💌 #روزهای_انتظار
توی روایات مختلف
درمورد روزهای ظهور، حرفهای
امیدوار کننده و
قشنگی گفته شده..
مثلا اینکه
آرامش و آسایش
به جهان برمیگرده، اونهم
🌸 نه فقط برای شیعیان، بلکه
برای همهی قلبهای پاک، همهی موجودات
🔆 اهل بیت (علیهم السلام )
#مژده میدادند که توی دوران
ظهور، اثری از غم و
افسردگی و
پرخاش وجود نداره و
🌿 دوستی، دنیا رو فرا میگیره..
برای همین،
💫 اینطور دعا میکردند که:
خدایا، به وسیلهی مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف )
گرفتاریها رو از قلبها بیرون ببر . . .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💜
📗 برگرفته از کتاب سیمای حکومت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف ). انتشارات رضوی
📚
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋💦💨°°°
#کلیپ_معرفی_کتاب
گاهے بین هیچ و همهچیز گیر مےکنے...
پ.ن:
یک داستان شیرین از کتاب #امام_من
☺️☺️☺️
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ⛪️ کلیسای حضرت داوود ، کلیسای ارتدوکس کوچکی بود در شرق بیروت...دیوارهایش از سنگ مرمر سفید
#قدّیس
✍...صدای حضار پدر کارپیانس را به خود آورد:
" حضار محترم! مومنین گرامی! خداوند امروز ما را به دیدن مردی مفتخر کرد که سالهای زیادی در این کلیسا شما را به عیسی مسیح دعوت کرد و از وسوسه های شیطان دورتان ساخت.
❇️
شما با اعتراف هایتان و او با دعاهایش راه بهشت را نشان تان داد . شاید برخی از شما که جوان هستید ندانید که پدر میخائیل ایوانف بیش از ۳۰سال عمر خود را در جمع ما و در این کلیسا موعظه کرده است و شاید بسیاری از جوان ترها به دست ایشان غسل تعمید داده شده باشند.
و اینک پس از قریب دو دهه ، به میان ما بازگشته است تا با ما از عیسی مسیح سخن بگوید و راه رسیدن به آسمان را نشان بدهد.
🔆
من سخن کوتاه می کنم و از پدر ایوانف تقاضا دارم تا به جایگاه بیایند و چون گذشته با نفس گرم خود ، ما را هدایت کنند."
🗯
پدر کارپیانس در میان صدای کف زدن و تشویق مردم، از پشت تریبون کنار رفت و به طرف کشیش آمد.
خواست زیر بازوی او را بگیرد و تا کنار تریبون مشایعت کند که کشیش دستش را عقب کشید و از او تشکر کرد و در میان صدای ممتد کف زدن حضار که حالا ایستاده بودند، پشت تریبون قرار گرفت.
🎙
با دست راست به مردم اشاره کرد که بنشینند..وقتی صداها آرام گرفت و سکوت برقرار شد، دست به جیب قبایش برد و چند ورق کاغذِ تا شده را بیرون آورد.. آنها را بدون اینکه باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنای زیادی می دید..
◽️🔹◽️
" بسیار خوشحالم که قبل از فرارسیدن مرگ و فروشدن در خاک؛ این توفیق حاصل شد که یکبار دیگر شما مومنین عزیز را از نزدیک ملاقات کنم.
✴️
خدا را سپاسگزارم بخاطر هر آنچه به ما عطا کرده و هرچه نکرده.
این سالها که از شما دور بودم، قلبم با شما بود..همانطور که پدر کارپیانس گفتند، من همه ی جوانی ام را صرف این کلیسا کردم.
💒
بیروت اگرچه زادگاه من نبود ، اما عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خویش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم..
از شما پوزش می طلبم که متن موعظه ام را نوشته ام و برایتان می خوانم..
اگر خسته تان کردم؛ بر من ببخشایید."
📂
سپس برگه هایی که توی دستش بود را باز کرد و شروع کرد به خواندن:
ادامه دارد...
🎚۱۲۱
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean