontzerjvanan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلمون رو بدیم به خدا
🔊صحبتهای دلنشین شهید همت
🍃
🌼🍃
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
🌱 مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ:
إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ
وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ...
#نهج_البلاغه
{حکمت_۲۴}
🍃از كفّاره گناهان بزرگ:
به فرياد مردم رسيدن،
و آرام كردن مصيبت ديدگان،
♦️ݥيخۅای ڪفاره گناهات رو بدی به مردم برس...
#کانال_أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مداحی_آنلاین_اطرافیان_ضعیف_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.48M
dardodel_alamdar.mp3
3.3M
چه قدر سخت است حال عاشقی 😇 که نمیداند محبوبش نیزهوای او را دارد یانه....😞💔
#پیشنهاد_دانلود 👌
🎤شهید سیدمجتبی علمدار💞
🍃🌹🍃🌹
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
سلام. همراه صلواتی
سه دقیقه در قیامت رو حتما گوش میدی چقدر سازندگی چقدر مطالب ناب و جدید از اون دنیا داره
کانال #اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
سلام. همراه صلواتی سه دقیقه در قیامت رو حتما گوش میدی چقدر سازندگی چقدر مطالب ناب و جدید از اون دن
شماره ۵۸. در مورد زندگی شهدا بود
بسیار ناب که اگه خوب گوش ندی از دستت رفته...
کانال #اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
چه قدر سخت است حال عاشقی 😇 که نمیداند محبوبش نیزهوای او را دارد یانه....😞💔 #پیشنهاد_دانلود 👌 🎤شهید
این حرفای که یه روز این سید شهید دکلمه کرده را هم به آن ها اضافه کن تا روحت
لطف شهدایی بگیره
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
آنان که در جنگ رسانه ای و فرهنگی،
به مصـاف و نبرد قـرآن و اهل ایمــان
آمدهاند، طبــلهای توخــالــی و منبع
تڪبّــر و غــرور هستند! که به فضلِ
خــدا هـرگـز به اهدافشان نمیرسند!
ما نیز وظیفه داریم جهت حفظِایمان
خود و اهلبیتمان، از گزند ترکشهای
رسانههایشان، بهپناهگاه خدا و قرآن،
پناهندهشویم که همه چیز را میبیند
و میشنود.
اگر همینحقیقت را باورداشتهباشیم
که خداوند همیشه کنارماست و همه
چیز را میبیند و تمامگفتههایمان را
میشنود، اینهمه یاغی و سر بههوا
نمیشــویــم ڪـہ هستیــم!
# اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان کمتر دیده شده از حاج قاسم سلیمانی در خصوص نقش همراه خوب و بد در مسیر راه حق
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
♦️ حر بن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را در راه امام داد . عمر سعد اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و برای رهبری دعوت کرد و اولین کسی بود که تیر را به سمتش پرتاب کرد .
♦️ خداوند داستان ابلیس را گفت تا بدانی نمیشود به عبادتت ، تقربت ، به جایگاهت اطمینان کنی !!!
خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی ، نداده است !!!
دنیا دار ابتلاست ، با هر امتحانی چهره ای از ما آشکار میشود ، چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند !!!
🍀 از خدا عاقبت به خیری بخواهیم.....
👇👇👇👇
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌈
📌 #نکات_زیارت_آل_یس 1
✨سَلامٌ عَلَى آلِ يس...سلام و درود بر خاندان یاسین
📜 زيارت نامه ها معمولاً با سلام آغاز مي شود. سلام به امامي كه زنده و شنونده ی سخن زائر است. اما ادب اقتضا می کند که اول به همه خاندان و اجداد طاهرین حضرت سلام و درود بفرستیم بعد به خود حضرت!
🌷 سلام دعاي سلامتي است و زائر با سلام دادن مي خواهد بگويد من هم خودم را از آفت گناهان حفظ و سالم نگه مي دارم و هم شما و امام زمان را با تمرد و عصيان خويش آزار نمي دهم.
👈 سلام بر «آل یس» از نخستین آیه سوره مبارکه یس استفاده شده است.
📚احادیث بسیاری در تایید این که مراد در این آیه سلام بر اهل بیت پیامبر خاتم، صلی الله علیه وآله ، رسیده است؛
🔹 از جمله در روایتی،امام صادق(ع)، از جد بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع)، نقل فرموده است که درباره آیه شریفه «سلام علی آل یس »، فرمود:
✨یس محمد"ص" و نحن آل یس✨
→• اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌈
شروع چله زیارت شماست مولا جان
تا پایان ما را متحول کن مولا جان♥️
#آل_یاسین
روز هشتم✅🌹
شروع چله:
۱۳۹۹/۱۰/۱۶
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