ڪوچہ احساس
•••♡🍂🍂🍂♡••• ﴾﷽﴿ رمان ♥ #بےدل ♥ به قلم #ر_مرادی #فصل_دوم * پایانِ یک آغاز * #قسمت_صد_و_هفدهم تکتم
•••♡🍂🍂🍂♡•••
﴾﷽﴿
رمان ♥ #بےدل ♥
به قلم #ر_مرادی
#فصل_دوم * پایانِ یک آغاز *
#قسمت_صد_و_هیجدهم
هامون به ساعتش نگاه کرد. بعد از چند دقیقه تکتم را دید که از در بیمارستان خارج شد. به طرفش رفت.
- سلام!
تکتم با تعجب براندازش کرد.
- سلام! اینجا چیکار میکنی؟! نکنه بازم مامانت حالش بد شده!
- نه. امروز با رئیس بیمارستان کار داشتم..درواقع اون با من کار داشت.
- دکترصالحی؟!
- اوهوم.
- نمیخواد بپرسی خودم میگم. دو سه سری تجهیزات میخواست..
- پس چرا ما در جریان نیستیم؟!
- مربوط به بیمارستان نبود. واسه جای دیگه میخواس..حالا اینا رو ولش کن..خودت خوبی؟
- بد نیستم..شکر خدا..
- با این بهترم میشی. بیا..
کنار ماشین پارک شده رفت و از روی داشبورد گل سرخی را درآورد.
- البته اگه بپذیریش!
تکتم نیمنگاهی به گل و بعد به هامون انداخت. گاهی از جذابیتهای خدادادیِ او نفَسش بند میآمد. بلوزی سفیدرنگ روی شلوار شیک خاکستریِ تیره پوشیده بود. موهایش خیس و مواج روی سرش به عقب شانه شده و آن خندهی شیطنتآمیز قیافهاش را دوستداشتنیتر کرده بود.
با تردید گفت:" به چه مناسبت؟! "
هامون گل را به طرفش گرفت:" بیمناسبت..همینجوری..عشقی.."
و لبخند دنداننمایی زد.
تکتم گل را گرفت و کمی در دستش چرخاند. " ممنون."
بعد گفت:" حالا اینو واسه رئیس گرفته بودی یا من! "
هامون قهقهه زد.
- وقتی رئیستون زنگ زد گفت بیا..خب گفتم از کارمندشون یکم دلبری کنم بد نباشه!
- شمام که رسم دلبری رو خوب یاد گرفتین!
- چه کنیم دیگه..زمونه آدما رو عوض میکنه.
- حالا مطمئنی از خود رئیس نمیخواستی دلبری کنی؟
- از ایشون که قبلا دلبریامو کردم..اون همه تخفیف و اون تجهیزات درجه یک..
چشمکی زد.
رفت که سوار ماشین شود.
- بیا میرسونتمت.
- نه ممنون مزاحم نمیشم. راستی..یه موضوعی هست که باید بهت بگم.
- خب بیا سوار شو. تو راه حرف میزنیم..
تکتم سوار شد و راه افتادند.
کمی که رفتند هامون گفت:" خب منتظرم بشنوم.."
تکتم کمی جابجا شد.
- خب راستش من با بابا راجع به شما حرف زدم. اممم..نظرشون این بود که شما همراه خانواده یه روز بیاین برای آشنایی بیشتر.
هامون پیروزمندانه به تکتم نگاه کرد.
- واقعاً..و..این ینی جواب مثبت؟
تکتم با لحن جدی گفت:" خیر..صرفاً آشنایی دو خانواده..من هنوز به نتیجه نرسیدم.."
هامون لبخند زد.
- به نتیجه هم میرسی. بسیار خب..پس من زمانشو اطلاع میدم بهت..
احتمال زیاد آخر همین هفته.
- به این زودی؟!
- دیرم هست..من کلی برنامه دارم..
درحالیکه روی فرمان ضرب گرفته بود گفت:" موافقی بریم یه کافیشاپ؟ "
- نه..به بابا نگفتم..باید برم خونه..
- هنوزم مث دخترمدرسهایا اجازه میگیری؟!
ابروهای تکتم بالا پرید.
- منظور؟!
هامون میخواست بگوید:" بزرگ شو..اینقد امُل نباش..واسه یه بیرون رفتن این همه سخت میگیری که چی؟! "
👇👇👇
ولی زبان به دهان گرفت. حالا که اوضاع داشت خوب پیش میرفت، نباید با او بحث میکرد. همهچیز به موقع خودش. سرفهای کرد و گفت:" منظوری نداشتم..شوخی بود.."
تکتم اما متفکر به منظرهی به پاییز نشستهی شهر چشم دوخت. پاییز چه زود رسیده بود.
#ادامهدارد...
ایناثر فقط متعلق به کانال #کوچهاحساس میباشد.⛔️
#هرگونهکپیوارسالدردیگرکانالهاحراماست❌
لینک کانال
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی ( نبرد در کردستان )
علی: من...من چیکار کنم!...چیکار کنم ؟! خدایا منو ببخش، منو ببخش... دیر رسیدم
ایرج: یعنی چی این حرف؟! چرا خودتو مقصر میبینی؟! جنگ شهری که یه هفته کار داشت رو یه صبح تا غروب جمش کردیم،علی هنوز زخم سرت از درگیری مهاباد خونریزی داره!همین الانشم باید بیمارستان باشی نه تو باتلاق گِل کَندولان...از دیروز تا الان پلک رو هم نذاشتی
علی: اگه زودتر میرسیدیم الان سر این بچه ها رو نبریده بودن،بدنهاشون رو تکه تکه نکرده بودن
صداپیشگان: محمد رضا جعفری - علی حاجی پور - کامران شریفی - محمد حکمت - احسان فرامرزی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
#استخوانیکهرزقروزیراازبینمیبرد!!
در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد.
حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.
حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟
آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.
پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟
مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.
پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی_نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.
📙 تفسیر عیاشی، ج1: 25.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊عید زیباى برائت
از عدو دارد ربیع🌸🍃
🎊عید میـلاد
دو دلدار نکو دارد ربیع🌸
🎊موسم سرمستى
دلهاى شیدا آمده🌸
💖مصطفى با حضرت صادق
به دنیــــا آمـــــده 🎊🌸
🎉💖ولادت حضرت محمد(ص)
🎉💖وحضرت امام جعفر صادق(ع)
برشما پیشاپیش مبارکــــَ باد 🎊 🌸
⭐️الهی
💫گفتی کریمم
⭐️پس تاکـرم
💫تو درمیان است
⭐️نا امیدی برما حرام است
💫خـدایـا🙏
⭐️توسختی های زندگی
💫دستمان را بگیـر
⭐️که سخت محتـاج
💫نگاهت هستیم
#شبتون_بخیر
🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹#سلام_بر_حسین_ع 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلاف جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🥀🥀صبحتون مهدوی🥀🥀
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#سلام_امام_زمانم
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیَّةَاللهِ في أَرضِهِ
سلام بر تو ای مولایی که زمینیان؛
عطر خدا را از وجودِ تو استشمام می کنند..
سلام بر تو و بر روزی که حکومت خدا را
روی زمین بر پا خواهی کرد..!
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج🌷
@ZendegieMan
•♥️🌸•
این جمعه هم گذشت نیامد خبر زتو
گشتم ولی نبـود نشــان و اثر ز تــو
آقا بیــا وُ حالِ مــرا رو بــه راه کن
تا عاشقانــه پَر بزنـم در هوایِ تــو
#جمعه 🌤
#امام_زمان 💚
#سلام_فرمانده 🌸
#سلام_امام_زمانم🍃
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست...
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖برای دوست داشتن دیگران
لازم نیست هر بار آنها را ببوسید
و یا مدام تکرار کنید که دوستشان دارید.
💖بلکه عشق حقیقی آن است
که دیگران را کمتر در معرض قضاوت قرار دهید و بگذارید خودشان باشند و آنگونه که میخواهند زندگی کنند. و همانی باشند که خود میخواهند،
نه آنگونه که شما میخواهید.
#چندثانیهآرامش 🌙
🌱-سورهاحزاب
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا ﴿۱۴﴾
آنها چنان بودند كه اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدينه بر آنان وارد ميشدند و پيشنهاد بازگشت به سوي شرك به آنها ميكردند ميپذيرفتند، و جز مدت كمي براي انتخاب اين راه درنگ نميكردند.
وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا ﴿۱۵﴾
آنها قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند، و عهد الهي مورد سؤ ال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند).
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۶﴾
بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد سودي به حال شما نخواهد داشت، و در آن هنگام جز بهره كمي از زندگاني نخواهيد گرفت.
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷﴾
بگو: چه كسي ميتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ كند اگر او مصيبت يا رحمتي را براي شما اراده كرده، و غير از خدا هيچ سرپرست و ياوري نخواهند يافت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ این پرچم افتادنی نیست،صاحب دارد.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مرگ_بر_منافق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خروش دختران انقلاب 🇮🇷✌️
اردبیل
کرمانشاه
زاهدان
#ایران_سربلند
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅═✧❁🌟🇮🇷🌟❁✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینترڪیبِظـــریــــفــــ💕✨
مال"زن"هاسٺ فقط😌!
⊹
⊹
⊹
#رهبرانه
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅═✧❁🌹❁✧═┅