eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 ‌: تعجب مرا دید ٬ برایم توضیح داد که اتش زیر قوری اجازه نمی دهد آب کاغذ را از بین ببرد و از طرفی آب هم نمی گذارد که اتش قوری کاغذی را بسوزاند. تعامل آب و آتش برای حفظ قوری کاغذی برایم جالب بود. موسی در سیزده روز تعطیلات عید ٬ صبح ها ورزش می کرد و در ادامه روز یکی از کتاب هایش را بر می داشت و میان سبزه های نوروزی و گل های زرد قدم می زد. مرا هم با خودش می برد. ب غیر از ان روز که دسته چوبی طنابش را شکسته بودم و او ب رویم نیاورده بود و من داشتم از خجالت آب می شدم. باقی روز ها پشت سرش راه می افتادم و او بلند بلند شعر می خواند‌. یک روز شهر«بت تراش» نادر نادر پور را برایم خواند. پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده ام تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم ناز هزار چشم سیه را خریده ام گاهی شعر ها را برایم معنا می کرد و گاهی درباره شاعر اطلاعاتی می داد. آن زمان که بنهادم سر ب پای آزادی دست خود ز جان شستم از برای ازادی..‌. کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند #پارت10 _موهای تنم سیخ شد،فاطمه! این شک و تردید ها ، پدر آدم رو در می آر
سالن را به دوقسمت تقسیم کرده ام‌. آن که کاناپه ی دونفره است، شده جای خوردن و خوابیدن تلوزیون نگاه کردنم. این مبل یک نفره که زیر صفحه اُپن آشپزخانه است شده اتاق کارم... کَتَل و لپ تاپم را گذاشته ام آنجا... کتل یک‌چارپایه با پایه های کوتاه است که توی گیلان کاربرد های زیادی دارد؛ مثل حالا که میز لپ تاپ من شده... کاناپه بزرگ را هم چسبانده ام به دیوار دست شویی... آن یکی یک نفره را با حالت کج گذاشته ام سمت قسمتی که اتاق کارم است. حالا وقت های که‌ می‌ خواهم بنویسم، از سالن با دو قدم می رسم به جایی که اتاق کارم است؛ بعد فکر می‌کنم یک اتاق شیشه ای دارم. وسط کا، درش را هم می بندم‌... درِاتاق کارم، وقت بستن صدا می دهد. یک گلدان سانسوریا پایه کوتاه هم کنار میز تلوزیون گذاشته ام؛ درست کنج راست اتاق کارم. گلدان پیچک را هم روی صفحه ی اُپن گذاشته ام که یک جور هایی حکم سقف اتاقم را دارد. فایل صوتی مربوط به دیدار با مادر شهید بابک نوری را به لپ تاپم انتقال می دهم و هندزفری را در گوشم می گذارم. هشت انگشتم را روی صفحه کلید آماده نگه می دارم. ادامه دارد...