eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
📅ذکر ایام هفته 🍃شنبه شروع هفته خدا یادم نرفته 🌺خالق این جهانه خدای آسمانه 🍃ذکر لبم همینه یا رب العالمینه✨ 🌺یکشنبه یادت باشه خدا با بنده هاشه 🍃بازم دلت رو شاد کن بخشندگی شو یاد کن 🌺بگو همین رو والسلام یاذالجلال والاکرام✨ 🍃بعداز روز یکشنبه رسید روز دوشنبه 🌺از ته دل میخونم خدای مهربونم 🍃تو قلبای ما جاته یا قاضی الحاجاته✨ 🌺سه شنبه هم یه روزه نذار دلت بسوزه 🍃بازم خدا خدا کن نعمتاشو نگاه کن 🌺بگو فقط تو همین یا ارحم الراحمین✨ 🍃توی تموم روزا مثل چهارشنبه ها 🌺خدا رو میشه یاد کرد شادی ها💐 رو زیاد کرد 🍃ذکر خدا معلومه یا حی و یا قیومه✨ 🌺هست ذکر پنج شنبه ها شکوه و لطف خدا✨ 🍃لااله الاالله خدایی نیست جز خدا✨ 🌺ملک الحق المبین لطف های او را ببین💚 🍃جمعه ها با صلوات تو میرسی به حاجات 🌺دعا دعا دعا کن🤲 خدا رو تو صدا کن 🍃خدا ظهور آقا☀️ نزدیکتر بفرما 🤲آمین یارب العالمین ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 #ادامه_مبحث #قسمت_پانزدهم ✅ باید بدانیم، بزرگ ترها، تصور می کنند کودکان
🦆🦆🦆🦆🦆🦆🦆 📛ناکامی و نا امیدی❗️ ♻️تصور کنید پسر هشت ساله و دختر ده ساله شما، مشغول بازی هستند. بعد از اتمام بازی، وقتی پسرتان می بازَد، شروع به گریه کرده، و خواهرش را متهم به تقلب در بازی می کند. شما پیشنهاد می کنید آن ها یک بازی دیگر را شروع کنند. بعد از مدتی دخترتان می گوید؛ مامان، من کاری کردم تا برادرم برنده بشه❗️ این حرف، موجب ناراحتی پسرتان می شود 😔 یا مثلا؛ دختر نُه ساله شما، بازی مِنچ را به هم می ریزد چون فکر می کند که احتمالا به خواهرش می بازد. و یا: پسر دوازده ساله شما از اضطراب بازنده شدن، ترجیح می دهد اصلا، بازی نکند. 💠 در این شرایط شما ممکن است: ❌ او را نصیحت کرده و بگویید؛ مطمئنم دفعه دیگه برنده میشی❗️ ❌ یا مثل اکثر مادران، بگویید؛ نگران نباش ❗️فردا همه چیز یادت میره❗️ ❌ می توانید او را آرام کنید و بگویید؛ خیلی متاسفم که بازی را باختی. می دونم که احساس بدی داری. ⭕️ اما هیچ کدام از این این راهبردها، کار ساز نیستند. چون هیچکدام عملکرد مناسبی نداشته و نمی توانند به طور ریشه ای مشکل فرزند شما را حل کنند. چرا که در واقع مسئله، برنده یا بازنده شدن او نیست. ✅ نکته مهم، در این جا چگونگی در نظر گرفتن احساسات او پس از این واقعه است. 🌀ادامه دارد... ☑️ کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان ):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ آماده شده از فیلم و عکس ارسالی شما کوچولوهای عزیزمون در"طرحِ هر خانه یک حسینیه" 🌿مرحباااا به شما غوغا کردین 👏👏 دلِ امامِ زمانمون شاد میشه وقتی که همه برای جد بزرگوارشون امام حسین علیه السلام عزاداری می کنیم‌... ✨ان شاءالله همگی سرباز مولا باشید 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
🦋سلام کربلایی ها.... ✨قسمت نوزدهم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_هجدهم طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا🕌 ... داشتم از خاطرات شام براتون می‌گفتم. هر موقع از شام
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا‌ ‌‌ ....داشتم از رقیه☀ دختر سه ساله امام حسین(علیه السلام)☀ براتون می گفتم. بعد از اتفاقات کربلا و شهادت امام حسین(علیه السلام)☀ دختر کوچولوی امام مهربان☀ بهانه ی بابایش را می گرفت. دلش برای بابایش خیلی تنگ شده بود😔 یادمه اون موقع ها وقتی امام حسین(علیه السلام)☀ می خواستند نماز بخوانند، رقیه سه ساله، سجاده ی بابا حسینش☀ را پهن می کرد و کنار سجاده ی بابایش می نشست. بابا حسین ☀ نماز می خواند. رقیه خانم هم می خندید و به نماز خواندن بابایش نگاه می کرد. بابا حسین او را در آغوش می گرفت و دخترش را می بوسید. رقیه زندگی خیلی خوبی رو داشت. اما اون روز توی مجلس یزید ملعون👺رقیه سه ساله یک گوشه ای نشسته بود و فقط به خاطرات خوبش با بابا حسینش فکر می کرد. دلش می خواست یک بار دیگه بابا حسینش را ببیند. بسیار گریه می کرد. اما آدم های ظالم و ستمگر👺 امام حسین مهربان را به شهادت رسانده بودند...😭 ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودکیار مهدوی محکماتلالایی انتظار 1.mp3
زمان: حجم: 681.7K
👌لالایی زیبای انتظار برای بچه های خوب محکماتی 🔺غربت مولا را به کودکانمان یادآوری کرده و آنان را با یاد و نام مولا بخوابانیم ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#دانستنی #قرآن ✨دانستنی های قرآنی✨ 🦋سلاااام بچه های نازنین ☘شما حتما تمام کارهاتون را با " بسم ال
✨دانستنی های قرآنی ۲✨ 🍃سلاااام بچه ها 🤔می دونید *سوره فجر* به نام کدام یکی از امامان هستش؟ آفرین گل های نازنین👏👏 درسته به نام *امام حسین علیه السلام*☺️ ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
✨دوستان جدید✨ تازه به خانه جدید 🏡اسباب کشی کرده بودیم.خانه ای با یک حیاط کوچک که یک حوض آبی داشت.حوضی پر از ماهی های قرمز🐠🐟 ودرشت وریز. تنهایی در حیاط توپ بازی⚽️ می کردم ،که خواهرم 🧕پنجره اتاقش را باز کرد و گفت:نگران نباش داداشی می توانی در این محله جدید هم یک عالمه دوست جدید پیدا کنی تا وقت بازی کردن تنها نباشی😊 این را گفت و پنجره را بست.لب حوض وسط حیاط نشستم و با خود گفتم: ولی من چگونه باید دوست پیداکنم🤔 من که بچه های محله جدید را نمی شناسم ❗️ درهمین فکرها بودم که یک دفعه بوی قورمه سبزی 🥘مامان دوید وبا سرعت از کنارم رد شد. با شادی دنبالش کردم و به سفره نهار رسیدم 😋بدون اینکه حرفی بزنم شروع کردم به غذا خوردن. پدرم با مهربانی دستی به سرم کشید و پرسید: علی آقای ما داره به چی فکر می کنه که این قدر ساکته❓ قاشقم راآوردم بالا وگفتم: آقا اجازه ❗️پدرم لبخندی زد وگفت: بله عزیز بابا❤️ سرم را پایین انداختم وگفتم:من چطوری می توانم برای خودم دوست پیدا کنم❓پدر صورتم را بوسید وگفت: پسرم اگر تو خوشرو و خوش اخلاق باشی، همه تورا دوست دارند ومی توانی دوست های زیادی پیدا کنی😍 ✨حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند:خوشرویی وسیله ی دوست یابی است. 📚نهج البلاغه،حکمت۶ (نهج البلاغه کتاب با ارزشی است که سخنان امام علی علیه السلام در آن جمع شده است.حکمت ها قسمتی از آن سخنان هستندکه نکته های زیبایی دارند.) ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام فرشته های زمینی👼 ✨قسمت بیستم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا هم رسید. بیاین با هم این داستان زیبا رو بخونیم...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_نوزدهم‌ طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا‌ ‌‌ ....داشتم از رقیه☀ دختر سه ساله امام حسین(علیه الس
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌‌ 👆...آدم‌های ظالم و ستمگر خانواده‌یِ پیامبر مهربان را به خرابه‌ی شام بردند. 😟 یادم است روز سه‌شنبه بود. حضرت رقیه سه ساله در کنار عمه‌ی مهربانش نشسته بود. 🕊من هم پرواز کردم و رفتم کنار آنها نشستم. هوا سرد بود. دوست داشتم بال‌هایم را باز کنم تا سرما به این دو بانو نرسد.🌟 بچه‌ها در شهر رفت وآمد می‌کردند. رقیه‌ی سه ساله به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) فرمود: عمه جان، این بچه‌ها کجا می‌روند⁉️ 🔅 عمه زینب صبور و مهربان فرمودند: اینها به خانه‌هایشان می‌روند. 🏠 حضرت رقیه سه‌ساله فرمود: عمه جان؛ پس خانه‌ی ما کجاست⁉️ مگر ما خانه نداریم ⁉️ 😔 عمه زینب فرمود: دخترم خانه‌ی ما در شهر مدینه است. وقتی عمه زینب، این را فرمود: رقیه به فکر فرو رفت. یاد خاطرات خوبش با بابا حسینش افتاد. دختر کوچولوی سه ساله فرمود: عمه جان، بابا حسینم کجاست ⁉️ عمه زینب فرمود: بابا حسین به سفر رفته است... 🥀 کمی بعد رقیه‌ به خواب رفت. 😴 عمه زینب را دیدم که بلند شدند تا نماز شب بخوانند. 📿 بعد از مدتی رقیه سه ساله یک دفعه از خواب پرید. به عمه فرمود: عمه بابا حسین را می‌خواهم. عمه بابا حسینم را می‌خواهم. 😭 اشک از چشمان همه جاری شد. من هم خیلی گریه کردم... 😢 ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
✨خط زیبا✨ 🌟حسن و حسین یک صفحه از خطی را که نوشته بودند پیش پیامبر(صلی الله علیه وآله)بردند و گفتند خط 📝کدام یک از ما زیباتر است .پیامبر(صلی الله علیه وآله) به نوه هایش نگاهی انداخت هر دو منتظر بودند تا بدانند که کدام یک برنده هستند ولی هر دو خیلی خوب نوشته بودند ☺️ پیامبر(صلی الله عليه وآله) گفت هر دو خوب نوشته اید😊 بهتر است نزد پدرتان بروید و از او بپرسید. حسن و حسین صفحات را برداشتند و نزد حضرت علی(علیه السلام) رفتند حضرت علی(علیه السلام) هم به خط ها نگاه کرد و گفت: خط هر دو خوب است ولی بچه ها قانع نشده بودند و منتظر بودند تا بالاخره یکی انتخاب شود.✨ حضرت علی(علیه السلام) نگاهی به آن ها کرد و گفت بهتر است پیش مادرتان بروید و خط بهتر انتخاب شود بچه ها پیش مادرشان ✨حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفتند و صفحات را نشان دادند و گفتند مادر خط کدام یک از ما بهتر است❓ ✨حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به نگاه منتظر کودکانش نگاهی کرد و گفت: کمی صبر کنید الآن می گویم بعد تسبیحی📿 را که در دستش بود پاره کرد و گفت: هر کدام مهره های بیشتری از تسبیح را پیدا کند و به من بدهد خطش بهتر است. حسن و حسین دویدند و مهره ها را جمع کردند هر کدام سه مهره پیدا کردند و با مهره های مساوی پیش مادرشان برگشتند ولی یک دانه کم بود آن مهره گم شده بود تا بالاخره پیدا شد مهره آخر نصف شده بود. مادر به کودکانش نگاه کرد و گفت : ببینید خط هر دوی شما مثل هم و بسیار خوب است هر دوی شما برنده هستید 🤗 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/19453051