eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
43 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
622 ویدیو
24 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺 🌸حكمت های خدا🌸 ✍حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه ازشدت تهيدستی، برهنه روی ريگ‌بيابان خوابيده. چون نزديك آمد او عـرض كرد : ای موسی ! دعا كن تا خداوند معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی، جانم به لب رسيده است. حضـرت بـرای او دعا كـرد و از آنجا برای مناجات به كوه طور رفت . چند روز بعد ، حضرت موسی عليه السلام از همان مسير باز می‌گشت ديد همان فقير را دستگير كردند و جمعيتی هم اجتماع نموده انـد، پرسيد: چه حادثه ای رخ داده است؟ گفتند: تا به‌ حال پولی نداشت، تازگی مالی بـدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نمـوده و شخصی را كشتـه. اكنون اورا دستگير كرده‌اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند خداوند در قرآن می فرمايد: اگر خدا رزق را برای بنـدگانش وسعت بخشد، در زمـين طغيان و ستـم می‌كنند. ولو بسط الله الرزق لعباده فی‌الارض. آیه ۲۷ سوره مبارکه شوری. پس حضرت موسی عليـه‌ السلام به حكمت الهی اقرار واز خواهش خود استغفار نمود 📚 حكايت های گلستان ،ص ۱۶۱ 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 ««عملیات تکمیلی»» ««راوی اسماعیل صادقی و جمعی از دوستان شهید»» عملیات کربلای پنج به بیشتر اهداف خود دست یافت. هر چند عراق با بمباران شیمیایی و... قصد داشت جلوی حرکت نیروهای ما را بگیرد. اما بنا بر آنچه از بی سیم های عراق شنیده میشد. این حماسه بزرگ که چهل وپنج روز به طول انجامید تلفات سنگینی به ارتش عراق وارد کرد. آنها بیشتر مواضع خود را در شلمچه از دست دادند. پیشرفته ترین سیستمهای جنگی آنها از بین رفت. موانع وحشتناک و گسترده آنها نابود شد. صدام بسیاری از فرماندهان که عقب نشینی کردند را اعدام کرد. برای تثبیت مواضع به دست آمده باید چند منطقه دیگر آزاد میشد. یکی از این مناطق در شمال منطقه درگیری قرار داشت. به خاطر شکل ظاهری، اسم این منطقه را ذوزنقه گذاشته بودند. سه بار در طی عملیات این منطقه آزاد شده بود. اما صبح روز بعد دشمن پاتک کرده و... . منطقه ذوزنقه هنوز در اختیار دشمن بود. با صحبتی که با حاج حسین داشتیم خیلی ناراحت بود. دوست داشت این منطقه که به لشكر ما واگذار شده آزاد شود. با محمدتورجی رفتیم شناسایی. منطقه ذوزنقه پر از نیرو بود. عراقی‌ها در اطراف آن موانع زیادی ایجاد کرده بودند. نفوذ به این منطقه بسیار سخت بود. بعد از شناسایی با هم برگشتیم. به محمد گفتم: بیشتر مسئولین و معاونین گروهان هاي ما شهید و مجروح شدند. ما نیروی کادر نداریم. محمد نگاهی به من کرد و گفت: این که مشکلی نداره. همین جا بنشین! بعد ادامه داد: یه توسل به حضرت زهرا (س) کار رو حل میکنه! توسل عجیبی بود. بعد با محمد به میان بچه ها در کنار نهر عرایض برگشتیم. فراموش نمیکنم. صبح فردا چهار نفر به نیروهای ما اضافه شدند. آنها از مسئولین قبلی گروهانها بودند. ً دو نفر قبلا مجروح شده بودند و حالا بهتر شده بودند. دو نفر هم تازه اعزام شده بودند. باتعجب به محمد نگاه کردم. یاد توسل دیشب او افتادم. به هر حال کادر گردان ما کامل شد. با بچه ً هایی که قبلا در منطقه ذوزنقه بودند صحبت کردم آنها خیلی راحت پیروز شده بودند. اما! کانالی در پشت ذوزنقه قرار داشت. دشمن از طریق همین کانال صبح روز بعد آنها را محاصره کرده بود. ٭٭٭ طرح حمله را آماده کردیم. این حمله هم مانند مراحل قبل بود. قرارشد ما از مقابل به دشمن حمله نکنیم! بلکه از پهلو وارد محوطه ذوزنقه شویم. همه شرایط سنجیده شد. در پایان هم مثل قبل توسل به حضرت زهرا (س) داشتیم. محمدتورجی اشک میریخت. میگفت: مادر، اینها بچهخهای شما هستند. ما منتظر عنایت شما هستیم. برای عملیات جدید حرکت کردیم. از لشكر خواسته بودم یک واحد مهندسی و یک لودر به همراه ما بفرستد! ما به نزدیکی منطقه ذوزنقه رسیدیم. حاج حسین بیش از بقیه منتظر نتیجه کار ما بود.
