eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
43.1هزار عکس
39.8هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
70 - حیایی غریب و نیز مرحوم آقای بلادی فرمود یکی از بستگانم که چند سال در فرانسه برای تحصیل توقف داشت در مراجعتش نقل کرد که در پاریس خانه‌ای کرایه کردم و سگی را برای پاسبانی نگاهداشته بودم، شبها درب خانه را می بستم و سگ نزد در می‌خوابید و من به کلاس درس می رفتم و برمی‌گشتم و سگ، همراهم به خانه داخل می شد. شبی مراجعتم طول کشید و هوا هم به سختی سرد بود، به ناچار پشت گردنی پالتو خود را بالا آورده گوشها و سرم را پوشاندم و دستکش🧤 در دست کرده صورتم را گرفتم به طوری که تنها چشمم برای دیدن راه باز بود، با این هیئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز کنم سگ زبان بسته چون هیئت خود را تغییر داده بودم و صورتم را پوشانده بودم، مرا نشناخت و به من حمله کرد و دامن پالتو مرا گرفت و فورا پشت پالتو را انداختم و صورتم را باز کرده صدایش زدم تا مرا شناخت با نهایت شرمساری به گوشه ای از کوچه خزید؛ در خانه را باز کردم آنچه اصرار کردم داخل خانه نشد به ناچار در را بسته و خوابیدم. صبح که به سراغ سگ آمدم دیدم مرده است، دانستم از شدت حیا جان داده است. اینجاست که باید هر فرد از ما به سگ نفس خود خطاب کنیم که چقدر بی حیاییم، راستی که چرا از پروردگارمان که همه چیزمان از او است نمی کنیم وملاحظه حضور حضرتش را نمی نماییم. امام سجاد علیه السلام در دعای ابی حمزه می فرماید : ( أنَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاءِ وَ لَمْ اُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّهِ حَیائی مِنْکَ جازَیْتَنی ) . چرا انسان از خدا حیا نکند. از شنیدن این داستان باید انسان از حال خودش و کمیِ حیایش خجل و شرمسار باشد زیرا جائیکه حیاء سگی از صاحبش تا این حدّ باشد که از شدت حیاء بمیرد در حالیکه صاحبش تنها خوراک او را تأمین میکرده است آن هم به انداختن استخوانی یا قطعه نانی - پس حیاء فرزندان نسبت به پدرها و مادرها تا چه حد باید باشد؟ درحالیکه و نه تنها خوراک فرزند را تأمین مینمایند؛ بلکه پوشاک و مسکن و پرستاری و معالجه دردها و برطرف کردن احتیاجات و از همه مهمتر او را به عهده دارند. از پدر و مادر بینهایت بالاتر، حضرت آفریدگار است که اصل تمام نعمتها و احسانها از او است و پدر و مادر را هم او مسخّر فرموده است - پس حیاء ما نسبت به پروردگار خود تا چه حد باید باشد؟ اینجا است که انسان باید بر حال خود زاری کند و نفس خود را مخاطب سازد و بگوید: ای کمتر و پست تر از سگ، چرا ملاحظه حقوق پدر و مادر و سایر وسائط تربیت و إنعام و بخود را نمینمائی؟ چرا از تقصیرات خود در برابر آنها حیاء نمیکنی و از این بدتر ای نفس سرکش چرا از پروردگارت که همه چیزت از او است در خلوت و جلوت حیاء نمیکنی و ملاحظه حضور آن حضرت را نمینمائی؟ اقلاً اقرار به بیحیائی خودت بکن و بگو، پروردگارا، منم آن بنده سر به زیر تو که از تو حیاء نکردم در پنهانی و تنهائی و ملاحظه حضور تو را ننمودم، در آشکارا و با مردمان. و چون خود را از بساط خداوندی دور و از خوان احسان او محروم و از جوارش مهجور میبیند بگوید: شاید به سبب کم حیائی من را مجازات فرموده ای. بحثی لازم پیرامون حیاء از آنجائیکه نظم حیات اجتماعی بشری در این عالم و تأمین ابدی انسانی در سرای دیگر، وابسته به صفات کمالی حیاء است، چنانچه دانسته خواهد شد سزاوار است در این مقام حقیقت حیاء و اهمیت و موارد آن یادآوری شود، مخصوصاً که در این زمان صفت حیاء در افراد اجتماع کم بلکه رو به زوال است بویژه در میان زنان با اینکه خداوند برای جلوگیری از فساد حیاء زن را ده برابر مرد قرار داده است ولی متأسفانه در این دوره، حیاء بیشتر زنان کمتر از مردها شده و لذا مفاسد هم روز به روز رو به افزایش است و گویا همان زمانیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت برپا نمیشود تا وقتی که حیاء از کودکان و زنان برود. علیه السلام میفرماید حیاء و با هم و به یک رشته بسته اند. یکی از آنها رفت دیگری نیز برود. علیه السلام نیز میفرماید کسی که حیاء ندارد ایمان ندارد. حیاء چیست؟ حیاء خوی و غریزه ایست در انسانی که هر کاری را زشت و ناروا دانست از بجا آوردنش ناراحت میشود و به واسطه این غریزه و فطری است که از کارهای زشت خودداری میکند. مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی در کتاب ردّ بر مادّیین مینویسد به سبب صفت شریف حیاء، حقها أدا میشود و از حدود تجاوز نمیگردد. چنانچه بواسطه حیاء است که شخص رعایت حق پدر و مادر و رحِم و استاد و حق هر احسان کننده به خودش را رعایت میکند و و پیمان شکنی و خُلف وعده و رد سائل نمینماید و نیز بواسطه حیاء است که از فحشاء و منکر و هر چه بر انجامش سرزنش و ملامت میشود ترک میکند.
71 - وفائی عجیب مرحوم حاج شیخ سهام الدین نواب رحمة الله علیه که قریب سی سال مصاحبت با ایشان نصیب بود، نقل فرمود از پدرش که از جدش دانشمند کبیر مرحوم حاج اکبر نواب که فرموده بود روز عید قربانی به ملاقات مرحوم حاج معتمد الدوله فرهاد میرزا (استاندار فارس) رفتم به مناسبتی نقل کرد که با سفیر انگلیس در تهران آشنائی داشتم. روزی به دیدنش رفتم او برای انس من آلبومی که در آن عکسهای بسیاری بود آورد و نشانم میداد ناگهان عکسی را برداشت که به من بدهد تا آنرا دید بی اختیار منقلب و گریان و نالان شد. من نگاه کردم دیدم عکس سگی است، تعجب کردم چگونه از دیدن آن گریه میکند. سبب گریه اش را پرسیدم گفت این سگ عادی نبود و مرا با او خاطره عجیبی است. در اوقاتی که لندن بودم روزی برای انجام مأموریتی که در چند کیلومتری خارج شهر داشتم از خانه بیرون آمدم و کیف خود را که در آن اسناد و مدارک مهم دولتی و مقدار زیادی اسکناس بود همراه داشتم. این سگ هم همراهم آمد و هرچه او را رد کردم برنگشت تا آنکه در خارج شهر به درختی رسیدم زیر سایه آن نشسته و استراحت کردم و مقداری خوراکی که همراه داشتم خوردم و بلند شدم و حرکت کردم. سگ جلو مرا گرفت و نمیگذاشت بروم هرچه سعی کردم مانع نشود سودی نبخشید غضبناک شدم هفت تیر همراه داشتم چند تیر به او زدم آنگاه آزادانه رفتم. پس از طی مسافت زیادی دیدم کیفم همراهم نیست متوجه شدم که زیر درخت گذاشته ام و فراموش کرده ام. خیلی ناراحت شدم چون مسئولیت شدیدی برایم داشت، علاوه بر فقدان اسکناسها و ترسیدم که کسی آنرا برداشته باشد. به سرعت برگشتم و دانستم که سگ زبان بسته دانسته بود که من کیف را فراموش کرده ام لذا از رفتنم جلوگیری میکرد. چون به زیر درخت رسیدم کیف را ندیدم بیشتر ناراحت شدم بفکر افتادم به سراغ سگ بروم ببینم در چه حالست. به آنجائیکه تیرش زدم آمدم ندیدمش بعد اثر خونش را بر زمین مشاهده کردم بر اثر قطرات خون آمدم تا رسیدم به گودالی که در آن افتاده بود و از مسیر جاده کنار و دور افتاده بود در حالیکه کیف مرا به دندان گرفته و آن سگ با وفا مرده است. دانستم پس از تیر خوردن و مأیوس شدن از من به این فکر افتاده که کیف را از دستبرد رهگذران نگهداری کند، لذا آن را از سر راه برداشته و تا توانائی داشته از جاده دور شده تا افتاده و مرده است. آیا جا ندارد که برای همچین سگی گریان شوم و از کردار ناپسند خود در برابر احسان او سخت ناراحت نباشم؟ اینجا است که باید اهل بکوشند در وفاداری، کم از سگی نباشند! راستی جای تأسف است که بعضی، نعمتها و احسانهای بی پایان خداوند را هنگام رسیدن مصیبتی (که در آن هم حقیقتش نعمت است) نادیده میگیرند. ولی ناگفته نماند در بین اهل ایمان افرادی با وفا و ثابت قدم در زندگی و طرفداری حق بوده اند و اسماء و حالات بعضی از ایشان هم در کتب ثبت است که نقل آنها از وضع این کتاب خارج است، لکن از همه بالاتر اصحاب الشهداء علیه السلام هستند چنانچه خود آنحضرت فرمود «من اصحابی را باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیشناسم و نه بستگانی نیکوکارتر و صله کننده تر و با فضیلت تر از بستگان خودم). و این معنی پس از تأمل در حالات آن بزرگواران و مقایسه کردن با حالات اصحاب سایر بزرگان بخوبی ظاهر است. 📖 برای مزید اطلاع به کتاب نفس المهموم و سایر کتب مقاتل مراجعه شود. چیزیکه در این داستان موجب حیرت و مورد است، آن سگ است در حفظ مال صاحبش پس از بی‌مهری بلکه سخت ترین دشمنیها که از او دیده و آن تیر انداختن و کشتن آن حیوان در برابر او است؛ زیرا جلوگیری کردنش از حرکت صاحب خود، تنها برای حفظ مالش بود که برگردد و کیف خود را بردارد. الحال خواننده عزیز قیاس کن حال این سگ را با حالات و رفتار بشر که خود را اشرف مخلوقات می پندارد مثلاً فرزندی که سالها مرتباً مورد و محبت و إنعام و والدین بوده هرگاه از طرف آنها ناراحت شود (با اینکه آن ناراحتی در اثر خیرخواهی یا تأدیب او بوده) به کلی احسانهای بیشمار گذشته را فراموش کرده و با و خود در مقام دشمنی کردن بر می آید و آنانرا می آزارد. با اینکه احسان صاحب آن سگ به او، نسبت به احسانهای پدران و مادران به فرزندان نسبت قطره به دریا و ریگ به بیابان است. آیا نباید بشر از حال خود خجل و شرمسار شود؟ و حال بشر در ناسپاسی و حق ناشناسی بطوری است که گویند اگر بخواهی دشمن برای خودت درست کنی «أحسن و اقطع» به کسی احسان کن و بعد ترک کن آن احسان را و ببین چگونه دشمنت میشود و احسانهای گذشته را نادیده میگیرد و چون توقع احسان جدید داشته و به آن نرسیده با او دشمنی میکند. اینست حال بشر در برابر بشری که به او احسان کرده است.
