#شهیدانه
#شهید_علی_اکبر_نظری_ثابت
#قسمت_چهارم
مشکلگشای حاجتمندان
مادر شهید نظری میگوید: سر مزارش نشسته و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن! پرسید شما که هستید؟ گفتم مادر شهید هستم؛ کاری داشتید؟ گفت: من مشکلی داشتم که این شهید برایم حل کرد. گفتم: چطور مادر؟ گفت: هفته پیش به گلزار آمدم دیدم آقایی با عکس شهید اینجا نشسته است. من اصلاً علاقه و اعتقادی به شهدا، گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم است شهیدان حساب و کتابی دارند. همان شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت: «چون به شهداء توسل کردی آمدم تا مشکل تو را حل کنم. برو خیالت راحت باشد که مشکل تو کاملاً حل شده و دیگر هیچ غصهای نخور.»فردای آن روز مشکلم حل شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شما می آیم
🆔 @khoddam_almahdy313
🪴آیت الله حق شناس ( رحمة الله علیه) به افرادی که نمازهایشان قضا ميشد میفرمودند:
📙 که سوره یس و زیارت عاشورا بخوانيد تا قلبتون ازظلمات و تاریکی به نور قرآن و زیارت عاشورا روشن و هدایت شود...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#شهیدانه
#شهید_علی_اکبر_نظری_ثابت
#قسمت_پنجم
وصیت نامه
شما که صدای من را می شنوید از هر جایی که هستید: دوستید، فامیلید، رزمنده اید، نیروی واحدید، بسیجی هستید. خلاصه از هر کجا و در هر کجا که هستید، اولین وصیّتی که دارم این است: به وصیّت شهدا عمل شود.
واقعاً شما ببینید، این شهدای ما از بزرگشان، از بسیجیان و پاسداران ما، ارتشی های ما و از مسؤلین ما که شهید شده اند، اینها هر کدام وصیّت داشته اند. شما ببینید، الان که صدای من را می شنوید، آیا به وصیّت آنها عمل شده که می خواهید به وصیّت من گوش کنید؟ اولین وصیت من این است که وصیت آنها عملی بشود. چیزهایی که آنها می خواستند بر در و دیوارها در کتاب ها و نوارهاست؛ از آنها نگذرند.
امام عزیزمان راجع به این وصیت نامه ها می گویند، شما پنجاه سال عبادت کردید. إنشاءالله خدا قبول کند، اما یک سری هم به وصیت بچه های ده-پانزده ساله بزنید. واقعاً سر بزنیم، ببینیم چه کار می کنیم. سرمان در لاک خودمان نباشد. ببینیم توی چه دنیایی زندگی می کنیم. جایی داریم زندگی می کنیم که یک گوشۀ آن بسیجیان ما، ارتشی های ما، پاسداران ما دارند جان می دهند، ایثار می کنند. آیا درست است که گوشۀ دیگرش مسائل مادی به حدّ وفور باشد و به مادّیات بیشتر برسیم؟ خلاصه این اولین وصیت من بود.
اما وصیتی که همۀ ما داریم، یعنی بر هر مسلمانی امروز واجب است، اطاعت از حضرت امام و مسئولین نظام و پشتیبانی از آنها.
برادران عزیز، خواهران عزیز! اسلام امروز در ایران است. خدا به ما لطف کرده اسلام را سر بلند کرده به دست مردم ایران، به دست شما عزیزان، به دست شهدای ما. حالا که اسلام سر بلند شده، خدای نکرده به خاطر کوتاهی ما، این سربلندی راکد حتی بماند؛ نمی گوییم حالا شکست خدای نکرده بخورد. همین طور در همین حد که هست، بماند. ما مسئولیم پیش خون شهدا. ما مسئولیم پیش خانواده های شهدا، ما مسئولیم پیش جانبازان، ما مسئولیم پیش اون بچه هایی که دارند شکنجه می شوند در زندانهای بغداد. ما مسئولیم پیش اینها، اگر کارهای مان باعث کندی این راه بشود.
باید با اعمال و رفتار خود، با کار خود، باعث پیش برد اهداف این انقلاب بشویم؛ اما خوب، یک سری مسائل هست و مسئولین مملکت هم می فهمند. ما نمی گوییم حکومت اسلامی صد در صد در ایران پیاده شده، اما خیلی واقعاً چشمگیر بود. شما امام را ببینید. هر وقت برای مردم صحبت می کنند، مقایسه می کنند. بیائید مقایسه کنیم حالا را با زمان طاغوت. نه اینکه حالا هر چی می بینید که به نظرتان بد می آید، بگوئید این چه است. به قول معروف آدم نباید مثل مگس باشد که فقط روی زخم می نشیند. چرا مثل آیینه نباشیم؟ مثل آیینه باشیم. شما وقتی توی آیینه نگاه می کنید به شما نشان می دهد که همۀ جای شما تمیز است، این جای شما لک دارد. اول خوبی های شما را نشان می دهد، شما اول خوبی هایتان را میبینید. این قدر خوبی نشان می دهد که آن مقدار بدی کم پیداست؛ ولی مگس بر عکس، فقط روی زخم و جایی که خوبی نیست، می نشیند.
آیینه صفت باشیم إنشاءالله؛ در مقایسه هامان اول خوبی ها را بگوئیم. آن همه فاحشه خانه ها، مشروب فروشی ها، کاباره ها و مراکز فساد بسته شد. دخترهای مردم جرأت نداشتند از جایی رد بشوند. حالا الحمدلله نعمت جمهوری اسلامی آمده و از آن مسائل خبری نیست. مساجد را نگاه کنید. جبهه ها را ببینید. ببینید جوانهای بیست ساله، پانزده ساله و … چه کار می کنند. چه روحیّاتی دارند. خب، اینها نتیجۀ تحولات انقلاب است. باید اینها را در نظر بگیریم. نه اینکه ما رفتیم در فلان اداره، چنان شد. رفتیم در فلان جا، بهمان شد. البته اینها هم باید درست شود، اما این دلیل بر آن نمی شود که ما فقط نقطه ضعف ها را بیان کنیم.
و بعد، پشتیبان امام و رزمندگان باشیم تا این که خداوند نصرتی را که میخواهد، بدهد. زودتر بدهد. خدا میدهد؛ منتهی بنده ها را غربال میکند. آن خوب خوب ها که ماندند، به آنها پیروزی میدهد. آن وقت همه ما و آن کسانی که خود را کنار کشیدند و یا نق زدند، انگشت به دهان بمانیم و افسوس بخوریم که ای کاش ما هم با آنها بودیم، که آن موقع هم سودی ندارد…
برادران، خواهران! اگر تا امروز با دیدن شهدا، خانواده های شهدا و جانبازان، هنوز آن طوری که خدا میخواهد، حرکت نکرده ایم، آن طور که امام و انقلاب از ما میخواهد، نیستیم، باید تجدید نظر بکنیم. به خدا قیامت نزدیک است، به خدا همۀ ما میرویم. بروید، قبرستان ها را نگاه کنید. ببینید آیا یک روزی مثل ما نبودند، فرزند و بچه نداشتند؟ اما حالا کجا هستند؟ همه مردند،اما هر کدام یک جوری؛ یک سری رفتند و شهید شدند و جایشان توی بهشت است…بالأخره خدا برای ما تعیین تکلیف کرده. این قدر خرده نگیرید!به خدا فردا سؤال می شود ازما که چرا کمک نکردید؛ لااقل اگر کمک نمی کردید، چرا با حرف هایتان وبا کارهایتان ضربه می زدید.انسان می تواند با فکر به بهشت وجهنم برود.
ادامه👇
می تواند با صحبت کردن، حتی می تواند با نیّت قلبی به بهشت و جهنم برود. لااقل اگر نمی توانیم کمک کنیم، با حرفمان ضربه نزنیم. چرا بی جهت کاه را کوه می کنید و کوه را کاه. به خدا قیامت نزدیک است، مرگ نزدیک است. می آیید و میبینید اینجا چه کسانی بودند که بعضی ها آنها را به خاطر حرف هایشان مسخره می کردند و مظلوم بودند. می آیند می بینند که جایشان کجاست. من از خداوند می خواهم که ما را مدیون خون شهدا نکند.
خدا را شکر می کنم که إنشاءالله به وظیفه ام عمل کرده ام و این سعادت را به من داد که بیایم اینجا بمیرم!
امیدوارم که خداوند با فضلش با ما رفتار کند، نه با عدلش. از خدا می خواهم که این هدیه ناقابل که جان ماست را از ما قبول کند و به همۀ خانواده های شهدا و خانواده های ما صبر عطا نماید…
🆔 @khoddam_almahdy313