طبق معمول گروهان یکم به فرماندهی تورجی جلو رفت. سه نفر تخریب چی به همراه او بودند. من از کمی عقب تر و از روی بلندی شاهد پیشروی آنها بودم. در دل فقط ذکر میگفتم. هر لحظه ممکن بود اتفاق ناگواری رخ دهد. یکدفعه صدای انفجار آمد. یکی از تخریب چیها روی مین رفت. بااین حال بچه‌ها سریع وارد منطقه دشمن شدند. با استفاده از اصل غافلگیری بیشتر نیروهای دشمن از بین رفتند. ضلع شرقی ذوزنقه پاکسازی شد. تلفات عراقیها بسیار زیاد بود. ولی ما زیر آتش مستقیم دشمن قرار داشتیم. بچه ها مشغول پاکسازی اطراف بودند. بلافاصله راننده لودر را صدا کردم. گفتم: سریع کار خودت را شروع کن. این خاکریز باید دوجداره شود! با روشن شدن هوا دشمن از طریق این کانالها از پشت به ما حمله خواهد کرد. کار لودر شروع شد. همان موقع یکی از بچه ها گفت: محمدتورجی مجروح شده! نارنجک دشمن در مقابل او منفجر شده! ترکش بزرگی به كف دست او اصابت کرده بود. اما با اینحال تا پایان درگیری در منطقه ماند. محمد دستش را داخل جیب شلوار برد. خون شدیدی از شلوار محمد جاری شده بود! کار پاکسازی تقریبًا تمام شده بود. نزدیک صبح انفجار دیگری در نزدیکی محمد رخ داد. ترکش به صورت و سینه اش اصابت کرد! بچه ها ناراحت محمد بودند. بلافاصله او را به همراه دیگر مجروحین به عقب فرستادیم. ٭٭٭ هوا روشن شد. خاکریز ما دوجداره شده بود. یکدفعه دیدیم از پشت مورد حمله دشمن قرار گرفتیم! دشمن از همان کانال قصد محاصره ما را داشت. بچه ها لوله اسلحه و تیربارها را به سمت پشت برگرداندند. خاکریز دوجداره برای همین بود. دشمن فکر این را نکرده بود. با اجرای آتش بچه ها تعداد زیادی از نیروهای دشمن از بین رفتند. نه راه پس داشتند نه راه پیش! یکصد نفر هم به اسارت در آمدند. خبر شکست دشمن از طریق بی سیم اعلام شد. فراموش نمیکنم. یکی از عراقیها به سمت ما میدوید! دستانش را بالا گرفته بود. به زبان فارسی داد میزد: تو رو به اباالفضل (ع)نزنید! با تعجب گفتم: خوب فارسی حرف میزنی. گفت: من قبل انقلاب تو اهواز کار میکردم! بیسیم چی مقر گفت: حاج حسین خیلی خوشحاله. برای تشکر از خدا سه بار تا حالا سجده شکر رفته. در ضمن حال محمد تورجی هم خوبه. انشاء الله چند روز دیگه به شما ملحق میشه. چهار روز در منطقه ذوزنقه ماندیم. دشمن چند بار دیگر پاتک کرد. اما نتوانست کاری انجام دهد. حاج حسین به منطقه ذوزنقه آمد. با تک تک بچه ها صحبت کرد. خیلی خوشحال بود. ظهر کنار هم در یکی از سنگرها نشسته بودیم. عراق حملات وسیعی را به مناطق مختلف انجام داد. از بمباران شیمیایی و... تدارک وسیعی را هم برای ادامه حملات دیده بود. گردان محسن (ع)بیشترین شهید را داده بود. گردان امام سجاد (ع) هم همینطور. فرمانده آن گردان هم شهید شده بود. حاج حسین خیلی شکسته شده. با حالتی گرفته درگوشه سنگر نشسته بود. مدتهاست که درست نخوابیده. من هم آمدم و کنار او نشستم. 1 .سید اکبرصادقی فرمانده قبلی گردان ما بود. ً قبلا فرمانده سپاه خوانسارهم بود. اودر کربلای 5 فرمانده گردان امام سجاد(ع) شد. قبل از عملیات از مرخصی برگشت و گفت: من همه کارهایم را صاف کردم. من آماده آماده ام! سید اولین شهید گردان خودش بود. اواز روز اول درلشكر فرمانده بود.داغ اوبرای همه بچه ها از جمله حاج حسین خیلی سنگین بود. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐سالروز ازدواج 🎊خاتم الانبیا 💐حضرت محمد(ص) 🎊و مادر مؤمنین 💐حضرت خدیجه کبری(س) 🎊بر تمامی مسلمانان جهان مبارک🎊💐🎉 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺🌺 🌸 امیرالمؤمنین علیه السلام:🌸 🍀 صحَةُ الجَسَدِ، من قِلَّةِ الحَسَد. 🍀 سلامتی جسم، از کمیِ حسادت است. 📚 نهج البلاغه، حکمت 256. 🆔 @m_setarehha
کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110
. 🌺🌺🌺 🌸 فضیلت سوره یس 🌸 آثار دهگانه قرائت سوره یس: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند: 1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛ 2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛ 3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛ 4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛ 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛ 6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛ 7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛ 8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود. 9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد. 10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند. 🆔 @m_setarehha
. 🌺🌺🌺 🌸ادامه مطالب.......🌸 «« محمد بخوان »» «« راوی محمود نجیمی»» روزهای آخر عملیات بود. در ستاد لشكر در شلمچه بودم. موقعیت ستاد در محلی بود که هم‌اکنون یادمان شهدای شلمچه است. مرتب با گردانهای عمل کننده در تماس بودیم. یک دفعه دیدم محمدتورجی از در وارد شد. دستش به گردنش بسته شده بود. گوشه ابروی او هم پانسمان شده بود. کمر و گردن او هم همینطور. با خوشحالی به استقبالش رفتم. مشغول صحبت شدیم. به یاد روزهای اولی افتادم که با هم آشنا شدیم. یادش به خیر. سال63 بود. آن زمان محمد در گردان امام محسن(ع) بود. بیشتر شبها به گردان آنها میرفتم. عزاداریهای خوبی داشتند. خیلی باصفا بود. یاد مجالس دعا در اردوگاه دارخوئین افتادم. فراموش نمیکنم. همان ایام سال 63 بود. یک روز رفتم پیش محمد. بدون مقدمه گفت: من دیگه مداحی نمیکنم. دیگه نمیخوانم! علتش را میدانستم. عده‌ای به او تهمت زده بودند! شبیه همین ماجرا برای شهید ردانی پور هم پیش آمده بود. من هم این خبر را به حاج حسین خرازی گفتم. حاجی خیلی ناراحت شد. حاج حسین خیلی آرام و خونسرد گفت: برو به تورجی سلام برسان و بگو فلانی گفت: محمد بخوان، به حرف کسی هم کاری نداشته باش. ٭٭٭ محمد گفت: آقا محمود، میتونی ردیف کنی ما بریم تو خط؟ گفتم: آخه با این وضعیت؟! گفت: ببین چیکار میتونی بکنی. گفتم: باشه اما باید با حاج حسین هماهنگ کنم. موقع ناهار بود. آن روز بعد از مدتها غذای حسابی آوردند. چلوکباب! ما همگي مشغول شديم. بیسیمچی مشغول صحبت با حاج اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود. ما هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمدتورجی و گفت: حاج اسماعیل شما رو کار داره. تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب میمونم! اما بعد رفت پشت بیسیم. با برادر صادقی صحبت کرد. حاج اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته میگه برامون بخون! محمد کمی مکث كرد. يكباره حال و هواي او عوض شد بعد با حالت خاصي شروع کرد: ««در بین آن دیوار و در»» «« زهرا(س) صدا میزد پدر»» ««دنبال حیدر می‌دویدم »» ««از پهلویش خون می‌چکید.»» و همینطور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد. داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتي حال حاج حسين منقلب شد