- امروز میخوای چه قولی به #امام_زمان بدی و خوشحالش کنی؟
- آقا جان قول میدم بهتون که اگه تا به الان بیخیال بودم امروز وقت بذارم و فکر کنم که چطور باید باشم که مورد تاییدتون باشم و اینکه چطور میتونم مفید باشم و تو ظهور نقش داشته باشم.
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشتیپ آسمانی
دوستان اگه دقت کنید سنگ مزار شهید کناری شهید بابک نوری برداشته شده
ایشون تاحالا شهید گمنام بودن و مزارشون نمادین بود
ولی به تازگی پیکرشون پیدا شده و قراره امروز تو مزارشون دفن بشن:)✨
"شهید محمدرضا یعقوبی"
میگم تو که خواستگار نداری...
سنتم داره میره بالا کم کم،
پسر خوبم کم پیدا میشه این روزا...
پس اون پسر مذهبیه که پیام میده رو نگهش دار یجوری شاید یه خبری شد.
مثلا گهگاهی استیکر گل بهش بده یا لبخند
اشکالی نداره تو نیتت برا ازدواجه...
تو مثل یوسف نباشی از زلیخا دل کند،
بعدش خدا آسنات رو بهش داد!
بعد خود زلیخا هم بهش داد
تازه دیشبم جوون شد.
😈 شیطان (دشمنِ قسم خورده تو)
#پیام_شما
نوجوان ۱۴ ساله...
خیر دنیا و آخرت در نماز شب هست
از کم شروع کنید
هر سوالی هم داشتید بپرسید
پیام شما هم ان شاءالله حتما به مادر شهید خواهد رسید.
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بریم زیبایی ، غیرت ، از خود گذشتگی ببینیم
#برای_برادرم_بابک
#آثار_نمازشب
- شفای بیماری که دکترا هم جوابش کردن
- پیدا کردن شغل مناسب
- آرامش در طول روز
خوشتیپ آسمانی
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند #پارت۹ یه شب به الهام گفته: - ببین این بچه چقدر قشنگه، اسمشو بذار باران.
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
#پارت10
_موهای تنم سیخ شد،فاطمه! این شک و تردید ها ، پدر آدم رو در می آره!
_مادرش یه جوریه!
_چه جوری یعنی ؟
_ساکته .کم حرفه .فکر کنم دیروز ،من بیشتر از مادرش حرف زدم
_خوب ،خیلی ها کم حرفن ؛ساکت ان. همیچین گفتی یه جوریه که...
_چطوری بگم ؟مادرش مثل یه لیوان آب خنک بعد از یه دوندگی طولانیه .از اون هاست که تو دلت آتیش هم باشه و بری کنارش بشینی، یهو می بینی آتیشی درکار نیست .منتها این لیوان آب، تو دل یه کوهه. می خوام بگم مادرش محکم صبوره.
****
کسی که خانه اش کوچک باشد و اتاق کار هم نداشته باشد ،باید دست کم خلاقیت داشته باشد.
باید برای نوشتن درباره ی بابک می خواهم یک جای مخصوص داشته باشم ؛جایی که تا سال ها بعد هم که میبینمش ،یادم بیاید چه ساعت هاو برای تایپ کردن چه حرف هایی آنجا نشسته ام.
ادامه دارد...
سلام علیکم
عزیزانی که پیام ناشناس دادن،
پاسخشون رو ارسال کردیم.
اما لینک ناشناس دچار مشکل شده.
در صورتی که بعد مشاهده پاسختون سوالی داشتید صبر کنید از ساعت ۲۰:۰۰ به بعد لینک جدید در بیو کانال قرار میدیم.
و با توجه به محدودیت پیامی که این لینک ناشناس داره
لینک جدیدی که قرار میدیم قابلیت پاسخگویی نداره.
در صورتی که نیاز به پاسخ داشتید به آیدی خادم کانال پیام بدید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌒 آثار نماز شب
حتما ببیند
#کلیپ_خوب
سلام علیکم همراهان محترم کانال
بنا به درخواستهای مکرر شما عزیزان برای ارتباط با مادر بزرگوار شهید بابک نوری
با ایشون صحبتی داشتیم.
و نکاتی رو باید خدمتتون عرض کنیم:
با توجه به حجم بالای درخواست ها و پیام ها از دادن هر آیدی از هر پیامرسان از خانواده شهید به شما معذوریم و لطفا این درخواست رو نداشته باشید چون توان و زمان کافی برای پاسخگویی به همه شما عزیزان مقدور نیست.
و مبادا عدم پاسخگویی به شما باعث آزرده خاطر شدن شما بزرگواران بشه،
اما قرار بر این شد هر یک از شما صحبتی با مادر شهید داشت برای ایشون ارسال بشه و ایشون هم حتما مشاهده خواهند کرد اما بصورت یکطرفه و پاسخی دریافت نخواهید کرد به دلایلی که در بالاتر عرض شد.
خود مادر شهید هم تو کانال هستن و پیام های شما رو که در قسمت #پیام_شما قرار میگیره رو میخونن
پس لطفا اگر صحبت خاصی دارید یا دعا برای شخص خاصی میتونید نام مورد نظرتون ذکر کنید.
تمام صحبت های شما نزد ما محرمانه خواهد ماند.
صحبت هاتونو بصورت ویس یا متن میتونید از طریق پیام ناشناس یا خادم کانال برای ما ارسال کنید.
ضمنا پدر بزرگوار شهید و برادرشون در کانال تشریف دارند.
و در صورتی که وقت کافی داشته باشند پیام های شما رو مشاهده خواهند کرد.
از لطف و محبت تک تک شما عزیزان ممنون و سپاسگذاریم.🌹
نگاه شهدا و آقا صاحبالزمان بدرقه زندگیتان
التماس دعا
خوشتیپ آسمانی
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند #پارت10 _موهای تنم سیخ شد،فاطمه! این شک و تردید ها ، پدر آدم رو در می آر
مادرش یه جوریه...!
ساکته ، کم حرفه
مادرش مثل یه لیوان آب خنک بعد از یه دوندگی طولانیه...
از اون هاست که تو دلت آتیش هم باشه و بری کنارش بشینی یهو می بینی آتیشی درکار نیست...
منتها این لیوان آب،
تو دل یه کوهه...
می خوام بگم مادرش محکم و صبوره.
#برشی_از_کتاب
- امروز میخوای چه قولی به #امام_زمان بدی و خوشحالش کنی؟
- آقا جان قول میدم بهتون امروز تو صحبت هام با دیگران از شما هم بگم.
و اگه طرفم مذهبی نبود خجالت نکشم.
مثلا بحث رو اینجوری باهاش شروع کنم:
- چخبر از امام زمان؟
- ارتباطت باهاش چطوره؟
- کاری براش انجام میدی؟
که اگه دوستم مذهبی بود یه تلنگری بهش بزنم
و اگه نبود علاقهمندش کنم به شما آقا...
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادم هست یکی از شہدا میگفت:
اگه میخواید بچههاتون مثل من بشن،
بهشون تاکید کنید!
نمازِ اولِ وقت...
و زیارت عاشورای هر شبشون ترک نشه...
#برای_برادرم_بابک
اگه تو جمع فامیل بودین،
و عموی بزرگتون خواست غیبتی کنه...
نزنی تو حرفش ها بگی غیبت نکنید و فلان!
هم عمو از دستت ناراحت میشه،
هم بقیه میگن وای چقدر پررو و بی ادبه این!
ولی...
ولی اگه میدونستی با این کار نه تنها اون جمع رو از گناه غیبت نجات میدی بلکه باعث میشی توفیق کار خیر پیدا کنن بوسیله گذشتن از گناه کبیره،وسط جمع داد میزنی غیبت نشه!
ثوابی که برا خودت داره و عزت و احترامت که تو جمع میره بالا نسبت به قبل هم به کنار...
کاش بیخیال بمونی...
😈 شیطان (دشمنِ قسم خورده تو)
#آثار_نمازشب
نوجوان ۱۲ سالهِی نمازشب خون
و نحوه آشنایی با شهیدبابکنوریهریس
- حس نزدیکی به خدا
- حاجت روایی و مستجاب الدعوه شدن
خوشتیپ آسمانی
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند #پارت10 _موهای تنم سیخ شد،فاطمه! این شک و تردید ها ، پدر آدم رو در می آر
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
#پارت11
سالن را به دوقسمت تقسیم کرده ام.
آن که کاناپه ی دونفره است،
شده جای خوردن و خوابیدن تلوزیون نگاه کردنم.
این مبل یک نفره که زیر صفحه اُپن آشپزخانه است شده اتاق کارم...
کَتَل و لپ تاپم را گذاشته ام آنجا...
کتل یکچارپایه با پایه های کوتاه است که توی گیلان کاربرد های زیادی دارد؛
مثل حالا که میز لپ تاپ من شده...
کاناپه بزرگ را هم چسبانده ام به دیوار دست شویی...
آن یکی یک نفره را با حالت کج گذاشته ام سمت قسمتی که اتاق کارم است.
حالا وقت های که می خواهم بنویسم،
از سالن با دو قدم می رسم به جایی که اتاق کارم است؛
بعد فکر میکنم یک اتاق شیشه ای دارم.
وسط کا،
درش را هم می بندم...
درِاتاق کارم،
وقت بستن صدا می دهد.
یک گلدان سانسوریا پایه کوتاه هم کنار میز تلوزیون گذاشته ام؛
درست کنج راست اتاق کارم.
گلدان پیچک را هم روی صفحه ی اُپن گذاشته ام که یک جور هایی حکم سقف اتاقم را دارد.
فایل صوتی مربوط به دیدار با مادر شهید بابک نوری را به لپ تاپم انتقال می دهم و هندزفری را در گوشم می گذارم.
هشت انگشتم را روی صفحه کلید آماده نگه می دارم.
ادامه دارد...
چهرهاش زیبا بود...
وبه خاطر موی طلاییش معروف شده بود به حسن سرطلا!
گریه میکرد و میگفت:
محمد ای کاش پسر زیبایی نبودم
تو شهر شیطون عجیب به جونم افتاده...
شب عملیات کربلای ۴ تیر خورد تو سرش،
وسط عملیات بود و برا اینکه پیکرش رو آب نبره با گوشی بستیمش به موانع توی آب...
اما جنازهاش جا موند!
بعد از ۱۲ سال استخوان های حسن برگشت
چهل روز بعد از فوت پدرش...
🌹 غواص شهید حسن فاتحی
#سربازامامزمانباید
مرتب و آراسته باشه...
که دیگران با دیدنش عاشق عقایدش بشن،
اما وقتی میخواد بره بیرون باید جلو آیینه وایسه و با خودش فکر کنه که این تیپی که زدم امام زمان پسنده یا نامحرم با دیدنم به گناه میفته؟
میدونی شاید پنجشنبه بعدی تو باشی که از عالم برزخ چشم انتظار هدیه ثوابی از طرف خانواده و دوستانت باشی؟
خب حالا آماده مرگ هستی؟
نه...
خیلیا اینجوری رفتن ، یهویی
پس جوری برا امواتت کار کن،
که فک کن خودتی،
و نیاز به اون خیرات و ثواب ها داری...
هم ثواب عمل چند برابر میشه و به خودت برمیگرده هم صله رحم کردی و هم در حقت دعای خیر میکنن
#تلنگر
15.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهِ پــاٰس هَروَجَب خــاٰکــي از این مُلک
چهِ بسیاٰر اَست، آن سَرهاٰ کهِ رَفتهِ!
زِ مَستــی بَر سَــر هَر قِطعهِ زین خـاٰک
خُداٰ دانَد چهِ اَفسَرهـاٰ کهِ رَفتهِ!
#برای_برادرم_بابک
شب و روزای جمعه بیشتر میام سراغت،
چون اگه کار خیری انجام بدی ثوابش دوبرابر میشه و گناهانتم پاک،
و اگه گناه هم کنی عقوبتش دو برابر...
😈 شیطان (دشمنِ قسم خورده تو)
خوشتیپ آسمانی
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند #پارت11 سالن را به دوقسمت تقسیم کرده ام. آن که کاناپه ی دونفره است، شد
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
#پارت۱۲
رفیقه خانم (مادرِ بابک) ۱۳ سالش بوده،
که پدرش را از دست داده...
بعد از فوت پدر،
برادرهایش که به کمک پدرشان در رشت مغازهی پارچه فروشی باز کرده بودند،
مادر و خواهرهای خود را به رشت میبرند.
تا دیگر نگران تنها ماندن آنها نباشند!
دختری که تا چند روز پیش،
با صدای جیرجیرکها و زوزهی دور شغالها به خواب میرفته و روزش با شنیدن آواز بلبلهای جنگلی آغاز میشده و و چشمانداز صبحگاهیاش سرسبزی و به بار نشستن درختان پر میوه بوده،
یکدفعه روز و شبش غرق در صدای ترمز و بوق ماشین ها میشود.
رفیقه خانم،
همراه مادر و خواهرش رقیه که دو سالی از او کوچکتر است در طبقهی اول ساختمان سه طبقهی برادر ساکن میشود.
دو خواهر همیشه توی خانه،
کنار و کمک دست مادرشان بودهاند.
یک روز برادر بزرگتر میآید و میگوید:
ادامه دارد
#آثار_نمازشب
- مستجاب الدعوه شدن
- دیدن معجزه در زندگی
- برآوردشدن خواسته های چند ساله