eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.3هزار دنبال‌کننده
442 عکس
85 ویدیو
10 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |اتفاقی که باعث شهادتِ شهید علی خلیلی شد؛ از زبان خودش من بخاطر لبخند آقا رفتم و از ناموس دفاع کردم😭 🔰دانلود کنید:دریافت کلیپ کاملتر [۴ دقیقه] ______ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
💢 ۱۸ 🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن... |عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمی‌دونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم... 👤خاطره‌ای از روحانی شهید عبدالله میثمی 📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
. 💢 ۱۹ 🔸بی‌تفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم... |بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه‌اش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه، اما قدش نرسید. با همون شیرین‌زبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! می‌خوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... 👤خاطره‌ای از کودکی شهید محمودرضا وطن‌خواه 📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
💢 ۲۰ 🔸این دقت‌ها شهادت را رقم می‌زند... |هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود. عطاءالله مثل همیشه پدرش رو مجبور به بستنِ مغازه کرد. می‌گفت: کار کردن وقتِ نماز برکت نداره؛ بریم مسجد، بعد که برگشتیم خودم همه‌ی کارها رو می‌کنم؛ اینجوری پولی‌ که در میارین دیگه شبهه‌ای نداره وآدم رو به یه جایی می‌رسونه... . 👤خاطره‌ای از زندگی نوجوان شهید عطاءالله اکبری 📚منبع: کتاب سیره‌ی دریادلان ۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
💢 ۲۱ 🔸وظیفه‌ی ما فقط جبهه رفتن نیست... |تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاج‌علی هم داشت براشون حرف می‌زد. می‌گفت: بچه‌ها! وظیفه‌ی ما فقط جبهه‌رفتن نیست، وظیفه‌ی اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچه‌ها وقتی می‌یومدند مرخصی، توی سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید علی قوچانی 📚منبع: کتاب سیره‌ی دریادلان ۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_irواژه‌یاب:
🔅 ۲۳ ✍ خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی: |من یک سرباز ساده‌ی مکتب اسلام هستم. برای من مکان فرق نمی‌کند. حتی درونِ خانه‌ام اگر کسی بخواهد علیهِ اسلام حرف بزند، قیام می‌کنم و با او مقابله می‌کنم. برای من شهر، مکان و خانه مطرح نیست، اسلام مطرح است... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۳) با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔅 ۲۹ 🌺 شهید هادی قربانی‌مقدم: |ای دوستان انقلاب! با برخوردهای نامناسب؛ ضدانقلاب بوجود نیاورید، و دیگران را از خود نرنجانید که خداوند بر شما خشم می‌کند. مانند امام علی علیه‌السلام جاذبه داشته باشید... مخصوصاً به بسیجیان توصیه می‌کنم که رفتارِ خودشان را درست [و الهی] کنند... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۹) با کیفیت اصلی ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۷۲ 🔸 جاذبه‌ی بالای یک شهید... |تا وقت نماز می‌شد، خودش رو به نزدیکترین مسجد می‌رسوند. اگه توی راه می‌دید دو سه تا جوان دور هم ایستادند، می‌رفت بینشون. چند لحظه بعد می‌دیدم اون جوونا رو که شاید اهل نماز نبودند و قیافه‌شون هم به بچه مسجدی نمی‌خورد، با خودش به مسجد آورده... ایامِ نوجوانی منصور در محله مون چند تا مشروب فروشی وجود داشت. آنوقت هم منصور می چرخید بین نوجوانان و اونا رو می آورد مسجد. منتظر نمی شد تا آنها مسجدی بشن، می‌رفت و مسجدی‌شون می‌کرد. 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید منصور خادم‌صادق 📚منبع: کتاب آرزوی فرمانده ، صفحه ۱۳۱ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: