#سریال_کتاب
#رمان_هیام
#پارت ۱
حال کسی را داشتم که زنده به گور
شده، تنها توی یک صندوق قفل شده وسط اردوگاه دشمن...
چندی قبل...
دستمو محکم گرفته بود و می کشید مثل یک جسم بی روح قدم بر میداشتم پراز بغض ونگرانی، هرچی خواهش و التماس کردم فایده ای نداشت، دستم را به زور از
دستش بیرون کشیدم، ایستادم در حالیکه نفس نفس میزدم، به ناچار ایستاد گفت دیوونه شدی؟ هرلحظه ممکنه برسن، میبینی دستم خالیه، چطوری ازت محافظت کنم؟ گفتم من واجبتر بودم یا اونا؟ چطور تونستی ولشون کنی؟ باورم نمیشه اینقدر سنگدلی!.. من برمی گردم بدون اونا نمی تونم!... دادزد اجازه نمیدم برگردی! به خاطر تو پاروی بچه ها گذاشتم تو ناموسمی نمی تونم بذارم دستشون بهت برسه تورو رسوندم برمیگردم دنبالشون...
گفتم طفلی ها توخواب بودن بیدار شن می ترسن اگه بلایی سرشون بیاد چی؟ مادر اونارو به من سپرده! گفت می دونم نگرانی، درکت میکنم ولی بذار اول تورو به یه جای امن برسونم قول میدم اونارو بیارم پیشت.. با حالت التماس برگشتم و گفتم قول میدم نذارم دستشون بهم برسه اگه دیدم چاره ای ندارم خودمو خلاص م.. نگذاشت ادامه بدم داد زد بس کن اگه بهت امان ندادن چی؟ مگه تو بچه هارو نمی خوای! اگه بمیری بهشون می رسی؟ هرلحظه داره وضع وخیمتر میشه راهی نمونده بیا بریم!.. می دانستم بحث کردن بااو بی فایده است، دنبالش راه افتادم، چند تا کوچه را که رد کردیم به خانه مورد نظر رسیدیم تا بحال گذرم به اینجا نیوفتاده بود، گفت بمون تا برگردم درو رو کسی باز نکن بیرونم نرو... او رفت و من فقط مثل مجسمه به در خیره شده بودم انگار نه انگار که تا چند دقیقه قبل همه چیز آرام بود وهمه داشتند زندگیشان را میکردند، حس کردم چیزی روی گردنم سنگینی میکند ، دوربین عکاسی بود که از مهمانی عکس می گرفتم، بچه ها خانه خواب بودند کاش بیدارشان کرده بودم خواهر کوچکم میترسد وقتی ببیند من نیستم، نمی توانم بشینم دلم بدجور شور میزند باید برم، همه شهامتم را جمع کردم واز خانه بیرون زدم، کوچه خلوت بود وتاریک ،با خودم گفتم: پس مردم کجا هستند؟ خانه ی ما دوتا خیابان پایینتر از اینجا بود
به جاده رسیدم تو چند قدمی دوتا یشان را دیدم انها هم متوجه من شدند شروع کردم به دویدن، با همه ی توانم، سر کوچه که رسیدم دیدم یکی از آنها ایستاده، من را دید برگشتم و از یک کوچه دیگر رفتم داخل، خیلی ترسیده بودم چون پشت سرم میآمد متاسفانه انتهای کوچه بن بست بود...
✏️ اطهر میهن دوست
⛔کپی شرعا و قانونا مجاز نیست.
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده
❇️ قسمت اول: مروری بر بخش آغازین شاهنامه
شاهنامه فردوسی، دارای ۶۱ قسمت است که با قسمت آغازینِ کتاب شروع می شود. این قسمت شامل ۱۲ بخش می باشد. در واقع آغاز کتاب برای شاهنامه، همچون مقدمه ای است، که از ستایش یزدان شروع می شود. در این مقدمه حکیم طوس به بیان باورها و اعتقادات زمان خود در ارتباط با پیدایش هستی و انسان پرداخته و در ادامه ضمن ابزار بندگی و اعتقاد به رسول اکرم و سایر بزرگان دین، به صورت خلاصه هدف از جمع آوری کتاب و روند شکل گیری شاهنامه را بیان می کند. در این مقدمه افراد تاثیرگذار در شکل گیری و روند سرایش شاهنامه را نیز معرفی می نماید. پایان این قسمت به ستایش سلطان محمود غزنوی، والی و حاکم آن روزگار سرزمین خراسان می پردازد.
✍🏻 کیارش طاهری
@Kia_1386 📩
#هیئت_تحریریه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
🌀آموزش ویرایش و ویراستاری | ۱۵ گام عملی تا یادگیری درستنویسی و ویرایش
#قسمت نوزدهم
🔺ویرایش چیست و انواع آن کدام است؟
🔷ویرایش محتوایی
🔺هر نوشتهای باید از جهات گوناگون بررسی و بازبینی شود.
🔻یکی از انواع ویرایشی که باید روی متن صورت بگیرد ویرایش محتوایی است. اگر نوشتهٔ مورد نظر داستان باشد، ویراستار محتوایی باید بداند طرح داستان چیست و چهطور پیش میرود و آیا داستان انسجام کافی دارد؟
👈🏻یا اگر نوشتهای علمی را ویرایش میکند از چندوچون مباحث آن اطلاع داشته باشد.
📎برای ویرایش تخصصی اشراف کامل به موضوع لازم است.
📚مدرسهی نویسندگی
#ویراستاری
#آموزشی
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
وقتی ایدهای برای خلق داستانی جذاب و تأثیرگذار در ذهن دارید، از کجا شروع می کنید؟ می توان هنر خلق داستان را به زبانی ساده آموخت؛
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است. ممکن است تمام ابزار و ایدههای مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازهها نیز دوامی نخواهند داشت. اغلب مختصصین در عرصهی داستاننویسی معتقدند که هفت عنصر اصلی وجود دارد که باید در همهی داستانها نقش ایفا کند:«تِم یا مضمون، شخصیت، زمینه، نقطه نظر، پیرنگ، کشمکش، پایانبندی»
#داستان
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
💣«کتاب سفید» برگزار میکند... «کارگاهِ مقدماتیِ داستاننویسی» 🧕🏻با تدریس: استاد صادقمحمدی
🤩بهبه!
ببینید اول کاری چه پیام دلگرم کنندهای رسیده...
این پیامها حسابی بهمون انرژی میدن و خستگی رو از تنمون در میکنن.😊
خودت را با نویسندههای دیگر مقایسه نکن
ارزش یک داستان به این نیست که چند نفر آن را خواندهاند. قبل از اینکه رمان «روی ماه خداوند را ببوس» در سال 1379 چاپ شود، قبل از اینکه مصطفی مستور اقدام به نوشتن آن کند، این رمان فقط در حد یک ایده بود. ایدهای درباره تناقضات و درگیریهای یک جوان نسبت به خدا.
اگر او قبل از نوشتن کامل داستانش، آن را با داستانهای دیگری مقایسه میکرد و تصور میکرد که داستانش به درد بخور نیست آیا هرگز میتوانست آن را بنویسد و چاپ کند و تبدیل بشود به یکی از پرفروشترین نویسندههای ایرانی؟
ادامه این مقاله را در سایت کتاب سفید بخوانید 😊
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
👆🏻برای شما چطور؟ #سخن_بزرگان ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
😍بازخورد مخاطب همراه و محترم، داغِ داغ.
#ارسالی_مخاطب
#تحلیل_کتاب
🌀تحلیلِ کتابِ «کوکو و پوپو»
داستان زایش شکوهمند زبان
قسمت چهاردهم
📌دوم، این پرسشها زمینه ساز ورود مخاطب کودک به جهان رازآلود داستان است. چندانکه نویسنده پرسشها را چنین پاسخ میدهد:
« این رازی بزرگ بود.
…
در دنیای بزرگ چه کاری داشتند، چه طور سر و کلهشان روی زمین پیدا شد، همه اینها راز بود»
زمینه سازی همراه با شخصیت پردازی این بار با جملات توصیفی ادامه پیدا میکند:
«توی قصه بودند، قصهای که چرخ داشت. چرخی که قصه داشت.
«آمده بودند چرخ قصه را بچرخانند، و این چرخاندن هم خودش راز بود.»
…
«تنها چیزی که از همان اول روشن بود، نامشان بود.
نام یکی از آنها کوکو و دیگری پوپو بود.»
مقصود متن از «دنیای بزرگ» کجاست؟ زمین یا دنیای قصه؟ با استناد به متن باید گفت: هر دو. دو پاسخی که در واقع یک پاسخ هستند. زبان اثر رازآلود است:
«توی قصه بودند، قصهای که چرخ داشت. چرخی که قصه داشت.»
بنابراین زمین، دنیای قصه است و دنیای قصه، به معنای زمین است. چنین زبانی با اصل اساسی فانتزی متناسب است: «فانتزی دگردیسی/ دگرگونی نمادین واقعیت از منظر چشم یک زیبایی شناس است که ابعاد جدید و نامنتظری از واقعیت را بیان میکند.»
🖇️ادامه دارد...
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
مقدمه باید چند کلمه باشد؟.MP3
4.81M
🤔مقدمه باید چند کلمه باشد⁉️
📌توضیحاتی دربارهی نوشتن داستان مذهبی برای کودکان
📎با هم پاسخ استاد صادقمحمدی رو به این پرسشها بشنویم.😊
#پرسش_پاسخ
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
وبینار رایگان سهشنبه شبها رو که یادتون نرفته؟ کمکم سؤالاتتون رو حاضر کنین و سهشنبه رأس ساعت ۲۰ تشریف بیارین وبینار؛ استاد صادقمحمدی عزیز پاسخگوی شما عزیزان هستن.😍