ا❁﷽❁ا
🗓اول رجب: #ولادت_امام_باقر
🍉#برشی_از_کتاب
📖صدای #تکبیر در فضای #مسجد پیچید. پیرمرد لبخندزنان از جا برخاست. او دید که #رافع و یارانش به سوی #امام(ع) رفتند و با او دست دادند. پیرمرد در موجی از شادی باعجله بیرون آمد. میخواست زود بارش را ببرد و برای نماز مغرب به مسجد بازگردد. گیوهاش را پوشید و به سوی الاغش رفت. خورشید داشت کمکم غروب میکرد و نسیم ملایمی میوزید. پیرمرد با خود اندیشید: «#باید_دریایی_باشد تا جویبارها ورودها به او بپیوندند، در او بریزند. آری همیشه #باید_دریایی_باشد .»
📘#باید_دریایی_باشد
🖋#محمود_پوروهاب
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/71698
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🔺#مسجد_مقدس_جمکران پایگاه مبارزان انقلابی در دهه ۴۰ + عکس
#نمازگزاران مسجد مقدس جمکران نقش پررنگی در #پیروزی_انقلاب_اسلامی داشتند و اسناد #ساواک به این موضوع گواهی میدهد.
یک #مسجد اگر بخواهد اصالت خود را حفظ کند و مسجدی طراز باشد باید #روح_جهاد در آن حفظ شود.
یک مسجد خنثی مسجد #اسلام_محمدی نیست. #اسلام_آمریکایی است. #تشیع_انگلیسی است. در همین راستا تاریخ نشان میدهد حضور مردم در مساجد در زمان #انقلاب یک حضور تاریخی و تاثیرگذار بوده است و به همین ترتیب حضور ارادتمندان #امام_زمان(ارواحنافداه) در مسجد مقدس جمکران با ثبت حضور مجاهدان و مبارزان انقلابی همراه بوده است.
#تاریخ_معاصر شاهد حضور مبارزان در مقاطع مختلف بوده و #جمکران پایگاهی برای #مبارزین_انقلابی تا #مدافعان_حرم بوده و موارد گوناگونی ثبت شده است.
به گواهی اسناد، ارادتمندان به این مکان مقدس، از #مهدویت خنثی و انحرافی نبوده و نقش فعال خود را ایفا کردند. #سند بالا شاهدی از این ماجراست. که فعالیت مبارزاتی انقلابیون در مسجد مقدس مقدس جمکران در سال 1344 را نشان میدهد.
گفتنی است #انتشارات_کتاب_جمکران در حال تدوین مجموعه اسناد درباره این #مسجد است که حاوی مطالب و نکات جدیدی است و این مطالب در آینده به صورت کتاب در اختیار علاقهمندان قرار خواهد داد.
🔊 #خبر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🗓سوم شعبان: ولادت #اباعبدالله_الحسین(ع)
🍉#برشی_از_کتاب
🟢 دوباره چشم #پیامبر(ص) به فرزندی از علی(ع) و فاطمه(س) روشن شده...
📖خبر به سرعت برق و باد در کوچههای #مدینه دهان به دهان میچرخید و لبها را به خنده میگشود؛ چشم پیامبر(ص) به فاصلهٔ کمتر از یک سال، دوباره به فرزند پسری از علی(ع) و فاطمه(س) روشن شده بود.
مرد و زن را میدیدم که راهی #مسجد حضرتاند. کودک بودم و چابک، دواندوان خودم را به مسجد رساندم و از میان جمعیت جلو رفتم. خوش بخت و اقبال بودم که به وقت رسیدم.
#نوزاد را به دست پدربزرگش دادند. حضرت با طمأنینه همیشگی و آرامش خاص خودش، در گوش راستش #اذان و در گوش چپش #اقامه گفت. اذان و اقامه که تمام شد، شنیدم که یکی میگفت: سخنی #حق از دهانی حق بر گوشی حقمدار جاری شد...
📘#زینت_دوش_نبی
🖋#محمود_سوری
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/124963
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🗓 #روزشمار
4️⃣ روز مانده تا #هفدهم_رمضان سالروز تأسیس #مسجد_مقدس_جمکران به دستور #حضرت_حجت(عج)
🔵#جمعه_های_انتظار...
📜#جمعه که میشود انگار دیوانه میشوی. انگار لهله میزنی تا نامت دوباره در میان زائران جمعه #جمکران ثبت شود. انگار #حسن_جمکرانی میشوی. انگار بر میگردی به وقتیکه #امام_عصر(عج) صدوهجده ساله بود، اما چون جوانی هجدهساله در سرزمینی برهوت دورادور کشتزاری را زنجیر کشیده بود. جمعه که میشود همراه بز سفیدی میشوی که خود خواسته پیشآمده بود تا در زمینی که میرفت نام #مسجد برخورد بگیرد، قربانیاش کنند. خواسته تو هم این است در قربانگاه دلت، #قربانی کنی نفست را؛ شاید که سبک شوی، سرخوش شوی.
بقیه کتابی را که دستت است میخوانی تا بیشتر در شوق دیدار حسن جمکرانی با #امام_غائب_از_نظر، شریک شوی.
📙 برشی از کتاب #زنی_که_پشت_خزر_خواب_بود
🖋 به قلم #مریم_بصیری
🛒 https://ketabejamkaran.ir/78082
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
🗓 #روزشمار
1️⃣ روز مانده تا #هفدهم_رمضان سالروز تأسیس #مسجد_مقدس_جمکران به دستور #حضرت_حجت(عج)
🔵#دستور_امام_عصر(عج)
📜#شیخ خیرهخیره به چادرنمازِ توی دستم نگاه میکند و با خنده جواب میدهد: «اما #مسجد کوچک ما که قسمت زنانه ندارد. همهاش یک #شبستان کوچک است!»
یاد همان داستانی که از او و #ساخت_مسجد خواندهام میافتم و میگویم: «من میدانم که در نیمه یک شب، #امام_زمان(عج) شما را فراخواندند و دستور ساخت این #مسجد_مقدس را دادند. بعد هم شما به سراغ #سیدابوالحسن در #قم رفتید، میخواهید بگویم امام زمان(عج) از شما چه خواستند؟!»
- آری... آری، داستانت را تعریف کن!
من اول ماجرای آمدن آن چند مرد به در خانه شیخ و رفتن او به بیرون #روستا را تعریف میکنم...
📙 برشی از کتاب #دیدار_با_مسجد_زیبای_جمکران
🖋 به قلم #مجید_ملامحمدی
🛒https://ketabejamkaran.ir/75300
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
#ورق_بزنید
📚آثاری برای آشنایی با #آستان_مقدس_مسجد_جمکران
🗓بمناسبت 31 مرداد: روز جهانی #مسجد
برای تهیه این کتابها با تخفیف ویژه کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/
#مجموعه_کتاب
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🔰#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
🌹شهید مهدی زین الدین:
هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد میکنند!
📖صفیه از #حیدر خواسته بود که برایش انشایی بنویسد تا آن را در مدرسه بخواند. #حیدر برای او نوشته بود: ... ما مثل یک کبوتر هستیم که آن را در قفسی زندانی کردهاند و پرواز را از او گرفتهاند. اما #امام_حسین(ع) به ما یاد داده که دربرابر ظلم و ستم ایستادگی کنیم. فردای آن روز، وقتی صفیه انشایش را سر کلاس خواند، معلم او را تنبیه کرد. آن انشاء، برای همه خانواده دردسر شد. معلم گفته بود فردا باید با پدر و مادرت به مدرسه بیایی تا معلوم شود این حرفها را چه کسی به تو یاد داده است! صفیه دو سال از او کوچکتر بود. #حیدر به او یاد داده بود که سر صف صبحگاه مدرسه، هنگام خواندن سرود صبحگاهی، کلمه جاوید شاه را نگوید و سکوت کند. حیدر #انقلابی بودن را به همه دوستان و همسن و سالهای خودش هم یاد میداد. او مدام در #مسجد محل بود و با طلبهها و انقلابیهای محل ارتباط داشت.
شهید #حیدر_رضایی
📙 #اولین_برف
🖋 #ابوالفضل_هادی_منش
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/137323
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
📺 یک بار در برنامهای درباره تربیت فرزند دیدم که سخنران گفت وقتی #بچه را بیرون میبرید و او مدام بهانه میگیرد و #گریه میکند، به جای دعوا کردنش بنشینید و همقد او بشوید، ببینید او چه میبیند؟ فقط یک عالَم پا، و چون این برایش جذابیتی ندارد، شروع میکند بهانهگیری.
👶🏻آن موقع فهمیدم برای درک بچه باید همقدوقواره او شد. باید دنیا را از #زاویه_دید او نگاه کرد و فهمید. اینطوری بهتر میشود به دنیای #کودک راه پیدا کرد و درکش نمود. چون خیلی از ما فراموش میکنیم وقتی کودک بودیم، چطور فکر میکردیم، رفتار میکردیم و از بزرگترها چه میخواستیم.
📕حالا کتابی را میخوانم درباره سالهای #جنگ، از زاویه دید کودکی که پدرش برای دفاع از #اعتقاد و #خاک و خانوادههای سرزمینش راهی جبهههای جنگ شده. کتاب #گوشواره_های_آلبالویی نوشته #لعیا_اعتمادی از انتشارات کتاب جمکران.
📖در جایی از کتاب میخوانم:
از #صدّام متنفر بودم. از هواپیماهای صَدّام که هر روز شهرمان را #بمباران میکردند، متنفر بودم. دلم میخواست یک تفنگ بزرگ داشتم و با آن صَدّام را میکشتم تا بچههای او هم بیبابا بشوند و غصه بخورند. اینطوری شاید میفهمید که وقتی باباهای بچههای دیگر را #شهید میکند، چقدر آنها غصه میخورند. آخر بیبابا بودن خیلی سخت است. با خودم فکر میکردم یعنی صَدّام هم یک عالَم بچه دارد؟ نکند صَدّام هم مثل بیبی صنوبر، پیرزن ته کوچه، بچه نداشته باشد؟! کاش میتوانستم بفهمم بچه دارد یا نه.
👧🏻 راوی این حرفها #ریحانه_سادات است. ریحانه سادات نهساله، دختری به شدت #بازیگوش و پرحرف که دارد قصه سالهای #دهه_شصت را برایم میگوید. اینها احساسات صادقانه اوست به آنکه زندگی خودش و دوستانش را خراب کرده.
📓در حال خواندن این #کتاب این احساس به من دست داد که دستم را دادهام به دست ریحانه سادات و همقدوقواره او شدهام و #دنیای_جنگ را از زاویه نگاه او نگاه میکنم. همیشه قصه جنگ را از زبان مادران یا همسران #شهدا و #رزمندگان خوانده بودم اما این بار راوی یک کودک است. کودکی که در عین کودکیاش همه چیز را خوب میفهمد، از اشکهای یواشکی مادری #دلتنگ همسر که توجیه گریههایش را از تندی پیاز و بوی تاید میگوید. از بغضهایی که هر بار ریحانه دلتنگ پدرش میشود قورت میدهد. از ترسش از #حملات_هوایی، دعاهایش در #مسجد برای رزمندهها، از بیتابیهای برادر شیرخوارش در دوری از پدر، از اشکهایی که یواشکی زیر پتو و دور از چشم مادر میریزد، از اینکه چون نمیتواند به #جبهه برود، در مسجد کمک میکند در جمعآوری کمکهای مردمی برای رزمندهها. ریحانهای که یاد گرفته از دل سختیها و تلخیها، شیرینیها را بیرون بکشد، نقش خودش را بهخوبی بازی کند، به آینده امیدوار باشد و شغلی را انتخاب کند تا به پدری که چشمهایش را در جبههها جا گذاشته کمک کند.
👌🏻 این کتاب حسوحال خانوادههای #شهدا و #جانبازان و #اسرا را بهخوبی بیان میکند. اینکه در نبود مردهای خانه، چه اتفاقاتی میافتد و خانواده چه چیزهایی را تجربه میکنند.
😔کتاب را که میبندم یاد #کودکان_غزه میافتم. سیاهترین جنگی که بشریت به خود دیده است. تصویری که این کودکان بیش از هر چیزی دیدهاند آدمهای
خاکستری و سیاه و قرمزند. کودکانی که از شدت ترس انفجارها لرزشهای بیامان بر پیکر نحیفشان نشسته، خوابهایی که با صداهای مهیب پاره میشود، #گرسنگی، #تشنگی. یاد حرف دخترکی میافتم که رو به دوربین میگوید جنگ زندگی ما را زشت کرده، من را زشت کرده و به خودش اشاره میکند. دخترک راست میگوید، جنگ موهایش را پریشان کرده، چهرهاش را تکیده، اگر ترکشهایش صورت و بدنش را پر از بخیه نکند یا اعضای بدنش را قطع، قطعاً روزهای خوش کودکیاش را تاریک کرده، دخترکی که میتوانست با پیراهن رنگی با دوستانش بازی بکند و #عروسک در بغل باشد و برای پدرش دلبری و شیرینزبانی کند، حالا باید ساعتها گرسنگی را تحمل کند، مدتها رنگ آب و حمام را نبیند. اما دخترک خوب میداند این جنگ تمام میشود و روزهای خوش به زندگیشان برمیگردد. میداند #مقاومت تنها راه نجات است. حتما دخترک زمانی که بزرگ شود قصه این روزهایش را برای کودکان سرزمینش نقل خواهد کرد درست مثل #ریحانه_سادات قصه #گوشواره_های_آلبالویی.
💔برای خنده تو ، بغض قلکم کافیست
همین پلاک و النگوی کوچکم کافیست
بخند کودک زیبا برای کشتن شب
تفنگ کاغذی و خشم موشکم کافیست
برای اینکه بفهمند راه حق زندهست
فقط همین که بدانند کودکم کافیست....
شاعر: ماهرخ درستی
✍🏻#یادداشت از: #زینب_هادی
📚کتاب: #گوشواره_های_آلبالویی
🖋 به قلم: #لعیا_اعتمادی
🖌تصویرگر: #کوثر_رضایی
📜روایتی از عشق و امید دختری که چشمهای پدر قهرمانش میشود!
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/132277
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🤔 آقا چرا ما باید به #لبنان و #فلسطین کمک کنیم؟!
⁉️ مگه نمیگن چراغی که به خونه رواست به #مسجد حرومه؟!
‼️ اصلا مگه توی کشور خودمون اینهمه مشکل #اقتصادی و #معیشتی نداریم؟
♻️توی پست امشب میخواهیم به این سؤالات مهم که از زبان خیلیها بهخصوص بعضی سلبریتیها میشنویم، پاسخ بدیم.
⏳حدود ساعت 20، منتظر باشید...⏳
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
🔴 با #عنایت_حضرت سلام کردم!
📜آقای بلورساز از تجّار محترم مشهد خدمت #آیت_اللَّه_العظمی_گلپایگانی رسیدند و گفتند: دندانم دچار بیماری خاصی شده بود که بالاخره به جراحی کشید. پس از عمل جراحی متوجه شدم که لال شده و زبانم از کار افتاده و دیگر قادر به تکلّم نیستم. به دکترهای زیادی در شهرهای مختلف رجوع کردم، نتواستند زبانم را معالجه کنند و گفتند: اعصاب زبان در حال جراحی دهان صدمه دیده است و دیگر باز نمیشود و نمیتوانید صحبت کنید!
یکی از اخیار تهران وقتی مرا به این حال دید، به من گفت: فلانی! شما خوب است چهل شب چهارشنبه به #مسجد_جمکران بروید. من این حرف را پذیرفتم و قرار گذاشتم که روزهای سهشنبه از مشهد به تهران بیایم تا شب چهارشنبه در #مسجد_جمکران حضور داشته باشم.
هفته سی و هفتم در #جمکران مشغول اعمال بودم که ناگاه متوجه شدم #مسجد نورانی شد و #امام_عصر(عج) تشریف آوردند، من با خود گفتم: چگونه با این عدم قدرت بر تکلّم میتوانم خدمت #آقا برسم و مشکل خود را عرض کنم؟ در این فکر بودم که ناگاه متوجه شدم آقا به طرف من آمدند و به من فرمودند: سلام کن! با عنایت حضرت سلام کردم، در حالی که زبانم نیز باز شد و قدرت تکلم گذشته را پیدا کردم.
♻️برگرفته از:
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️#هوای_جمکران
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
💠 باز دلش هوای او را کرده بود. همیشه همین موقعها میآمد و باهم در وقت استراحتشان به #حرم میرفتند. بعضی شبها که حال بیماران بهتر بود و مجروحی نداشتند، به #جمکران هم سری میزدند. ناهید تا صبح #دعا میخواند و پروین هم.
دیگر خادمان #مسجد آنها را میشناختند و شبها در را برایشان باز میکردند.
#شهیده_دکتر_پروین_ناصحی
♻️برگرفته از:
📘 #همه_خبرها_اینجاست
🖋 #نجمه_جوادی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒
https://ketabejamkaran.ir/123988
📘📘📘📘📘
♦️#هوای_جمکران
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🔴#هنرمندان_کلنگ_به_دست از فتحالمبین تا طوفانالاقصی
✍🏻حسین رجایی، نویسنده یادداشتی با عنوان «بابا حسن در معبد زیرزمینی» با نگاهی به کتاب #معبد_زیرزمینینوشته و آن را برای انتشار در اختیار #خبرگزاری_مهر قرار داده است. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
⛏️بچه که بودم باباحسن همهچیزم بود. صلابت و مهربانی توأمان پدربزرگم من را شیفته او میساخت. مثل بیشتر پیرمردهای #روستا، پدربزرگم #کشاورزی میکرد. البته چندتایی گاو و گوسفند هم داشت. هرچند، بیشتر اوقاتش را پشت دکه مغازهاش میگذراند. این مغازهنشینی البته از روی اختیار نبود، از زمانی اتفاق افتاد که اصابت قطعهای سخت از بالای #چاه_قنات، پدربزرگم را از کار افتاده کرد. او را که چهار دهه از عمرش، #مقنی شناخته شده روستایمان بود و میگفتند در مهندسی و طراحی تونلهای قنات استعداد خاصی داشته است.
✨ من برنامه روزانه پدربزرگم را خوب میشناختم. نیمههای شب از خواب برمیخاست و برای آبیاری زمینها، #فانوس به دست به دل تاریک صحرا میزد. خروسخوان هم که از صحرا برمیگشت مستقیم راهی #مسجد میشد. او مؤذن مسجد #روستا بود. بعد از نماز، به سراغ تیمار حیوانات میرفت و بعد از آن نوبت حضورش در مغازه بود. کنار دستش که در مغازه مینشستم داستانهایش را برایم میگفت. از اینکه #حفر_قنات چه کار پر زحمتی بوده است: هفتهها و گاهی ماهها زندگی دور از خانواده، در دل بیابانها، پنجه در پنجه طبیعت خشک و سخت کویر. کار کردن با بیل و کلنگ، آن هم دهها متر زیر سطح زمین نباید خیلی هم راحت باشد ولی من تا وقتی برای اولین بار در یک گردش تفریحی در تونلهای تنگ و تاریک قنات قدم نزدم متوجه حقیقت سختی کار پدربزرگم نشدم. او البته آن هنگام دیگر در قید حیات نبود تا بر دستان پینهبستهاش بوسه زنم.
📺 باباحسن داستانهای زیادی برایم تعریف کرده بود ولی از #عملیات_فتحالمبین چیزی نگفته بود و من هم چیزی نمیدانستم تا آن روزی که از صدا و سیما برای مصاحبه با او و مادربزرگم آمدند. بعدها #مستند_محرمانه را در تلویزیون دیدم. پدربزرگم میگریست و از معجزاتی که موقع کار در تونل در کنار #حاج_غلامحسین دیده بود صحبت میکرد. نام #شهید_غلامحسین_رعیت_رکنآبادی را پیش از آن نشنیده بودم. دوست داشتم بیشتر در موردش بدانم ولی فرصتی دست نداد تا روزی که با کتاب «معبد زیرزمینی» روبرو شدم.
📚پنجشنبه گذشته، روزی کمنظیر برای روستای ما بود. روستایی که با تقدیم ۷۳ شهید سرفراز، دومین #روستای_شهیدپرور کشور نام گرفته است؛ روستای رکنآباد شهرستان #میبد_یزد. هیچگاه اینهمه شور و شوق را در بین اهالی روستا و بهویژه در میان کودکان و نوجوانان ندیده بودم. بعد از روزها آمادهسازی، قرار بود مراسم «هجدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» با حضور مهمانان ویژه کشوری و استانی در #رکنآباد برگزار گردد. مراسم با شکوه بسیاری برگزار گردید و با حضور رئیس قوه مقننه از #تقریظ #مقام_معظم_رهبری بر کتاب #معبد_زیرزمینی رونمایی شد. نمیدانم اتفاقی بوده یا نه، ولی به نظرم شاید هیچ زمانی بهترین از این را نمیشد برای برگزاری چنین رویدادی پیدا کرد. اکنون که تونلها، این بار در #غزه کار خود را کردهاند و بعد از یکسال و اندی جنایات وحشیانه #اسرائیل علیه مردم مظلوم این باریکه، شکست تاریخی دیگری را به دنیای استکبار تحمیل نمودهاند.
🥀#شهید_غلامحسین_رعیت که مراسم پنجشنبه برای تجلیل از مجاهدتهای او و همرزمان مقنیاش برگزار شد، استادکار مقنیهای روستاهای رکنآباد و مهرآباد میبد بود. پیش از عملیات #فتحالمبین او مأمور شد تا تعدادی از مقنیها را برای عملیات ویژه حفر یک تونل مهم به #جبهه ببرد تا در منطقهای که به دلیل شرایط جغرافیایی، عملیات بر روی زمین پیچیده بود امکان غافلگیر کردن نیروهای دشمن فراهم آید. حفر این تونل ۴۶۰ متری که چندماه زمان برد، گره از عملیات فتحالمبین گشود. حاج غلامحسین که فردی بسیار پر کار و پر انرژی بود مدتی بعد در جریان برنامهریزی برای حفر تونلی دیگر در منطقه شرهانی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید.
مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «معبد زیرزمینی» اکنون به خاطرهای شیرین برای همه ما #اهالی_روستا تبدیل شده است. مطمئنم خاطرات آن تا مدتها در ذهنها باقی خواهد ماند ولی بیش از آن یاد و خاطره سختکوشیهای شهید غلامحسین رعیت، پدربزرگم حسن رعیت و سایر همرزمان مقنیشان است که برای همیشه جاودان خواهد ماند. مجاهدانی که #رهبر_معظم_انقلاب به زیبایی آنها را در تقریظشان، «هنرمندان کلنگ به دست» نامیدند.
📙 #معبد_زیرزمینی
🖋 #معصومه_میرابوطالبی
📜جدیدترین اثر تقریظی #رهبر_معظم_انقلاب
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/115929
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran