خداحافظیِ شرافتمندانهٔ مهندس ایرانی با گوگل
🔹علیرضا ذاکری، مهندس ایرانی شاغل در گوگل بهعلت همکاری گستردهٔ این شرکت آمریکایی با رژیم صهیونیستی، همکاری با آن را متوقف کرد و نوشت: خوشحالم که اعلام کنم گوگل را ترک کردهام؛ زیرا این تصمیم نشاندهندهٔ ارزشهای من است.
🔹ذاکری در این مورد نوشته: پساز اطلاع از مشارکت گوگل در پروژهٔ «نیمباس» نگرانیهای خود را برای چندین ماه بیان کردم. متأسفانه باوجود تلاش بسیاری از کارکنان، مدیریت این شرکت تصمیم گرفت موضع خود را حفظ کند و نگرانیهای جمعیِ ما را نادیده بگیرد. زندگی بهگونهای که با ارزشهای اصلی شما در تضاد باشد، فوقالعاده چالشبرانگیز است. انتخاب گزینهٔ خروج از گوگل آسان نبود، اما لازم بود.
@Farsna
🍁لطفِ خدا🍁
خداحافظیِ شرافتمندانهٔ مهندس ایرانی با گوگل 🔹علیرضا ذاکری، مهندس ایرانی شاغل در گوگل بهعلت همکاری
خدا عاقبتش رو ختم به خیر کنه، ان شاءالله خدا جای دیگه روزیشو می رسونه🤲
واقعا کاش که یکم عرق ملی داشتیم تا می تونستیم از بند غربیها آزاد بشیم
🧐وقتی خودمون کلی برنامه ی ایرانی داریم، چه اصراریه که حتما بریم سراغ غربی ها!!!
مایی که تو ایتا فعال هستیم و بهمون ثابت شده که ایتای ایرانی چیزی از تلگرام ضدایرانی کم نداره و از نظر امنیت هویتی مون هم خیالمون راحته که اطلاعاتمون دست بیگانه نمیفته، باید به بقیه هم اینو ثابت کنیم تا کم کم برنامه های غربی رو که اکثرشون برنامه های جاسوسی و تحت اختیار صهیونیسم جهانی هستند با برنامه های اصیل ایرانی جایگزین کنند
در مورد همین #گوگل_صهیونیستی؛
من خودم الان چندسالی است که تمام مطالبی که می خوام توی برنامه ی ایرانی «گردو» می گردم و اصلا دیگه تو گوگل جستجو نمی کنم. خداروشکر برنامه نویسان ایرانی خیلی بهتر و مطمئن تر از غربی ها هستند و چندین برنامه ی جستجوگر ایرانی داریم که می تونیم جایگزین #گوگل_صهیونیستی کنیم.
✅ با افتخار اعلام می کنم که در گوشیم نه اینستاگرام دارم، نه واتساپ، نه تلگرام، نه یوتیوب، نه هیچ برنامه ی غربی دیگه ای...
به همین علت نه هزینه ای بابت فیلترشکن می دم، نه هزینه ی اینترنت خارجی رو دوبرابر پرداخت می کنم، نه قراره که اون دنیا بابت چیزهایی که تو این برنامه ها دیده میشه، بازخواست بشم.
💯 پیشنهاد می کنم شما هم با حذف این برنامه ها، آرامش رو به زندگی خودتون و خانواده تون هدیه کنید.
#تحریم_کالای_صهیونیستی
#جهاد_تبیین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
❌ خدمت بزرگ سایبری شهید رئیسی
روز شنبه گذشته برای نخستین بار تعداد کاربر فعال روزانه ایتا از ۲۰ میلیون کاربر
گذشت و به ۲۰.۹۰۰.۰۰۰ کاربر رسید.
روحت شاید شهید رئیسی عزیز
⏪ تصویر بازدید ایشان از شرکت ایتا یک هفته قبل از شهادت
👤 دکتر لاجوردی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
📌 منصف باشیم.
بنده خدا رئیسی یکبار به یه بنده ی خدا گفت : نهار خوردی؟ چند سال رسانه ها و لیدرهای یک جناح سیاسی مسخره اش کردن.
حالا ببینید.
🔹درخواست تغییر قانون برای ظریف.
🔹استنکاف از اجرای لایحه حجاب.
🔹قطعی برق.
🔹افزایش ۴۰٪ قیمت خودرو.
🔹افزایش ۳۰٪ قیمت لبنیات.
🔹افزایش ۵۰٪ قیمت نان.
🔹افزایش ۴۰٪ قیمت دلار.
🔹افزایش ۳۰٪ قیمت سکه.
🔹زمزمه گرانی بنزین.
🔹افزایش ۴۰٪ قیمت میوه.
🔹افزایش ۲۵٪ قیمت حبوبات.
و.... صدها قلم جنس دیگر فقط در ۵ ماه گذشته که دولت پزشکیان روی کار آمده هیچکدام از آن صدها نشریه؛ روزنامه؛ ولیدری که در دولت شهید رئیسی از کاهی کوه می ساختند؛ اعتراضی نمی کنند. و چنان سکوت سیاسی گرفته اند؛ که گویا از اول لال مادر زاد بوده اند.
بیائید منصف و آزاده مرد باشیم نه جیره خوار حزبی و نوکر کدخدا.
✍استادمحمود قاسمی.
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
✍️#شیخ_مرتضی_انصاری مادرش را بر روی شانه می گذاشت و به حمام می برد تا زن ها او را بشویند و مجدد بر روی شانه می گذاشت و به منزل می آورد.
🔹مردم از او می پرسیدند :
در منزل قاطر یا الاغی نداری که او را روی آن بگذاری؟
فرمود: دارم.
نمی دانید از وقتی مادرم را بر دوش گرفتم، زیر این بار به ظاهر سنگین چه گره هایی برایم باز شد.
🔸وقتی #مادر ایشان از دنیا رفت، به پهنای صورت گریه می کرد.
چون سن و سالی از مادرش گذشته بود از گریه ی سختِ او اشکال کردند.
در جواب فرمود:
🔸گریه ام برای این است که از امروز به بعد، به چه شخصی خدمت کنم که خدا این همه گره هایم را باز کند؟
مگر در عالم از مادر، سنگین وزن تر برای رسیدن به #خدا داریم؟
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 ظهور حضرت ولیعصر(عج) بسیار نزدیکه...
این رو میشه از اتفاقات اخیر کاملا متوجه شد!
میگن در #آخر_الزمان فاصلهی حق و باطل به
اندازه یک مو باریکه...
و فقط کسانی که ایمانشون قویه میتونن همچنان به حق ایمان داشته باشن.
از طرفی در آخرالزمان مومنین واقعی غربال میشن.
کم کم در هر فتنهای چند نفر از حق عبور میکنن.
برای همینه که میگیم ظهور خیلی نزدیک شده.
و اما وظیفه ما چیه؟
وظیفه ما اینه تا حد امکان در دوران غیبت سواد
دینی مون و ببریم بالا.در فتنه ها بصیرت داشته
باشیم.
و هر راهی که آقا #امام_زمان (عج) رو خوشحال
میکنه بریم.
در غیر این صورت ما هم جز آدمایی میشیم که
در فتنه ها نمیدونن حق کدومه باطل کدومه!
(مواظب باشید رفقا دشمن ایمانمون و هدف
گرفته)
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
دعــای تـعجیل فــرج ...
دوای درد مـاست.....🤲🏻🌱
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج🤲🏻✨
رفیق...
یک دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره..!
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🍁لطفِ خدا🍁
خدا عاقبتش رو ختم به خیر کنه، ان شاءالله خدا جای دیگه روزیشو می رسونه🤲 واقعا کاش که یکم عرق ملی داشت
👆👆👆
#ارسالی_اعضا
ممنون از اعلام نظرتون😊
بقیه دوستان هم می تونند نظراتشون رو در مورد مطالب کانال اعلام کنند.
.
♨️ رزمایش مشترک ایران و جمهوری آذربایجان
🔹رزمایش مشترک نیروی زمینی سپاه با نیروهای ویژه ارتش جمهوری آذربایجان در حوالی شهرستان اصلاندوز در استان اردبیل در حال برگزاری است.
🔹این رزمایش ۴ روزه از امروز آغاز شده است.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ ماجرای شیرین غنیسازی ۲۰ درصد
🔹️رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار بسیجیان، به روایت ماجرای فریبکاری آمریکاییها در مذاکرات رادیوداروها و غافلگیریشان از توانمندی دانشمندان هستهای بسیجی پرداختند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی 🇮🇷
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ اژهای: گرانی باعث ناامنی روانی مردم میشود
🔹در موضوع گرانی آن مقداری که برای مردم تبیین نشده به مردم توضیح داده شود. دولت برای بعضی تصمیمهایی که ممکن است در آینده بگیرد پیوست رسانهای داشته باشد.
🔹مسئلۀ گرانی فشار بسیار مضاعفی روی مردم است و مسئله روانی بسیار جدی ایجاد میکند. به مردم توضیح بدهید و بیان کنید.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ اژهای: ایران در بازی که برایش تعریف میکنند بازی نمیکند
محسنی اژهای:
🔹اگر فکر میکنند با فشار بر ایران، ایران تسلیم میشود و عقب مینشیند سخت در اشتباهند.
🔹از تهدیدها و اعمال فشارها نه تنها نگران نیستیم بلکه میدانیم فرصتی برای ما ایجاد میکند.
🔹غربیها در مقاطع مختلف نقض عهد کردهاند و ایران به تعهدات خود پایبند بوده است.
🔹در نقض عهد اخیر هم بدانند ایران اسلامی با قدرت بیشتر از فرصت پیش آمده استفاده خواهد کرد.
🔹تشخصی با ماست، نه غفلت میکنیم و نه تسلیم میشویم آنچه را که باید در موقع خود تصمیم گیری میکنیم.
#وعده_صادق
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
.
♨️ یک گام دیگر در تکمیل اقدامات ایران برای FATF
🔹توافقنامه ایران با دبیرخانه گروه منطقهای مبارزه با پولشویی اوراسیا جهت اخذ مشاورههای فنی و حقوقی در تکمیل برنامه اقدام جمهوری اسلامی ایران با FATF امضا شد.
در نشست مشترک بین هیئت اعزامی جمهوری اسلامی ایران به ریاست هادی خانی دبیر شورایعالی پیشگیری و مقابله با جرایم پولشویی و تأمین مالی تروریسم کشور و دبیرخانه گروه منطقهای اوراسیا در حاشیه چهل و یکمین اجلاس اصلی این گروه در کشور هندوستان، توافق شد که تیم فنی و حقوقی دبیرخانه گروه منطقهای اوراسیا، در فرایند تکمیل برنامه اقدام جمهوری اسلامی ایران مشارکت و در چگونگی پاسخ به ابهامات مطرح شده از سوی FATF، مشاوره فنی و حقوقی به جمهوری اسلامی ایران ارائه کند.
همچنین در چارچوب این توافق، گروهی از جمهوری اسلامی ایران جهت آشنایی با استانداردهای بیشتر گروه ویژه اقدام مالی FATF و آگاهی از نحوه تعامل با این گروه در ارزیابیهای دوجانبه، به محل دبیرخانه این گروه منطقهای اعزام خواهند شد.
✍مشاوره فنی و حقوقی از بیگانه...؟!!
معلوم نیست در قالب مشاوره باز چه غلطی دارن میکنن و چه اسنادی قرار هست به رویت مثلا مشاوره دهندگان قرار بگیره!
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
⛔️🏴☠مدت زیادی در این تن نمیمانید
شریف زندگی کنید...
⚠️تحریم کنیم شریکان نسل کشی غزه و لبنان را...
#تحریم_کالای_صهیونیستی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💠 اخلاق در خانواده
آیت الله پهلوانی تهرانی :
از همسـرتـان تشـکـر کنید، هر چند غـذایـی کـه پخـتـه شـور یـا بـد شـده است. یکبـار من در جوانی در خانـه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم مـعنـا بـه مـن گفتـنـد: بیـست ســال نالـه هـای تـو بـی اثـر شـد!
شخصی به مرحوم علامه طباطبایی گفت: یک ریـاضتـی بـرای پیـشرفــت مـعنـــوی بــه مـن بـفـرمـایـیـد. علامـه فرمودند:
بهترین ریاضت برای شما، خوش اخلاقـی بـا خانـواده است.
#همسرداری_مومنانه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۸۵ و ۸۶
حالا میفهمید چرا پدرش اینقدر مدافع این جناب دکتر بود.! مهمانی خانوادگی فامیل پدری سیاوش بود.خیلی شلوغ نبود اما هیاهوی زیادی به پا بود.تقریبا همه شوکه بودند.آنها از دیدن راحله، عروس چادر پوش سیاوش و راحله از دیدن خانمهای نه چندان پوشیده و بعضا راحت جمع...
حرفهای مادرش در گوشش تکرار شد: "ببین دخترم،جایی که میری ممکنه آدمهایی رو ببینی که سنخیتی با تو ندارن پس از الان برای دیدن چیزهایی که ممکنه خوشایندت نباشه آماده باش. شاید لازم نباشه بعدا تو با اونها زیاد رفت و آمد کنی اما بالاخره باید بدونی با چه مدل خانواده ای داری وصلت میکنی و ببینی میتونی توی اینجور جمعها رفتار مناسب داشته باشی یا نه."
مرور این حرفها کمکش کرد تا چندان بهتزده به نظر نیاید.وقتی تعارفات و معارفه تمام شد، سیاوش به میان آقایان رفت و راحله هم بین خانم ها نشست.راحله دورادور سیاوشش را میپایید.با اینکه هم سن و سال بقیهشان بود اما تشخص دیگری داشت.
خانمهای فامیل هم سعی میکردند با راحله گرم بگیرند تا احساس غریبگی نکند. وقتی یخ اولیه بینشان شکست و کمی تعجبشان از بابت لباس و پوشش راحله کمتر شد دیدند که راحله برخلاف #تصورشان خیلی خودمانی، گرم و دلچسب است.سیاوش هم هر ازگاهی سری میزد و حالی میپرسید تا مبادا راحله فکر کند فراموشش کرده.
همه چیز تقریبا خوب بود به جز حضور عمه وسطی سیاوش که به نظر نمیآمد خیلی از حضور عروس محجبه داستان ما راضی باشد.هم او و هم دخترش قصد نداشتند صمیمیتی به خرج دهند.بالاخره بعد از یکساعت، دختر عمه مذکور،خودش را به راحله رساند و در حالیکه سعی میکرد لبخندی زورکی بر لب بنشاند خوش آمدی به راحله گفت و کنارش نشست.
بعد از اینکه راحله دعوت میزبان را برای صرف شیرینی رد کرد، سودابه یا همان دختر عمه از خود راضی،درحالیکه شیرینی را برمیداشت گفت:
-منم جای تو بودم شیرینی زیادنمیخوردم. بالاخره هرچی باشه راضی نگه داشتن شوهری مث سیا جون سخته!!
راحله برای یک لحظه خشک شد. سودابه انگار پی به شوکه شدن راحله برده بود موذیانه ادامه داد:
-بالاخره سیا خواهان زیاد داره. اونقدرم شوهر کم اومده که شما بچهمذهبیا مجبور شدین به یکی مث سیاوش جواب مثبت بدین! باید بتونی نگهش داری!
راحله رنگ از رویش پرید. لحن سودابه شوخی بود امامعلومبود قصدش اصلا شوخی نیست. سودابه با همان لبخند مصنوعی و نگاه شرورانهاش ادامه داد:
-راستشو بگو کلک، چطوری تونستی قاپ این پسردایی مارو بدزدی و تورش کنی؟
راحله احساس کرد سرش به دوران افتاده.چه کلمات زشتی. چه برداشت سخیفی! نگاهش به سمت سیاوش چرخید.سیاوش بیخبر از همه جا مشغول صحبت با فرزاد و کیا بود. چقدر الان به حضور سیاوش در کنارش محتاج بود. وسط این جمع غریبه، سیاوش تنها دلگرمیاش بود و حالا دور از او نشسته بود. نمیشد صدایش بزند.بهانهای نداشت.
یکدفعه سیاوش رویش را به طرف راحله چرخاند. اخمهایش در هم رفت از دیدن رنگ و روی راحله. شوهرعمه در حال ایراد نطق غرایی درمورد لزوم کنترل ورود اجناس چینی بود و طوری سیاوش را مخاطب قرار داده بود که گویی سیاوش مسئول واردات و صادرات گمرک است برای همین سیاوش نمیتوانست از جایش تکان بخورد. تنها سرش را به نشانه علامت سوال تکان داد. راحله که این دلجویی کمی سرحالش آورده بود لبخندی زد و سرش تکان داد که یعنی چیزی نیست.
اینکه سیاوش از همان دور با یک نگاه حالش را میفهمید برایش کافی بود تا بتواند با این نیشهای حسادت کنار بیاید.
در میان این خواهانها، راحله را انتخاب کرده بود.این فکر، حس خوبی را در درونش به جریان انداخت. برای همین کم کم به خودش مسلط شد و در جواب سودابه تنها لبخندی زد..
و این بار نوبت سودابه بود که تعجب کند از این همه خونسردی و عصبانی شود از تیری که به سنگ خورده بود. برای همین وقتی دید سیاوش دارد به طرفشان میآید، سعی کرد از در دیگری وارد شود.
لبخند بزرگی روی لبش نشاند و سعی کرد با گرمی تمام با سیاوش حال و احوال کند. سیاوش هم به رسم ادب و نسبت فامیلی جواب احوالپرسی اش را داد. قبل از اینکه سیاوش حرفی بزند دست سیاوش را گرفت و گفت:
-راستی سیا بیا بریم یکم پیانو بزن
بعد رو به جمع و با صدای بلند گفت:
-کیا موافقن سیاوش پیانو بزنه؟ کیا؟ تو هم ویولونت رو بیار
سیاوش برای لحظهای ماتش برد از این حرکت. اخمهایش در هم رفت،دستش را از دست سودابه بیرون کشید و نگاهی غضبآلود به دختر عمهاش انداخت. اما دختر عمه گرامی اصلا به خودش نگرفت و گفت:
-اخم بهت نمیاد سیا جون. قبلا دستت رو میگرفتم کلی ذوق میکردی...آها! راستی یادم نبود دیگه در حضور حاج خانم نمیشه باهات راحت بود. البته فکر کنم حاج خانوم بخوان برن برای نماز...تا ایشون میرن...
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
─━━━━━━⊱💞⊰━━━━━━─
❄️رمان فانتزی، آموزنده و عاشقانه
❄️ #باد_برمیخیزد
🍂قسمت ۸۷ و ۸۸
-...تا ایشون برن نماز شمام بیا یه دو نوازی برا ما انجام بده. من میرم کیا رو بیارم.
و خنده مستانهای سر داد و به سراغ کیانوش رفت تا وادارش کند ویولونش را بیاورد.سیاوش خشمگین و بهت زده از این حرکات سودابه، سر جایش خشک شده بود. حالا راحله چه فکری راجع به او میکرد؟ نگاهش را به سمت راحله چرخاند. چشمهایش پر از خشم بود و استیصال.اما راحله میدانست اینها از همان قسم کلک های زنانهست برای رسیدن به آنچه که سودابه میخواست.
او تازه به سیاوش نرسیده بود.امثال سودابهها در دانشگاه زیاد بودند و راحله دیده بود برخورد سیاوش.با نگاهی مهربان تر از همیشه و لبخندی گرم به همسرش خیره شد،همان دستی را که سودابه گرفته بود در دستهایش گرفت،چقدر یخ کرده بودند! طفلکی سیاوش! نشست و سیاوش را هم وادار کرد کنارش بنشیند. با ملایمت پرسید:
-نگفته بودی بلدی پیانو بزنی!!
سیاوش این بار محو این حجم ازمهربانی، عقل و درایت شد.دستان راحله، آب سردی بود روی آتش خشمش. نمیدانست چگونه قدردان این همه آرامش باشد که به یکباره این موجود ظریف و آرام، نثارش کرده بود.باری بزرگ را از دوشش برداشته بود. نفس عمیقی کشید و با اضطراب گفت:
-پیش نیومده بود! تو مخالفی؟
راحله سری به علامت نفی تکان داد و گفت:
-من عاشق پیانو هستم. مخصوصا کوک ایرانی
گل از گل سیاوش شکفت و راحله ادامه داد:
-البته اگه اشکالی نداره من #نمازم رو بخونم بعد بیام همنوازی شمارو بشنوم
سیاوش که هرلحظه چهره اش بشاش تر از قبل میشد گفت:
-حتما..حتما
راحله میخواست چیزی بگوید که کیا ویولون به دست و قیل و قال کنان، از راه رسید و گفت:
-پاشو اقای زن ذلیل!وقت زیاده برا اینکه خودتو لوس کنی.پاشو بیا همنواز من شو ببینم.به افتخار خانمت میخوام یه قطعه شاد بزنم.
-باعث افتخاره که بتونم خوشحالتون کنم اما اگه اجازه بدین تا ما سازهامون رو کوک میکنیم، اول خانم بنده،نمازشون رو بخونن، بعد من در خدمتتون هستم
و کیا تایید کنان گفت:
-بله، حتما.اصلا آهنگ به افتخار ایشونه نباشن که نمیشه
راحله تشکرکنان رفت و با کمال تعجب دید تعدای از جمع، با این پیشنهاد رفتند تا نمازشان را بخوانند.
نمازش را خواند،برگشت و جمع به افتخار ورود تازه عروس یک صدا دست زدند. راحله در گوشه ای نشست و با خوشحالی به سیاوش نگاه کرد که با شور و حرارت پدالهای پیانو را فشار میداد و دستان پر جنب و جوشش، کلاویهها(دکمههای پیانو) را نوازش میکرد.
و در این میان، سودابه بود که نقشه اش نه تنها خنثی شده بود بلکه برعکس،خودش باعث شده بود حواس بقیه جمع این عروس تازه وارد بشود و همه بیشتر از قبل شیفته اش شوند. راحله آن شب مصداق عینی این حدیث حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام که:
" اگر رابطه تان را با خدا اصلاح کنید، خداوند رابطه تان با خلق را اصلاح خواهد کرد."
آخر شب وقتی برمیگشتند،سیاوش زیر چشمی نگاهش کرد. با اینکه راحله چیزی به رویش نیاورده بود ولی هنوز فکر میکرد ممکن است هر لحظه راحله حرفی بزند یا حداقل گله ای بکند اما لبخندی که بر لب راحله بود نشان میداد احتمالات سیاوش خیلی هم درست نیست. طاقت نیاورد. میترسید سودابه حرف بی ربطی زده باشد:
-مهمونی خوش گذشت؟
-عالی بود!
-هیچکس چیری نگفت!؟!
راحله با همان لبخند جواب داد:
-چه چیزی؟ فقط یکم تعجب کرده بودن وگرنه فامیلات خیلی مهربونن،مثل خودت
و ریز خندید. سیاوش لبخندی زد از این خنده راحله:
-آخه وسط مهمونی حس کردم قیافهت در هم رفته
-نه، همه چیز خوب بود
لابد راحله نمیخواست بروز دهد.نگاهش را به جلویش دوخت:
-در مورد کارای سودابه باید بگم من شاید خیلی ادم معتقدی نباشم اما از اینکه به اسم کلاس یه سری حریمهارو بشکنم ابا دارم. هرچی باشه مملکت ما فرهنگ خودش رو داره و من بزرگ شده همینجام. از اینکه ادای اونوریارو در بیارم خوشم نمیاد.میدونستم که امشب ممکنه عمه فریده یا سودابه حرفی بزنن اما خواستم باشی تا بدونی توی فامیل ما چه آدمهایی هستن. قایم کردنشون فایدهای نداره. اگه حرفی نزدم به این معنا نبود که نفهمیدم حالت رو.من همیشه پشتت هستم اما بالاخره تحمل چنین شرایطی ممکنه سخت باشه.خواستم صادقانه همه چیز رو بدونی و تصمیم بگیری!
سیاوش این را گفت و ساکت شد.احساس میکرد الان است که راحله منفجر بشود و دری وری هایی را که سودابه تحویلش داده بود بیرون بریزد.ترسی غریب ته دلش میجنید. کمی به سکوت گذشت.
راحله این بار سرش را به سوی همسرش چرخاند و همانطور که هنوز سرش به پشتی تکیه داشت به سیاوش خیره شد.وقت تلافی مهربانی عصر سیاوش بود. درکش کرده بود، باید درکش میکرد، برای همین گفت:
_چقدر خوب پیانو میزنی جناب کلایدرمن(نوازنده مشهور پیانو) هنرهات رو یکییکی رو میکنیا!!
سیاوش فهمید...
🍂ادامه دارد....
به قلم ✍؛ میم مشکات
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یک رستوران زنجانی #ایران_همدل را شریک درآمد خود کرد
حاج مهدی رسولی: اینجا یکی از عزیزان ما جبهه مقاومت را در سود کسب و کار خود شریک کرده است. به امید خدا این نوع فعالیتها در سطح کشور فراگیر خواهد شد.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_مهدوی
«با امام زمان حرف بزن!»
شروع کن با #امام_زمان حرف زدن. جواب میده...
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📩این سوره معروف به سوره خانواده هست و باعث آرامش در زندگی باخواندن این سوره
https://eitaa.com/joinchat/3724476615C8993e89790