😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره2⃣5⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه ه.اݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍 محدثه خانم سین بزن برنده بشی 😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
#شهیدشناسی
💠شهید مهدی باکری💠
🌸مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد.پس از پیروزی انفلاب اسلامی. مهدی باکری با مدرک مهندسی مکانیک وارد سپاه ارومیه شد.🌸
🍃 همزمان با خدمت در سپاه، به شهرداری ارومیه منصوب شد و در مدت کوتاه این تصدی این مسئولیت خاطرات جاودانه ای در ذهن مردم این شهر بجا نهاد. ازدواج او مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی.مهدی باکری از عملیات فتح المبین با مسئولیت فرمانده گردان در خط مقدم نبرد حاظر بود و تا زمان شهادتش به فرماندهی دومین لشکر خط شکن دفاع مقدس(31 عاشورا) ارتقا پیدا کرد.🍃
⭐️مهدی باکری سرانجام در 25 اسفند 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر پاکش نیز در حین انتقال به پشت جبهه بر اثر اصابت موشک خاکستر شد✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄.
😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره3⃣5⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه ه.اݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍فاطمه خانم سین بزن برنده بشی 😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت36 #آن_بیست_و_سه_نفر اسم من هم خوانده شد. وقتی اسم
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت37
#آن_بیست_و_سه_نفر
اتوبوس داشت از شهر خارج می شد و مردم همچنان با شور و هیجان از داخل اتومبیل ها و از روی موتورسیکلت ها برای ما دست تکان می دادند. ب دنبال صدا می گشتم ک کسی دستم را گرفت. حسن اسکندری بود. ترک موتور نشسته و با اشتیاق و ناباوری یک ریز صدایم می زد و با فاصله کمی از اتوبوس حرکت می کرد. تا خواستم خوشحالی ام را از دیدنش ابراز کنم، راننده موتور سیکلت ب دستور حسن سرعتش را زیاد کرد و به سمت دیگر خیابان رفت. چند لحظه بعد، اتوبوس گوشه ای توقف کوتاهی کرد و سپس راه افتاد. هنوز توی جمع موتور سوارها ب دنبال حسن بودم که دستی روی شانه ام نشست. حسن بود. آمده بود داخل اتوبوس . نشست کنار دستم. یکدیگر را در اغوش گرفتیم و ب سرعت ماجرای اعزام را برایش توضیح دادم.
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت37 #آن_بیست_و_سه_نفر اتوبوس داشت از شهر خارج می شد و
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت38
#آن_بیست_و_سه_نفر
حسن گفت:«قرار نبود بری جبهه» گفتم:«نمی خواستم بروم. ولی می گن چن روز دیگه عملیاته.» حسن گفت :«حالا از کجا معلوم ک عملیات می شه؟» گفتم:«می شه. اقای نوزایی خودش گفت خبرایییه!» از شهر خارج شدیم. دوست حسن ، که هنوز با موتورش کنار اتوبوس حرکت می کرد ،منتظر بود حسن زودتر خداحافظی کند و پیاده شود. اما او، که بعد از بازگشتمان از جبهه قاطعانه تصمیم گرفته بود بنشیند پای درس و کتاب و دیپلمش را بگیرد ،با شنیدن نام عملیات ،هوایی شد و پیاده شدن را تا زمانی ک همه اتوبوس ها برای اخرین خداحافظی ایستادند ب تاخیر انداخت. خارج از شهر ،ان طرف سیلوی گندم جیرفت اوتوبوس ها در پارکینگی متوقف شدند . همه ان هایی ک برای خداحافظی داخل آمده بودند پیاده شدند. کاروان رزمندگان راه افتاد و بدرقه کنندگان ب شهر برگشتند.
در راه کرمان هیچ احساسی از تنهایی در آن سفر دور و دراز نداشتم. حسن اسکندری هنوز کنار دستم نشسته بود. او هم تصمیم خودش را گرفته بود ؛شرکت در عملیات
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره4⃣5⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه ه.اݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍آوا خانم سین بزن برنده بشی 😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
مردان حقيقت
ڪہ بہ حق پيوستند
از دام تعلقات دنيارستنـد...🕊
چشمے بہ تماشاے جهــــان بگشودند
ديدند،ڪہ ديدنے نـــدارد،بستـــند...🌱
#رفیقم✨
#شهیدبابڪنورے♥️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
••|💛|••
#ازبابڪ_بگو🦋
پدرشهید:
بعد ازشهادت #بابڪ،رئیس بنیادشهدا گفت:
#بابڪ درساخت بنای یادبودشهدای گمنام درپارڪ ملت رشت،ڪمڪ های زیادی ڪرد...
ما ازاین موضوع بی خبربودیم ولی رئیس بنیادشهدا نقل ڪرد:
میدانستی پسرت براےاینڪه اینجا ساخته شود چقدر زحمت ڪشید...!
زمان ساخت،به مسئولان گفته بود:شما چه بودجه بدهید چه ندید؛روح این #شهدا اینقدربلند و پرخیر و برڪت هست ڪه این بناساخته میشودوبعدا شماحسرت خواهیدخوردڪه در این ثواب شرڪت نڪردید....
#شهیدبابڪنوری🍃
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا جان ما رو ببخش که غفلت کردیم و تنهات گذاشتیم😔😭
مهم ترین سوال قیامت اینست: که با امام زمان چه کردی؟
#پیشنهاد_دانلود
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
#حڌیٽ_ڪݪاݦ 📜📚
💠امـام صآڋق(ع):
ریشہ همه بدۍ ها و خطاها❌ محبت و دلبستگے
به دنیاست.😞🥀
⚜ڪافے🎞📙
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
نماز مانند لیمو شیرین است، هرچه از اول وقت دور تر شود تلخ تر میشود .
تاخیر در ازدواج ، تاخیر در اشتغال ، تاخیر در تولد اولاد ، تاخیر در سلامتی ، هر قدر که نمازت منظم باشد ، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد .
#احڪام_نوجۅان 👩🏫👨🏫
❓ من یک دختر نوجوانم، اگر صدای مداحی یا قرائت قرآنم رو نامحرم بشنوه، اشکال داره؟🎙🔈
✅ بر اساس فتاوای آیتالله خامنهای
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره4⃣5⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه ه.اݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍 سمیرا خانم سین بزن برنده بشی 😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
🔔حُسن ظن مردم را با عمل، تصدیق کن❗️
#نهج_البلاغه
✨مَنْ ظَنَّ بِکَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.✨
💠كسى كه به تو گمان خوبى دارد گمانش را (با عمل) تصديق كن.
📚 #حکمت ۲۴۸
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
#نهج_البلاغه
🔅وَلاَتَحَاسَدُوا، فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْکُلُ الاِْيمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ
🔹حسد نورزيد که حسد ايمان را نابود مى کند، آن گونه که آتش هيزم را مى خورد و خاکستر می سازد.
📚 #خطبه ۸۶
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
#کتاݕ ݗۅاݩ
🍀کتابـ حاضر دربردارندهـ ی سهـ خاطره درباره ی تجربهـ ی مرگ و حاصلـ مصاحبهـ رو در رو با افرادی استـ کهـ حیاتـ پسـ از مرگـ را تجربهـ کردهـ، به برزخـ رفته و برگشتهـ اند. مجموعهـ ای بسیار جالبـ و حیرتـ انگیز که ممکنـ استـ بخشـ هاییـ از آن برایـ بیمارانـ قلبیـ و روانـ های آسیبـ پذیر، نامناسبـ باشد...🌸
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
··|⚠️|··
🌿•|#تلنگــرانه|•
همیشــہ یادت باشہ
قـــول هایے رو ڪـہ
بعد از #گناہ_ها❌
بعد از #توبہ_هات📿
بہ "خــــــدا" دادے
هنگــــامِ تنهاییت
#فراموش نڪــــنے . . .
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
سلام..
مثل اینکه از جوایز چالشمون ناراضی هستین
مثلا نفر اول تا چهار الی پنج سال بدون هیچ هزینه ای در کلاس حفظ شرکت میکنه این بده؟؟😢
جوایز چالش بعدی رو شما انتخاب کنید 😍
ttps://harfeto.timefriend.net/801899782
هر چی دوس دارین بگید ولی ..😅☺️
امام صادق ع میفرمایند:
برتری نماز اول وقت نسبت به آخر وقت مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا
😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره5⃣3⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه هاݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍مهرانه خانم سین بزن برنده بشی😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
#شهیدشݩاڛے
🌹نــام :مهرزاد
🍃نـام خـانوادگـی :اخوین
🌹نـام پـدر :محمدحسن
🍃تـاریخ تـولـد :۱۳۴۳/۰۶/۱۸
🌹مـحل تـولـد :تهران
🍃سـن :۱۹ سـال
🌹دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
🧔🏻وضـعیت تاهل :مجرد
🚜شـغل :جهادگر
🇮🇷مـلّیـت :ایران
🌹دسـته اعـزامـی:جهاد سازندگی
🍃تـاریخ شـهادت:۱۳۶۲/۰۱/۲۳
هجدهم شهریور ۱۳۴۳، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسن و مادرش، مروارید نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان جهادگر در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت مسئول تدارکات در ابوقریب ایلام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم و طحال توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت38 #آن_بیست_و_سه_نفر حسن گفت:«قرار نبود بری جبهه» گف
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت39
#آن_بیست_و_سه_نفر
#اکبر_دانشی
در روستای ما جوانان بالا بلند زیاد بودند ؛اما هیچکس اکبر نمی شد. قدی بلند داشت و چهره ای جذاب با ابروهای پیوندی و چشمان درشت. وقتی از جبهه برگشتیم اکبر رفته بود پادگان ۰۵کرمان برای آموزش . اما،در میانه دوره آموزشی، مادرش قاصد فرستاده بود که به اکبر بگوید :«تو حالا مرد خونه ای. بعد مرگ پدرت ،دلخوشی من ودو خواهر و سه برادر کوچیکت به توست. اگه رفتی و شهید شدی ،تکلیف ما چیه؟ ما رو به کی می سپاری ؟» قاصد،که منصور،برادر کوچک اکبر ، بود ،این پیغام را به انضمام چند قطره اشک از سر دلتنگی ب اکبر رسانده بود و اکبر، با همه عشقی که برای جبهه رفتن داشت،آموزش را رها کرده بود و داشت ب روستا برمی گشت که در کرمان به من و حسن برخورد. یک شب با هم بودیم. روز بعد برادر کوچکش را به روستا فرستاد و همراه ما عازم جبهه شد!
#روزی_سخت
دانشکده فنی کرمان آن روز ها محل اعزام نیروها به جبهه شده بود . از همه شهرستان های استان کرمان بسیجی های آماده نبرد، در ساختمان دایره شکل دانشکده فنی ، جمع شده بودند.
روز اعزام رسیده بود و #قاسم_سلیمانی، (حاجی خودمون میگه😔 لعنت بر آمریکا ) که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت39 #آن_بیست_و_سه_نفر #اکبر_دانشی در روستای ما جوانا
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت40
#آن_بیست_و_سه_نفر
در دسته های پنجاه نفری روی زمین چمن نشستیم.حاج قاسم میان نیروها قدم می زد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. پشت سرش میثم افغانی (از فرماندهان و شهدای شاخص کهنوجی استان کرمان، که در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.)راه می رفت. میثم قدی بلند و سینه ای گشاده داشت. اگر یک قدم از حاج قاسم جلو می افتاد ، همه فکر می کردند فرمانده اصلی اوست؛ بس که رشید و بالا بلند بود.
حاج قاسم و میثم و چند پاسدار دیگر داشتند ب سمت ما می آمدند. دلم لرزید. او آمده بود نیروها را غربال کند . کوچک تر ها از غربال او فرو می افتادند. نیروهایی را که سن وسالی نداشتند از صف بیرون می کشید و می گفت:«شما تشریف ببرید پادگان. ان شاالله اعزام های بعدی از شما استفاده میشه»
فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالا و بالاتر میرفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارند. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