eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
66.6هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
23.6هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتراف می کنم ۵ سالم بود مامانم می خواست بره نونوایی منم گفتم من می خوام برم نونوایی. به هرحال سبد نون رو ازش گرفتم، بابام بهم گفت رفتی اون جا از نفر جلوییت بپرس صف ۲ تایی ها کجاست؟ پشت سرش وایستا. من هم خوشحال راه افتادم ۵ دقیقه نگذشته بود که گریون برگشتم! بابام پرسید بهت نون ندادن؟ گفتم نه. گفت صفت رو گرفتن؟ گفتم نه. گفت پولت رو ازت گرفتن؟ گفتم نه. گفت پس چرا گریه می کنی؟ گفتم: چون کسی نبود ازش بپرسم صف ۲ تایی ها کجاست! من:😭 بابام:😂 مامانم:😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
💠 ؟ 💡 ؟ سلام به شما و همه عزیزان منم خاطرات رو خوندم و گفتم منم ماجرای چادری شدنم رو بگم😅 ‌ من برعکس بیشتر دوستان، تو خانواده بسیار ازاد و راحت بدنیا اومدم و تا ۱۱ سالگیم که کلاس پنجم بودم میگفتم اصلا حجاب چیه؟( مخصوصا خانواده پدریم بسیار بسیار بی اعتقادن ولی مادرم از بچگی برام داستان های اماما و حضرت فاطمه رو تعریف میکرد و از بچگی عاشق اهل بیت بودم؛ و البته در ۹ سالگیمم اقا امام رضا من رو طلبید چون اون موقع واقعا از ته دلم عشق پاکی داشتم بهشون💚❤️) تا اواسط کلاس شیشمم یه پسری به من پیام داد و منو به اسم صدا زد و گفت از من خوشش میاد و... یعنی خیلی راحت ابراز علاقه کرد😳😏 نمیدونم چرا اما من واقعا اون شب حالم بد شد، تب و لرز کردم و تا صبح حالم بشدت بد بود😭 چرا یه پسر اینجوری باهام حرف زد؟ با اینکه خانواده ازادی داشتم ولی خودم از این چیزا متنفر بودم از بچگی🤕 اون شب با خودم فکر کردم باید یه کاری بکنم، و با اون سنم به این نتیجه رسیدم حجاب بگیرم😍👌 حجابم اول با مانتو روسری بود که بعد یک هفته با چادر ملی شروع کردم( یادمه شب خوابیدم، صبح بلند شدم و گفتم چادر میخوام و مامانم چادر خودش رو که به کارش نمیومد( چون مادرم چادری نیستن) به من داد😅 ناگفته نماند که من ۳ ماه جز باشگاه، کلاس زبان و خونه مادر بزرگ پدربزرگم جایی نرفتم و تنبیه شدم 😔 بخاطر انتخابم( سر اولین خرید چادرم که جده یا عربی اصیل بود بیشتر از ۴ روز گریه کردم تا بابام راضی به خرید شد😂🤦🏻‍♀) اما الان ۳ سال از اون سال میگذره کم کم عاشق چادرم شدم❤️ عاشق اهل بیت و عاشق شهدا بعد چندوقت که به شهر دیگه ای رفتیم رفتم سراغ بسیج و هئیت و قرارگاه که رفیقای هئیتیم خیلی تاثیرگذار بودن روم☺️ الحمدالله که تونستم تا اینجا سربلند بیرون بیام😍👌 ببخشید اگر طولانی شد یا علی💚✨ _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
از حرف مردم نترسید... زیر ۲۰ سال ازدواج که می کنی، میگن وای چه خبره! میذاشتی دوتا خواستگار خوب بیاد، عجله داشتی مگه؟! مگه رو دست تون مونده بود، این که هنوز بچه است، چجور می خواد از پس زندگی بر بیاد... اولین بچه رو که بعد از دو سال تازه میاری میگن بابا مگه بچه آوردن بچه بازیه😒😒 این خودشم نمیتونه جمع کنه، چه برسه به بچه، کاش دیرتر می آوردی، لذت زندگی رو می چشیدی، دیگه مسافرت سخت میشه، دیگه هزینه هات زیاد میشه، تو که هنوز سنی نداری و..... بچه دوم رو که میاری، دیگه انگار پا رو خط قرمزشون گذاشتی(و اصلا ربط شو نمی‌فهمم من دارم بزرگشون می‌کنم اونا چرا حرص میخورن) تو عقلت کار نمیکنه ،می‌دونی پوشک چنده می‌دونی همه چی گرون شده گوشت چنده؟ برنج چنده! تربیت کار سختیه، اونو بزرگ میکردی درست حسابی، هنر کرده بودی، در حق اولی ظلم کردی..... خدا نکنه که بدونن داری به بچه سوم فکر می کنی...🤭🤭🤭 بچه سوم که میاد،تو دیوونه ای که تو این دور و زمونه بچه دار میشی،بچه بیار بشه سوهان روحت🙄🙄، حتما به چاه نفت وصلی که مدام میاری، چه جوری زندگی میکنین.... خواستم بگم این مردم راست برید، حرف می‌زنند. چپ برید، حرف می‌زنند. نگران حرف مردم نباشید، از حرف مردم نترسید، کاری جز این ندارن. هر چند به حرفای خودشون پایبند هم نیستن، چند سال بعد که مدل عوض بشه، حرفاشون هم عوض میشه و فقط تویی که با گوش دادن به حرفشون باختی... اما دقت کردید به حرفاشون، بنظرم هیچ کدومشون حرفاشون حرف خودشون نیست، از حلقوم شیطان حرف می‌زنند. از نداری و عاقبت بد می ترسونن، امید تو حرفاشون نیست، حرفاشون حالتو اصلا خوب نمیکنه و مخالف سیره پیامبر و اهل بیت هست. جدی نگیرید حرفاشون رو، مبادا به خاطر این مردم، مردمی که مدام فقط حرف میزنن، کاری کنید که بعدا پشیمون بشید. ( کم آوردن فرزند و دیر ازدواج کردن و خدای نکرده سقط...) پ.ن: مادربزرگامون ۱۴سالگی شوهر میکردن و زندگی شون انقدر شیرین بود این چه طرز تفکریه واقعا. حتما باید بالای ۲۰ -۲۵ ازدواج کرد تا خوشبخت شد تضمینشون چیه؟ پ.ن: کی میگه بچه مانع تفریح وخوشیه؟ ما بیشتر تفریحامون به همراه بچه بود. پ.ن:باور کنید تربیت چند فرزند به مراتب راحت تر از یکیه اونا درتعامل با هم زندگی و تربیت رو خوب یاد می‌گیرند. پ.ن: مطمئن باشید خدا هر انسانی رو که خلق میکنه از قبل روزی شو فرستاده، به رزاق بودن‌ خدا شک نکنید. به خدا گمان نیک ببرید تا با همون گمان باهاتون رفتارکنه. پ.ن: اگه خرج های اضافی رو بذارید کنار می‌بینید که لازم نیست به چاه نفت😄 وصل باشید (از جشن تعیین جنسیت بگیر تا انواع و اقسام جشن های من درآوردی که باعث بدعتها میشه و هزینه های ده ها میلیونی داره، حتی بدعتی که چند ساله باب شده و گذاشتن بچه ها تو مدارس غیرانتفاعیه، واقعا ما ها که تو مدارس دولتی درس خوندیم، چیزی یاد نگرفتیم؟ حتما باید هزینه های میلیونی کنیم؟ واقعا در اکثر موارد خودمون به خودمون صدمه زدیم در زندگی، اونم با ادامه دادن این زنجیره ها. کانال «دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرایی که منجر به ایمان آوردن یک پزشک به عوالم بعد از مرگ شد ▪️این قسمت: جوانمرد ▫️تجربه‌گر : آقای عبدالحمید لرستانی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2570296 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نون حلال خوردن این شکلیه .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانش کار سختی برای قایم کردن خوراکی ها داره😄 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویرسازی جالب روی لباس😃👌 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
‌ 💠: رهبر انقلاب اسلامی: 👩‍👧‍👦"عده‌‏ای بد و یا کج‏ فهمیدند؛ یک عده‌ا‏ی مغرض هم از این کج ‏فهمی استفاده کردند؛ کأنّه یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبی باشد یا باید در تلاش‏‌ها و فعالیت‏‌های اجتماعی شرکت کند؛ قضیه این‏طوری نیست؛ هم باید مادرِ خوب و همسر خوبی باشد، هم در فعالیت اجتماعی شرکت کند. فاطمه‌ی زهرا (سلام‏‌الله‏‌علیها) مظهر چنین جمعی است؛ جمع بین شئون مختلف. زینب کبری نمونه‌ی دیگر است." 🆔 @Clad_girls
نام اثر: محل نده، خودش آروم میشه... 😄 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بزرگترین معجزه جهان .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد🌺🌺 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
💠رسول گرامی اسلام (ص) 💠 بهترين مردان امت من، آن كساني هستند كه نسبت به خانواده خود خشن و متكبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش كنند و به آنان آزار نرسانند. خير الرجال من امتي الذين لايتطاولون علي اهليهم و يحنون عليهم ولا يظلمونهم (مکارم الاخلاق، ص 216) ✅ این باید برامون یه فرهنگ بشه که به محبت کردن به همسرمون و بداخلاقی نکردن و دعوا نکردن با همسرمون افتخار کنیم. البته نه مثل دوستِ من که می‌گفت: ✅ یکی از افتخاراتم تو زندگی اینه که تا حالا یه بار هم با خانمم دعوا نکردم😎 همچین آدم خوبی هستم من😊 البته اینکه اصلا زن ندارم هم بی تأثیر نبوده😂😂 💠 کانال طنز منبر🔻 http://eitaa.com/joinchat/2345402380C6c90931f0f *کپی بدون لینک کانال مورد رضایت نیست*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 باورنکردنی ولی واقعی؛ دیدار ۲ روح در کما که منجر به کشف خودکشی پسر جوان شد ▪️این قسمت: جوانمرد ▫️تجربه‌گر : آقای عبدالحمید لرستانی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2570296 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از عین میم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀۴روز تا نیمهٔ شعبان🌀 (انتشارحداکثری) ◀️ 💙 ◀️ مناسب برای استوری 👍 ◀️ کار خوب با ما انتشار با شما . ◀️ مارو در ایتا با این لینک حمایت کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/456523903C903c49b409 🌀🌀🌀🌀 @panaah_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرتاب آخرش 3 امتیازیه😃👌 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
توییت جالب هومن حاج عبداللهی در باره فیلمبرداری در یک آسایشگاه اعصاب و روان😅 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
✅ روز جمعه روز خانواده س ✅ خوش اخلاقی با همسر رو از همین امروز شروع کنید. 😁حکایت طنز😁 راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین ملانصرالدین را گفتند: چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی؟ او در پاسخ جماعت گفت: ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه اگر من آتش خشمم زبانه کشید او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل به مطبخ رود تا کشتی طوفان زده من به ساحل آرامش و سکون برسد و اگر رگ غضب او متورم شد، من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد. و اینک من، شکر خدا، چهل سال است که بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم... 💠 کانال طنز منبر🔻 http://eitaa.com/joinchat/2345402380C6c90931f0f *کپی بدون لینک کانال مورد رضایت نیست*
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ نامه واقعی به خدا این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه، دانش آموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قرآن فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی. نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید، مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بذارمش توی مسجد. می رود به مسجد بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره، کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که (به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا باد تندی شروع به وزیدن می کنه، نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ، دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند، پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. 🔸این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. ✨یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی. .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
چند سال پیش از طرف اداره پدرم برای جشن دعوت شده بودیم برج میلاد، شامو تو رستوران گردان سرو میکردن موقع شام همه کارمندا و خانوادهاشن خیلی شیک از سلف یکی دو مدل غذا میاوردن سرمیزشون میخوردن، ماهم خیلی سعی کردیم چهارپنج مدل بیشتر برنداریم😁 داداشم که حسابی بخور بود اول رفت یه بشقاب برا خودش غذاهای رنگارنگ کشید اورد گذاشت سر میز دوباره رفت🤦‍♂😁 بعد چند دقیقه دیدیم رفته از دسرای لیوانی، یه بشقاب ورداشته، روی لیوانا یه بشقاب دیگم گذاشته تو اونم پر کرده🤣🤣 حالا اینا هیچی، برای اینکه ابرومون نره، کنار میزا به سمت پنجرها یه سکوهای کوتاهی بود گفتیم دسراشو بزاره اونجا همکارا نبینن زشته، اخر غذاش نگا کرد دید دسراش نیست! حالا هی بماها میگفت کی اینا ورداشته، اخرسر فهمیدیم خیر سرش رستورانه گردانه چرخیده دسرا رفته بود بغل میز پشتیمون🤣🤣🤣🤣 داداشمم خیلی شیک خودشو دراز کرد کشیدشون سمت خودش نشست با ارامش خورد انگااار نه انگار😂 فهمیدیم ما به درد اینجور جاها نمیخوریم😂😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
من یه خواهر دارم همیشه میگه خودم میدونم. خودم بلدم. یادمه روز اولی که رفته بود پیش دبستانی ظهر که برگشت خونه با یه هیجانی گفت آجی یه سرود خوندن همه بلد بودن. خیلی خوب خوندن. منم یادش گرفتم. گفتم چی خوندن که همه بلد بودن؟!!!🤔 خواهر منم کلی ژست گرفت و دستاشو از پشت به هم داد و ایستاد و یه دفعه گفت: سبز و زرد افق مهر خاوران ما:😳😳😳 خواهرم:😌😌😌 ما:😂😂😂 خواهرم:😒😒😒 بازم ما:🤣🤣🤣 خواهرم:😠😤 جالبیش اینه که وقتی درستشو بهش گفتیم قبول نمی‌کرد.😏 می‌گفت نخیرم همین طوری که من میخونم درسته. الان فوق لیسانس حقوق داره👩🏻‍🎓👩🏻‍⚖ولی هنوزم دست از این خودم بلدم بر نداشته😐 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
دیروز یه جا جشن داشتیم برای یازده تا عروس و داماد که ساده مراسم گرفته بودن من و دوستم رفته بودیم بخشی از فضا رو مرتب کنیم جلوی در ورودی یه موش مُرده افتاده بود ، به دوستم گفتم برو به صاحب این مکان بگو بیاد این موش رو برداره ، رفت گفت آقا ببخشین اینجا یه موش ِ فوت شده😂😂😂😳😳😳 هست لطفا بیایین بردارین 😂 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄ @sotikodak
💠 ؟ سلام من اسمم فاطمه است من توی خانواده مذهبی بزرگ میشم و در حال حاضر 14 سالمه و همیشه چادر میپوشیدم ، تا اینکه یک سال کذایی رو با خواست خودم چادر نپوشیدم . البته باید بگم این کار رو به خواست یه نفر انجام دادم که در ادامه می‌خونید : من چهار ساله که کلاس زبان میرم و خب به لطف خدا تقریبا هم موفق بودم توی این راه سال دومی بود که من به کلاس زبان میرفتم اون ترم من قبول نشدم و با یه دختری هم کلاسی شدم شاید بگید خب چی؟ چه ربطی داره ؟🤔 اما اینجا شروع داستان سیاه من بود که از خود واقعیم دور شدم : اون دوست خوبی برای من نبود اما باهاش دوست شدم سر و وضع خوبی نداشت ، روسری نمی پوشید ، با لباس های کوتاه بیرون می‌رفت ، شلوار تنگ می پوشید و تا بالای مچ پاهاش اون رو میداد بالا ☹️ شبیه پسرا بود اما خب دختر بود😕 اون بین پسرا می‌نشست و با اونها حرف میزد 🤦🏻‍♀ من چادرم رو دوست داشتم ولی اون چادرم رو ازم دور کرد 😞 خلاصه من اون ترم باهاش دوست شدم ظاهر خوبی نداشت اما مهربون بود و بی آزار . دوستی بین ما خیلی صمیمی شد تا اینکه کرونا اومد و ما آنلاین کلاس داشتیم یه روز تصمیم گرفتیم با مادر هامون بریم بیرون اون روز من چادر نپوشیدم اما حجاب کامل کامل رو حفظ کردم مادرم از این قضیه ناراحت بود😒 اما من برام مهم نبود ؛ گذشت تا بالاخره اون تونست آروم آروم درست مثل شیطان با حرفاش ب من بفهمونه که چادر چیز خوبی نیست 😱و من هم در اون زمان اون رو بهترین دوستم میدونستم و به حرفش‌ گوش کردم😱🤦🏻‍♀ و با پدر و مادرم شروع به بحث کردن سر قضیه چادر نپوشیدن من😏 البته باید بگم من از کلاس اول تا الان هیچ دوستی صمیمی نداشتم حتی دوست عادی هم نداشتم 🙃 و بالاخره موفق شدم و دیگه چادر نپوشیدم . و ما هر روز توی خانواده مون دعوا داشتیم که من باید با این دوستم قطع رابطه کنم ولی من اونها رو راضی میکردم که اون ظاهرش بده ولی باطن خوبی داره 😕😔 چند ترم بعد از هم جدا شدیم ولی باز هم دوست بودیم باهم می‌رفتیم بیرون (با یکی از اعضای خانوادهامون ) تقریبا یک سال و چند ماه چادر نپوشیدم تا اینکه با یه نفر به اسم سوگند توی همون کلاس زبان آشنا شدم 😊 دختر خیلی خوبی بود حجاب کاملی داشت و چادر میپوشید به اون حسودی میکردم که چرا من این قدر احمقم که چادر نمی پوشم☹️ 2 ترم گذشت و من واقعا شیفته چادر پوشیدنش بودم و وقتی استوری هاش رو می‌دیدم از اینکه اون رفیق شهید داشت یه حس خوبی داشتم یه شب تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم و همه چیز رو براش تعریف کنم . این پایان روز های سیاهی بود که تینا برای من ساخته بود ( تینا همونی کسی که باعث شد من چادر نپوشم ) و من خوشحال بودم از اینکه دوباره چادر می پوشم فردا اون روز باهم کلاس زبان داشتیم ... باهم تصمیم گرفتیم من چادر بپوشم و بریم مسجد و بعد هم بریم کلاس زبان من از اینکه بقیه مسخرم کنن استرس داشتم اما با وجود سوگند حالم خوب بود و اون روز ما رفتیم کلاس و دوباره با کمک سوگند به بچه‌هایی که سوال می پرسیدن چرا دوباره چادر میپوشی جواب دادیم بعد از کلاس منتظر مامانم بودیم تا بیاد البته مامانم تا حالا دنبال من نیومده بود و من همیشه تنها میرفتم و بر می‌گشتم خونه، از دور که من رو دید انگار من رو نمی شناخت وقتی اومد جلو و مطمئن شد که من چادر پوشیدم ، اون هم توی کلاس زبان خیلی خوشحال شد😍 و اون روز با کمک سوگند من دوباره به روز های شیرین چادر پوشیدن برگشتم ❤️ لطفاً برام دعا کنید که همیشه خوب بمونم خیلی ممنون که متنم رو خوندید و اینکه کانال خیلی خوبی دارید _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3