eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 📣 آیین کتاب زندگینامه داستانی شهید 🗓‌چهارشنبه؛ 5مرداد ⏰ساعت 10:30 📌 قم، خیابان شهیدان فاطمی، مجتمع فرهنگی تربیت (سینما) 🛒https://ketabejamkaran.ir/123126 📙📙📙📙📙 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 🛒https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 🛒https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران @ketabejamkaran
🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖 گفته آن‌هایی که پولشان زیاد است، کمک کنند تا آن‌هایی که پولشان کم است، پولشان زیاد بشود. برای همین بابا امروز یخچال خانه را برد داد به همسایه‌مان، توران خانوم. آخر یخچال توران خانوم آب می‌داد و پول نداشت درستش کند. بابا به توران خانوم یک گونی برنج هم داد. 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 @ketabejamkaran
🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖از بابا پرسید: «ما این‌همه نماز می‌خوانیم تا خدا کمکمان کند، پس چرا زور بعثی‌ها از ما بیشتر است؟» بابا گفت: «کی گفته بیشتر است؟» اکبر آقا گفت: «معلوم است دیگر. آن‌ها برای هر پنج‌تا ایرانی، یک تانک دارند. سنگرهایشان هم همش بتون‌آرمه است. تازه بمب شیمیایی هم دارند که کل نسل ما را مُنقرِز کنند.» بابا گفت: «اگر این‌همه زور دارند، چرا شش سال است نتوانسته‌اند ما را شکست بدهند؟ حالا تازه ما یک نفریم، صدام سی-چهل نفر. یعنی سی-چهل کشور به صدام کمک می‌کنند و بهش تفنگ و تانک و توپ و موشک و هواپیما می‌دهند تا ما را بکشد و شکست بدهد، ولی کسی به ما کمک نمی‌کند و هیچی به ما نمی‌دهد. ما تنهایی داریم می‌جنگیم و تا الان هم تنهایی پدر صدام را درآورده‌ایم.» 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓12 اردیبهشت: 📚🍉 📖من قرار است بزرگ شدم. بشوم. نرگس قرار است دکتر بشود. مصطفی هم که پسردایی من است، گفته که می‌خواهد بشود. بابای من هم اول اول‌ها معلم بوده. اکبر آقامی‌گوید بابایم چهارده سال پیش در زمان شاه بهش درس می‌داده. اکبر آقا بهم می‌گوید: «اگر می‌خواهی رئیس شوی، باید خوب درس بخوانی و شاگرد اول بشوی، مثل بابایت که وقتی هم بود، هروقت بیکار می‌شد می‌نشست می‌خواند. برای همین بود که زودی رئیس شد...» 🌷 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗http://ketabejamkaran.ir/123126 ✅کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔆زندگی داستانی رئیس ساده زیست و پرتلاش _پرورش_قم، با نثری روان و شیرین از زبان فرزند شهید. 📣 به چاپ سوم رسید. 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/123126 📚 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖می‌گفت: «ده روز است از سر برج گذشته. پول ندارم برای بچه‌ام لباس بخرم. این چه «وَزِ» مملکت است؟ وقتی نمی‌توانید حقوق بدهید، برای چی «مسول» شدید؟ حالا امروز هم می‌گویید: برو فردا بیا. چقدر بروم فردا بیایم؟ فردا مُردم چی؟ فردا تو مُردی چی؟ کی جواب زن و بچه من را می‌دهد؟» بابا جلو رفت و دست مرد را گرفت و آورد اتاقش و به حاج داوودی گفت که برایش چایی بیاورد. بعدش بابا بهش گفت که: «می‌فهمم چی می‌کشی. حق با تو است. من شرمنده‌ام. همه ما شرمنده‌ایم. ما را حلال کنید تو را به خدا. به‌خاطر جنگ «وَزیت» دولت هم خراب است. فعلاً این پول را بگیر تا فردا ایشالا حقوق‌ها را می‌دهیم. از ما ناراحت نباش. به خدا اگر دست ما بود، ما یک روز هم عقب نمی‌انداختیم.» مرد اشکش را پاک کرد و چایی‌اش را خورد و با بابا دست داد و گفت: «قربان «مَرِفتت» حاجی! ببخشید به خدا. «وزَم» خیلی خراب بود، تو خودم نبودم. دو هفته است جیبم خالی خالی شده. به کارمندتان هم بگویید مرا ببخشد.» بعدش پول را گرفت و رفت. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖بله، بابای من شهید شده بود و حالا مملکت، دیگر بابای من را نداشت که به دردش بخورد. حالا دیگر بابای من نبود که برای این و آن برنج ببرد، هوای توران خانوم را داشته باشد، وقتی مامان ناراحت شد، برایش شربت درست کند و وقتی گریه کرد، با گوشه روسری اشکش را پاک کند و قربان‌ صدقه‌ اش برود و او را بخنداند، نرگس را فاطمه صدا بزند و موهایش را شانه کند، بچه‌ های عمو محمود و عمو جواد را وقت‌ هایی که توی جبهه هستند، با موتورگازی‌ اش ببرد بستنی بدهد، به اکبر آقا بگوید که نمازش را اول وقت بخواند تا خدا کمکش کند، برای معلم‌ ها خانه بسازد و حقوق خودش را بدهد به آن‌هایی که پول ندارند اجاره‌خانه بدهند، به زیردستانش دستور بدهد که هوای سرایدارهای مدرسه‌ ها و معلم‌ هایی که «وَزِشان» خوب نیست را داشته باشند. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖بابای من دیگر نیست که به بیتولمال دست نزند تا خدا عسبانی نشود، دست بابابزرگ را ببوسد و وقتی بابابزرگ بهش گفت: «نرو جبهه!»، بهش بگوید که: «ما باید همه‌چیزمان را فدای بکنیم»، با موتورگازی برود اداره، بعدش حسن مرا مسخره کند و بگوید که: «بابای تو کجایش رئیس است؟» حالا دیگر بابا نیست که به من بگوید: «از تو انتظار ندارما!» و بعدش بگوید با حسن دعوا نکنم. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖آقای رضاییان گفت: «داری کجا می‌روی؟» بابا گفت: «یادت هست گفتم یک نسیم دارد می‌وزد؟ حالا نسیم دارد تمام می‌شود.» من نفهمیدم چی می‌گوید. آقای رضاییان بابا را بَقل کرد و بابا بهش گفت که به خانواده‌های شهدا سر بزند و نگزارد بچه‌های آن‌ها احساس تنهایی بکنند و مراقبشان باشد و هوایشان را داشته باشد. آخر بابا خودش همیشه برای بچه‌هایی که بابایشان شهید شده، کادو می‌خرد و می‌بَرد. بعدش بابا با همه خداحافظی کرد و موقه‌ای که داشتیم از اداره بیرون می‌آمدیم هم حاج داوودی را بَقل کرد و گفت: «سید! برایم دعا کن.» معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید: مصاحبه با نویسنده و معرفی کتاب در شبکه سلامت سیما 📚زندگی‌نامه داستانی رئیس ساده زیست و پرتلاش وقت قم، شهید 📙 🖋 📡 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖امروز بابابزرگ با بابا دعوا کرد و گفت: «چرا رفتی اسم من را از نمی‌دانم کجا خط زدی؟ حالا دیگر بهم مزدا 1000 نمی‌دهند. من برای بردن بار مزدا 1000 لازم دارم.» بابا بهش گفت: «شما وَزت خوب است. سهمیه مزدا برای آن‌هایی است که دستشان به دهانشان نمی‌رسد.» بابابزرگ محلش نگذاشت و رفت حیاط روی تخت نشست و چُپقش را کشید و به حوزِ خالی نگاه کرد، یعنی که از دست بابا ناراحت است. مامان به بابا گفت: «تو هم شورَش را درآورده‌ای. حتماً ماشینشان اِزافه است که قبول کرده‌اند اسمش را بنویسند دیگر. تو چرا خودت را بد می‌کنی؟» بابا گفت: «اِزافه نیست. شاید به‌خاطر من رویشان نشده دست رد به سینه‌اش بزنند. تازه آن دنیا هم باید جواب بدهیم. الکی که نیست. حقوناس است». معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓12 اردیبهشت: 📚🍉 📖بله، بابای من شده بود و حالا مملکت، دیگر بابای من را نداشت که به دردش بخورد. حالا دیگر بابای من نبود که برای این و آن برنج ببرد، هوای توران خانوم را داشته باشد، وقتی مامان ناراحت شد، برایش شربت درست کند و وقتی گریه کرد، با گوشه روسری اشکش را پاک کند و قربان‌ صدقه‌‌اش برود و او را بخنداند، نرگس را فاطمه صدا بزند و موهایش را شانه کند، بچه‌های عمو محمود و عمو جواد را وقت‌هایی که توی هستند، با موتورگازی‌اش ببرد بستنی بدهد، به اکبر آقا بگوید که نمازش را اول وقت بخواند تا خدا کمکش کند، برای خانه بسازد و حقوق خودش را بدهد به آن‌هایی که پول ندارند اجاره‌خانه بدهند، به زیردستانش دستور بدهد که هوای و معلم‌هایی که «وَزِشان» خوب نیست را داشته باشند. 🌷 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/123126 ✅کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖عمو محمود می‌گوید آن‌وقت‌ها که آقای که بود و دوست بابا بود، هنوز نشده بود، نمی‌گذاشت بابا جلوجلوها برود و جلویش را می‌گرفت و بهش دستور می‌داد که عقب بماند. یک‌بار برگشت به بابا گفت: «کی به تو اجازه داده بیایی اینجا؟ مگر من بهت نگفتم همان عقب بمان؟ چرا حرف گوش نمی‌دهی؟ ما مگر چندتا درست‌وحسابی داریم تو این مملکت که تو می‌خواهی خودت را به کشتن بدهی؟ را ول کرده‌ای به امان خدا، آمده‌ای اینجا که چی بشود؟ لااقل حالا که آمده‌ای، حرف گوش کن، عقب بمان. جلو نیا.» بعدش بابا آقای را کشید کنار و درِ گوشش یک چیزی گفت که آقای ماتش برد و ساکت شد و دیگر حرف نزد و اجازه داد که بابا برود جلو. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran