eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🏴 🏴 احتمالا کمتر کسی از ما اسلم را بشناسد. او تنها از دیار ماست که روز عاشورا در کنار سیدالشهدا بوده است. قرآن که می‌خواند، صدای محزون و شیرینش دل‌ها را به بیکرانگی ملکوت گره می‌زد. پژواک دلربای صدایش هر رهگذری را به درنگ می‌خواند و هر جانی را به شیفتگی و شگفتی. شاعر بود و نویسنده. امام او را می‌طلبید تا نامه‌ها را بنویسد و خط خوش و زیبایش و ذوق جوشان و سرشارش نامه‌هایی اثرگذار و ژرف رقم بزند. کمی بخوانیم از سرگذشت این آشنای جنگل‌های انبوه دیلم، بیشه‌زاران رازناک و چشمه‌ها و رودهای خروشان، یار ایرانی 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔸اين آتش بالاخره سرد خواهد شد🔸 آن‌كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست می‌گیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. اين همه ، سوختگی‌های دست امت است كه را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن است كه زيارتش خواهیم کرد. یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور ✍️ آیت الله حائری شیرازی 🇮🇷 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عجب شعوری داری بابا جان. درد و بلایت بخورد بر سر آن دانشجوی پر مدعای بی سواد دانشگاه شریف که فحش ناموسی و رکیک شعارش بود. تویی. توی کارگر ساده فصلی که فرزندی چنین رشید بار آوردی. فرزند روح الله خمینی 🔸«روح الله اولین نبود و آخرین هم نخواهد بود. اینجا هم مثل سوریه است.‌ مثل عراق. آمده اند، همه دنیا آمده است برای ویران کردن ما، برای نابودی ما.. می گفتیم بابا کار جای خودش هم جای خودش.. می گفت این (بسیجی بودن) به درد من می خورد.» @ketabejamkaran
🔰در کلمه کتابی از معارف دینی و ملی نهفته است 🔸بیانات ۸ آبان رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان قم 📗📗📗📗📗 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📷 به این عکس‌ها خیره‌شو، خیره‌شو... 🇮🇷گلچینی از تصاویر برخی از شهدای مدافع امنیت اغتشاشات ۱۴۰۱ ✍️آنقدر از مظلومیت این شهدا و خباثت زامبی‌های مقابل‌شان بگوییم تا تاریخ نتواند با رسانه‌ها و سلبریتی‌های دروغ‌گویش پروپاگاندا به راه بیاندازند و جای محارب را با عوض کنند @ketabejamkaran
🔺 داستان زندگی پیرمردی کم حرف و مشکوک که شد به کتابفروشی‌ها رسید. کتاب به قلم با مشارکت ستاد کنگره ملی شهدای استان قم از سوی انتشارات کتاب جمکران چاپ و روانه بازار شد. ادامه را اینجا http://fna.ir/3btxfs بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗http://ketabejamkaran.ir/135460 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖جواب دادی: «عزیزدلم! منظورم اینه که این پرچم به‌درد ما نمی‌خوره، جز از این کشو به اون کشوکردن. » بعدها همه‌تان فهمیدید که این پرچم مأموریت دارد. وقتی برای دفن داشتی لباس‌ها را آماده می‌کردی، لباس‌هایی که موقع خدمت به می‌پوشید و وصیت کرده بود با همان‌ها دفن شود، رو به بچه‌ها گفتی: «بچه‌ها لباس‌های بابا پرچم نداره. کاش یکی می‌خریدیم و می‌ذاشتیم رو لباس‌های بابا». دخترت با صدای گرفته جواب داد: «پرچمی که روی وسایل می‌ذارن، باید از جای خاصی اومده باشه و متبرک باشه». میان هق‌زدن‌های بچه‌ها بود که زرد کهربایی ، چشمت را روشن کرد. پرچم متبرک را خودش آورده بود. همان شد زینت لباس‌های سورمه‌ای خدمتش... شهید مدافع حرم 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/131524 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔆زندگی عاشقانه ، به روایت همسر 📣 به چاپ دوم رسید. 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/131524 📚 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖پس از اینکه طلبه مدرسه علمیه حقانی شد، (ره) را پیدا کرد. سخت شیفته‌اش شد. بر این باور بود که: «این‌ها فخر دین هستند، وجودشان پر از فیض است و سرچشمه‌های درک حضرت حق هستند. باید زانو زد و از محضرشان عرفان نظری و عملی را آموخت.» آن درسی را که باید یاد می‌گرفت، خوب از بر کرد. نشان به آن نشانی که وقتی در جلسه‌ای،(ره) بین آن‌ها حاضر شد بی‌مقدمه گفت: «در بین شما، یکی از (عج) حضور دارد و به‌زودی از بین شما خواهد رفت.» که شد، عکسش را خدمت ایشان بردند. بی‌اختیار شروع به کرد. جوری که اشک‌ها روی عکس شاگردش می‌افتاد. همان جا دست کشید روی عکس و گفت: «(عج) از من یک می‌خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است...» شهید حجت الاسلام 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/101544 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔺 در روزهای گرم تابستان به راسته انقلاب رسید. کتاب به قلم حجت الاسلام و با تصویرگری از سوی منتشر شده است. این کتاب زندگی اولین دانش‌آموز انقلاب اسلامی در 19 دی ماه قیام خونین مردم انقلابی قم را روایت می‌کند. ادامه را اینجا http://fna.ir/3dj0c0 بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/137323 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯 انَّالِلَه وَاِنَّااِلَيْهِ رَاجِعُوْن 🕯 ◼️ بانهایت تاسف وتاثر مطلع شدیم جانباز گرامی به همرزمان شهیدش پیوست، از خداوند منان برای ایشان طلب مغفرت نموده و به خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می‌نماییم. گفتنی است کتاب خاطرات این بزرگوار در انتشارات کتاب جمکران در دست نگارش است. 🌹شادی روحش صلوات🌹 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔥 🔴 🔻 داستان شنیدنی قهرمان کسی که سال‌هاست پای برگشتن از را ندارد! تا حالا اسم متخصص‌ترین فرد در چیدن در کنار هم را شنیده‎اید؟🥀 کسی که استخوان‌ها را روی بچیند و بگوید این سر است این دست راست و این چپ و ...😭 🌷کسی که همه استخوان‌ها را بچیند و بگوید: این پیکر پای چپ ندارد، بگردید پیدا کنید. کسی که از روزی که پایش به جبهه باز شد تا به امروز یک شب هم دل سیر نخوابیده باشد. وقتی به دیوار تکیه می‌دهد خوابش ببرد و چند دقیقه بعد از خواب بپرد و بپرسد: کو؟ اطرافیانش بپرسند: کی کو؟ جواب بدهد: شهید...😔 🏴 نامش باشد و دیدن پیکرهای بی‌سر هیچوقت برایش عادی نشده باشد. شبها یک طرفش و در طرف دیگرش در شبهای تفحص بخوابند چون حسین هر شب خواب پیکرهای اربا اربا را می‌بیند. کسی که تنها آررزویش شنیدن این خبر باشد: آمار مفقودان دفاع مقدس صفر شد.💔 📚برای آشنایی بیشتر با قهرمان این داستان، یعنی رمان به قلم را بخوانید. 🔗https://ketabejamkaran.ir/136405 🙏 زحمت بازنشر این پست با شما رفقای عزیز ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امسال توی قم با همه سال‌ها فرق داشت چون عزیزمون هم کنارمون بود اونم توی صحن (س) 😭💔 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🚨 📙 🖋 📚اولین سوالی که به ذهن می رسد درباره اسم کتاب است. اسم کتاب به و به معنی: ریز و فلفلی (برای محبت و دلسوزی و گاهی کنایه از شیطنت) به کار می رود. 📖 به قلم درباره دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیم غوره صدا می‌زند. 📘در طی حادثه ای که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف می کند و به کما می‌رود. در طی مدتی که در است در عالم بی هوشی روحش آزادانه به سیر می پردازد و با شخصیت پدر جانبازش و همرزمان پدرش آشنا می شود و اتفاقات زیادی را از سر می گذاراند. 📗این داستان شیرین برای گروه سنی نوشته شده است و نوجوان را با شخصیت و و جانفشانی های آن ها آشنا می کند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/145903 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓12 اردیبهشت: 📚🍉 📖بله، بابای من شده بود و حالا مملکت، دیگر بابای من را نداشت که به دردش بخورد. حالا دیگر بابای من نبود که برای این و آن برنج ببرد، هوای توران خانوم را داشته باشد، وقتی مامان ناراحت شد، برایش شربت درست کند و وقتی گریه کرد، با گوشه روسری اشکش را پاک کند و قربان‌ صدقه‌‌اش برود و او را بخنداند، نرگس را فاطمه صدا بزند و موهایش را شانه کند، بچه‌های عمو محمود و عمو جواد را وقت‌هایی که توی هستند، با موتورگازی‌اش ببرد بستنی بدهد، به اکبر آقا بگوید که نمازش را اول وقت بخواند تا خدا کمکش کند، برای خانه بسازد و حقوق خودش را بدهد به آن‌هایی که پول ندارند اجاره‌خانه بدهند، به زیردستانش دستور بدهد که هوای و معلم‌هایی که «وَزِشان» خوب نیست را داشته باشند. 🌷 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/123126 ✅کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⚠️ مدتی قبل در خبرها شنیدیم که از یک ترور نجات پیدا کرد ولی توسط جنایتکاران به شهادت رسید! 💯یا با انجام عمل قلب موفقیت‌آمیز، همچنان جنایت می‌کند، ولی در راه خدمت خالصانه به مردم می‌شود! ⁉️ گویا خداوند و کسانی که در مقابلش قد علم کرده‌اند را بیشتر تحویل می‌گیرد! ♻️می‌خواهیم توی پست امشبمون به این شبهات پاسخ بدیم و بررسی کنیم که چرا جنایت‌کاران بعضاً در رفاه و خوشی زندگی می‌کنند و آسیبی متوجهشان نمی‌شود؟! ⏳حدود ساعت 20، منتظر باشید...⏳ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔥 🔺چرا ظالمین از حوادث نجات می‌یابند ولی مخلصین به شهادت می‌رسند؟ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓8 ربیع الاول: سالروز (ع) ⚫️ پریشانی در غم شهادت فرزندش 📖شهادت فرزندم، (ع)، بر من آسان نیست، آنچه از مصیبت بر سرم آوار شده است، حالا سنگینی می‌کند بر شانه‌هایم، صدای استخوان‌هایم را درآورده و قامتم را خم کرده است. هر لحظه به قلبم می‌تازد و من بی‌قرار، در پیِ قراری که او بود. محمدم رفت و من قد راست کردم زیر غمِ نبودنش. مولایم ، شد و من تاب آوردم در اندوه رفتنش، چرا که تکیه‌ام به (ع) بود. دلخوشی‌ام در جوانِ رشیدم خلاصه می‌شد. او برایم همه بود. او به‌ حتم جان من بود که اکنون از رفتنش چنین پریشانم؛ پریشان و زار. چهره‌اش از پیش چشمانم کنار نمی‌رود، آن تبسمِ شیرینش. همه‌جا آکنده از عطر اوست؛ این شهر، این کوچه، این کلون و تمام من، مملو از یادش... 📙 برشی از کتاب: 🖋 به قلم: برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/126972 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖عمو محمود می‌گوید آن‌وقت‌ها که آقای که بود و دوست بابا بود، هنوز نشده بود، نمی‌گذاشت بابا جلوجلوها برود و جلویش را می‌گرفت و بهش دستور می‌داد که عقب بماند. یک‌بار برگشت به بابا گفت: «کی به تو اجازه داده بیایی اینجا؟ مگر من بهت نگفتم همان عقب بمان؟ چرا حرف گوش نمی‌دهی؟ ما مگر چندتا درست‌وحسابی داریم تو این مملکت که تو می‌خواهی خودت را به کشتن بدهی؟ را ول کرده‌ای به امان خدا، آمده‌ای اینجا که چی بشود؟ لااقل حالا که آمده‌ای، حرف گوش کن، عقب بمان. جلو نیا.» بعدش بابا آقای را کشید کنار و درِ گوشش یک چیزی گفت که آقای ماتش برد و ساکت شد و دیگر حرف نزد و اجازه داد که بابا برود جلو. معلم شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123126 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📺 یک بار در برنامه‌ای درباره تربیت فرزند دیدم که سخنران گفت وقتی را بیرون می‌برید و او مدام بهانه می‌گیرد و می‌کند، به جای دعوا کردنش بنشینید و هم‌قد او بشوید، ببینید او چه می‌بیند؟ فقط یک عالَم پا، و چون این برایش جذابیتی ندارد، شروع می‌کند بهانه‌گیری. 👶🏻آن موقع فهمیدم برای درک بچه باید هم‌قدوقواره او شد. باید دنیا را از او نگاه کرد و فهمید. این‌طوری بهتر می‌شود به دنیای راه پیدا کرد و درکش نمود. چون خیلی از ما فراموش می‌کنیم وقتی کودک بودیم، چطور فکر می‌کردیم، رفتار می‌کردیم و از بزرگ‌ترها چه می‌خواستیم. 📕حالا کتابی را می‌خوانم درباره سال‌های ، از زاویه دید کودکی که پدرش برای دفاع از و و خانواده‌های سرزمینش راهی جبهه‌‌های جنگ شده. کتاب نوشته از انتشارات کتاب جمکران. 📖در جایی از کتاب می‌خوانم: از متنفر بودم. از هواپیماهای صَدّام که هر روز شهرمان را می‌کردند، متنفر بودم. دلم می‌خواست یک تفنگ بزرگ داشتم و با آن صَدّام را می‌کشتم تا بچه‌های او هم بی‌بابا بشوند و غصه بخورند. این‌طوری شاید می‌فهمید که وقتی باباهای بچه‌های دیگر را می‌کند، چقدر آن‌ها غصه می‌خورند. آخر بی‌بابا بودن خیلی سخت است. با خودم فکر می‌کردم یعنی صَدّام هم یک عالَم بچه دارد؟ نکند صَدّام هم مثل بی‌بی صنوبر، پیرزن ته کوچه، بچه نداشته باشد؟! کاش می‌توانستم بفهمم بچه دارد یا نه. 👧🏻 راوی این حرف‌ها است. ریحانه سادات نه‌ساله، دختری به شدت و پرحرف که دارد قصه سال‌های را برایم می‌گوید. این‌ها احساسات صادقانه اوست به آنکه زندگی‌ خودش و دوستانش را خراب کرده. 📓در حال خواندن این این احساس به من دست داد که دستم را داده‌ام به دست ریحانه سادات و هم‌قدوقواره او شده‌ام و را از زاویه نگاه او نگاه می‌کنم. همیشه قصه جنگ را از زبان مادران یا همسران و خوانده بودم اما این بار راوی یک کودک است. کودکی که در عین کودکی‌اش همه چیز را خوب می‌فهمد، از اشک‌های یواشکی مادری همسر که توجیه گریه‌هایش را از تندی پیاز و بوی تاید می‌گوید. از بغض‌هایی که هر بار ریحانه دلتنگ پدرش می‌شود قورت می‌دهد. از ترسش از ، دعاهایش در برای رزمنده‌ها، از بی‌تابی‌های برادر شیرخوارش در دوری از پدر، از اشک‌هایی که یواشکی زیر پتو و دور از چشم مادر می‌ریزد، از اینکه چون نمی‌تواند به برود، در مسجد کمک می‌کند در جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای رزمنده‌ها. ریحانه‌ای که یاد گرفته از دل سختی‌ها و تلخی‌ها، شیرینی‌ها را بیرون بکشد، نقش خودش را به‌خوبی بازی کند، به آینده امیدوار باشد و شغلی را انتخاب کند تا به پدری که چشم‌هایش را در جبهه‌ها جا گذاشته کمک کند. 👌🏻 این کتاب حس‌وحال خانواده‌های و و را به‌خوبی بیان می‌کند. اینکه در نبود مردهای خانه، چه اتفاقاتی می‌افتد و خانواده چه چیزهایی را تجربه می‌کنند. 😔کتاب را که می‌بندم یاد می‌افتم. سیاه‌ترین جنگی که بشریت به خود دیده است. تصویری که این کودکان بیش از هر چیزی دیده‌اند آدم‌های خاکستری و سیاه و قرمزند. کودکانی که از شدت ترس انفجارها لرزش‌های بی‌امان بر پیکر نحیفشان نشسته، خواب‌هایی که با صداهای مهیب پاره می‌شود، ، . یاد حرف دخترکی می‌افتم که رو به دوربین می‌گوید جنگ زندگی ما را زشت کرده، من را زشت کرده و به خودش اشاره می‌کند. دخترک راست می‌گوید، جنگ موهایش را پریشان کرده، چهره‌اش را تکیده، اگر ترکش‌هایش صورت و بدنش را پر از بخیه نکند یا اعضای بدنش را قطع، قطعاً روزهای خوش کودکی‌اش را تاریک کرده، دخترکی که می‌توانست با پیراهن رنگی با دوستانش بازی بکند و در بغل باشد و برای پدرش دلبری و شیرین‌زبانی کند، حالا باید ساعت‌ها گرسنگی را تحمل کند، مدت‌ها رنگ آب و حمام را نبیند. اما دخترک خوب می‌داند این جنگ تمام می‌شود و روزهای خوش به زندگی‌شان برمی‌گردد. می‌داند تنها راه نجات است. حتما دخترک زمانی که بزرگ شود قصه این روزهایش را برای کودکان سرزمینش نقل خواهد کرد درست مثل قصه . 💔برای خنده تو ، بغض قلکم کافیست همین پلاک و النگوی کوچکم کافیست بخند کودک زیبا برای کشتن شب تفنگ کاغذی و خشم موشکم کافیست برای اینکه بفهمند راه حق زنده‌ست فقط همین که بدانند کودکم کافیست.... شاعر: ماهرخ درستی ✍🏻 از: 📚کتاب: 🖋 به قلم: 🖌تصویرگر: 📜روایتی از عشق و امید دختری که چشم‌های پدر قهرمانش می‌شود! برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/132277 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🗓 چهارم آبان 1401 بود. فردی مسلح به زائران حرم مطهر (ع) حمله کرد و 13 نفر و بیش از 30 نفر مجروح شدند.