🔷💚🔶💚🔷💚🔶💚🔷
#داستان_١١٧
#شهید_احمد_کشوری
کلاس دوم راهنمایی که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ می کردند.
در آرایشگاه، فروشگاه و حتی مغازه ها این عکس ها را روی در و دیوار نصب می کردند و احمد هر جا این عکس ها را می دید پاره می کرد.
صاحب مغازه یا فروشگاه می آمد و شکایت احمد را برای ما می آورد. پدر احمد، رئیس پاسگاه بود و کسی به حرمت پدرش به احمد چیزی نمی گفت.
من لبخند می زدم. چون با کاری که احمد انجام می داد، موافق بودم.
یک مجله ای با عکس های مبتذل چاپ شده بود که احمد آن ها را از هر کیوسک روزنامه ای می خرید. پول توجیبی هایش را جمع می کرد.
هر بار 20 تا مجله از چند روزنامه فروشی می خرید. وقتی می آورد در دست هایش جا نمی شد. توی باغچه می انداخت، نفت می ریخت و همه را آتش می زد.
می گفتم: چرا این کار را می کنی؟
می گفت:
این عکس ها ذهن جوانان را خراب می کند.
#راوی:_مادر_شهید
#امیر_سرلشکر_شهید_احمد_کشوری
منبع: سایت باشگاه خبرنگاران جوان
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهدای_گمنام_و
#بانام_صلوات
❣چند كلمه حرف حساب❣
با دستهای خالی به دنیا آمده ایم
با دستهای خالی هم از دنیا خواهیم رفت
پس
نگران چیزهایی ڪه آرامش را از تو
مى گیرند نباش...
نگرانی, مشڪل فردای تو را از بین
نخواهد برد
اما آرامشِ امروزت را قطعا از تو خواهد گرفت...
ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ..
ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ , ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ..
#ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ_ﻳﻌﻨﻲ__ﻧﮕﺎﻩ_ﺧﺪا ....
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهدای_گمنام_و
#بانام_صلوات
هدایت شده از کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهدای_گمنام_و
#بانام_صلوات
💠 #یک_ذرّه_از_محبّت
#علی_علیه_السّلام_اگر_به_قلبتان_بیفتد،
#شما_را_دگرگون_میکند_و
#بهترین_وسیله_نجات_شماست.
✍ #عارف_باللّه_مرحوم
#حاج_اسماعیل_دولابی:
# علی_علیه_السّلام
یعنی محبّت و
محبّت یعنی علی علیه السّلام.
یک ذرّه از محبّت علی علیه السّلام اگر به قلبتان بیفتد، شما را دگرگون میکند
و بهترین وسیلهی نجات شماست.
مقبول واقع شدن اعمال، منوط به محبّت است.
اگر نماز بدون محبّت بخوانی، ملائکه آن را بو میکنند و چون عطر علی علیه السّلام را ندارد،
آن را بر میگردانند و اجازه نمیدهند بالا برود.
امّا اگر محبّت همراه نماز باشد، ملائکهی هفت آسمان که آسمان به آسمان عمل را رسیدگی میکنند، آن را به بالا میفرستند.
بیایید یک شب خدا را با دلمان مهمان کنیم.
هر جا که محبّت هست، خدا و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام آنجا هستند.
معاذَ اللهِ اَن نَأخُذَ اِلاّ مَن وَجَدنا مَتاعَنا عِندَهُ:
پناه بر خدا که جز کسی را که متاعمان نزد او باشد، بگیریم.
هر که متاع ولایت و محبّت نزد او باشد، خدا و اولیائش او را میگیرند.
دوست که دوست خود را بغل میکند، وقتی از او جدا میشود، او را با خود میبرد و خودش را به جای او میگذارد.
ائمّه علیهم السّلام هم با دوستشان همین کار را میکنند.
📚 #مصباح_الهدی -
تألیف استاد مهدی طیّب
🌸🌸🌸🌸
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهید_بسیجی
#علیرضا_فرج_زاده_و
#پدرش_مرحوم_کربلایی
#حاج_هوشنگ_فرج_زاده
#صلوات_و_فاتحه
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#داستان_١١٨
📚 #داستان_کوتاه
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد، با خودش گفت :
« من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است،
من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای،
او لابد غذا یا دارویی را نام می برد،
آنوقت من می گویم نوش جانت باشد
پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید:
حالت چه طور است؟
اما همسایه بر خلاف تصور او گفت: دارم از درد می میرم،
ناشنوا خدا را شکر کرد.
ناشنوا پرسید:
چه می خوری؟
بیمار پاسخ داد:
زهر!
زهر کشنده!
ناشنوا گفت:
نوش جانت باشد،
راستی طبیبت کیست؟
بیمار گفت:
عزرائیل!
ناشنوا گفت :
طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک.
و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
#مولانا_در_این_حکایت_می_گوید:
بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهدای_گمنام_و
#بانام_صلوات
هدایت شده از کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#داستان_١١٨
📚 #داستان_کوتاه
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد، با خودش گفت :
« من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است،
من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای،
او لابد غذا یا دارویی را نام می برد،
آنوقت من می گویم نوش جانت باشد
پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید:
حالت چه طور است؟
اما همسایه بر خلاف تصور او گفت: دارم از درد می میرم،
ناشنوا خدا را شکر کرد.
ناشنوا پرسید:
چه می خوری؟
بیمار پاسخ داد:
زهر!
زهر کشنده!
ناشنوا گفت:
نوش جانت باشد،
راستی طبیبت کیست؟
بیمار گفت:
عزرائیل!
ناشنوا گفت :
طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک.
و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
#مولانا_در_این_حکایت_می_گوید:
بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
با سلام
دوستان ارجمند خودرا با کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
آشنا بفرمایید...
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهدای_گمنام_و
#بانام_صلوات
هدایت شده از تصاویریکهحرفمیزنند
⚠️تا زمانی که تمرکز شما روی سدّ "مسدود" کردن موفقیت دیگران است، فرصت.های رشد خود را از دست خواهید داد...
📱تصاویریکهحرفمیزنند ⬇️
🆔: @aks_mohtavaie
هدایت شده از صدای طلبه
*⃣ خدا علی را نیامرزد!!
🔹زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد. معاویه از این گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد که او این رسم را فراگیر کرد». منظور معاویه چه بود؟ رسم همترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین #اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم #بدهکاری_حاکم و طلبکاری شهروند.
🔸این داستان را که در یک سخنرانی شنیدم، به فکر فرورفتم. آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟ جواب این بود: هنجارشکنیهای او بیش از اینهاست! به چند نمونه اشاره میکنم:
1️⃣ به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است. آن هم آن زمانی که امیرالمومنین مالک جان و مال و ناموس مردم بود و زندانی سیاسی امری رایج.
2️⃣ امروزه میشنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخستوزیران و روسای جمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسوولیت یا بعدش محاکمه میشوند و این را نشانه #آزادی و #عدالت میدانیم. حضرت به دادگاه فراخوانده شد. از طرف یک جایگاه والا؟ نه! بلکه به شکایت یک فرد عادی! آیا شاکی مسلمان بود؟ نه! بلکه یک اقلیت، و جالب اینجاست محکوم شد، و جالبتر اینکه پذیرفت!
3️⃣ خود را بدهکار مردم میدانست نه طلبکار. حتما شنیدهاید در خانه زنی که همسرش را در یکی از جنگها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته بود و برایشان نان میپخت و با بچهها بازی میکرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین میکرد. و در انتها متوجه شد که او همان علی است؛ حاکم سرزمینهای پهناور. علی خاضعانه گفت: «شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد»
4️⃣ به گواهی تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در رو سخن میگفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیتالمال میآمدند. هنوز هم باور کردنش برایم سخت است.
5⃣ کافیست در گوگل تصویر علی را جستجو کنید. تصویری که میآید، فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر. این تصویر سالهاست در ذهن من و شما نشسته؛ اما به ما نگفتند که در یکی از جنگها، ۱۲ هزار نفر از متعصبترین افراد اعلام جنگ کردند. صبورانه با آنها #گفتوگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲ هزار نفر به ۴ هزار نفر رسید سپس به ۱۵۰۰ نفر. هنر استراتژیستهای جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود. منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده. زمانی که او برای #گفتگو، #تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق و مذاکره گذاشت بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما ...
🔹آری! علی هنجارشکن بود و هنجارشکنیهای او بسیار بیشتر از این حرف هاست!
🖊 مجتبی لشکربلوکی
🆔@sedaye_talabeh
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
آیت الله دهکردی:
بین خود و خدای خود را اصلاح کن که در اینصورت او کار تو را با خلق ساز کند و تو را به نزد آنان محبوب سازد.
#آیت_الله_دهکردی
💽 @kotahshenidanie 💽
هدایت شده از عماد دولتآبادی
میدونستی رضاشاه تو همین ده هفده سال سلطنت، هزاران هکتار زمین رو از مردم میگیره و به نام خودش میزنه؟🤔
روزی هفتا سند🙌
داستان کوتاه و خیلی قشنگی داره
که میتونی از اینجا بخونی👇
eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
#داستان_١١٩
📌 #سیدحمید_قبل_از_شهادت به #زیارت_حضرت_سیدالشهداء_رفت
🔹️ با چند نفر مجاهدان عراقی در هور همکاری می کردیم.
فکر زیارت امام حسین(ع) یک لحظه سیدحمید را آرام نمی گذاشت.
◇ با مجاهد عراقی قرار شد کارهای جعل کارت تردد و بقیه مسائل را حل کند.
یک روز آمد سر وقت سیدحمید که برویم.
◇ مجاهد عراقی می گفت:
از ایستگاه ایست و بازرسی بصره رد که شدیم، شب را در منزل خودم بودیم و فردا عزم حرم کردیم.
◇ حرف ها را قبلا زده بودیم که بایداحساسات خود را کنترل کنی که استخباراتیها متوجه نشوند.
🔹️ سیدحمید تا چشمش به ضریح امام حسین (ع) و حرم بیزائرش افتاد، از خود بیخود شده بود.
◇ هرچه بچه ها ایما و اشاره و قسم دادیم، کارگر نیفتاد.
حالا سید ۲۰ دقیقه ای میشد که کنار ضریح مشغول راز و نیاز بود.
◇ دونفر سرباز استخبارات را مشغول کردند و منهم سیدحمید را به زور جدا کردم و از مسیر دیگری خارج شدیم.
🔹️ #شهید_سید_حميد_میرافضلی در بهمن ماه ۱۳۳۵ در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد و در ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۲ به همراه سردار شهید ”حاج محمد ابراهیم همت “، فرمانده محبوب لشکر محمد رسولالله سوار بر موتور مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
📚 ازکتاب:
#پا_برهنه_در_وادی_مقدس
ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
#زائر_کربلا
#سید_پا_برهنه
#شهید_سیدحمید_میرافضلی
#شهادت_جزیره_مجنون_۱۳۶۲
🔹️ #داستانای_خوبان_روزگار
🔺️لطفا کانال
#داستانای_خوبان_روزگار را
با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
@dastanayekhobanerozegar
🌹 #صلوات_بروح_شهدا_و_پدرومادراشون
هدایت شده از کتاب و کتابخوانی
آشنای آسمان.pdf
9.75M
🔸آشنای آسمان؛ خاطرات و اسناد منتشرنشده از جناب آقای محمد تقی انصاریان درباره مرحوم علامه طباطبائی.
☘️نکته:
فایل کتاب در زمان حیات مولف رحمة الله و با اجازه ایشان در فضای مجازی منتشر شد.
در صفحه ۱۸۹ و ۱۹۰ دستورالعملی به دستخط علامه طباطبایی ره نقل شده است.
💐به روح ملکوتی و لطیف علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم محمدتقی انصاریان صلواتی هدیه بفرمائید.
📚 @ketab_Et