بيسيم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده! بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بیسیمها پخش کرده بودند. نگذاشتیم محمد به خط برود. آن روز را در مقر لشكر ماند. غروب همان روز گردان یازهرا (س)به عقب برگشت. محمد تورجی هم با آنها به اردوگاه برگشت. برادر صادقی فردا به توصیه حاج حسین خرازی به خط بازگشت. به محض اینکه با ايشان به خط رسیدیم با یک انفجار حاج حسین خرازی به شهادت رسید. این یک شوک بزرگ به لشكر حماسه ساز امام حسین (ع) بود. پیکر حاجی را برداشتیم. برگشتیم به اردوگاه. مداحی محمدتورجی را فراموش نمیکنم. در کنار پیکر فرمانده‌اش در مسجد چهارده معصوم اردوگاه دارخوئین آنقدر عاشقانه خواند که همه اشک می‌ریختند. بعد هم پیکر حاج حسین را در اردوگاه تشییع کردیم و به اصفهان فرستادیم. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺🌺 🌸 پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: 🌸 🍀 من أرادَ أن يَرزُقَهُ اللّهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ فَليَتَوَكَّل عَلَى اللّهِ. 🍀 هر كه ازخداوند بخواهد، از جايى كه گمان ندارد روزى اش بخشد، بايد بر خدا توكّل كند. 📚 إرشاد القلوب، ص 120. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شب زیارتی آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌸 🎥محمدحسین پویانفر شب جمعه‌ها دل من میره تا کربلا...✨ شب‌ زیارتی‌ ارباب التماس دعا😭😭😭 پیشنهاد دانلود 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 1380/08/08سالروز ورود رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان اصفهان گرامی باد.🌸 🌿رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم اصفهان در میدان امام:اصفهان دارای خصوصیات متعدّدی است؛ اما برجسته‌ترین آنها، علم و ایمان و جهاد شجاعانه و هنر و صنعت است. 🌿 پانصد سال است که هر کس در هر دوره‌ای به این شهر نگاه میکند، این خصوصیات را میبیند. 🌿 شخصیتهای علمىِ برجسته این شهر، امثال مجلسی و وحید بهبهانی - که البته اصفهانی است - و فقهای بزرگ و فلاسفه عالیقدر و نامداری که یا متعلّق به این شهر و یا فرآورده و تربیت شده حوزه‌های علمی این شهرند، در یک شمارش معمولی و در مدّت کوتاه قابل احصاء نیستند. 🌿ایمانِ مردم اصفهان همیشه زبانزد بوده است. در دوران ستمشاهی من مکرّر به اصفهان آمده بودم. حتّی در همان دوران که همه دستگاهها و دستها سعی میکردند مظاهر دینی را کمرنگ و محدود کنند، در اصفهان پرچمهای دینداری به شکلهای مختلف و در بخشهای متعدّد برافراشته بود. در دوره کسادی بازار دین و رواج غربگرایی و غربزدگی، عوامل فرهنگىِ مخرّب نتوانست روی مرد و زن اصفهان اثر منفی بگذارد. 🌿از لحاظ جهاد شجاعانه، اصفهان نمونه است. جنگ هشت ساله و دوره دفاع مقدّس، نام اصفهان را در سرلوحه افتخارات انسانی خود دارد. 🌿فقط هم دوره دفاع مقدّس نیست؛ شهدای اصفهانی و نام‌آوران جان باخته از این مردم، در میدانهای مختلف این فداکاریها را کرده‌اند؛ شهید آیةاللَّه مدرّس در یک میدان، شهید آیةاللَّه بهشتی در یک میدان و شهید خرّازی و شهید همّت و امثال این عزیزان در میدان دیگر. این شهدای نامدار - که فهرست طولانی ستارگان شهید این شهر و این استان را نمیشود به این آسانی فراهم کرد - آن‌چنان نام اصفهان را ابدی ساختند و در شمار برجسته‌ترین مناطق کشورمان از لحاظ جهاد شجاعانه ثبت کردند که هیچ نقطه دیگری در این جهت، با این شهر و این استان رقابت نمیکند. 🌿هنر و صنعت این شهر هم زبانزد همه و در برخی از بخشها، در دنیا یگانه و نمونه است. امروز اصفهان بحمداللَّه مرکز عمده‌ای از مراکز صنایع کشور است؛ دیروز هم این‌طور بود، آینده هم این‌طور خواهد بود. در فردای تاریخ و آینده شما جوانان این کشور نیز باید همین خصوصیات برجسته، ان‌شاءاللَّه با قوّتِ بیشتر رشد کند. 🌿از گذشته نام میبریم تا وظیفه خود را برای آینده بدانیم. این‌جا باید همچنان شهر علم، ایمان، جهاد شجاعانه و هنر و صنعت باقی بماند و من میدانم که با این همه استعداد درخشان در این شهر و استان، با این روحیه‌های شاد و دلهای درخشان از نور معرفت و با این احساسات جوشان، به فضل خدا همین‌طور خواهد شد. 1380/08/08 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺🌺 🌸 امام باقر علیه السلام:🌸 🍀 إیّاکَ و الرَّجاءَ الکاذِبَ، فإنّهُ یُوقِعُکَ فی الخَوفِ الصادِقِ. 🍀 از امید دروغین بپرهیز، که تو را گرفتار ترس حقیقی می کند. 📚 میزان الحکمه، ج 4، ص 375 🆔 @m_setarehha
. 🌺🌺🌺 🌸 چگونه گناه نکنم🌸 ✍شهید مطهری :اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می‌کند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان می‌‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می‌‌کند. یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی ‌شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می‌ کنم، اگر روی طاقچه‌ ای یا در جعبه‌ ای بگذارم طوری نمی‌ شود. ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می ‌خواهد وادار می‌ کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌ شود؛ در رختخواب فکر می‌ کند، در بازار فکر می‌ کند، همین‌ طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می ‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می ‌کشد و جذب می ‌کند. 📚تعلیم و تربیت در اسلام، 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺🌺 🌸منظور از فلق در قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَق چیست؟ِ🌸 ✍فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند؛ این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد. و از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خدا پناه می برند. ودر آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق چاهی از اتش است و در آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول خر نیش آن ۵۰۰ متر است، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید: بگو پناه می برم به آفریدگار فلق 💥یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند، شرابخواران می باشند. فلق یعنی صدع، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در آن خانه ۷۰ هزار اتاق است و در آن اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در آن سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند. 📚بحار، جلد۸، مبحث جهنم؛ کفایا الموحدین، مبحث نار 🆔 @m_setarehha
. 🌺🌺🌺 🌸 ادامه مطالب.......🌸 «« صبحگاه »» ّ «راوی دکتر سیداحمد نواب» ً در صبحگاه آخر ستون می ایستادیم از جلو نظام! بعد تا انتهای ستون آمد. معمولا و بیشتر فرمانها را انجام نمیدادیم! اما این بار خود محمد با عصبانیت آمد. چند بار فرمان داد. بعد هم کل گروهان حرکت کرد. دوباره آمد به سمت انتهای ستون. مشکل کار را فهمید. چندنفری در انتها مي ايستادند كه نظم کل بچه‌ها را به هم ریخته بودند. عصبانی شد. پرچم یکی از بچه‌ها را گرفت و چوب آن را درآورد! آمد انتهای ستون. حالا مرد َ میخواست که فرمان را اجرا نکند. باز هم چند نفری بودند که شیطنت میکردند. محمد با چوب به زمين ميزد. البته به چند نفر هم خورد. بقیه حساب کار دستشان آمد. بعد در محوطه ای که بیشتر آن گودالی بود همه را سینه خیز برید.عجیب بود بعد هم خودش خوابید و در آن شرایط سینه خیز رفت! بچه ها عاشق این رفتارهای او بودند. مثل خودشان بود. اگر فرمانی میداد ً خودش قبلا آن را اجرا میکرد. در عملیاتها همیشه جلوتر از بچه ها بود. در یکی از عملیاتها شهید مرادیان که بیسیمچی محمد بود کمربند او را گرفته بود. داد میزد. کجا میری!؟ یواش تر بگذار ما هم به تو برسیم! بعد از سینه خیز همه گروهان را جمع کرد. بعد شروع به صحبت کرد و گفت: بچه ها از دست شما ناراحتم! چرا کاری میکنید که مجبور به استفاده از... تحمل شنیدن این حرفها را نداشتیم. رابطه محمد با بچه ها خیلی عاطفی بود. محمد بردلهای ما فرماندهی میکرد. بعد مکثی کرد و نام چهار نفر را برد. گفت: اینها بمانند بقیه بروند! اینها همانهایی بودند که محمد با چوب زده بود. دوباره برگشت به سمت بچه ها و گفت: کسانی که با چوب زدم بمانند! همه ایستاده بودند. من هم جلو رفتم. پرسيد: تو چیکار داری؟ گفتم: خب خودتون گفتید هر کی رو با چوب زدم بمونه. نگاهی به بچه ها کرد و گفت: من چهار نفر رو زدم. چرا همه وایسادین! چوب را داد به من. هرچند من را نزده بود! گفتم: دستت رو بیار بالا! گفت: من به دست کسی نزدم. گفتم: چیکار داری، دستت رو بیار بالا! دستش رو بالا آورد، سریع خم شدم و دستش را بوسیدم. در حالی که اشک در چشمان زیبایش حلقه زده بود داد زد: بابا نکنید این کارها رو! من شما رو زدم، باید قصاص کنید! من آن دنيا هيچي ندارم كه به شما بدهم و... کل بچه ها در کنار او جمع شده بودند. میخواست حرف بزنه اما بچه ها نمیگذاشتند. همه میگفتند: تورجی جون دوستت داریم. تورجی جون دوستت داریم! محمد هم سریع به سمت چادرها حرکت کرد. بچه ها به دنبال او دویدند. همه شعار میدادند. محمد دوید. اما بی‌فایده بود. بچه ها به او رسیدند. همانجا ایستاد. برگشت و لبخند زد. همه دور او جمع شدیم. بچه ها هنوز شعار میدادند. چشمان محمد پر از اشک بود. محمد گفت: من هم شما رو دوست دارم. بچه ها من رو حلال کنید. بعد تک تک بچه ها در حالی که از شوق اشک میریختند او را در آغوش گرفتند. من کمی عقبتر آنها را نگاه میکردم. زیباترین جلوه های انسانیت نمایان شده بود. خدا لعنت کند کسانی که جنگ ما را خشونت نامیدند. جنگ ما دفاع بود. دفاعی مقدس. ما زیباترین جلوه های پاکی و معنویت را در جنگ دیدیم. خشونت آنجایی است که انسانهای مادی جهت کشورگشایی می‌جنگند. خشونت، جنگهای آمریکاست. جنگهای جهانی است. ما در آن بیابان و در آن روز زیباترین صحنه های انسانیت را می دیدیم. ای کاش دوربینها میتوانستند این صحنه ها را ثبت کنند. ای کاش هنرمندان این صحنه زیبای انسانیت را به تصویر میکشیدند. چهره ِگل آلود بچه‌ها صفاي دروني آنها را بيشتر كرده بود. تاریخ تکرار شده بود. آنچه که از اصحاب رسول خدا(ص) شنیده بودیم به چشم می دیدیم. صحنه هایی که بچه ها از عشقبازی به وجود آوردند آیات قرآن را تداعی میکرد. آنگاه که خداوند به خاطر خلقت انسان به خود تبریک میگفت. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا