eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
خشتـــ بهشتـــ
۲۱ دی ماه سالروز شهادت ۱۳تن از شهدای #کــــربلای_خانطومان 94 را گــــرامے میداریم شادی ارواح طیبه ش
سومین سال فراقـ💕 ⇜از: خان طومانیهای ⇜به:13کبوتر خونین بالِ گردان🕊️ 🔸رفته بودیم سفری سمت دیار 🔸تا طوافی بکنیم💫 گِرد مزار زینب 🔹به امیدی که نگاهی بکند بر دلِـ❤️ما 🔹اذنِ پرواز بگیریمـ🕊 ز بی بی ✊ 💢بعد از شما،همچون زخم ترک خورده ایم💔 و مرحمی ست بر دل بی تابمان 🌾کجا رفتید بی ما؟؟؟😔 حواستان به ما هست⁉️ 🌾سه سال گذشت نه!❌ نه! سه سال بدون ما گذشت. وخاکریز های جبهه ی ، یک به یک فتح شد و شما ماندید در تاریخ🗓 حماسه ها. 🌾اینجا خاطره های را، با یادتان مرور می‌کنیم و با یاد رشادت هایتان، مشق میکنیم📝 🌾و به یاد ستون گردان در سحر گاه🌔 سرد ؛ به خواندن دو رکعت نماز عشقتان📿 در نقطه ی رهایی، رشک میبریم 💢آری! که باشی، فرق ندارد ⇜عملیات باشد ⇜یا 💢 میشوی و دل عاشقـ❣ مکان نمیشناسد🚫 می‌دهد... 💢خواه 🌷 باشد یا 🌷 💢و چه نیک گفت سید شهیدان اهل قلم: هر کربلایی دارد که آن تشنه ی ❣ اوست... 🌺شادی روح 94 صلوات 🌹🍃🌹🍃 ╔ ❄‌❀❅ ════╗   ||•🇮🇷 @marefat_ir ╚════ ❄️❀❅ ╝
خشتـــ بهشتـــ
#معرفی_شهدا_رمـــان🌷 #شهدای_هویزه🕊 #سفربه_سرزمین_نور✨ 🌷به‌نام یگانه‌محبوب دل‌های پاك و بی‌‌آلایش🌷
🌷 🕊 ✨ 🇮🇷قسمت اول بخش دوم🇮🇷 موج انفجار🔥مثل ضربه‌ی دستی سنگین اون‌رو پرت كرده بود😔 روی تَلی از خاك و هنوز لرزش بی‌اختیار داشت و پاها به فرمانش نبودن. و كه فرو نشست، با اون كه توی سرش بود، صدای جیغ تیز و برّنده‌ای‌رو تشخیص داد. شعله‌ای بود كه می‌دوید!🔥💥 بلند شد و دوید. پاهاش مثل دو تكه سنگین بودن. رسید و خودش‌رو روی اون انداخت؛ می‌خواست با بدنش خاموش كنه، چاره‌ی دیگه‌ای نداشت. مرد سوخته‌رو توی بغلش گرفت، روی خاك غلطید؛ خاموش شد. دستش‌رو روی شاهرگ مرد گذاشت، زنده بود؛ زد: «بیایید كمك؛ این زنده‌ست!»😵 هیچ صدایی نیومد. چند قدم دورتر بالای ، نگاهش افتاد... «وای جواد...!»😢 حركت بی‌اراده‌ی پاهاش، خاك‌رو می‌خراشید و دست‌هاش چیزی‌رو تو هوا می‌زد!☹️ از سینه‌ی خاك‌ریز بالا رفت. تعادلش‌رو از دست داد و زمین خورد، هنوز گیج 💥 بود، دوباره بلند شد. به جواد كه رسید تنش پر بود از و 💔؛ از گردن باز كرد، باید براش كاری می‌كرد و به‌جایی می‌رسوندش.  رفت تا ماشینی كه باهاش اومده بودن‌رو پیدا كنه، ولی دید از ماشین یه‌ آهن سوخته بیشتر نمونده. توی آهن‌پاره‌ها‌ی ماشینِ 🚙سوخته، حجم سیاهی دیده می‌شد، گفت: «كاظم!» كاظم‌رو چند ساعت قبل پشت فرمون ماشین دیده بود؛ فهمید خودشه، امّا خیلی دیر شده بود💔   🙏 ✅ ╔ ♡♡♡ ════╗ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╚════ ♡♡♡ ╝ .
خدایا ... 🌸نسبتی با #شـهــدا ندارم ... اما دلم به دلـشان بند است #خون سرخشـان🌷 بد جوری پاگیرم کرده... فریاد مــیزنم #تو را در لابلای نوشته هایم 🍀شاید انعکاسـش جواب #تو باشد اما میدانم پاســـخم #میدهی ... وقتی #شرمنده تر از همیشه بگویم #شهدا_شرمنده_ام💔 #رزقڪ_شهادتـــ #رفاقت_تا_شهادت #رسانه_شهدایی_معرفت #التماس_دعا ╔★∞★ ════╗ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╚════★∞★ ╝ 🌸🍃🌸🍃🌸
فرازی از #وصیتنامه✉️ #خواهر_عزیزم🍃 •|هرگاه خواستے از #حجاب خارج شوے وَ لباس اجنبے را بپوشے بہ یاد آور کہ اشڪ #امام_زمانت را جارے میکنے💔 بہ #خون هاے پاکے کہ ریختہ شد براے حفظ این وصیت خیانت میکنے 👈بہ یاد آر کہ غرب را در تهاجم فرهنگے اش یارے میکنے و #فساد را منتشر میکنے و توجہ جوانے کہ صبح و شب سعے کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنے 👈بہ یاد آر حجابے کہ بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمے حفظ کند، تغییر میدهے... 🌿تو هم شامل آبرویي، بعد از همہ این ها اگر توجہ نکردے، #هویت_شیعہ را از خودت بردار (دیگہ اسم خودتو شیعہ نذار) #شهید_علاء_حسن_نجمه 🌷 #شهید_مدافع_حرم ╭━━━⊰♡⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰♡⊱━━━╯
خشتـــ بهشتـــ
🔴 کن حیا از خون و از سر بند من 🔴 گوش دِه یک لحظه بر من پوشش تو،بوده مُزد ؟ میکنی بر پای خود شلوار این،جوابت بوده بر مردان ِ ؟ موی خود کردی برون از ؟ میکنی با ناز و عشوه ؟ گشته ای مانند یک .المثل ؟ میکنی از چه دماغت را ؟ در خیالت دختری .میشوی ؟ بهر نامحرم، .میشوی ؟ داده ام خون، .آسایش.شوی در خیابان .آرایش.شوی ؟ داده ام خون،دل شود تا بماند در امان، لحظه ای پس گوش کن بر ِ.من کن حیا از و از .من 🌿‌••• 💛‌••• ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
خشتـــ بهشتـــ
۲۸ دیماه در سوریه می باشد . رشته مدیریت دردانشگاه آمریکایےبیروت،یکےاز بهترین دانشگاه های خاورمیانه بود وتنهایڪ درسش باقے مانده بودکہ در ،عنوان چهارمین خانواده را از آن خود کرد. ،همان مردی که سال ها از دست جوخه های ترور صهیونیست ها پنهان شده بود اما سرانجام توسط همین ایادی کفر در دمشق و در سال 1386 به رسید، بسیار ناراحتمان کرد نه از این بابت که ناراحت باشیم از اینکه سرانجام زندگی این مرد جوان با پایان یافته نه،به قول مرگی چونین، برای اولیای خاص خداست و هر مدعی لاف زن،لیاقت پوشیدن ردای را ندارد ناراحتی از این باب بود که غبطه خوردیم به حال پسر جوان که دانست چطور حاجتش را از درگاه حضرت حق بگیرد و راهی را برود که خود اراده کرده بود نه سرنوشتی که حتی بادها هم می توانند برای انسانی تصمیم گیری کنند اما جهاد عماد مغنیه،معروف به جواد در سال 1991 در لبنان و در خانواده ای مبارز متولد شد پدرش،عماد مغنیه،نام برادر در مبارزه با صهیونیست ها برا برای وی انتخاب کرد وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان بود،حضور داشت و پس از پدرش،رابطه ی تنگاتنگی با سیدحسن نصرالله و سردار سلیمانی داشت،به طوری که برخی این دو بزرگوار را به عنوان پدران معنوی جهاد می دانند. پدر او عماد مغنیه معروف به حاج رضوان بود، کسی که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی اسرائیل را به سخره گرفت و آن ها نتوانستند او را پیدا کنند. شهید جهاد، چهارمین شهید از خانواده ی مغنیه می باشد. او تحصیلات عالیه را در رشته ی مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت ، شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد. : من یک زن فوق العاده است وقتی خبر بابا رسید،رفت دو رکعت خواند همه ما را مادرمان آرام کرد بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند،وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت:الحمدالله که وقتی شدی، کسی خانوادت را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نکردند همین که یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرام شدیم بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد،یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و و خواند خبر جهاد را هم که شنید همین طور دلم سوخت وقتی پیکر جهاد را دیدم مثل بابا شده بود. ها را شسته بود ولی جای زخم ها و پارگی ها بود جای کبودی و مردگی ها تصاویر بابا و جهاد با هم یکی شده بود یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم باز مادر غیرمستقیم ما را آرام کرد وقتی صورت جهاد را بوسید، گفت:ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده البته هنوز به اربا اربا نرسیده لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع) ما هم از خجالت آرام شدیم بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت همان قبر! سه ساعت و و دعا در قبر خواند. ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
🌷 🕊 ✨ 🇮🇷قسمت اول بخش دوم🇮🇷 موج انفجار🔥مثل ضربه‌ی دستی سنگین اون‌رو پرت كرده بود😔 روی تَلی از خاك و هنوز لرزش بی‌اختیار داشت و پاها به فرمانش نبودن. و كه فرو نشست، با اون كه توی سرش بود، صدای جیغ تیز و برّنده‌ای‌رو تشخیص داد. شعله‌ای بود كه می‌دوید!🔥💥 بلند شد و دوید. پاهاش مثل دو تكه سنگین بودن. رسید و خودش‌رو روی اون انداخت؛ می‌خواست با بدنش خاموش كنه، چاره‌ی دیگه‌ای نداشت. مرد سوخته‌رو توی بغلش گرفت، روی خاك غلطید؛ خاموش شد. دستش‌رو روی شاهرگ مرد گذاشت، زنده بود؛ زد: «بیایید كمك؛ این زنده‌ست!»😵 هیچ صدایی نیومد. چند قدم دورتر بالای ، نگاهش افتاد... «وای جواد...!»😢 حركت بی‌اراده‌ی پاهاش، خاك‌رو می‌خراشید و دست‌هاش چیزی‌رو تو هوا می‌زد!☹️ از سینه‌ی خاك‌ریز بالا رفت. تعادلش‌رو از دست داد و زمین خورد، هنوز گیج 💥 بود، دوباره بلند شد. به جواد كه رسید تنش پر بود از و 💔؛ از گردن باز كرد، باید براش كاری می‌كرد و به‌جایی می‌رسوندش.  رفت تا ماشینی كه باهاش اومده بودن‌رو پیدا كنه، ولی دید از ماشین یه‌ آهن سوخته بیشتر نمونده. توی آهن‌پاره‌ها‌ی ماشینِ 🚙سوخته، حجم سیاهی دیده می‌شد، گفت: «كاظم!» كاظم‌رو چند ساعت قبل پشت فرمون ماشین دیده بود؛ فهمید خودشه، امّا خیلی دیر شده بود💔   🙏 ✅ ╔ ♡♡♡ ════╗ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╚════ ♡♡♡ ╝ .
خشتـــ بهشتـــ
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم . 🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست* . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از و رجاء. سرشار از به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، .😞 سرشار از امید به و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به چون که همچون ، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او ، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به و .😔 . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء. و همین حیرت است که عاشق را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا.😥 . 🍃به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ یا عاشق؟ یا دل داده؟ . 🍃تو در کدامین جرگه ای؟ "خود" را بکاو. شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را.🌹 در سرای ما، منتهای عشق، است!❤ . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . . •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
▪️حسین علی‌هایش را دانه به دانه به فرستاد تا بدانند سرباز است نه بنده 😞. 😭 اما حسین یک را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه را به قربانگاه کشاند و هدایت‌گر داشته باشد. ▪️از سوال کردند یابن‌رسول‌الله چرا اینقدر بی‌تابی می‌کنید، مگر در خاندان شما وجود نداشته؟! گفتند: چرا وجود داشته اما نه.... 😭 ▪️ خون دل‌هایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت، شعله‌ای را کرده که تا و قیامت لا بارد ابدا.... ▪️ خون دل‌ها خورد علی‌بن‌حسین تا ناله‌ی غریبش در تن و ما بنشیند و ما را در غم خود کند. 😞 ▪️ در امام غریبم همین بس در ▪️حسین علی هایش را دانه به دانه به فرستاد تا بدانند سرباز است نه بنده 😞 😭 اما حسین یک را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه هایش را به قربانگاه کشاند و هدایت گر داشته باشد. . ▪️از سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بی‌تابی می‌کنید مگر در خاندان شما وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما نه.... 😭 . ▪️ خون دل‌هایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعله‌ایی را کرده که تا و قیامت لا بارد ابدا.... . ▪️ خون دل‌ها خورد علی‌بن‌حسین تا ناله‌ی غریبش در تن و ما بنشیند و ما را در غم خود کند. 😞 . ▪️ در امام غریبم همین بس در می‌کرد تا بگوید آنچه رسول‌الله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به راز بگوید. . 🕊شهادت تسلیت . . ✍نویسنده: . تاریخ انتشار : ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ . #سجده می‌کرد تا بگوید آنچه رسول‌الله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به راز بگوید. 🕊شهادت تسلیت ✍نویسنده:
خشتـــ بهشتـــ
🍃به گفته شهید اهل قلم :اگر شهید نشدیم لاجرم باید مرد. چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خودش بتواند به دین کمک کند.البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکسی نمی‌دهند و خدا به ویژه خود می‌دهد* . 🍃آری تو ویژه بودی، آنقدر ویژه که خونت درختِ اسلام را آبیاری کرد. با هر لقمه که خوردی گفتی و سرچشمه نوری در درونت روشن شد،نوری که بعد از هم روشنی بخشِ ظلمت‌هاست❤️ . 🍃بین‌الطلوعین را از دست نمیدادی! و شاید رزقِ را همان حوالی گرفته ای، همان لحظاتی که‌ ملائک رزق و روزیِ دنیا را بر سر خفتگان می‌ریختند. ما از روزیِ دنیا جا می‌مانیم و امثال تو سِیر در آسمان می‌کنید🕊 . 🍃میانِ حالِ خوبت عاقبت بخیر شدی و شهید. به قول * خدا به ما تعهدی نداده اما تو راهش را بلدبودی.ما نابلدان اگر جا بمانیم، قطعا می‌میریم😔 . 🍃حلب ،آخرین ایستگاهِ دنیا و سرآغازِ راه آسمانیِ توست. آن هنگام که تلاش می‌کرد دست و پایت را ببندد،چشم بستی و راهِ را پیش گرفتی. خود را به قافله عاشقان رساندی🌹 . 🍃حال نیستی و همسرت، وار فقط زیبایی هارا می‌بیند و می‌پروراند برای مولایش،که مبادا در صفِ منتقمینِ جایِ پسرانش خالی باشد! . 🍃آسمان نشین، حواست را جمعِ ما کن! این روزها عجیب بلاتکلیفیم. حواست به ما باشد😓 ‌. . *بخشی از وصیت‌نامه شهید. . *"خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است! شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبی داری و می‌خواهی کنی، يادت نرود و را بطلبی. " . ✍️نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۴ تیر ۱۳۶۲ . 📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴ . 🥀مزار شهید : جهرم •|🌸 @shohadae_sho 💛••
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. . 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید😓 . 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده😞 . 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🥺 . 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... . 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. . 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 . 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم😔 . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ . 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت رضا . http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34