eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
129 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🟢عالمی که در حرم حضرت معصومه(س) جلوی رضاخان ایستاد! 📖پس‌ازآنکه به سلطنت رسید و بی‎‌حجابی زنان را اجباری کرد، خانواده او بی‌حجاب به قصد تفریح و سیاحت به مسافرت کردند و به (س) وارد شدند. در این هنگام، با اعتراض شدید مرحوم حاج شیخ روبه‌رو شدند. آن‌ها از خارج شدند و بلافاصله ماوقع را به رضاخان گزارش کردند. رضاخان خود را به‌سرعت به قم رسانید و حاج شیخ را پس از ضرب‌وشتم به فرستاد و زندانی کرد. سپس به (ع) تبعید کرد و زیر نظر گرفت. مرحوم که یکی از اولیای خدا بود در مدت در خدمت معظم له بود. می‎گفت در این مدت، از معظم له مشاهده کرده بود. چون ارادت و موقعیت ایشان به (عج) می‎دانست، مکرر از ایشان عاجزانه تقاضا می‎کرد راهی برای آن حضرت به حقیر ارائه نمایند . روزی شیخ محمدتقی فرمودند: عباس! امسال به مشرّف می‌شوی و موفق به زیارت حضرت خواهی شد. و جزئیات آن را کامل بیان فرمود. طبق فرمایش معظم‌له همان سال مشهدی عباس به طریقی معجزه‌آسا وسایل تشرفش به عتبات عالیات فراهم گردید. با تمام جزئیاتی که شیخ محمدتقی گفته بود به محضر امام زمان(عج) رسید. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓19 دی | سالروز قیام خونین مردم 📚 📖 در هفده دی، مقاله‌ای توهین‌آمیز به روحانیون و خصوصاً چاپ کرد. محمد خبر را به‌سرعت در کل پادگان پخش کرد. شب داخل خوابگاه، چندنفری را دور خودش جمع کرده بود و از احمد رشیدی مطلق می‌گفت که در مقاله‌ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» توهین و تهمت‌های ناروایی به ، به‌ویژه ، زده بود که هم در تبعید بود و هم کمتر از دو ماه از فوت فرزند ارشدش مصطفی می‌گذشت. همان شب به خواست محمد، او را از بالای تخت هل دادم پایین و روز بعد محمد توانست با دست ضرب‌دیده، مرخصی استعلاجی بگیرد و عازم قم شود. سه روز بیشتر از مرخصی‌اش نگذشته بود که خراب و داغان به پادگان برگشت و شد راوی واقعه در قم و در خیابان‌های شهر. محمد دیگر آرام و قرار نداشت. من که نمیتوانستم جلویش را بگیرم، تمام حواسم را گذاشته بودم که گیر نیفتد. از آن به بعد بود که در گوشه‌گوشه پادگان، اعلامیه‌های آیت‌الله پیدا می‌شد. اخبار اعتراضات مردم در شهرهای مختلف، با اخبار مخفی از رزمایش‌های ، در همه پادگان می‌پیچید و عاملش کسی نبود جز محمد که پشت بی‌سیم بود و به همه آن‌ها دسترسی داشت. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/121549 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⁉️آیا در و هنگام (عج) نقشی دارند؟ 📜از (عج)، تلاش گسترده در دوران غیبت کبراست و در روایات، از این تلاش بسیار تجلیل شده است، بعنوان نمونه: 1. حمایت همه‌جانبه از : در روایات آمده است: «ایرانیان تنها گروهی هستند که در زمان ، از و می‌کنند». 2.# زمینه_سازان_حکومت_مهدی(عج): (ع) می‌فرماید: «زمانی فرا می‌رسد که و ساکنان آن تمام آفریده‌ها می‌شوند و همانا این در زمان است و تا ما ادامه خواهد داشت». 3. پا در رکاب: در روایات آمده است: «بیشترین (عج) را تشکیل می‌دهند. بسیاری از یاران حضرت(عج) از اهالی مرو رود، مرو، طوس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فاریاب، طالقان، سجستان، نیشابور، طبرستان، قم، گرگان، اهواز، سیراف، ری و کرمان هستند» 📘 📘📘📘📘📘 ❓ ❓ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🌲پدربزرگ و راز درخت تنومند انقلاب 🐺«آقاگرگه اومده دنبال حبة انگور.» فکر کرد دارد شوخی می‌کند؛ همان‌طور که من هم وقتی فصل اول را شروع کردم و بعد ده خط به این جمله رسیدم، فکر کردم پدربزرگ داستان دارد شوخی می‌کند تا روحیه نوه‌اش را عوض کند. همیشه مخاطب با پیش‌فرضی را شروع می‌کند یا می‌نشیند تا فیلمی ببیند. این خاصیت تجربه‌های جدید است که آدم‌ها یاد گرفته‌اند قبل هر کاری به حال‌وهوای آن فکر کنند. البته شاید هر آدمیزادی هم این‌طور نباشد؛ ولی من همین‌طورم و فکرهایی برای داشتم که پیش‌فرض‌هایم بود و مثل یک تحقیق علمی فرضیه‌هایی ساخته بودم که با مطالعه کتاب باید می‌فهمیدم درست‌اند یا نه! به نظر می‌رسد این‌هایی که تا حالا نوشته‌ام تحقیقم بوده، پس بیایید برویم جلوتر تا ببینیم یافته‌هایم چه بوده و نتیجه‌گیری‌ام چه می‌شود. 📖 داستان به روزهای قبل برمی‌گردد؛ روزهایی که ، پدربزرگ صدیقه را پس از پدرومادرش دستگیر کرده و او به خانه خاله‌ثریا آمده است. ثریا شبیه صدیقه و خانواده‌اش نیست. او دوست دارد آزاد باشد و بچرخد و بنوشد و برقصد. به‌خاطر همین تفاوت دیدگاه‌ها هم بود که هنگام بازگشت پدربزرگ و بُردن صدیقه به ، بحث و جدل راه انداخت؛ اما به هدفش نرسید و صدیقه از به قم رفت تا روزهای ماجراجویانه‌ای را تجربه کند. البته آن‌ها با نامه‌هایی که بین همدیگر ردوبدل می‌کردند با هم در ارتباط بودند و همین ارتباط‌ها هم بود که منجر به اتفاقاتی شد. ⬇️⬇️⬇️
ا❁﷽❁ا ❄️برشی برفی از کتاب 📖 با سرمایی که از دَرزهای پتو عبور می کرد و توی مغز استخوانش می نشست، بیدار شد.هر چه خودش را مچاله می‌کرد فایده‌ای نداشت. بابا را دید که او هم در خودش مچاله شده بود. آسمان پنجره سفید بود. بلند شد و پشت پنجره رفت. چشمانش را مالید. همه چیز شفاف شد. همه جا سفید بود. تکه‌های بزرگ مثل خالی کردن پنبه های تشک بر سر می‌بارید. عباس از جا پرید. کلاهش را به سرش کشید و رفت توی کوچه. بچه‌های پامنار با اولین دانه برفی که روی زمین نشسته بود چشمانشان را باز کرده بودند و یکی یکی توی کوچه می‌آمدند. 🍉 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/133122 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🗓 1️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵(عج) 📜 خیره‌خیره به چادرنمازِ توی دستم نگاه می‌کند و با خنده جواب می‌دهد: «اما کوچک ما که قسمت زنانه ندارد. همه‌اش یک کوچک است!» یاد همان داستانی که از او و خوانده‌ام می‌افتم و می‌گویم: «من می‌دانم که در نیمه یک شب، (عج) شما را فراخواندند و دستور ساخت این را دادند. بعد هم شما به سراغ در رفتید، می‌خواهید بگویم امام زمان(عج) از شما چه خواستند؟!» - آری... آری، داستانت را تعریف کن! من اول ماجرای آمدن آن چند مرد به در خانه شیخ و رفتن او به بیرون را تعریف می‌کنم... 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒https://ketabejamkaran.ir/75300 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🚨 📙 🖋 📜داستان ؛ مؤسس اولین حسینیه 📚روایت داستانی زندگی عالمی ایرانی که در دوران صفوی به رفت و ضمن راه‌اندازی دستگاه تجاری مفصل، به مناصب مهمی در حکومت سیام (تایلند) دست یافت. در تهاجم‌های خارجی کنار مردم سیام ایستاد و امین حکومت آن‌ها بود. خاندان همچنان در تایلند صاحب نام و منصب‌اند. این رُمان روایت مردی است که اسلام و عشق به را از به سوغات برد. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/148837 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
✅ انتشارات کتاب جمکران در به تعدادی همکار فروشنده برای فروش کتاب و محصولات فرهنگی در فروشگاه های مسجد مقدس جمکران نیازمند است. ☀️دارای تعهد دینی و اخلاقی 🤝😌روابط عمومی خوب، صبور و خوش اخلاق 💪جوان، دارای سلامت جسمانی ،منظم و با انگیزه 👨‍💻آشنایی مقدماتی کار با کامپیوتر 📚😍علاقه مند به حوزه کتاب و کتابخوانی شرایط کاری 🧮کار در فضای فرهنگی؛ حقوق قانون کار+ بیمه+ اضافه کار + بسته ارزاق 📝شیفت‌های گردشی ( شیفت ثابت عصر در اولویت می‌باشد) برای درخواست همکاری رزومه خودتون رو به اکانت زیر ارسال فرمایید. ↪️(و یا این پیام رو بفرستید برای کسانی که فکر میکنید برای این کار مناسب هستند) @ketabejamkaran_admin ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 💯 بعضی قصه‌ها فقط نیستن... 🔰صدای یه دوست کوچیکن که بچه‌هامون باهاش دل به جاده می‌زنن و با آشنا می‌شن. 📚 ، قصه‌ی یه شتر خوشبخته که بچه‌ها عاشق شنیدنش می‌شن... ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📚خیلی دلم می‌خواست بگویم من هم متولد و هستم، ولی راستش من توی شهر قنات به دنیا آمدم! 🤩چشم وا کردم دیدم یک پسربچه شر و بد دل افتاده به جانم و هرچه کارهای عجیب غریب بلد است دارد توی صفحه‌های من می‌نویسد. 😱اول که رفت با موی سگ جانماز مادرش را نجس کند، حساب کار دستم آمد که با بد کسی طرفم. ولی خیلی زود یک نسیم تازه توی کتاب وزید، بوی عطر لباس پسرکی که موهایش را مرتب شانه می‌زد و جواب سوال‌های ملاباجی را با فراست می‌داد. 😍 با همه بچه‌های مکتب خانه فرق داشت، این را نه فقط من که مراد هم فهمیده بود. برای همین هم تصمیم گرفت کلی ماجرا سر این بچه دربیاورد و اینطوری بود که من توی کوچه پس کوچه‌های یزد متولد شدم تا داستان زندگی آدم بزرگی به اسم را روایت کنم. 🔥اینبار ولی پای یک پسرک پرشر وشور و ضد دین هم در میان است... 📕 تازه‌ترین اثر انتشارات کتاب جمکران 🖋به قلم 📜داستانی از کودکی و زمانه آیت الله 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🚨 🤩تازه‌ترین اثر طنز دفاع مقدس از مجموعه خاطرات رزمندگان قمی 📙 🖋 🖌 📚می‌گویند و خیلی از هم دورند اما وقتی پای جنگ به میان آمد این دو شهر انگار دو همسایه‌ی دیرینه شدند. نمک قم با نمک آبادان گره خورد و قصه‌ای شد که شنیدنش جان می‌دهد برای یک چای لب‌سوز کنار رفیقی که دلش برای روزهای خاکی و شور تنگ شده. این کتاب قصه‌ی آدم‌هایی است که آمده بودند بجنگند، اما در میانه‌ی هیاهو لبخند را هم فراموش نکردند. همان ها که با آب و هوای نفس گیر و شرایط پیچیده‌ی دست و پنجه نرم کردند، اما دست آخر چیزی که برایشان باقی ماند، خنده‌هایی بود که نمک زندگی را به دل سختترین روزها می‌پاشید. نمکی‌ترین جنگجویانی که از تا ، فقط یک چیز را فراموش نکردند زندگی بدون ، اصلاً به درد نمی‌خورد! برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/158607 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
‼️ نمک یُددار، نمک دریا، نمک دعوا یا ! 📚 نمک زیاد داریم توی دنیا. از یددار و نمک دریا بگیرید تا نیمچه دعوا که نمک زندگی زن و شوهرهاست. ولی یک نمک واقعی و عجیب است. هم شور است هم شیرین، هم دلتان می‌خواهد چشمتان به آن نیفتد هم یک لحظه که کتاب را زمین بگذارید پشیمان می‌شوید. ماجرا این است که یک کتاب معمولی نیست، شوری‌اش مال آب و هوا و شرایط خاصی بوده که این منطقه سال‌های جنگ داشته و شیرینی‌اش ولی مال خاطره رزمنده‌هاییست که نم‌دار را دور سرشان بسته و سر از این منطقه عجیب در آورده‌اند. یک مجموعه روایت دوست‌داشتنی است که بعید می‌دانم صدای خنده‌هایتان را بتوانید کنترل کنید. کسانی که قدیم‌تر به آمده‌اند شوری آب را یادشان هست. یک جوری بود آدم صورتش را می‌شست ردی از شوره به جا می ماند. حالا که با سقوط فاو در جریان جنگ تحمیلی، افتاده بود دست بچه‌های جبهه، موقعیت عجیب این منطقه، یک گردان بچه قمی می‌خواست که بیایند و شوری‌اش را با نمک ذاتی و شوخی‌هایشان بشورند وببرند. اندازه چندتا خاطره مارا مهمان برو بچه‌های قمی جبهه می‌کند و حسابی خنده‌مان را درمی‌آورد. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/158607 📕 معرفی ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran