#خاکریزخاطرات ۱۶۵
🔸نابغهای که آمریکاییها خواهانش بودند...
#متن_خاطره|روز میلاد پیامبر(ص) متولد شد و اسمش رو گذاشتند رسول... بخاطر استعداد ویژهاش همیشه ممتاز بود و توی رشتههای مختلفی مثل شنا، کشتی، دومیدانی و وزنهبرداری مدال گرفت. حتی توی مسابقات تیراندازی کشورهای عضو پیمان “سنتو” مقام اول رو کسب کرد... ارتش اعزامش کرد آمریکا برای گذروندن دورههای عالی نظامی. اما انقلاب شد و تصمیم گرفت برگرده ایران. بخاطر توانمندی زیادش آمریکاییها بهش مدرک نمیدادند، تا نگهش دارند. وقتی هم برگشت؛ اشک شوق ریخت و به خانومش گفت: فکر نمیکردم بتونم برگردم ایران و سرباز امام زمان(عج) بشم. آخرِ سر هم داوطلبانه رفت کردستان و همونجا شهید شد.
👤خاطرهای از زندگی سرلشکر شهید رسول عبادت
📚منبع: پایگاه اینترنتی رهیافته “ وابسته به موسسه رهیافتگان اسلام نبوی”
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_عبادت #انقلابیگری #پیامبر #وطن_دوستی #شهدای_فارس #شهدای_ارتش #مزار_گلزارشیراز
22.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چند_خاطره
🎥 خاطراتی شنیدنی از اولین شهید مسیحی دفاعمقدس؛ زوریک مرادیان
🌼 #زوریک|تک پسر خانواده بود و مادرش نام زوریک رو براش انتخاب کرد. زوریک توی زبان ارمنی یعنی قوی و شجاع...
🌼 #وطن_دوستی|همیشه شاگرد اول بود. توی آزمون خارج از کشور قبول شد؛ اما هرچه اصرار کردیم که برو خارج؛ گفت: من از ایران بیرون نمیرم... میخواست بمونه و به کشور خودش خدمت کنه. برا همین چند ماه بعد با اینکه خانواده مخالف بود، رفت و لباس سربازی پوشید، و توی همون لباس هم شهید شد...
🌼 #رویای_صادقه|یه شب خواب ديدم زانوی زوريک تير خورده و خونی شده. جيغ كشيدم، ولی زوريک دست گذاشت روی پايش و گفت: مادر! چيزی نشده... اما انگار همون شب شهید شده بود. فرداش خبر شهادتش رو برام آوردند...
🌼 #مرام_خانوادگی|اون موقع توی حشمتیه زندگی میکردیم. بعد از چهلم زوريک يکی از دوستان مسلمانش [که توی کوچهمون زندگی میکردند] هم شهید شد؛ اما به ما گفتند: چون زوريک اول شهيد شده، اسم كوچه رو ميذاریم زوريک مرادیان... اما شوهرم نپذيرفت و گفت: حسين هم از دوستان زوريک بوده و با هم همبازی بودند. كوچه رو بنام حسين کنید... و اینگونه اسم كوچهمون شد: کوچهی شهید حسين گرامی ...
🌼 #بهشت|پدرش هم بعد از شهادتش خواب دید که زوريک بهش نزدیک شده وگفته: بابا! بيا اينجا پيش من، ببين چه باغ بزرگي خريدهام، ببين چه باغیه؛ وسطش درختِ سيبِ قرمزه... پدر بعد از شهادت زوريک مريض شد و فوت كرد...
🌼 کلیپ رو ببینید...
_____
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_مرادیان #رشادت #شهدای_مسیحی #شهدای_ارامنه #مزار_آرامستانارامنهتهران