eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
42.7هزار عکس
39.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
مباحث
#متن | #رساله_حقوق #امام_سجاد(علیه السلام) •──•❃❀✿( ۳۴ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ الْمَ
| (علیه السلام) •──•❃❀✿( ۳۵ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ الْغَرِيمِ الطَّالِبِ لَكَ فَإِنْ كُنْتَ مُوسِراً أَوْفَيْتَهُ وَ كَفَيْتَهُ وَ أَغْنَيْتَهُ وَ لَمْ تَرُدَّهُ وَ تَمْطُلْهُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ مَطْلُ الْغَنِيِّ ظُلْمٌ وَ إِنْ كُنْتَ مُعْسِراً أَرْضَيْتَهُ بِحُسْنِ الْقَوْلِ وَ طَلَبْتَ إِلَيْهِ طَلَباً جَمِيلًا وَ رَدَدْتَهُ عَنْ نَفْسِكَ رَدّاً لَطِيفاً وَ لَمْ تَجْمَعْ عَلَيْهِ ذَهَابَ مَالِهِ وَ سُوءَ مُعَامَلَتِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لُؤْمٌ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ┈┄┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ ✨ و أما حق بستانكار تو اينست كه اگر دارى باو بپردازى و كارش را راه بيندازى و غنى و بي نيازش كنى و او را نَدوانى و معطل نكنى زيرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده نپرداختن توانگر بدهكارى خود را ستم است و اگر ندارى او را بخوشزبانى خشنود كنى و از او بآرامى بخواهى و او را بخوشى از خود برگردانى و با اينكه مالش را بردى با او بد رفتارى نكنى زيرا اين پستى است و لا قوة الا باللَّه .
📖 ... امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و بسيار پرمعنا به چهار نكته اشاره كرده، مى‌فرمايد: «چه بسيارند كسانى كه به‌وسيلۀ نعمت به آن‌ها غافلگير مى‌شوند و به سبب پرده‌پوشى خدا بر آن‌ها مغرور مى‌گردند و براثر تعريف و تمجيد از آنان مى‌خورند و خداوند هيچ‌كس را به چيزى مانند دادن (و ادامۀ نعمت‌ها و ترك عقوبت) آزمايش نكرده است»؛ (كَمْ‌ مِنْ‌ مُسْتَدْرَجٍ‌ بِالْإِحْسَانِ‌ إِلَيْهِ‌ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ‌ وَ مَفْتُونٍ‌ بِحُسْنِ‌ الْقَوْلِ‌ فِيهِ‌. وَ مَا ابْتَلَى اللّٰهُ‌ سُبْحَانَهُ‌ أَحَداً بِمِثْلِ‌ الْإِمْلَاءِ‌ لَهُ‌). ما هر يك از اين چهار جمله را در ذيل حكمت 116 مشروحاً بيان كرديم. آنچه لازم است در اين‌جا اضافه شود اين است كه اين چهار نعمتى كه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به آن اشاره كرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذكر خير بر زبان انسان‌ها و مهلت دادن) قدر مشتركى دارد و آن اين است كه همۀ اين‌ها در لباس نعمت است؛ اما در بسيارى از افراد سبب مى‌شود. ❒ جملۀ اوّل اشاره به افراد طغيانگر و فاسد و مفسدى است كه خداوند به آن‌ها نيكى فراوان مى‌كند و ناگهان همه را از آن‌ها مى‌گيرد تا مجازاتشان دردناك‌تر باشد. ❒ جملۀ دوم اشاره به كسانى است كه خدا بر اعمال زشت آن‌ها پرده مى‌افكند؛ اما آن‌ها به جاى استفاده از اين سَتر الهى، مغرور مى‌شوند و به كارهاى خلاف خود همچنان ادامه مى‌دهند و ناگهان خداوند پرده را بر مى‌افكند و آن‌ها را رسوا مى‌سازد. ❒ جملۀ سوم اشاره به كسانى است كه ذكر خير آن‌ها بر زبان همۀ مردم جارى مى‌شود و اين‌ها بر اثر آن، غافل مى‌گردند و اين غفلت سبب انحراف آنان مى‌شود، ناگهان خداوند وضع آن‌ها را آشكار مى‌سازد و ذكر خير تبديل به ذكر شر مى‌شود. ❒ جملۀ چهارم اشاره به كسانى است كه كارهاى خلاف انجام مى‌دهند؛ ولى خداوند همچنان به آن‌ها مهلت مى‌دهد؛ اما اين مهلت الهى نه‌تنها سبب بيدارى‌شان نمى‌گردد بلكه بر غفلت آن‌ها مى‌افزايد و ناگهان خداوند مهلت را از آنان مى‌گيرد و چنان مبتلايشان مى‌سازد كه رسواى خاص و عام شوند. ✍️ مرحوم سيّد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى‌گويد: «اين سخن سابقاً (در حكمت 116) گذشت جز اين‌كه در اين‌جا اضافۀ خوب و مفيدى دارد»؛ (قالَ‌ الرَّضِيُ‌: وَ قَدْ مَضىٰ‌ هٰذَا الْكَلامُ‌ فِيما تَقَدَّمَ‌، إِلَّا أنَّ‌ فِيهِ‌ هاهُنا زِيادَةٌ‌ جَيِّدَةٌ‌ مُفيدَةٌ‌) . اين در حالى است كه هنگام مقايسه اين حكمت با آنچه گذشت، كمترين تفاوتى در ميان آن دو ديده نمى‌شود (جز كلمۀ «سبحانه» كه بعد از نام مقدس «اللّٰه» در اين‌جا آمده است و به يقين منظور مرحوم سيّد رضى اين جمله نبوده است، ازاين‌رو خطيب رحمه الله در مصادر ذيل اين حكمت مى‌گويد: شايد اين جمله اضافاتى داشته كه كاتب آن را فراموش كرده و از قلم انداخته است). ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
امام عليه السلام راه نجات از گناه را در اين گفتار حكيمانۀ خود نشان مى‌دهد و مى‌فرمايد: «گناهى كه بعد از آن دو ركعت نماز داشته باشم مرا نگران و غمگين نمى‌كند (چراكه در اين نماز يا بعد از آن، عفو و) عافيت را از خدا مى‌طلبم (و مى‌كنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ‌ أُمْهِلْتُ‌ بَعْدَهُ‌ حَتَّى أُصَلِّىَ‌ رَكْعَتَيْنِ‌ وَ أَسْأَلَ‌ اللّٰهَ‌ الْعَافِيَةَ‌) . جملۀ «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ‌» به معناى بى‌اهميت شمردن گناه نيست، بلكه به معنى اندوهگين و نگران نشدن است، چراكه انسان راه توبه را از طريق نماز باز مى‌كند. به هر حال اين كلام شريف، تشويق به گناه نيست، بلكه تشويق به توبه است به اين‌گونه كه هشدار مى‌دهد هر لحظه ممكن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبيل سكته‌ها و مرگ ناگهانى باعث شود و يا عوامل برونى و حوادث گوناگونى كه در يك لحظه به عمر انسان پايان مى‌دهد، بنابراين انسان بايد مهلتى را كه براى دو ركعت نماز و توبه در پيشگاه خدا دارد از دست ندهد و فوراً شيطان را از خود دور سازد و به درگاه خدا روى آورد و با تعظيم و خضوع و اقرار به گناه و اظهار ندامت، عفو و آمرزش را طلب كند. اين احتمال نيز در تفسير كلام فوق داده شده كه منظور امام عليه السلام اين است: هرگاه انسان نماز بعد از گناه انجام دهد، از باب «إِنَّ‌ اَلْحَسَنٰاتِ‌ يُذْهِبْنَ‌ اَلسَّيِّئٰاتِ‌» چنين نمازى آثار گناه را از نامۀ اعمال او و روح و جانش محو مى‌كند. و جمع ميان هر دو تفسير مانعى ندارد. همان‌گونه كه در بحث سند اين گفتار حكمت‌آميز گفته شد، جملۀ «وَ أَسْأَلَ‌ اللّٰهَ‌ الْعَافِيَةَ‌» در غالب نسخ نهج‌البلاغه نيامده است؛ ولى در نسخۀ ابن ابى‌الحديد و صبحى صالح ذكر شده و مفهومش اين است كه از خدا از آلوده شدن به گناه در آينده و عافيت از عذاب الهى نسبت به گذشته را تقاضا مى‌كنم. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
| ۳۸۰ 🏷️ ضرورت ياد مرگ ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ ┅───────────────┅ ☜ و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب بر او حسد مى‌بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در ناسازگارى دنيا) فرموده است: بسا رو آورندۀ بروز كه پشت بر آن نكند (، او را بشب ندهد) و بسا كسيكه بر (خوشى) او غبطه بردند در اوّل شب و در آخرش گريه كنندگان بر او برخاستند (آرى سر شب تخت و تاج داشت و بامداد به زير خاك رفت؛ پس خردمند، بدنيا و كالاى آن دل نبندد و دين خود و سعادت جاويدش را بآن نفروشد.) 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حساب‌شدۀ خود پيش‌بينى روشنى دربارۀ آيندۀ بنى‌اميه كرده، مى‌فرمايد: «بنى‌اميه تا زمان معينى دارند كه به تاخت و تاز مشغول باشند و همين كه بين آن‌ها اختلاف افتاد دشمنانِ‌ ضعيفِ‌ كفتارصفتشان آن‌ها را مى‌دهند و بر آنان پيروز مى‌شوند»؛ (إِنَّ‌ لِبَنِي أُمَيَّةَ‌ مِرْوَداً يَجْرُونَ‌ فِيهِ‌، وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيَما بَيْنَهُمْ‌ ثُمَّ‌ كَادَتْهُمُ‌ الضِّبَاعُ‌ لَغَلَبَتْهُمْ‌) همان‌گونه كه مرحوم سيد رضى گفته: «مَرْوَد» (بر وزن مكتب) به معناى مهلت است و «يَجْرُونَ‌» به معناى حركت به‌سوى مقصد مى‌باشد. «كَادَتْهُمُ‌» از مادۀ «كيد» به معناى فريب دادن است. و «الضِّبَاعُ‌» جمع «ضَبُع» به معناى كَفتار است. امام عليه السلام پيش‌بينى روشنى دربارۀ آيندۀ تاريك بنى‌اميه كرده است و همان‌گونه كه پيش‌بينى كرده بود رخ داد. ابن ابى الحديد مى‌گويد: اين يك خبر غيبى صريح است؛ زيرا بنى‌اميه مادامى كه در ميانشان اختلاف نبود و جنگشان تنها با غير خودشان بود مانند جنگ معاويه در صفين و جنگ يزيد با اهل مدينه و ابن زبير در مكه و جنگ مروان ضحاك و عبد الملك با ابن اشعث و ابن زبير و جنگ يزيد بن عبد الملك با بنى‌المهلب و جنگ هشام با زيد بن على، در اين ايام حكومت مستقرى داشتند؛ اما هنگامى كه وليد بن يزيد به حكومت رسيد و پسر عمويش يزيد بن وليد به جنگ او برخاست و او را به قتل رسانيد بنواميه با هم اختلاف كردند و وعدۀ الهى فرارسيد و در اين زمان بود كه دعوت كنندگان به‌سوى بنى العباس در خراسان برخاستند و مروان بن محمّد از جزيره آمد و طالب خلافت بود. ابراهيم بن وليد را از خلافت خلع كرد و گروهى از بنى‌اميه را به قتل رسانيد و حكومتشان سست شد و دولت هاشمى روى كار آمد و نمو كرد و حكومت بنى‌اميه به‌ كلى زايل شد و زوال نهايى آن به دست ابومسلم خراسانى بود (و عجب اين‌كه) او در ابتداى كار فردى بسيار ضعيف، فقير و مسكين بود و اين شاهد خوبى براى گفتار امام عليه السلام است كه لشكر او را تشبيه به كفتار كرده است.
@Aminikhaah11 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-05-25) Mashhade Moghadas.MP3
زمان: حجم: 24.92M
🔈 🔰 فصل چهارم؛ از فرضیه‌های نفسانی تا مرضیه‌های ربانی | جلسه یازدهم ▪️بیست و نهم محرم، ۱۴۰۲ * آیا شکوه و پیشرفت ظاهری دلیل بر خوبی یک جامعه است؟ * انسان ذاتاً نادان است => بدتر از آن این‌که عجول است => بدتر از آن این‌که حق به جانب است! * عذاب => عدم تطبیق تصورات ما با حق * انسان در چنگال خوشایند خود گرفتار است! * دلیل تلخی یا شیرینی تجربه های نزدیک به مرگ در افراد مختلف چیست؟ * چطور همه دنیا برای کافر شرّ است؟ * به خاطر بی‌ شدن چند نفر خودتو نباز! * خداوند به کافر برایش خیر نیست! * راز صعود انسان => گذشتن از تعلقات * تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا => سبک شوید تا برسید * شرط شهادت؛ آمادگی برای رها شدن * شک به خود؛ راه رهایی از چراها * قصه رهایی اصحاب سیدالشهدا علیه‌السلام * جوشش مغناطیس محبت امام حسین علیه‌السلام در کربلا * عشق بازی غلام سیاه با امام حسین علیه‌السلام * کانَ اهلُ الشَّام يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ... ⏰ مدت زمان: ۱:۰۰:۵۰ 📅 ۱۴۰۲/۰۵/۲۵ @Aminikhaah_Media ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳ مهلت عمر . . . 🎙 مدظله العالی 🪦 خانه یک خوابه https://eitaa.com/mabaheeth/93662 | ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
خداوند سبحان از فرشتگان خواست تا وديعه اى را که نزد آنها بود ادا کنند و پيمانى را که با او درباره سجود براى آدم و خضوع براى بزرگداشت او بسته بودند عمل نمايند و فرمود: براى آدم سجده کنيد. همه سجده کردند جز 😈 که خشم و غضب و کِبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبختى بر وى غلبه کرد، به آفرينش خود 🔥 افتخار نمود و خلقت آدم را از گِل خشکيده، سبک شمرد. خداوند خواسته او را پذيرفت چرا که مستحقّ غضب الهى بود و مى خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده اى را که به او داده بود، تحقّق بخشد. فرمود: تو از داده شدگانى (نه تا روز قيامت بلکه) تا روز و وقت معيّنى. ┅─────────── مطالعه شرح این فراز ؛ https://eitaa.com/ghararemotalee/9649 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
📢 ۴ سال خدمت زود می‌گذرد؛ اما کارهای بزرگ میتوان کرد مثل امیرکبیر و ✏️ رهبر انقلاب: شما [وزرای محترم] امروز در جایگاهی قرار گرفته‌اید که میتوانید در پیشرفت کشور و در اداره‌ی امور کشور مؤثّر باشید؛ وزارت، یک چنین موقعیّتی را به شماها داده. این نعمت الهی است؛ اینکه انسان بتواند خدمت کند به مردم، نعمت بزرگی است... ⏳ چهار سال زود میگذرد، لکن در همین زودگذر کارهای بزرگ میتوان کرد. امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد، کارهای بزرگی را بنیان‌گذاری کرد. خود آقای عزیزِ ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد، کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی‌ کارها را پایه‌گذاری کرد که ان‌شاءالله ثمره‌اش را بعدها کشور خواهد دید. 🔹️ بخشی از بیانات رهبر انقلاب در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم. ۱۴۰۳/۶/۶ 📹 مطلب مرتبط: نماهنگ رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت 🔸متن کامل بیانات: khl.ink/f/57426 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | در چهار سال، کارهای بزرگ میتوان کرد... ✏️ رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: چهار سال زود میگذرد، لکن در همین زودگذر کارهای بزرگ میتوان کرد. ✏️ امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد، کارهای بزرگی را بنیان‌گذاری کرد. خود آقای ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد، کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی‌ کارها را پایه‌گذاری کرد که ان‌شاءالله ثمره‌اش را بعدها کشور خواهد دید. ✏️ بنابراین، میتوانید کار کنید؛ در این چهار سال، با سلامتی و عافیت ان‌شاءالله کارهای بزرگی را میتوانید انجام بدهید. 🗓 ۱۴۰۳/۶/۶ 📥 مطالب مرتبط: نماهنگ رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت | مجموعه لوح رئیسی عزیز 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از نهج البلاغه
(ره) ┄═══════════════🪶═┄ قسمتى دوم از اين خطبه در كيفيّت خلق آدم عليه السّلام است: ____________ (۲۵) پس (از آنكه خداوند متعال آسمان و زمين و خورشيد☀️ و ماه🌕 و ستارگان✨ را آفريد) از جاى سنگلاخ و جاى هموار زمين و جائى كه مستعدّ براى كشت و زرع بود و جاى شوره‏زار، پاره خاكى را فراهم آورد، آب 💦 بر آن ريخت تا خالص و پاكيزه شد و آنرا با آب آميخت تا بهم چسبيد، آنگاه از خاك آميخته شده شكلى را كه داراى اطراف و اعضاء و پيوستگيها و گسستگيها بود بيافريد، آنرا جُمودت داد تا از يكديگر جدا نشود، و محكم و نرم قرار داد تا گِل خشك شده شد (و آنرا بحال خود باز داشت) براى زمان معيّنى (كه در آن وقت مقتضى بود روح و حيات بآن داده شود) (۲۶) پس آن گل خشك شده را جان داد، بر پا ايستاد در حالتى كه انسانى شد داراى قواى مُدرِكه، كه آنها را در معقولات بكار میاندازد، و فكرهايى كه در كارها تصرّف مینمايد، و اعضائى كه خدمتگزار خويش قرار میدهد، و ابزارى (مانند دست و پا) كه در كارهايش به حركت میآورد، و داراى معرفتى كه ميان حقّ و باطل و چشيدنيها و بوييدنيها و رنگها و جنسها را تمييز میدهد، و (نيز آن گل خشك شده، انسانى شد كه) (۲۷) خلقت و طينت او به رنگهاى گوناگون آميخته گرديد (هر جزئى از اجزائش بر طبق حكمت داراى رنگى شد مانند سفيدى استخوان 🦴 و سرخى خون‏ 🩸 و سياهى مو) و داراى چيزهاى نظير يكديگر (مانند استخوان🦴 و دندان🦷) و حالاتى ضدّ يكديگر و خلطهايى كه از هم جدا میباشد (و آن اخلاط عبارتست) از گرمى (صفراء) و سردى (بلغم) و ترى (خون) و خشكى (سوداء) و (امّا حالات ضدّ يكديگر عبارتند از) اندوه😔 و خوشحالى😄 (و خواب و بيدارى و سيرى و گرسنگى و مانند آنها) (۲۸) و خداوند متعال (پس از آنكه چنين انسانى را آفريد و آدمش ناميد) امانت خود را از فرشتگان طلبيد و انجام عهد و پيمانى كه با ايشان بسته بود خواست (و آن امانت و عهد و پيمان با ملائكه اين بود) كه حاضر شوند براى سجده بآدم و فروتنى در مقابل عظمت و بزرگى او (چنانكه در قرآن كريم س 38 ى 71 و 72 میفرمايد: إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ ∆ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ يعنى ياد كن هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان فرمود من آدم را از گل، خلق خواهم نمود، پس وقتى كه بيافريدم او را و جان دادمش بر او دراُفتيد و او را سجده كنيد يعنى او را تعظيم نمائيد و يا آنكه قبله خويش قرار دهيد، خلاصه چون حقتعالى او را خلق كرد) (۲۹) پس فرمود سجده كنيد بآدم، همه سجده كردند مگر شيطان 😈 كه غرور و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبختى بر وى غلبه كرد و تكبّر نمود و از جهت اينكه از آتش 🔥 آفريده شده خود را بزرگ دانست و آدم را كه از پاره گل خشكى بوجود آمده خوار و كوچك شمرد (و در مقابل حضرت ربّ العالمين «جلّ شأنه» ايستاد و گفت آدم را سجده نكردم چون من از او بهترم؛ زيرا مرا از آتش آفريدى و او را از گِل، پس چون اين ادّعاء را نمود خداوند فرمود از ميان ملائكه بيرون رو؛ زيرا تو از رحمت من رانده شدى و لعنت و خشم من تا روز جزا بر تو باد، آنگاه شيطان 👿 گفت: ربّ فأنظرني إلى يوم يبعثون چنانكه در قرآن كريم س 38 ى 79 میفرمايد يعنى پروردگارا مرا ده تا روزى كه بر انگيخته شوند مردمان، و شايد مقصودش اين بود كه از مرگ رهائى يافته هميشه زنده بماند) (۳۰) پس خداوند هم مهلتش داد تا غضب و خشم او شامل حالش شود (چنانكه در قرآن كريم درباره كفّار س 3 ى 178 میفرمايد: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ يعنى گمان نكنند كسانيكه كافر شدند باينكه آنان را مهلت میدهيم براى ايشان بهتر است، جز اين نيست كه مهلتشان میدهيم كه زيادتر گناه كنند و به عذابى كه رسوا كننده است مبتلى گردند) و (نيز شيطان را مهلت داد) براى اينكه امتحان و آزمايش او تمام شود، و براى اينكه وعده‏اى كه باو داده بسر رسد، پس فرمود: تو از جمله مهلت داده شدگانى تا روز معلوم (تا هنگاميكه معيّن شده است از حيات و زندگانى بهره‏مند باشى). ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────