#اسارت
#مصائب_رأس_مطهر
◼️ حکایت تنور خانه خولی و همسر خولی، که چه از آن سر مطهر، در نیمه های شب می بیند...
خولی ملعون، سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را به منزل برد. او دو زن داشت. یکی از قبیله مضریه و دیگری از قبیله ثعلبیه.
سراغ آن زنی رفت که از قبیله مضریه بود و گفت این سر حسین بن علی علیهما السلام است که ثروت دنیا در آن نهادینه شده است.
آن زن گفت :منتظر باش که روز قیامت دشمنت، جدّ او رسول خدا باشد.
سپس گفت :نه تو شوهر منی و نه من زن تو و عمودی آهنین برداشت و با آن ضربه ای بر دماغ خولی زد و خولی از پیش او رفت.
و به نزد آن زن ثعلبیه آمد. پس آن زن گفت:این سر کیست به همراه داری؟
گفت :یک سر خارجی که بر عبیداالله خروج کرده.
همسرش گفت :اسمش چیست؟
پس ابا کرد از اینکه اسمش را بگوید و آن سر روی خاک و خاکستر در کنج تنور گذاشت.
آن زن نیمه های شب از اتاق بیرون آمد و دید که از آن سر مطهر نوری به آسمان ساطع است.
*فجاءت إلى الإجّانة، فسمعت أنينا، و هو يقرأ إلى طلوع الفجر، و كان آخر ما قرأ: و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون، و سمعت حول الرّأس دويّا كدويّ الرّعد، فعلمت أنّه تسبيح الملائكة.*
▪️پس به طرف آن سر آمد و شنید که دارد آیاتی از قرآن را تلاوت می کند و آخرین آیه را که تلاوت کرد این آیه بود :و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون.
و صدایی همانند صدای رعد، دور سر مطهر شنید و فهمید که آن صدای تسبیح ملائکه است.
پس به سراغ شوهرش آمد و گفت :اینگونه من دیدم. این سر کیست که تو در تنور گذاشتی؟ خولی ملعون گفت:یک سر خارجی که امیر عبیدالله آن را کشته و من میخواهم آن را برای یزید ببرم تا مال زیادی به من بدهد.
همسرش گفت:اسمش چیست؟
گفت :حسین بن علی علیهما السلام.
پس همسرش تا اسم حسین بن علی علیه السلام را شنید، فریادی زد و از هوش رفت.
پس وقتی که به هوش آمد گفت :وای بر تو! ای بدترین مجوسی کافر! تو با این کارت پیغمبر را به خاطر عترتش آزردی! آیا خدای زمین و آسمان نمی ترسی که با سر پسر فاطمه، طلب جایزه کنی؟!
*فلمّا قام رفعت الرّأس و قبّلته، و وضعته في حجرها، و جعلت تقبّله، و تقول: لعن اللّه قاتلك و خصمه جدّك المصطفى*
.
▪️سپس با چشمی گریان بیرون آمد و وقتی که خولی بلند شد ( و از آن جا رفت) سر مطهر را از تنور برداشت و او را بوسید و روی دامنش گذاشت و پیوسته می بوسید و می گفت:
خدا قاتلت را لعنت کند و دشمنش، جدّت مصطفی صلی الله علیه و آله باشد.
پس وقتی که شب همه جا فرا گرفت، خوابش برد و خواب دید که گویی اتاق، دو نیم شده و نور آن را احاطه کرده است. سپس یک ابر سفید آمد و دو زن از آن خارج شدند و سر مطهر را گرفتند و روی دامن گذاشتند و گریه کردند.
زن خولی به آن ها گفت :شما را به خدا، کیستید؟
یکی از دو زن گفت : من خدیجه دختر خُوَیلد و این دخترم فاطمه زهرا علیهاالسلام است.
سپس مردانی را دید که وسط آن ها انسانی است که صورتش همانند ماه است. پس وقتی که از آن مرد نورانی سوال کرد به او گفته شد :او پیغمبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله است و دست راستش حمزه و جعفر طیار و اصحاب او هستند. پس همه آن ها گریه کردند و سر مطهر را بوسیدند.
سپس خدیجه کبری و فاطمه زهرا علیهماالسلام آمدند و فرمودند :هر چه میخواهی از ما بخواه که تو به خاطر این کاری کردی حقی به گردن ما داری و اگر می خواهی از رفقاء ما در بهشت باشی که صبر کن و نیکی پیشه ساز که ما منتظرت هستیم.
پس زن خولی از خواب بیدار شد در حالی که سر مطهر روی دامن او بود.
پس وقتي که صبح شد، شوهرش آمد تا سر را بگیرد ولی زنش سر را به او نداد و گفت :وای بر تو! مرا طلاق بده. به خدا من با تو در یک خانه نمی مانم.
خولی ملعون گفت : سر را به من بده و هر کار میخواهی، انجام بده.
زنش گفت :به والله آن سر را به تو نمی دهم. پس خولی ملعون، آن زن را کشت و سر را گرفت و برد.
و خدای متعال به سرعت روح آن زن نجیب را در جوار سیده نساء عالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها ، جای داد.
📚 مدينة المعاجز، /ص 271
📚الدمعة الساکبه ج4ص384
📚معالی السّبطين ج2ص94
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
4_5967540020486080039.mp3
زمان:
حجم:
7.99M
✅ درس #فقه_الحدیث
🔻بحارالانوار جلدنهم ، ۲۸ ، ۸، ۹۸
🎙 حضرت آیتالله سید علی #حسینی_صدر(حفظه الله تعالی )
🔴 جلسه هشتم
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از مدرسه مجازی مکتب تفکیک
026-soleymanmervazi-88.mp3
زمان:
حجم:
4.92M
#معارف_وحیانی
🔴 شرح مناظره امام رضا سلام الله علیه با #سلیمان_مروزی
🔹 توسط بزرگ مدافع حریم ولایت عالم ربانی و فقیه اهل البیت حضرت آیت الله حاج #سید_جعفر_سیدان دامت برکاته
🔸(جلسه بیست و ششم)
تاریخ: ۱۳۸۸/۸/۲۶
مدرسه مجازی "مکتب تفکیک"
@m_m_maktabtafkik
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مجالس روضه حرم من است ....
🎙پیر غلام آستان مقدس مهدوی و صاحب سرّ امام زمان " سلام الله علیه " مرحوم حاج قدرت الله #لطیفی_نسب " رضوان الله تعالی علیه و رزقنا الله مقاماته و درجاته من فضله "
#معارف
#مجموعه_بیانات_مرحوم_لطیفینسب
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#آداب_زیارت
🛑 ادبِ دفنشدگان در کنار قبر مطهر امام حسین علیه السلام، به قبر شریف حضرت
✍🏻 محدث نوری اعلی الله مقامه نقل کرده:
استاد ما علامه بزرگوار شیخ عبدالحسین تهرانی، برای توسعه سمت غربی صحن مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام خانههایی خرید و به صحن شریف متصل کرد. نزدیک به شصت سرداب برای دفن اموات در همان قسمت قرار دارد و روی آنها را طاق زدند و مردم مُردگان خود را در آن سردابها دفن می کردند. چون مدتی گذشت دیدند که طاق سرداب ها بر اثر زیاد شدن عبور مردم ممکن است فرو ریزد و سبب زحمت و هلاکت شود؛ از این روی شیخ امر فرمود که طاق را بردارند و از نو، با استحکام بیشتری بنا کنند و چون جماعت بسیاری در سرداب ها دفن شده بودند، امر فرمود سردابی را خراب و بنا کنند و هر سردابی را خراب می کردند یک نفر پایین میرفت و خاک بر جسد ميت می ریخت، به مقداری که کشف نشود و هتک حرمت اموات نشود. پس مشغول شدند تا رسیدند به سردابی که مقابل ضریح مقدس بود. وقتی برای پوشاندن جسدها پایین رفتند دیدند تمام جسدها سرشان به جای پایشان روی به قبر شریف قرار گرفته و پاها به سمت غرب است. مردم خبر شدند جماعت بی شماری می آمدند و این منظره عجیب را مشاهده می کردند. یکی از آنها، جسد آقا میرزا اسماعیل اصفهانی نقاش بود که در صحن مقدس نقاشی می کرد. وقتی پسرش جسد پدر را می بیند گواهی می دهند که من هنگام دفن پدرم حاضر بودم و بدن پدرم را که دفن کردم پاهایش روی به ضریح مقدس بود. خلاصه بر مردم آشکار شد که این تغییر وضع جسد، تأدیبی از طرف خداوند است که راه ادب و طریقه معاشرت با ائمه علیه السلام را بشناسند.
✅ و اتفاقا در همان روز، فاضل صالح متقی، حاج ملا ابوالحسن مازندرانی نقل کرده بوده: مدتی پیش از این واقعه، خوابی دیدم که در تعبیر آن حیران بودم و امروز تعبیرش برایم آشکار شد و آن خواب این بود: وقتی تقیه صالحه، خاله فرزندم فوت شد، او را در همین قسمت از صحن شریف دفن کردم. شبی او را در خواب دیدم و از آنچه برایش پیش آمده بود پرسیدم. گفت: خوب و سلامت هستم غیر از این که تو مرا در مکان تنگی دفن کردی که نمی توانم پایم را دراز کنم و همیشه باید سرم را به زانو گذارم. وقتی بیدار شدم جهت آن را ندانستم تا این که الان دانستم دراز کردن پا به سمت قبر مطهر، بی ادبی به ساحت مقدس امام علیه السلام است. این واقعه در ماه صفر ١٢٧٦ هجری قمری رخ داده است.
📚 دارالسلام، ط _ بیروت، ج ٢ ص ١٦٩
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#حدیث_اشک
🔴 حیوانات وحشیِ صحرا هم، بر او گریستند، مبادا شما در حقش جفا کنید ...
▪️حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي دَاوُدَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُمَرَ الْجُلَّابِ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) بِأَبِي وَ أُمِّي الْحُسَيْنَ الْمَقْتُولَ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ وَ اللَّهِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْوُحُوشِ مَادَّةً أَعْنَاقَهَا عَلَى قَبْرِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْوَحْشِ يَبْكُونَهُ وَ يَرْثُونَهُ لَيْلًا حَتَّى الصَّبَاحِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَإِيَّاكُمْ وَ الْجَفَاءَ.
🔸حضرت امیرالمومنین «سلام الله علیه» كه پدر و مادرم فدايش باد، فرمودند: امام حسين «سلام الله علیه» در پشت كوفه كشته خواهد شد. بخدا قسم گويا میبينم كه وحوش گردنهاى خود را بر قبرش كشيده و بر او میگِريند و از شب تا صبح بر او مرثيه میخوانند و وقتى حال وحوش چنين باشد پس شما انسانها از جفاء به او حذر كنيد.
📚کامل الزیارات، باب۲۶، حدیث۲
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#حدیث_اشک
#سیره_اهلبیت_سلام_الله_علیهم
🔴 سر مبارک حضرت #امام_سجاد صلوات الله علیه در عزای پدرشان #سیدالشهدا صلوات الله علیه شکست ..
▪️قَاٰمَ عَلَیٰ طُولِهِ وَ نَطَحَ الْجِدَارُ بِوَجْهِهِ، فَکَسَرَ انْفَهُ وَ شَجَّ رَأسَهُ وَ سَاٰلَ دَمُهُ عَلَیٰ صَدْرَهُ وَ خَرَّ مَغْشِّیَاً عَلَیْهِ مِنْ شِدَّةِ الْحُزْنِ وَ الْبُکَاءَ.
🔸( در حین اینکه راوی در منزل امام زین العابدین صلوات الله علیه مشغول روضه خوانی بود ) حضرت تمام قد ایستادند و صورت مبارک خود را به دیوار منزل کوبیدند، به نحوی که بینی و سر حضرت شکاف برداشت و خون بر صورت و محاسن ایشان جاری گشت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند...
📚 دار السلام، جلد ۲، صفحه ۱۴٨، مؤسسة التاريخ العربي
📚 الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۱
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#معارف
#تقیه
🔴 امام رضا علیه السلام فرمود نام فرزندت را علی نگذار؛ عمر بگذار ...
▪️وَ مِنْهَا: مَا رُوِيَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ خَرَجْتُ إِلَى الرِّضَا (علیه السلام) وَ امْرَأَتِي حُبْلَى فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي خَلَّفْتُ أَهْلِي وَ هِيَ حَامِلٌ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَهُ ذَكَراً فَقَالَ لِي هُوَ ذَكَرٌ فَسَمِّهِ عُمَرَ فَقُلْتُ نَوَيْتُ أَنْ أُسَمِّيَهُ عَلِيّاً وَ أَمَرْتُ الْأَهْلَ بِهِ قَالَ (علیه السلام) سَمِّهِ عُمَرَ فَوَرَدْتُ الْكُوفَةَ وَ قَدْ وُلِدَ ابْنٌ لِي وَ سُمِّيَ عَلِيّاً فَسَمَّيْتُهُ عُمَرَ فَقَالَ لِي جِيرَانِي لَا نُصَدِّقُ بَعْدَهَا بِشَيْءٍ مِمَّا كَانَ يُحْكَى عَنْكَ.
فَعَلِمْتُ أَنَّهُ كَانَ أَنْظَرَ لِي مِنْ نَفْسِي.
🔸احمد بن عمره می گوید: خدمت حضرت رضا (علیه السّلام) رفتم در حالی که زنم حامله بود. به او عرض کردم: وقتی می آمدم زنم حامله بود. دعا بفرمایید خداوند آن را پسر قرار دهد. پس به من فرمود: او پسر است، پس اسمش را عمر بگذار! عرض کردم: من تصمیم دارم اسمش را علی بگذارم و به خانواده ام نیز سفارش همین اسم را کرده ام. فرمود: اسم او را عمر بگذار. وقتی وارد کوفه شدم، فرزندی برایم متولد شده بود که نامش را علی گذاشته بودند، ولی نام او را عوض کردم و عمر گذاشتم. همسایگانم (که عمری بودند) گفتند: دیگر هر چه درباره (تشیع) تو بگویند قبول نمی کنیم. فهمیدم که امام (علیه السّلام) صلاح مرا از خودم بهتر متوجه بود.
📚الخرائج راوندی/ج1/ص361
📚منتهی الآمال/ج2/بخش امام رضا علیه السلام/ص390
📚بحار الأنوار/ج49/ص52/ح55
📚ثاقب المناقب/180
📚مدينة المعاجز/ج7/ص237
📚رياض الأبرار/ج2/ص340
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
30.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نقد_عرفان_مصطلح
🎥 حضرت آیت الله علامه #سید_جعفر_سیدان " حفظه الله تعالی "
🔻 کاملترین شهود خداوند در هنگام مواقعه است!!
❌ #ابن_عربی در #فصوص_الحکم می گوید :
اکمل شهود حق تعالی در مواقعه با زنان است زیرا حق به فاعلیت ومنفعلیت ظهور پیدا میکند!!!
✅ در حالی که در روایات بالاترین حالت قرب بنده به خداوند را در حین عبادت و حالت رکوع و سجده ذکر کرده اند!
کانال معرفتی "معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مهدویت
🔴 چگونه از امام زمان (سلام الله علیه) حاجت بخواهیم؟
🎙پیر غلام آستان مقدس مهدوی و صاحب سرّ امام زمان " سلام الله علیه " مرحوم حاج قدرت الله #لطیفی_نسب " رضوان الله تعالی علیه و رزقنا الله مقاماته و درجاته من فضله "
#معارف
#مجموعه_بیانات_مرحوم_لطیفینسب
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
✅دیر راهب
🔻لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونَزَلوا مَنزِلاً یُقالُ لَهُ قِنَّسرینَ، اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ، فَرَأى نورا ساطِعا یَخرُجُ مِن فیهِ، ویَصعَدُ إلَى السَّماءِ، فَأَتاهُم بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ، وأخَذَ الرَّأسَ، وأدخَلَهُ صَومَعَتَهُ، فَسَمِعَ صَوتا ولَم یَرَ شَخصا، قال: طوبى لَکَ، وطوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ، فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ، وقالَ: یا رَبِّ، بِحَقِّ عیسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّکَلُّمِ مَعی. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: یا راهِبُ، أیَّ شَیءٍ تُریدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَکَتَ. فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهی عَن وَجهِکَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفیعُکَ یَومَ القِیامَةِ. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: اِرجِع إلى دینِ جَدّی مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ. فَلَمّا أصبَحوا أخَذوا مِنهُ الرَّأسَ وَالدَّراهِمَ، فَلَمّا بَلَغُوا الوادِیَ نَظَرُوا الدَّراهِمَ قَد صارَت حِجارَةً.
🔺ترجمه فارسی:
مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب: هنگامى که سر حسین علیه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرین (شهرى در شام، به فاصله یک روز راه از حَلَب در مسیر حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسیحی از دِیْرش به سوى سر، حرکت کرد و نورى را دید که از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت.
▪️راهب مسیحی، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِیرش برد و بدون آن که شخصى را ببیند، صدایى شنید که مىگفت:
▪️«خوشا به حالت ! خوشا به حال آن که قَدر این سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند کرد و گفت پروردگارا! به حقّ عیسى، به این سر بگو که با من سخن بگوید.
▪️ سر به سخن آمد و گفت:
▫️«اى راهب ! چه مى خواهى؟».
▫️ گفت: تو کیستى؟
▫️گفت: «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول کربلایم. من مظلوم و تشنه کامم» و ساکت شد.
▫️ راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگویى: «من ، شفیع تو در روز قیامت هستم»
▫️سر به سخن درآمد و گفت: «به دین جدّم محمّد درآى»
▫️راهب گفت: گواهى مى دهم که خدایى جز خداوند نیست و گواهى مى دهم که محمّد پیامبر خداست. آن گاه حسین علیه السلام پذیرفت که شفاعتش کند. صبحدم آن قوم سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسیدند دیدند که درهم ها سنگ شده است.
📚منابع:
🔹مناقب آل ابی طالب
🔹ابن شهر آشوب مازندرانی ج ۴ ص ۶٠
🔹بحار الأنوار علامه مجلسی : ج ۴۵ ص۳۰۳
#دیر_راهب
#کوفه_تا_شام
✅ @hosenih_maghtal
#تاریخ_مستند
🔴 ۱۹ ماه #محرم الحرام سالروز حرکت کاروان اسرا از کوفه به شام
🔻از کوفه تا شام
🔹عبیدالله بن زیاد،پس از روانه کردن سر حسین علیهالسلام فرمان داد که زنان و کودکان او را آماده کنند و فرمان داد تا علیبنالحسین علیهالسلام را تا گردن در بند کنند.
🔸آنگاه،آنان را با مُجفِربنثعلبهعائذی و شمربنذیالجوشن، در پی سر ، روانه کرد. 🔹آنان رفتند تا به حاملان سر رسیدند و علیبنالحسینعلیهالسلام در راه، کلمهای با آنان سخن نگفت تا به شام رسیدند.
📚شهادت نامه امام حسینعلیه السلام ص۵۰۲
▪️به نقل از الارشاد:ج۲ص۲۴۵.الاعلام الوری: ج۱ ص۴۳۷.
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa