eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.6هزار دنبال‌کننده
830 عکس
308 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید دکتر مصطفی چمران رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢 سال‌نمای زندگی شهیدچمران... 🔹۱۳۱۱؛(۱۰مهر) تولد در تهران 🔸۱۳۳۲؛ شرکت در کلاس تفسیر قرآن آیت الله طالقانی 🔹۱۳۳۲؛ پذیرفته شدن در دانشکده فنی دانشگاه تهران[رشته الکترومکانیک با رتبه ۱۵] 🔸۱۳۳۲؛ جزو معترضان به حضور نیکسون[معاون رئیس جمهور آمریکا] و درگیری با گارد شاهنشاهی 🔹۱۳۳۷؛ تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران به مدت یکسال 🔸۱۳۳۷؛ بورسیه شدن و اعزام به آمریکا برای تحصیل 🔹۱۳۴۰؛ ازدواج با خانم تامس همین [مسلمان آمریکائی] که حاصل آن یک دختر و سه پسر بود. 🔸۱۳۴۱؛ انتقال به شهر نیوجرسی آمریکا و عضویت در شورای رهبری جبهه ملی ایران 🔹۱۳۴۲؛ عزیمت به مصر برای آموزش رزم چریکی و تأسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه و اقامت دو ساله در مصر 🔸۱۳۵۰؛ جدا شدن توافقی از همسر آمریکائی و اقامت در میان فقرای لبنان 🔹۱۳۵۷؛ انجام مقدمات اعزام ۵۰۰نظامی جنبش امل به تهران؛ برای مبارزه با بقایای حکومت شاه 🔸۱۳۵۷؛ بازگشت از لبنان و اقامت در ایران به توصیه امام خمینی (ره) 🔹۱۳۵۷؛ آموزش اولین گروه از پاسداران در کاخ سعدآباد 🔸۱۳۵۷؛ انتصاب بعنوان وزیر دفاع دولت موقت 🔹۱۳۵۹؛ انتصاب بعنوان مشاور شورای عالی دفاع‌ملی از طرف امام(ره) 🔸۱۳۵۹؛ انتصاب بعنوان نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی 🔹۱۳۵۹؛ بنیانگذاری ستاد جنگهای نامنظم 🔸۱۳۶۰؛ مجروحیت در دهلاویه بر اثر اصابت خمپاره۶۰ و شهادت در راه بیمارستان 🔰دانلودکنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸شهید مدافع‌حرم علی امرایی رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🌼|هر وقت به مشکل سخت و دشوار؛ و یا لاینحل برخورد می‌کرد، خودش و دیگران رو به صبر و تحمل، سعه‌ی صدر، توسل به سیدالشهدا(ع)، توکل بر خدا، و خواندن زیارت عاشورا دعوت می‌کرد. معتقد بود زیارت عاشورا هر امر لا ینحلی رو حل می‌کنه. مگر اینکه مصلحت خداو‌بر چیز دیگری قرار گرفته باشه 🌼|محکم و جدی معتقد بود که خرج کردن برا امام حسین(ع) برکت زیادی داره و جایگزینی براش نمیشه پیدا کرد. منظورش از خرج کردن هم، فقط مادی نبود. تلاش جسمانی و فیزیولوژیکی، رفتاری، گفتاری، عمل کردن به دستورات قرآن و اهل بیت(ع) رو هم ترج کردن برا امام حسین (ع) می دونست... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۳ 🔸 این جوون کی شهید شد؟!!! |علی تازه شهید شده بود. یه پیرزن از جلو خـونه‌مون رد شـد و با دیدنِ اعلامیه‌ی شهادت علی گفت: این جوون کی شهید شد؟ پرسیـدم: شما علی رو از کجا می‌شناسی؟ پیرزن گریه کرد و گفت: زمستونِ دو سال قبل ما بخـاری نداشتیم و از سـرمـا اذیت می‌شـدیم؛ نمی‌دونم این شهیـد از کجا فهمیده بود؛ برامون بخاری خرید و آورد... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید مدافع‌حرم علی امرایی 📚منبع: سالنامه مدافعان حرم ۱۳۹۴ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 چند بُرش از زندگی شهید سردار شهید دادالله شیبانی ... 🌼 |می‌گفت: اگه من شهید شدم، گریه نکنید و محکم باشید. می‌گفت: از کسانی نباشید که طلبکار بیت‌المال و نظام هستند. 🌼 |از بیرون که میومد پسرمون رو بغل می‌کرد. هیچوقت روی بچه‌ها دست بلند نکرد و اشتباهشون رو با محبت تذکر می‌داد. همیشه به بچه‌ها می‌گفت: رابطه‌ی ما پدر و پسری نیست، ما دوستیم. 🌼 |از نظر تربیتی معتقد بود: اگه بچه‌ای لقمه حلال خورده باشه و باهاش درست رفتار بشه، هدایت خواهد شد. 🌼|گاهی که بچه‌ها رو با خودش می‌برد سرِکار؛ می‌دونستم عصر گرسنه بر می‌گردند خونه؛ چون اجازه نمی‌داد از بیت‌المال استفاده کنند. بچه‌هامون از کودکی با یه جمله به خوبی آشنا بودند: اگه بخوری شاخ در میاری!». زمانی که بچه‌ها با بیت‌المال و یا مال شبهه‌ناک روبرو می‌شدند، پدرشان فقط این جمله رو به اونا می‌گفت و تمام؛ بچه‌ها هم نهایت احتیاط رو می‌کردند. 🌼|توی محل کار از یه صندلی چوبی که دسته‌اش شکسته بود، استفاده می‌کرد. براش یه صندلی مدیریتی جور کردم. اما ایشون صندلی رو به یکی از بچه‌ها داد و دوباره از همون صندلی شکسته استفاده کرد 🌼 |اجازه‌ی خرید تجملاتی رو نمی‌داد و اگه اصرار می‌کردیم، می‌گفت: هر وقت همه نیروهام زندگی‌شون تکمیل شد و این وسایل رو توی خونه‌شون داشتند، ما هم می‌خریم 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸شهیدی که اندازه‌ی اعتبار کارت‌ملّی‌اش عمر کرد... سردار شهید مدافع‌حرم دادالله شیبانی تیرماهی بود، و دوم تیرماه یعنی یک روز بعد از سالگرد تولدش هم شهید شد... جالبه که روز شهادتش ، با روز تمام شدن اعتبار کارت ملی‌اش یکی شده بود... عکس رو ببینید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید کمال قشمی رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔸 چند بُرش از زندگی شهید... 🌼 |با شروع جنگ داوطلب شد تا بره جبهه. اما بخاطر سنِ کم بهش اجازه ندادند. بالاخره با دست‌کاری شناسنامه‌، دو سال به سن خودش اضافه کرد. دوران آموزشی رو هم گذروند و رفت جبهه... مادرش میگه: وقتى شناسنامه‌ش رو دستکاری کرد و پذیرفتن که بره جبهه؛ با يه دست لباس بسيجى اومد خونه. بهش گفتم: حالا كه سرخود رفتی ثبت ‌نام كردى، اجازه نمى ‏دهم بری... كمال كه نوجوانى بيش نبود، شروع کرد به گريه... بعد گفت: مادرجون! تو فكر مى‏كنى من با پوشيدن اين لباس بسیج شهيد میشم؟ نه چنين نيست، هرچه خدا بخواد همون میشه... مثل آدمهای پخته حرف میزد توی نووجونی... 🌼|وقتى برا مراسم عقدش رفتیم محضر؛ كمال بلوز مشكى و شلوار كهنه‌ی وصله خورده به تن كرده بود و هر چه براى تعويض لباس اصرار كرديم، قبول نكرد... وقتى هم عاقد پرسيد شغلت چیه؟ جواب داد: پاسدار هستم... چون ما به خانواده عروس گفته بوديم كه هم خياطه، هم توی سپاه مشغول به كاره؛ به كمال گفتيم: تو خياط هم هستى... اما كمال گفت: من فقط پاسدار هستم... پاسداری رو خیلی دوس داشت. 📚منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی @khakriz1_ir ● واژه‌یاب: