خواستهی شخصیت
در ابتدای داستان، باید مشخص باشد که شخصیت اصلی چه خواستهای دارد. حتی اگر خود او دقیقاً نداند چه میخواهد، مخاطب باید از این موضوع آگاه باشد. ممکن است خواسته او نابودی دشمنانش باشد، آزادی از ظلم و ستم، بازگرداندن فرزندش، یافتن عشق واقعی، یا حتی دستیابی به آرزوهای غیرمعمولی مثل داشتن یک پایگاه مخفی در ماه.
تعیین خواسته شخصیت اصلی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا تنها در این صورت میتوان میزان پیشرفت شخصیت را ارزیابی کرد، شدت چالشها و خطرات داستان را درک نمود و در نهایت، با ایجاد موانع در مسیر او، تنش و جذابیت داستان را برای مخاطب افزایش داد.
#نوشتن
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
دیدن افرادی که فکر میکنند نوشتن قابل آموزش نیست، برایم هم عجیب است و هم کمی ناراحتکننده. راستش را بخواهید، این طرز فکر را نمیفهمم.
به نظر من، نوشتن دو بخش مهم دارد: یکی هنر و دیگری فن. بخش هنری قابل آموزش نیست؛ یعنی کسی نمیتواند به دیگری احساس یک نویسنده، نگاه خاص یک شاعر یا شوقی که او را به نوشتن وامیدارد، یاد بدهد. اینها چیزهایی درونی و ذاتی هستند.
اما اینکه بگوییم اصول نوشتن مثل داستاننویسی را نمیتوان یاد گرفت، اشتباه بزرگی است. درست مثل هر هنر دیگری، نوشتن هم ابزارها و تکنیکهایی دارد که باید آنها را یاد گرفت و با تمرین، مهارت در آنها را تقویت کرد.
هیچکس بدون یادگیری اصول اولیه نقاشی، مجسمهسازی یا آهنگسازی نمیتواند در این هنرها موفق شود. حتی بزرگانی مثل میکلآنژ یا باخ هم بدون آموزش و تمرین به جایگاههای بزرگ نرسیدهاند. این موضوع در مورد نویسندگی هم صادق است.
✍ الیزابت جورج
#نوشتن
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
ابتدا سرشار از ایده و خلاقیت بودم. اما به من پیشنهاد شد تکنیک #نوشتن را یاد بگیرم، چون اگر بخواهی با تکیه بر ایده جلو بروی در ادامه کم میآوری. اگر این را در جوانی نفهمیده بودم نمیتوانستم ساختار داستان را پیش از نوشتن بنویسم. ساختار یک مسئله کاملاً فنی است و باید هرچه زودتر آن را یاد بگیرید.
✍گابریل گارسیا مارکز
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
بدون تمرین نمیشود نویسنده شد؛ خیالتان را راحت کنم. تمام کتابهای دنیا را هم بخوانیم. تمام آموزشهای نویسنده شدن را ببینیم، اگر خودمان دست بهقلم نشویم و تمرین نوشتن نکنیم، نمیتوانیم به یک نویسنده حرفهای تبدیل شویم. نویسنده شدن را نمیشود آموزش داد. شاید تکنیکهای نویسندگی را بشود در قالب آموزشهایی ارائه کرد، اما اینکه مدرسه و کلاسی وجود داشته باشد که بعد از گذراندن آن بتوانید بهخودتان بگویید نویسنده … بهنظر من نمیشود!
در کتابی خواندم، نویسندگی ترکیبی از استعداد و مهارت است. اگر استعداد نویسندگی داشته باشید ولی تمرین نکنید، مهارت بهدست نخواهید آورد؛ و اگر تمرین بسیار انجام دهید و در نوشتن مهارت پیدا کنید اما استعداد نویسندگی نداشته باشد نوشتههایتان خلاقانه نخواهند بود.
#نوشتن
✍ محمدرضا عاشوری
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
اصلا چرا برای نویسنده شدن تلاش میکنید؟ چرا مثل بسیاری از مردم با خیال راحت فقط از کلمات کاربردی و متداول بهره نمیبرید؟ چون شما عاشق کلمات هستید. چون چیزی برای گفتن دارید و دوست دارید آن را در بهترین و جذابترین شکل ممکن بگویید. چون عاشق رنگ، طعم، آهنگ و عطر زبان هستید و از ان لذت میبرید. چون نظریات، تجربیات و احساساتی دارید که لازم است با خوانندگانتان در میان بگذارید. چون میخواهید کاوش کنید، بجویید و استدلال کنید تا چیزهایی را که در اطرافتان می گذرد درک کنید و به دیگران در انجام دادن این کار یاری دهید. و بالاخره چون شما با نگاه خاصی به همهچیز نگاه میکنید.
#نوشتن
✍️ کرول وایتلی
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
#نوشتن
جی کی رولینگ جلد اول هری پاتر را در کافه نوشت.
او فقط صبحها که بچهاش را میبرد مدرسه، تا ظهر که از مدرسه برگردد، در کافهای نزدیک مدرسه فرصت نوشتن داشت.
رفتنش هم به خاطر کافهنشینی نبود؛ پول نداشت خانه را گرم کند، صبح وسایل گرمایشی را خاموش میکرده تا ظهر، میرفته توی کافه که گرم بوده مینوشت.
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
▫️هشت عادت نویسندگان کاربلد
نویسندگی جان کندن است، اما خب، از آن جان کندنهایی که شیرینی دارد. مثل کوه کندن با ناخن، اما کوهی که وقتی از آن بالا بروی، منظرهاش بدجور به دلت مینشیند.
خیال نکنید نوشتن یعنی نشستن پشت میز، فنجان چای کنار دست، و بعد کلمهها خودشان بیایند روی کاغذ. نه جانم! نوشتن، مثل حرکت در مه غلیظی است که نمیدانی قرار است به کجا برسی....
نوشتن، تعهد است، دردی که از آن گریزی نیست.
۱. باید خواند، آن هم زیاد: هر کتاب، پنجرهای است که به جهان باز میشود. نویسندهای که نمیخواند، در تاریکی مینویسد، بیآنکه بداند چیزی که مینویسد پیش از او هزار بار نوشته شده است. باید خواند، نه از سر عادت، که از سر شوق و نیاز.
۲. بنویس، حتی وقتی حوصله نداری: آنکه نشست و منتظر الهام شد، همانجا پوسید. نویسنده یعنی کسی که مینویسد، روزی هزار کلمه، ده هزار کلمه، هرچقدر که زورش برسد.
۳. اهداف روزانه داشته باش: نویسندگی، مثل هر کار دیگر، برنامه میخواهد. هر روز، چند کلمه، چند جمله، هر آنچه که تو را به حرکت وادارد. اگر امروز ننوشتن برایت آسان شد، فردا هم آسانتر خواهد شد. تا آنجا که دیگر هیچگاه نخواهی نوشت.
۴. کسی را پیدا کن که از تو رودربایستی نداشته باشد. یکی که اگر متن بدی نوشتی، رک و راست بگوید «این چیه نوشتی؟ چند تا ایراد اساسی داره» این را هرکسی جرئت نمیکند بگوید. اما یک نویسنده، تا یکی را نداشته باشد که بیرحمانه نقدش کند، نویسنده نمیشود.
۵. متنت را بلند بخوان، ببین به گوشات خوش میآید یا نه! کلمهای که روی کاغذ قشنگ است، شاید حین خواندن مثل نالهی یک در زنگزده به نظر برسد.
۶. دست و دل باز نباش! تا چیزی بهدردبخور ننوشتی، جملات اضافی را بزن کنار. نویسندهی خوب کسی است که بتواند از خودش ببرد، مثل جراحی که میداند چهچیزی را باید ببرد تا مریض زنده بماند.
۷. حواست به ساختار باشد. نویسندهای که فقط جملهی خوب مینویسد، مثل بنّایی است که کاشیهای زیبایی دارد اما نمیداند خانه چطور سرپا میشود. داستان باید سر و ته داشته باشد، ضرباهنگ داشته باشد، بالا و پایین داشته باشد، وگرنه میشود یک مشت جملهی بیخاصیت.
۸. قدر نویسندگی را بدان! آدم، هزار جور کار میتواند بکند، اما چند نفرند که اجازه دارند دنیا را از چشم خودشان بسازند؟ قدرش را بدان و هر روز در فضای نوشتن تنفس کن.
#نوشتن
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
۵ نشانه که ثابت میکند نویسندگی در ذات شماست😉
نوشتن چیزی نیست که دفعتا تصمیم بگیری آن را انجام دهی، مثل خریدن یک کاکتوس برای روی میز کارت.
نوشتن اگر توی وجودت باشد، دیر یا زود راهش را به کاغذ پیدا میکند. شاید الان هنوز شک داری، ولی اگر این پنج نشانه را در خودت دیدی، بهتر است دست از انکار برداری و هویت خودت را به عنوان یک نویسنده بپذیری ☺️
۱. دنیا را زیر ذره بین نگاهت میبری
برای تو هیچچیز عادی نیست. آدمها، رفتارهایشان، مکثهایشان وسط جمله، حتی لکهی قهوه روی میز، برایت قصه دارد. مدام در حال دیدن، شنیدن، کشف کردن هستی.
آدمها میبینند و میگذرند، اما تو میبینی و میایستی. چیزهایی را میبینی که دیگران به سادگی از کنارشان رد میشوند.
۲. یک کتابخوارِ حرفهای هستی😜
خواندن برای شما چیزی فراتر از سرگرمی است. وقتی کتاب میخوانی، انگار در حال تشریح یک موجود زندهای 😅. دنبال این میگردی که چطور این جمله اینقدر قشنگ شده، چرا این دیالوگ خوب نشسته، یا چطور نویسنده شما را تا آخر داستان کشانده. خواندن برایت فقط تفریح نیست، یک جور تمرین نویسندگی است.
۳. قصه گفتن در خونت است
حتی وقتی میخواهی ماجرای سادهای مثل خریدن نان را تعریف کنی، آن را مثل یک فیلم پر از جزئیات و تصویرسازی روایت میکنی.
۴. نوشتن آرامت میکند
از همان بچگی، وقتی ناراحت یا خوشحال بودی، دستت خودبهخود میرفت سمت کاغذ. شاید دفتر خاطرات داشتی، شاید شعرهای الکی میگفتی، شاید هم فقط یک عالمه کلمهی بیربط کنار هم مینوشتی. نوشتن برای شما حکم پناهگاه را داشت.
۵. راحت میتوانی جای آدمهای دیگر فکر کنی
گاهی میتوانی دقیقاً حدس بزنی یک آدم چه فکری دارد. میتوانی خودت را بگذاری جای یک کودک، یک پیرزن، یک خلافکار یا یک آدم تنها. انگار ذهن شما مدام در حال امتحان کردن زندگیهای مختلف است. این همان چیزی است که یک نویسندهی واقعی را از بقیه متمایز میکند.
حالا شما بگید کدوم یکی از این نشانهها رو در خودتون میبینید؟ برامون بفرستید 👇
@dabirKtbsefid
#نوشتن
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
درباره چه چیزی بنویسیم؟
«آشکار کن چیزی را که اگر تو نبودی، شاید هرگز دیده نمیشد.»
— روبر برسون
اگر میل به نوشتن در وجودتان هست، اما هنوز نمیدانید دقیقاً چه باید بنویسید، نگران نباشید. این موضوع بین افراد خلاق بسیار رایج است؛ بسیاری از آنها تمایل دارند انواع مختلف نوشتن را تجربه کنند، و گاهی همهی آنها را بهصورت همزمان.
اگر هدفتان از نوشتن صرفاً لذت بردن است، میتوانید آزادانه در میان سبکها و موضوعات مختلف جستوجو کنید و از این تجربهها بهره ببرید.
اما اگر تصمیم دارید مسیر حرفهای نویسندگی را دنبال کنید، بهتر است روی یک نوع خاص از نوشتن تمرکز کنید و تلاش کنید در همان حوزه به مهارت و موفقیت برسید.
سادهترین راه برای اینکه بفهمید چه باید بنویسید، این است:
🔸از خود بپرسید چه چیزی را با علاقه میخوانید؟
از رمانهای معمایی لذت میبرید، یا پیگیر آثار نویسندگانی مثل استیفن کینگ هستید، یا کتابخانهتان پر از داستانهای علمیتخیلیست؟
حتی در یک ژانر خاص مانند «داستانهای جنایی»، زیرشاخههای زیادی وجود دارد: از معماهای کلاسیک گرفته تا داستانهای پلیسی و طنز. هر چه دقیقتر بدانید به کدام سبک علاقهمندید، مسیرتان روشنتر خواهد بود.
اگر با سبکی که به آن علاقهمند نیستید کار کنید، احتمالاً نوشتهتان هم بیروح و سطحی خواهد بود.
بهعنوان نمونه، زمانی که جی.کی. رولینگ با مجموعهی «هری پاتر» به موفقیت بزرگی رسید، بسیاری تصمیم گرفتند داستانهایی مشابه بنویسند. اما تنها آنهایی موفق شدند که پیش از آن هم به دنیای فانتزی علاقهمند بودند—نه فقط کسانی که فقط دنبال سود مالی بودند.
در مورد نوشتن غیرداستانی نیز همین قاعده صادق است. بهتر است با توجه به علاقهی شخصیتان موضوع انتخاب کنید، نه صرفاً بر اساس آنچه در بازار پرفروش است.
در عین حال، آگاهی از روندها و تغییرات دنیای نشر، رسانهها و تلویزیون اهمیت زیادی دارد.
زمانی که چیزی را مینویسید که خودتان بهطور مرتب آن را میخوانید، بهصورت طبیعی از روندهای آن حوزه آگاه میشوید و میتوانید انتخابهای هوشمندانهتری داشته باشید.
حتی پس از انتخاب بین داستانی یا غیرداستانی، باز هم لازم است مسیر خود را دقیقتر مشخص کنید:
📚 رمان یا داستان کوتاه؟
🎬 فیلمنامه یا نمایشنامه؟
📖 مقاله یا کتاب آموزشی؟
اگر پاسخ این پرسشها را میدانید، میتوانید نوشتن را شروع کنید.
#نوشتن #نویسندگی
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
🎓 برای نویسنده شدن، نیازی به مدرک دانشگاهی نیست
برخلاف آنچه گاهی تصور میشود، بسیاری از نویسندگان موفق دنیا هرگز در دانشگاه رشتهی نویسندگی نخواندهاند.
آنچه آنها داشتند، چند ویژگی اساسی و کلیدی بود که از هر مدرکی ارزشمندتر است.
🔻 در ادامه، چهار ویژگی مهم برای نویسنده شدن را با هم مرور میکنیم:
✍️ ۱. شور و اشتیاق به نوشتن
نویسندهی واقعی، حتی وقتی کسی نوشتههایش را نمیخواند، باز هم مینویسد.
نوشتن برای او، صرفاً یک فعالیت نیست، بلکه بخشی از زندگیست؛
مثل نفس کشیدن.
🔹 وقتی نمینویسد، چیزی در درونش خالیست.
🔹 از کنار هم چیدن کلمات لذت میبرد.
🔹 همواره در حال جمعآوری ایده است.
🔹 حتی هنگام مطالعه، نگاهش نویسندهوار است.
📢 ۲. پیامی برای ارائه به دیگران
نویسندگی فقط چینش زیبای کلمات نیست؛
بلکه مهم داشتن حرفیست که ارزش شنیدهشدن دارد.
🔹 تجربههایی که خودت از سر گذراندهای
🔹 راهحلهایی که به آنها رسیدهای
🔹 قصههایی که میتوانند الهامبخش دیگران باشند
🔹 آموختههایی که زندگی به تو یاد داده
وقتی از چیزی بنویسی که برایت مهم است، صداقت و اثرگذاریات نمایان خواهد شد.
🧠 ۳. شناخت روان انسان
نوشتن، بیش از آنکه بازی با واژهها باشد، فهمِ احساس و ذهن آدمهاست.
🔹 شناخت ترسها و خواستههای رایج
🔹 درک دردهای پنهان مخاطب
🔹 فهمیدن اینکه چه چیزی توجه را جلب میکند
🔹 دانستن اینکه خواننده دقیقاً چه چیزی نیاز دارد
این شناخت را نه از کتاب، بلکه از دلِ زندگی، تعامل با دیگران و دقت در رفتار انسانها به دست میآوری.
📆 ۴. تعهد به نوشتن روزانه و رشد مستمر
نویسندهای که هر روز مینویسد، حتی اگر مدرکی نداشته باشد، از نویسندهای با مدرک اما بیتمرین، پیشی میگیرد.
🔹 نوشتن روزانه را به عادت تبدیل کن.
🔹 برای خودت هدف کلمه یا زمان تعیین کن.
🔹 حتی وقتی حال و حوصله نداری، باز هم بنویس.
🔹 ویرایش کن. بازنویسی کن. منتشر کن.
از همین امروز شروع کن.
بنویس. منتشر کن. فردا دوباره بنویس.
همین مسیر ساده، تو را نویسنده خواهد کرد☺️
#نوشتن#انگیزشی
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
چطور سه ساعت وقت تلف کنیم و اسمشو بذاریم «جلسهی نوشتن»؟
پشت گوش انداختن هم یه هنره😅
۱. لپتاپ رو روشن میکنی. با خودت میگی: «من نویسندهام... وقتشه چیزی بنویسم»
۲. صفحه ورد رو باز میکنی. یه نفس عمیق میکشی.
۳. چند خط مینویسی، ولی حس میکنی خیلی بیمزه است.
۴. یادت میاد میخواستی یه جمله قشنگ پیدا کنی. میری سراغ گوگل.
۵. یهو خودتو وسط خوندن تاریخ جنگهای قدیمی و سرگذشت ارنست همینگوی پیدا میکنی...
۶. بعد میفتی تو یه دعوای اینترنتی دربارهی یه موضوع بیربط.
۷. بعدش یه ویدئوی جالب از اینستاگرام میبینی.
۸. تصمیم میگیری یه پلیلیست بسازی، ولی هیچ آهنگی حالتو خوب نمیکنه.
۹. وسط اینا یه صدای بارون پیدا میکنی، یه خاطره یادت میاد، یه جمله قشنگ مینویسی.
۱۰. بعد حس میکنی زیادی احساسیه، پاکش میکنی.
۱۱. گرسنت میشه. با خودت میگی: «الان بخورم یا بنویسم؟»
12. یه استوری میذاری: «امروز اصلا حس نوشتن ندارم!» بعد هی چک میکنی کی لایک کرده.
13. برمیگردی، یه ویرگول جابهجا میکنی و خسته میشی.
14. سه ساعت گذشته....
تعداد کلمات: ۸۷ تا 😕
وضع روحی: داغون 😫
حس گناه: صد برابر حد نرمال😥
ولی خب، تلاش کردی دیگه.
تو این دنیای شلوغ و بیتمرکزی، همینم غنیمته.
حالا یه چیزی بخور. یه چایی بریز.
شاید فردا واقعاً یه جمله درست نوشتی. شاید هم نه. ولی داستان همینجوری ادامه داره... بهتره جدی تر فکر کنی 😉
#طنز
#نوشتن
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid