🔆 پندانه
قانون ۱۵ دقیقه چیست؟
این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد!
تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت اجتماع را نیز تعیین میکند.
۱. اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد.
۲. اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بیاهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد.
۳. اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید، از هفتهای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است.
۴. اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیادهروی سریع اختصاص دهید از هفتهای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه بهتری خواهید گرفت.
۵. اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلولهای خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفتهای عظیم یادگیری دست خواهید یافت.
زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاه است که هیچوقت به بهانه اینکه وقت ندارید، آن را به تاخیر نمیاندازید.
در زمان قاجار ، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.
امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و به اهل سنت ناسزا میگفت...
و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که اهل سنّت بودند ، برای نماز به آن مسجد می آمدند.
روزی به او گفتم:
تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار میکنی؟
مگر روضه دیگری بلد نیستی؟!
او در پاسخ گفت:
بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان.
از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد...
فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است.
به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم
شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود.
پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.
باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند.
📚هزار و یک حکایت اخلاقی
👤محمدحسین محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان خوبم
صبـح آمـد ... ☀️ ☃️
به غزل خوانی چشمان شما☃️
بـاد هم میگذرد از سـر زلفان شما ☃️
نرم نرمک بگشا پلک که خورشید تویی☃️
روز روشن شود از چهرهی تابان شما ☃️
ســــ🥰ــــلام صبـحتـون بـخیـر ☃️
حــال دلتـون خوب خوب☃️
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Sunday - 12 March 2023
قمری: الأحد، 19 شعبان 1444
🗞 وقایع مهم امروز:
🔹غزوه بنی مصطلق، 56ه-ق
📆 [روزشمار:
▪️12 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️21 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️26 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️29 روز تا اولین شب قدر
▪️30 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ و ﺩﯾﮕﺮاﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ....
ﺩﺭ "ﻣﺮﺯﺑﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ" ﺍﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺩﺍﺩﮔﺮ ﺍﺯ ﺻﺤﺮﺍ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ؛ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﺮﺩﯼ ﺳﺨﺖ ﮐﻬﻨﺴﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭخت ﻣﯿﻮﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﺩ ... ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ !
ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﺍﯼ ﭘﯿﺮ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﻮﻩ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ،ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ ﺍﻧﺮﺍ ﮐﺠﺎ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩ؟! ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺗﻮ ﭼﻨﺪین ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ...
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ، ﻣﺎ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ و ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ...
ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺵ ﺍﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﻮﻩ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺧﺮﺍﺝ ﺗﻮ ﻭ ﺑﺎﻍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ ..
ﻣﺮﺩ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﮐﺴﺮﯼ ﮔﻔﺖ
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﺯﯾﺎﻥ ﻧﺒﺮﻧﺪ
ﺩﮔﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ
ﻣﺎ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ
ملک الشعرای ﺑﻬﺎﺭ
خارج فقه کتاب خمس درس 43 یکشنبه 21 اسفند 1401 شمسی
صورت علم به مقدار و جهل به مالک
متن عروه: و اما ان علم المقدار و لم يعلم المالك تصدق به عنه . |1|
|1| شرح: وجوه محتمل در مسأله چهار احتمال وجود دارد:
(احتمال اول): در این صورت نیز حكم به خمس شود، چه اینکه مقدار معلوم به مقدار آن و چه کمتر و چه بیشتر از ان باشد، این قول را [یوسف بحرانی] در «الحدائق» [جلد12: 363 -364] اختیار کرد با تمسك به اطلاق اخبار باب، و هیچ بُعدی در آن وجود ندارد، اگر آنچه را ما استظهار کردیم از اینکه حكم در حرام مختلط با حلال انتقال قهری آن به مالك حلال بعد از توبه او است و بخواهد مال خود را با تغليب جانب حليت خالص گرداند. دلیل بر ان اخبار باب ربا [وسائل الشیعه18: 129 کتاب التجاره، ابواب الربا باب5] و موثقه سماعه [الکافی5: 126/ 9؛ تهذیب الاحکام6: 369؛ وسائل الشیعه187: 88 کتاب التجاره ابواب ما یکتسب به باب4 حدیث 2] است که پیش از این نقل شد.
(احتمال دوم): صدقه دادن آن است و این مختار اكثر متأخرين است و برای ان به اخبار تصدق در مال مجهول المالك مخصوصا خبر علي بن ابي حمزه [وسائل الشیعه17: 199 کتاب التجاره، ابواب ما یکتسب به باب47 حدیث1] استدلال شد بعد از ادعای انصراف اخبار خمس از آن و نیز استدلال شد به استبعاد اكتفاء به خمس با علم به مقدار و اینکه بیش از این مقدار است، و پیش از این بیان شد که مورد اخبار تصدق مال متميز یا حرام مختلط با مثلش است و القاء خصوصيت بعد از احتمال دخالت آن مشکل است.
و اما اشكال صاحب حدائق بر این قول به اشتراك مال و اینکه افراز [جدا کردن مال حرام مخلوط شده] متوقف بر رضایت شريكين است از این اشکال جواب داده میشود که اجازه شارعي که مالك الملوك صاحب مال حلال است در صحت افرازش کافی است، البته اگر دليل در مقام اثبات با آن مساعدت کند. پس عمده اثبات شمول اخبار تصدق نسبت به این مقام است و اشكال آن بیان شد.
(احتمال سوم): اینکه همه مقدار معلوم در مصرف خمس صرف بشود چه کم و چه زیاد باشد، و وجه آن ادعاي استفاده آن از اخبار خمس است با تنقيح مناط، با ملاحظه اینکه جهل به مقدار مناسب تحديد مقدار خمس است نه تخصيص مصرف آن به ارباب خمس. .
حاصل سخن اینکه جدا بعید است که بين دو مقام به حسب مصرف فرق قائل شد به اینکه گفته شود حرام مختلط اگر مقدارش معلوم باشد به غیر سادات داده شود و اگر جهل به مقئدارش باشد به سادات داده شود. پس از اخبار باب با تنقيح مناط دانسته میشود که مصرف حرام مختلط با حلال مطلقا همان مصرف خمس است، نهایت اینکه با جهل به مقدارش کافی است که به خمس مال اکتفا بشود و با علم به آن مقدار معلوم در آن راه مصرف شود چه کم و چه زیاد باشد. پس جهل به مقدار موجب محدود شدن به خمس میشود، نه اینکه موجب انقلاب مصرف گردد، و انصاف قوی بودن این احتمال است، البته اگر از آنچه ما در احتمال اول استظهار کردیم منع شود.
(احتمال چهارم: بنا بر اینکه بیش از خمس باشد خمس آن در مصرف خمس صرف میشود و زائد بر آن صدقه است، و ظاهر این است که دلیل این قول ادعاء شمول اخبار باب نسبت به آن است به ضميمه استبعاد حلال بودن زائد برای مالك حلال،پس به عنوان صدقه داده شود.
ولی اشکال بر این احتمال این است که یا اخبار باب آن را شامل میشود، و مقتضای آن حلال بودن بقيه است و یا اخبار صدقه آن را شامل میشود، در این صورت باید همه آن صدقه داده شود، بنا براین جمع بين آن دو بلا وجه است.
و اقوي در مسأله احتمال اول است و پیش از این دلیل آن را دانستید.
و احوط تطبيق همه مقدار معلوم بر دو مصرف ]خمس و صدقه] است، چنانکه پیش از این بیان شد. و اگر مقدار معلوم کمتر از خمس باشد به همینگونه به مقدار خمس پرداخت شود.
متن عروه: «و الاحوط ان يكون باذن المجتهد الجامع للشرائط». [1].
|1| دلیل بر این [که احتیاط این است که مصرف ذکر شده با اذن مجتهد باشد] این است که او ولي غائب است و نیز برای اینکه این کار مقتضاي جمع بين ادله دال بر تصدق به مالی است که رساندن آن به صاحبش ممکن نیست و بين دلیلی گه دلالت دارد بر اینکه چنین مالی مال امام است، مانند قول او (ع) در روايت داود بن ابي يزيد "ما لَه صاحبٌ غيري" و در روايت محمد بن القاسم بن الفضيل "ما اعرفك لمن هو يعني نفسه" فروي داود بن ابي يزيد عن ابي عبدالله (ع) قال: قال رجل: اني قد اصبت مالا و اني قد خفت فيه علي نفسي و لو اصبت صاحبه دفعته اليه و تخلصت منه، قال: فقال له ابو عبدالله (ع): و الله ان لو اصبته كنت تدفعه اليه؟ قال: اي و الله، قال: فانا و الله ما لَه صاحب غيري، قال: فاستحلفه ان يدفعه الي من يأمره، قال: فحلف، فقال: فاذهب فاقسمه في اخوانك و لك الامن مما خفت منه، قال: فقسمته بين اخواني {وسائل الشیعه 25: 450، کتاب اللغطه باب 7 حدیث 1].
و روي محمد بن القاسم عن ابي الحسن (ع) في رجل كان في يده مال لرجل ميت لا يعرف له وارثا كيف يصنع بالمال؟ قال: «ما اعرفك لمن هو يعني نفسه».{وسائل الشیعه26: 251، کتاب الفرائض و المواریث، ابواب ولاء ضمان الجریره و الامامه، باب4 حدیث 13 و صفحه 301 ابواب میراث الخنثی، باب 6، حديث12[.
و شاید از اخبار مال مجهول المالك و اخبار ميراث من لا وارث له ظاهر شود که این دو از یک وادی هستند و مصرف هر دو یکی است و آن صدقه دادن آن است، ولی امام ولي امر آن است، پس واجب است که مال به دست او برسد و یا با اذن او صدقه داده شود.
هم نشین گل اگر باشی معطر میشوی
سر تر از صدها گلاب ناب قَمصر میشوی
هم نشین با بی خرد بی اعتبارت میکند
پیش استاد سخن بی شک سخن ور میشوی
از زمین بگذر مسافر خانه ای متروکه است
آسمان باشی گذر گاه کبوتر میشوی
هم صدای بلبل خوشخوان نباشد جغد شوم
پیش لا مذهب بدان کم کم توکافر میشوی
عشق را معنی به بد مستی مکن سنگ صبور
پیش لیلای زمان مجنون دیگر میشوی
( جواد الماسی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح برآمد زکوه وقت صبوح است خیز
کز جهت غافلان صور دمیده است صبح
سوخته گردد شرار کز نفس سوخته
گنبد فیروزه را فرق بریده است صبح
#عطار
سلام صبحتون پر امید و شاد
حال دلتون قشنگ
روزای سردتون گرم محبت
زندگیتون پر از
عطر و مهربانی خداوند🌹
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Monday - 13 March 2023
قمری: الإثنين، 20 شعبان 1444
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️20 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️25 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️28 روز تا اولین شب قدر
▪️29 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان 👌
🔸اباصلت میگوید:
در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم.
فرمود:
ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است،
پس در روزهای باقیمانده کوتاهیهای روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:
۱. زیاد دعا کن.
۲. زیاد استغفار کن.
۳. زیاد قرآن تلاوت کن.
۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.
۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.
۶. تمام کینههایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.✋
۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:
اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ...
خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱
📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزهاکه دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد...
چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...
چه لبخندهاکه بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک هاکه بی اراده
از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند...
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد
و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد...
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...
وچه....
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود....
#تصاویر_مراجع_و_علما
#در_محضر_علما
🍃 مجلسی با حضور علمای اعلام ، آیات عظام :
* #میرزا_مهدی_شیرازی [وفات ۲۶ بهمن ۱۳۳۹ش]
* #سید_ابراهیم_طباطبایی_قمی
* #حاج_آقا_حسین_قمی [وفات ۱۶ اسفند ۱۳۲۵ش]
* #سید_صدرالدین_صدر [۵ دی ۱۳۳۲ش]
* #حاج_شیخ_عباس_قمی [وفات ۱ بهمن ۱۳۱۹ش]
➖ رحمة الله علیهم اجمعین و حشرهم الله مع مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام
خارج فقه کتاب خمس درس 44 22 اسفند
و بالجمله: سنخ این اموالي که صاحب خاص ندارد رجوع به حاكم اسلام است، چنانکه در این نوع اموال به حكومتهای عرفي رجوع میشود و در همه کشورها از اموال حكومت شمرده میشود، و شاید مراد از تصدق نیز تنها مصرف فقرا نباشد، بلکه مطلق چیزی باشد که مشکلات اسلام و مسلمانان را برطرف نماید، یعني مصارف هشتگاه ذكر شده در ايه شريف برای صدقات، و لفظ تصدق در عرف زمان ما در مورد خاص دلیل نمیشود که در عرف شارع در صدر اسلام نیز اینگونه بوده باشد.
صورت علم به مالک و جهل به مقدار
متن عروه: «و لو انعكس بان علم المالك و جهل المقدار تراضيا بالصلح و نحوه، و ان لم يرض المالك بالصلح ففي جواز الاكتفاء بالاقل او وجوب اعطاء الاكثر وجهان |1|
|1| احتمالات در این مسأله فراوان است:
(احتمال اول): اینکه به پرداخت خمس اکتفا بشود، چنانکه در کتاب «تذكره» آمده است، به این تقريب که مستفاد از قول او (ع) «ان الله رضي من المال بالخمس» این است که خمس حد شرعي برای حرام ممتزجي است که مقدارش مجهول است، پس اگر بداند مالك آن مال کیست، باید به او برساند، وگرنه در مصرف خمس صرف کند.
اشکال: بر این احتمال اشکالی وارد است که مخفي نیست، و در خبر عمار بن مروان آمده: «و الحلال المختلط بالحرام اذا لم يعرف صاحبه» [وسائل الشیعه9: 494، کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب 3 حدیث 1] و این خبر مفسر روايات دیگر است.
(احتمال دوم) به اقل اکتفا بشود، به این دلیل که مقتضاي يد این شخص و یا ید مورث او بر همه مال ملكيت او بر همه آن مال است، جز آنچه را که خلاف آن دانسته شود و نیز به دلیل اصالة البرائه از تكليف با پرداختن بیشتر.
افزون بر جریان استصحاب ملكيت در بعضی از صورتها، مانند آنجا که همه مال برای مورثش باشد، سپس بعضی از آن را بفروشد ولی قبض نکند و مردد شود بين اقل و اكثر، ولی محفی نماند که يد نسبت به غیر قطعا اماره بر ملكيت است و اما نسبت به نفس مستولي بر شئ حالی از شائبه اشكال نیست و جای تأمل است. و اما اصالة البرائه در مورد حكم به اینکه مشكوك فيه مملوك برای خود شخص باشد فایده نمیبخشد.
(احتمال سوم): به وجوب دفع اكثر حکم شود تا به خروج از عهده تكليف معلوم به اجمال جزم حاصل شود، و انحلال در اقل و اكثر استقلالي در صورتی صحیح است که بعد از تأمل انحلال حقيقي حاصل گردد، به گونه ای که علم اجمالی باقی نماند.
(احتمال چهارم): با مقدار مشكوك فيه معامله مال مردد بين دو شخص بشود که عبارت است از: تنصيف یا قرعه بر اساس احتلافی که در این باره وجود دارد.
دلیل قول به تنصيف اصطياد عموم از احباری است که در باره دينار ودیعه گذاشته شده و درهم متنازع فيه وار شده است.
خبر اول: رواه الصدوق باسناده عن السكوني عن الصادق عن ابيه (ع) في رجل استودع رجلا دينارين فاستودعه آخر دينارا فضاع دينار منها قال يعطي صاحب الدينارين دينارا و يقسم الاخر بينهما نصفين» {من لا یحضره الفقیه3: 23/ 63؛ وسائل الشیعه 18: 452، كتاب الصلح، باب 12 حدیث1] شیح نیز آن راروایت کرده است [تهذیب الاحکام 6: 208]..
خبر دوم: ما رواه الصدوق باسناده عن عبدالله بن المغيرة عن غير واحد من اصحابنا عن ابي عبدالله (ع) في رجلين كان معهما درهمان فقال احدهما: الدرهمان لي و قال الاخرهما بيني و بينك فقال : اما الذي قال هما بيني و بينك فقد اقر بان احد الدرهمين ليس له و انه لصاحبه و يقسم الاخر بينهما» [من لا یحضره الفقیه3: 22/ 59؛ وسائل الشیعه18: 450 کتاب الصلح باب 9 حدیث 1] شيخ نیز آن را روایت کرده است. (تهذیب الاحکام 6: 208/ 481]. بلکه لتنصيف امر عقلائي است که عقلا نیز در منازعاتشان به ان حكم میکنند.
دلیل فول به قرعه این است که تنصيف خلاف اصل و خلاف واقع است، افزون بر اینکه روايت دو درهم با ان محالف است، به سبب چیزی که احكام باب قضاء آن را اقتضا میکند، زیرا ظاهر این است که دو درهم در دست دو مرد قرار گرفته بود، پس هر یک از آن دو در مورد یکی از دو درهم به صورت مشاع ذو الید است؛ پس مدعي دو درهم نسبت به آنچه در دست دیگری قرار دارد مدعی و آن دیگری منكر است، پس واجب است که منكر قسم بخورد و بعد از قسم حوردن همه درهم متنازع فيه باید به او پرداخت شود نه نصف آن.
در هر حال در مورد دو خبر به مورد آن دو اکتفا میشود، و از آن دو به غير آن دو تعدی نمیشود، از اینرو این مقام از مصاديق موضوع قرعه ای میشود که برای هر امر مشكل است.
آری در کتاب خمس شيخ انصاري (قده) آمده است: «انها انما تجري في مقدار دار الامر بين كون مجموعه له او لصاحبه لا فيما اذا احتمل الاشتراك بينهما علي وجوه غير محصورة و الروايات يعمل بها في مواردها لعدم استنباط مناط منها علي وجه القطع» [کتاب الخمس، ضمن التراث الشیخ الاعظم 11: 247].
در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و اما در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ...
کفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن گیسه ی زر ...
تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐منتظر نباشید تا کسی
🌺به شما انرژی مثبت بدهد
💐خودتان شروع كننده باشيد
🌼و امروز با يک لبخند
💐احساس خوبتان را
🌸به ديگران انتقال دهید
💐امروزتون پراز انرژی مثبت
🌸سلام
صبح زیبای سه شنبه شما بخیر😊
🗓 تقویم شضیعه:
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
میلادی: Tuesday - 14 March 2023
قمری: الثلاثاء، 21 شعبان 1444
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️19 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️24 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️27 روز تا اولین شب قدر
▪️28 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
خمس درس 45 مشتبه.MP3
38.92M
حارج فقه
کتاب خمس
درس 45 سه شنبه 23 اسفند 1401 شمسی
خارج فقه درس 45 سه شنبه 23 اسفند 1401 شمسی
(احتمال پنجم): تفصیل داده شود بين آنجا که جهل به مقدار از اول بوده باشد، در این صورت به اقل اکتفا میشود و بين آنجا که در ابتدا عالم به آن باشد سپس به شبب تقصیر و تاخیر او جهل بر او عارض گردد، در این صورت اكثر واجب میشود، این قول از شيخ بهائي نقل شده و بعضی از محشين عروه ان را برگزیدند، زیرا حكم به سبب تعلق علم به آن آنا ما به مكلف رسیده و تنجز پیدا گرده و به وجود واقعيش ملازم استحقاق عقوبت میشود و بعد از نسيان گرچه علم زایل میشود ولی احتمال آن احتمال تكليف منجز موجب عقوبت بر فرض ثبوت آن است، بنا براین برائت در آن جاری نمیشود، زیرا برائت در جائی جاری میشود که بعد از جريان آن قطع به عدم عقوبت حاصل گردد، و فرض در این مقام این است که تكليف به سبب تعلق علم به آن به وجود واقعيش ملازم تنجز و عقوبت است.
نظير این مقام جایی است که یکی از دو طرف علم اجمالي بعد از تحقق و تنجيزش برای دو طرف از بین برود، در این صورت فقها ظاهرا تسالم کردند بر تنجز تكليف در فرد باقي بر فرض انطباقش بر ان، در حالی که با از بین رفتن یکی از دو طرف، علم نیز زایل شده است، از این دانسته میشود که حدوث علم كافی در تنجيز متعلقش است گرچه بعد از زایل شدنش باشد.
. آری، اگر تأخير به سبب تقصير او نباشد ممكن است قایل شده به اینکه زوال علم تنجز را نیز از بین میبرد، پس تنجز حدوثا و بقاء بر مدار علم دوران پیدا میکند، مگر نمیبینی که التزام به ثبوت عقاب ممکن نیست در جایی که علم به تكليف حاصل شود و در حق او تنجز پیدا کند و سپس اتيان به آن را برای همیشه فراموش کند با فرض عدم تفريط او در امتثال.
(احتمال ششم): تفصیل بین آنجا که حرمت اعیان عينا معلوم باشد و در زائد شک واقع شود، در این صورت زیاده به سبب قاعده »ید» و اصل منتفی میشود، و بين آنجا که امر مردد شود بين متباينينی که یکی از آن دو عددش یا قيمتش بیش از دیگری باشد، در این صورت به تنصيف یا قرعه حکم میشود، چنانکه بعضی از اساتید در حواشي بر عروه آن را اختیار کردند.
(احتمال هفتم): این احتمال احوط بلکه اقوي در نظر است و ان این است که بين وجه پنجم و ششم جمع شود و بين اقسام اقل و اكثر و نیز بين اقل و اکثر و بين متباينين تفصیل داده شود، پس در اولی به اقل حکم شود، مگر اینکه بر مال غير عدوانا سلطه پیدا کند و یا به مقدار آن ابتداء علم پیدا کند و در ادای آن کوتاهی نماید، در این صورت به اكثر حکم میشود و در دومی به تنصيف حکم میشود.
دلیل وجه اول [حکم به اکثر]، نفي زياده به سبب يد است، و يد حجت و اماره عقلائي بر ملكيت است تا هنگامی که ید ظالم و عدواني نباشد، پس اگر استيلاء او بر مال غير به سبب عدوان باشد و حرام در مالش شیوع پیدا کند از حجيت ساقط میشود، و علم نیز در صورت تقصير در تأخير منجز است، اگرچه زایل گردد، زیرا بعد از اینکه تكليف به سبب علم منجز شود و در عمل قصوری پدید اید تا اینکه علم زایل گردد پس از تنجز تکلیف به واقع وجهی برای سقوط تکلیف وجود ندارد، و شمول «رفع نسيان» به صورت تقصير مشكل است.
و دلیل حکم به تنصيف در صورت دوم اصطياد عموم از دو روايت سابق است مخصوصا با توجه به بناء عقلاء بر آن در منازعات و مرافعاتشان نیز، از اینرو امر عرفي شمرده میشود.
و مقصود ما از تنصيف تنصيف اعيان متباينين بين آن دو است که هر یک از آن دو نصف آن دو را مالک میشود، بنا براین با قبول تقويم و تنصيف زائد بر مقدار معلوم لازم نمیآید،چنانکه از حاشيه مرحوم علامة آية الله بروجردي (قده) ظاهر میشود. فراجع.
فروع مال مختلط با حرام
متن عر.ه «الاحوط الثاني و الاقوي الاول اذا كان المال في يده |1| و ان علم المالك و المقدار وجب دفعه اليه».
|1| شرح: بلکه دانستی که اقوي تفصيل است، پس اگر مردد بين اقل و اكثر شود و استيلائش بر حرام عدوانی نباشد و مقدار آن نیز ابتداء معلوم نباشد بنا بر اقل گذاشته میشود، و اگر استيلائش بر آن عدوانی باشد و یا به مقدار حرام ابتداء علم حاصل شود و جهل و نسيان عارض نشود بنا بر اكثر گذاشته شود و اگر متردد بين متباينين باشد به تنصيف حکم شود. و الله العالم .
(مسألة 28): لا فرق في وجوب اخراج الخمس و حلية المال بعده بين ان يكون الاختلاط بالاشاعة او بغيرها كما اذا اشتبه الحرام بين افراد من جنسه او من غير جنسه . [1].
[1] شرح: به این دلیل که نصوص همه این صورتها را شامل میشود.
دو چیز شما را تعریف میکند
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی؛
یکی دیروز و یکی فردا
دو شخص به تو می آموزد:
یکی آموزگار، یکی روزگار
اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
همه يادشون ميمونه باهاشون چيكار كردى،
ولی يادشون نميمونه براشون چكار كردى!!