میلاد حضرت زینب.png
1.88M
سخننگاشت | حضرت زینب سلاماللهعلیها؛ آغازگر و پیروز جهاد روایت
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️عزت مجاهدانه و یک جهاد بزرگ
📝 رهبر انقلاب: زینب (س) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه؛ به یک جهاد بزرگ...
💻 @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از ایران همدل
📣 #شعر_همدلی | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان
شاید که سلاحی بشوی در میدان
یا قمقمهای آب شوی شاید نان
انگشتر من برو خدا همراهت
بر لبنان هم سلام ما را برسان
✍️ شاعر: زهرا سپهکار
📲 #ایران_همدل | مشارکت در پویش
📢راوی همدلی باش:👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 #روایت_همدلی | روایت دلدادگی
🔸#روایت_ارسالی_مخاطبان: در جعبه رو که باز کردم دو تا انگشتر دیدم یه انگشتر کوچک دخترونه و یه انگشتر بزرگتر.
سریع به خانم اهدا کننده پیام دادم؛یکی از انگشترها دخترونه ست،
_مال کیه اون انگشتر؟
_انگشتر دخترمه
_چرا نگفتید عصر بیایم تحویل بگیریم که دخترتونم باشند؟
_این هفته هر روز عصرکلاس داشت گفتیم دیر میشه!!!
تو همین مکالمات بود که نکته ای دستگیرم شد!
خیلی وقتها به حکمت این جمله ی حضرت آقا فکر می کردم؛این دهه هشتادی ها این انقلاب رو به ثمر می رسونند!
و چه بسا زمانهایی که این شوخی رو با دهه هشتادی های اطرافم می کردم؛موندم با این کاراتون چه جوری حضرت آقا فرمودند شما قراره انقلاب رو به ثمر برسونید؟!🤔
این روزها بیشتر به فلسفه ی اینجمله ی حضرت آقا پی می برم
_حقیقتش به دخترم گفتم انگشترت رو بفروشم برات گوشی بخرم که نیاز داری؟
_نه مامان من با انگشترم کار واجب تر دارم!
_میخوام اونو برای کمک به جبههی مقاومت هدیه بدم.
و اینجا مادر احساس کرد دارد از دختر دهه هشتادیش عقب میفتد...
این بود که انگشتر مادر هم کنار انگشتر دختر جا خوش کرد داخل جعبه ای که به ما دادند...
🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت:
6037998200000007شماره شبا:
Ir320210000001000160000526کد دستوری: #14* پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact
ریحانه
🖥 #روایت_دیدار | انصارعقیله
👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان
🔹بخش اول - توی تقویم، مقابل تاریخ سیزدهم آبان نوشته است «روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی»؛ امّا امروز توی صف بازرسی حسینیّهی امام خمینی(ره)، احساس میکنم این مناسبت کمکم دارد جهانی میشود. دختران ترکیهای جلوی من هستند و دختران لبنانی سمت چپم و هموطنانم که در همهی صفها به چشم میآیند. نام دختر جلویی من «گُزَل» است؛ همان «زیبا» به فارسی. حجاب کاملی دارد و یک چادر ایرانی هم به آن اضافه کرده؛ به جایش، من چادر لبنانی سر کردهام و دختر عربزبان بغل دستم حجاب ترکیهای پوشیده! توی صف، چشم میچرخانم و فکر میکنم «جهانی شدن» با هزار بدی یک خوبی هم داشت، آنهم اینکه ما و هممسلکهایمان هم توانستیم با هم جمع و به تعدادمان تقسیم شویم.
فضای حسینیّه امّا پُررنگتر از آن است که بتوانم به چیزی غیر از مناسبت «روز دانشآموز» فکر کنم. شور و هیجانی دارد که فقط از اجتماع نوجوانها برمیآید؛ مثل کَلکَلهای دخترانه و پسرانه برای شعار دادن.
🔹دارم مهمانها را نگاه میکنم و سر میچرخانم که سهجفت چشم کودکانه زل میزنند به من. سلام میکنم. پشتبند جواب، یکیشان میپرسد «خاله! چی مینویسی؟» میگویم «ماجرای امروز رو»؛ میگوید «میشه ماجرای ما رو هم بنویسی؟» بعد، شروع میکند با آبوتاب از احوالاتش از لحظهی انتخاب برای حضور تا همین لحظات نشستن توی حسینیّه تعریف میکند. مجبورمیشوم منبرش را کوتاه کنم. میپرسم «به نظرتون چرا میگیم "مرگ بر آمریکا"؟» حُسنا میگوید «چون داره غزّه و لبنان رو از بین میبره»؛ میپرسم «مگه اون اسرائیل نیست؟» فاطمه میگوید «مثل شاه که حرف آمریکا رو گوش میکرد، اسرائیل هم حرفش رو گوش میکنه»! کِیف میکنم از قدرت تحلیل دخترک دهساله. میپرسم «اگر "مرگ بر آمریکا" رو بخوایم با رفتارمون نشون بدیم، باید چیکار کنیم؟» بیتا میگوید «حجاب! حجابِ ما آمریکاییها رو عصبانی میکنه». قند توی دلم آب میشود...
🔎 متن کامل را از اینجا بخوانید.
khl.ink/f/58246
هدایت شده از نو+جوان
43.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ #ویژه ♨️
🎥 #تماشایی | شادی قد کشید!
😍 گزارش ششدختر از یک ماجرای بزرگ
👀 ای کاش زمان از حرکت وایمیستاد...
❤️ #دیدارو داستان یک دیدار رو براتون تعریف میکنه
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
هدایت شده از ایران همدل
📣 #خبر_همدلی | سنگ تمام بانوان ارومیه در کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان
🔹 بانوان ارومیه ضمن پیوستن به پویش #ایران_همدل، بیش از یک کیلو و صد گرم طلا به دفتر نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان اهداء کردند. همچنین مبلغ یک میلیارد 270 میلیون تومان وجه نقد نیز جمع آوری شد.
🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت:
6037998200000007شماره شبا:
Ir320210000001000160000526کد دستوری: #14* پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
ریحانه
🖥 #روایت_دیدار | انصارعقیله
👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان
🔸بخش دوم - صدای چیلیکچیلیک عکّاسان میآید. هنوز دوسوّم حسینیّه خالی است. یعنی سوژه چه چیزی است؟ سر بلند میکنم و میبینم بخش زیادی از جمعیّت، دستهایشان را به حالت معروف کلام سیّدحسن نصرالله خطاب به سربازان آمریکایی، به صورت متقاطع روی هم گذاشتهاند: «عندما جاءوا عمودیّاً و یعودون افقیّاً». قلبم تیر میکشد؛ چقدر دلم برای کلام طوفانی سیّدحسن تنگ شده!
🔸امسال جمعیّت لبنانیهای داخل حسینیّه قابل تأمل است. همه دانشجو هستند. دوتایشان را انتخاب میکنم و میروم سراغشان؛ یکی شر و شور است و دیگری آرام و ساکت. ساره دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد است، حدوداً بیستساله، متأهّل است و همسرش هم در بین مهمانان، آنطرفِ میلهها است. التماس دعای کاغذ و خودکار دارد. میخواهد نامهای بنویسد. میگویم ممنوع است. چشمهایش را «خواهشی» میکند. میگویم صبر کن تا آخر برنامه. سر حرف را خودم با کوثر باز میکنم. دانشجوی دکتری دانشگاه تهران است. از سختیِ قبول شدنش میگوید؛ از اینکه در دانشگاه معتبر بیروت چقدر خوب درس خوانده که بتواند دکترایش را بیاید ایران. از احوال این روزهای لبنان میپرسم، میگوید «الحمدلله»؛ میگویم «خانوادهتان شهید داده؟» میگوید «خانواده نه هنوز، امّا فامیل چرا»؛ میگوید «جنگ در لبنان بخشی از شئون زندگی است» و از داییاش میگوید که در جنگ سیوسهروزه به شهادت رسیده. ساره میگوید «ما به جنگ عادت نکردهایم؛ چه کسی به سختی عادت میکند؟ امّا یاد گرفتهایم چطور باید با سختی زندگی کنیم».
صحبتمان تازه گل انداخته که جمعیّت لبنانیها یکهو شروع میکنند به همخوانی سرود مشهورشان:
سیّدی یابنالحسین نحن ابناء الخمینی
و هتفنا بالولاء لعلیّ الخامنائی
نحن انصار العقیلة لن نریٰ الّا جمیلة
انّها کلّ الحکایة نحن عشّاق الولایة
🔸چقدر من این سرود را دوست دارم! میپرسم «سرود مشهوری است، نه؟» کوثر میگوید «بله، برای حزبالله است؛ برای نشان دادن اینکه جون خودم و خونوادهام فدای آقا.» «آقا» را محکم اداء میکند! جوری که ثابت کند در ولایتمداری حتّی یک قدم عقبتر از ایرانیها نیستند. میپرسم «جهاد برای شما در چه چیزی معنا میشه؟» ساره میگوید «بچّه! بچّه برای شهادت». مبهوت حرّیّت کلامش میشوم! بچّه میخواهد امّا نه برای عصای دست شدن به هنگام پیری، بلکه برای سهم داشتن در مسیر جهاد و شهادت...
🔎متن کامل را اینجا بخوانید.
khl.ink/f/58246
ریحانه
🖥 #روایت_دیدار | انصارعقیله
👈 روایت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR از دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب در آستانه روز سیزدهم آبان
🔹بخش سوم - اینجا قلموکاغذ داشتن، خودش باب آشنایی را باز میکند. دختر جوانی اشاره میکند به خودکار، من هم علامت نفی نشان میدهم. میدانم که اینقدر مقاومتم در اجرای قوانین واقعاً بیهوده است، چون تا چند دقیقهی دیگر اجازهی نامه نوشتنها و پخش شدن کاغذوقلمها صادر میشود! این است که میروم کنارشان و شروع میکنم به گپ زدن. هر سه دانشجو هستند؛ علوم حدیث، حقوق و مهندسی پزشکی میخوانند. میپرسم «نقش خودتون رو در استکبارستیزی چطور پیدا میکنید؟» ریحانه که حقوق میخواند میگوید «کار من ساده است؛ برقراری عدالت، چه توی کشور خودمون، چه توی عرصهی بینالمللی؛ یعنی مبارزه با ظلم؛ این عین استکبارستیزی هست.» فاطمه علوم حدیث میخواند و دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است. چفیهی سبزی هم روی دوشش دارد. چهره و چفیه و دانشگاهش مرا شدیداً یاد شهیده فائزه رحیمی میاندازد. فاطمه میگوید «من تمرکزم روی نوجوونهاست؛ هویّت اونا آیندهی کشور رو میسازه. ما باید این روحیّهی ضدّاستکباری رو نسلبهنسل منتقل کنیم.» از مریم میپرسم «مهندسی پزشکی دقیقاً چیه؟» میگوید «ترکیب پزشکی و مهندسیه دیگه؛ مثلاً همین ساخت اعضای مصنوعی بدن.» یاد پنجهکربنی ایرانی چکاد میافتم که یک زائر توانیاب را به پیادهروی اربعین رساند و بعد، یاد آمار چهارهزارنفرهی قطععضویهای غزّه در پی جنایتهای یکسالهی اسرائیل. میخواهم بگویم «من نقش تو را پیدا کردم»، خودش میگوید «حالا فکر کنید توی این عرصه، یکی هم با حجاب کامل حضور داشته باشه؛ خب این خود دهنکجی به تحریمهای فنّاوری آمریکا و تهاجمهای فرهنگیشه دیگه».
🔹حسینیّه کمکم دارد پُر میشود و بازار شعارها داغ است. دنبال سوژههای جدید در بین مهمانان هستم که از قسمت آقایان، یک نفر با صدای رسا فریاد میزند:
ـ هل من ناصر فدائی؟
جمعیّتی فریاد میزنند:
ـ لبّیک خامنائی
ـ هل من ناصر حسینی؟
ـ لبّیک یا خمینی
ـ هل من ناصر حزبالله
همقافیهی کلمهی «حزبالله» را حدس میزنم و توقّع دارم اینجای شعار، صداها بلرزد یا بغض کند؛ امّا جمعیّت همچنان محکم فریاد میزنند:
ـ لبّیک یا نصرالله
امّا داستان ایستادن پای مقاومت، اینجا تمام نمیشود و شعار آخر این است:
ـ یا الله و یا کریم
ـ احفظ لنا شیخ نعیم
روی لبم لبخند مینشیند. ما، فردبهفرد و نسلبهنسل، عَلَم مبارزه با ظلم را پیش میبریم و اگر شانهای از زیر پرچم کم شود، شانهی دیگری جایش را خواهد گرفت.
🔹چشمم به انتهای حسینیّه است که متوجّه حضور دو نوجوان توانیاب میشوم؛ یکی با ویلچر است و دیگری بهنظر نابینا است. میروم سراغشان. فائزه شانزدهساله است و حافظ کلّ قرآن. نگاهی به چشمهایش میاندازم و میپرسم «چه حسّی داری از اینکه اینجایی؟» میگوید «نشاط و آرامش؛ از اینجا آرامش میگیرم». میپرسم «چرا مرگ بر آمریکا؟» چهرهی خندانش که انگار به رنگ خدا است، درهم میشود و میگوید «اخبار غزّه رو نشنیدید؟ پشت همهی این جنایتها آمریکاست». بعد، برایم آیه میخواند: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»...
🔎متن کامل را اینجا بخوانید.
https://khl.ink/f/58246