هدایت شده از فقه و احکام
🔴 زنان آخرالزمان به کجا میروند؟!!! ⏪ از بین بردن طهارت زنان در خانه و ، هدف شیاطین جنّی و انسانی است. ⏪ کاشت ناخن 💅 و اکستنشن مژه طبق نظر همه مراجع تقلید، حرام است و وضو و غسل باطل است. ◾️اگر به فعالیت های جدید آرایشگاههای زنانه دقت کنید فضای اسفناک این محیط ها رو نمیتونید تحمل کنید. خدمات کاشت ناخن و مژه و لیفتینگ ها که با چسب انجام میشه، اپیلاسیونهای بکینی، پرسینگ ها و... که به سرعت نور در حال افزایش است. ◾️مدیر اسبق شبکه ی فارسی وان میگه: برای نابودی باید اول خانواده رو به لجن کشید. ◾ آرایشگاهها الان دارن بین زن و طهارت و عبادت فاصله میندازن . دارن تو زمین دشمن بازی میکنن و البته کاسبی خوبی هم دارن. 🤔 چی به سرِ غسل های حیض و جنابت و استحاضه و نفاس این خانم های ناخن کاشته میاد؟ 🤔 تکلیف نمازهای قضا شده چی میشه؟ 😔 این واقعا درده.. ◾️اینکه آرایشگاها تند تند با پکیج های آف خورده و تخفیفات زیاد این خدمات رو میدن و افراد بعضاً متشرع گول فتوا های ساختگی رو میخورن و ... توی بعضی آرایشگاه کتابچه ای هست که نظر همه مراجع درباره کاشت ناخن را بلامانع زده بود. هیچ اسمی از گردآورنده فتواها و حتی اسم و آدرس چاپخونه روش نیست. اون کتابو به ناخن کارها میدن تا به مشتری های ناآگاه و سطحی نگر نشون بدن و اونا هم به راحتی میخورن. ◾️در گروه ها یا کانال های آرایشگاهی هم وقتی بحث و گفتگو میشود و این چالش مطرح می شود که آیا این خدمات نماز داره یا نه، خیلی هاشون از همون فتوای ساختگی استفاده می کنند. این کار حرامه و مصداق تعاونوا علی الإثم و العدوان هست و پول این خدمات هم به گفته ی مراجع حرامه. ◾️از آرایشگاهها غافل نشید. تا میشه تو دیوار و گروهها، اونا رو به چالش بکشید. فتوای درست مراجع رو تو گروهها پخش کنید و خلاصه سکوت نکنید که اون دنیا در برابر خدا مسئول نباشیم .... ◾️حواسمون باشه داریم به کجا میریم یادمون باشه فرزندانمون باید از دامن مادرها به معراج برن ؟ زندگی‌هایمان را دستخوش طوفانی نکنیم که پایانش از و فرزندان و ویرانی است باید همه جا باشه ... نشر این پیام خود امر به معروف و ان شاء الله، جاریه است. @timoora 📖 @feqh_ahkam
88 - عنایت حسین علیه السلام به زوار قبرش بعض از موثقین اهل علم در نقل کردند از مرحوم عالم زاهد شیخ حسین بن شیخ مشکور که فرمود در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر علیه السّلام مشرّف هستم و یک نفر جوان عرب معیدی وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت هم با لبخند جوابش دادند. فردا شب که بود، به حرم مطهر مشرف شدم و در گوشه ای از حرم توقف کردم ناگاه همان عرب معیدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدس رسید با لبخند به آن حضرت سلام کرد ولی حضرت علیه السّلام را ندیدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد؛ عقبش رفتم و سبب لبخندش را با امام علیه السّلام پرسیدم و تفصیل خواب خود را برایش نقل کردم و گفتم چه کرده ای که امام علیه السّلام با لبخند به تو جواب می دهد ؟ گفت مرا و پیری است و در چند فرسخی کربلا ساکنیم و شبهای جمعه که برای زیارت می آیم یک هفته پدرم را سوار بر الاغ کرده می آوردم و هفته دیگر مادرم را می آوردم تا اینکه شب جمعه ای که نوبت پدرم بود چون او را سوار کردم، مادرم گریه کرد و گفت مرا هم باید ببری، شاید هفته دیگر زنده نباشم. گفتم باران می بارد، هوا سرد است، مشکل است؛ نپذیرفت، ناچار پدر را سوار کردم و مادرم را به دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم رسانیدم و چون در آن حالت با پدر و مادر وارد حرم شدم حضرت سیدالشهداء را دیدم و سلام کردم. آن بزرگوار به رویم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا به حال هرشب جمعه که مشرف می شوم حضرت را می بینم و با تبسم جوابم می دهد. ☜ از این داستان دانسته می شود چیزی که شخص را مورد عنایت بزرگان دین قرار می دهد و رضایت آنها را جلب می کند و و ورزی و خدمتگزاری به اهل خصوصا والدین و بالأخص زوار قبر حضرت ابی عبداللّه صلوات اللّه علیه است .
ترجمه مقدمه : بدان كه خدا را بر تو حقوقى است كه تو را در هر جنبش و آرامش و هر جا باشى فرا گرفته‌‏اند و در هر اندامى بچرخانى و هر ابزارى بگردانى. بعضى از حقوق بر بعضى بزرگترند؛ بزرگترين حقوقى كه خدا بر تو واجب كرده حق او است تبارك و تعالى كه آن پايه همه حقوق است و همه از آن بازگرفته شوند، آنگاه واجب نموده براى تو بر عهده تو از سر تا قدمت با اعضاى مختلفت حقوقی را؛ براى ديده‌ات👀 بر تو حقى است و براى گوشت👂 بر تو حقى است؛ زبانت👅 به تو حق دارد و دستت🖐️ به تو حق دارد و پايت به تو حق دارد و شكمت به تو حق دارد و فرجت به تو حق دارد، اين هفت عضو تو است كه با آنها كار كنى. سپس خدا عزّوجلّ حقّى هم براى هر كار تو بر تو قرار داده، نمازت بر تو حقى دارد و روزه‌‏ات بر تو حقى دارد و زكاتت بر تو حقى دارد و قرباني‌ات بر تو حقى دارد و كارهايت بر تو حقى دارند. سپس دائره حق از تو به ديگران رسد كه بر تو حق واجب دارند و واجب‏‌ترين همه اين حقوق بر تو حق پيشوايان تو است و سپس حقوق رعيتت و سپس حقوق خويشانت. اين‌ها حقوقى است و حقوقى هم از آنها منشعب گردد، و حق پيشوايان كه بر تو است سه گونه است واجب‏‌ترشان حق سلطانست كه تدبير كار تو به دست اوست؛ سپس حق آموزگار و سپس حق آقائى كه مالک تو است، هر تدبيركننده و سرپرستى پيشوا است. حقوق زير دست هم بر سه گونه است؛ حق زير دست حكومت تو و سپس حق شاگرد و دانشجوى تو؛ زيرا نادان زير دست و رعيت دانا است، و حق زير دستى كه صاحب اختيار او هستى مانند زوجه و مملوک و حقوق خويشان فراوان است و پيوسته به اندازه پيوستِ رَحِم در خويشى، واجب‌تر همه بر تو حق تو است و سپس حق تو و سپس حق فرزندانت، سپس حق برادرت، سپس به ترتيب هر خويشى كه نزديك‌تر است، سپس حق آزادكننده و ولی تو، سپس حق آزادشده‌‏ات كه ولی نعمت اوئى، سپس حق هر كه به تو كرده، سپس حق اذان‌گوى نمازت، سپس حق پيش‌نمازت، سپس حق همنشين تو، سپس حق همسايه‌‏ات، سپس حق شريكت، سپس حق مالت، سپس حق بدهكارت، سپس حق بستانكارت، سپس حق معاشرت، سپس حق مدعى بر تو، سپس حق كسى كه به او ادعا دارى، سپس حق كننده با تو، سپس حق آنكه با او مشورت كنى‏، سپس حق اندرزجويت، سپس حق بزرگ‌تر از تو، سپس حق خردسال‏‌تر از تو، سپس حق سائل از تو، سپس حق كسى كه از او سؤال كنى، سپس حق كسى كه به تو بدى كرده به گفته يا كرده يا به شادى كردن عليه تو به گفتار يا كردار، به تعمّد يا غير تعمد، سپس حق همه همكيشانت، سپس حق كفّار ذمى، سپس حقوقى كه در تغيير احوال و باسباب پديد آيند، خوشا بر كسى كه خدايش يارى دهد تا هر حقى بر او واجب كرده ادا كند و او را دهد و نگهدارد.
🔰 خدا رو شکر این هم حل شد الان دیگه هم فوتبالیست زن داریم هم وزنه بردار زن داریم هم والیبالیست زن داریم هم راننده تریلی زن داریم هم موتور سوار زن داریم فقط یک چیزی کم داریم و توانمند @HalalZadeha
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
هدایت شده از مباحث
مجتبی رمضانیenc_16613817989293268466218.mp3
زمان: حجم: 3.38M
🎶 ❣مامان و بابایِ امام حسینی علیه السلام 🚩 @Mabaheeth
آن مرد قرشی گفت : اگر ظالم حسناتی نداشته باشد ؟ امام فرمود : ( از گناهان آن مظلوم بستانکار بگیرند و به گناهان ظالم بدهکار بیفزایند) . ناگفته نماند ، هرگاه کافری بر مسلمانی حقی داشته باشد چون کافر قابلیت حسنات مسلمان را ندارد پس مقتضای عدل آن است که به مقدار حقش از عذابش تخفیف داده شود و برای دانستن این مطلب به داستان مرد عابدی که پنج قِران به یک نفر یهودی بدهکار بود و در اوایل این کتاب نقل گردیده مراجعه شود. حضرت سجاد علیه السّلام می فرماید : ( دست بنده را می گیرند و بلند می کنند که همه او را ببینند و گفته می شود : هر کَس بر این شخص حقی دارد باید از او بگیرد و نیست چیزی سخت تر بر اهل محشر از اینکه ببیند کسی را که ایشان را بشناسد و آشنایی داشته باشد از ترس اینکه چیزی بر آنها ادعا کند) ¹ مفلس حقیقی کیست ؟ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به اصحاب فرمود آیا می دانید مُفلس کیست ؟ گفتند مفلس در بین ما کسی است که وجه نقد و اثاثیه و دارایی هیچ ندارد، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : جز این نیست که مفلس از امت من کسی است که در قیامت با و و و که بجا آورده بیاید در حالی که به کسی فحشی داده و سبّ کرده و مال دیگری را خورده و خون شخصی را هدر داده و دیگری را زده است پس، از حسناتش به این و آن داده می شود و چون حسناتش تمام شود و هنوز بدهکار باشد پس، از گناهان بستانکار گرفته می شود و بر او انداخته می گردد. از روایات فهمیده می شود در قیامت که روز ظهور عدل تامّ و عامّ الهی است، اگر حیوانی بر انسانی حق داشته باشد مثلاً در آب و علوفه اش کوتاهی کرده یا بیش از اندازه او بار کشیده یا بیجا او را زده یا کشته، تماماً قصاص و تلافی خواهد شد . امام ناقه را نمی زند علیه السّلام را ناقه ای بود که بیست مرتبه با او حج رفته بود و در راه او را نزد. وقتی در اثنای راه از حرکت ایستاد و سرگرم چرا شد، امام علیه السّلام تازیانه را بلند کرد، ولی او را نزد و فرمود : ( لَوْلا خَوْفُ الْقِصاصِ ؛ یعنی اگر ترسی از قصاص و تلافی الهی نبود، او را می زدم ) . در جلد معاد بحارالانوار از صدوق روایت کرده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دید ناقـ🐪ـه ای را که بار بر او گذارده بودند و پایش را هم بسته بودند، فرمود : ( صاحب ناقه کجاست ؟ به او بگویید آماده مخاصمه روز قیامت باش ! ) . خیرات زنده ها به مرده ها می رسد جهت دیگر فضل الهی که در ارتباط زندگان به مردگان است فایده دادن خیرات زنده هاست که برای مرده ها انجام می دهند و در این مقام روایات و داستانهای افزون از شمار است . . . . به سند صحیح از علیه السّلام مروی است که : بسا باشد مرده در تنگی و شدت است و خداوند به او وسعت می دهد و از تنگی بیرون می آورد؛ پس به او می گویند این راحتی که برایت پیش آمد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن تو برایت بجای آورد. و فرمود : میت شاد می شود و به دعا و استغفاری که برایش می کنند فرج می‌یابد چنانچه زنده شاد می شود به هدیه ای که برایش ببرند. و فرمود : بر میت داخل می شود در قبرش نماز و روزه و حج و صدقه و سایر کارهای نیک و دعا و ثواب آن کارها برای کسی که بجا آورده و برای مرده هر دو نوشته می شود. و در حدیث دیگر فرمود : بسا فرزندی که در حال حیات، و مادر، از او ناراضی بودند و پس از مرگشان به واسطه کارهای نیکی که فرزند برای پدر و انجام داد به آنها نیکویی کرده پدر و مادر از او راضی شوند و بسا فرزندی که در حال حیات، پدر و مادر از او راضی بودند و بعد از فوت ایشان عاقّ آنها شود به سبب اینکه فرزند اعمال خیری را که باید برای آنها انجام دهد ترک کرده است. ناگفته نماند عمده خیرات برای پدر و مادر و خویشان و سایر مؤمنین آن است که پیش از هر کاری بدهیهای آنها را بپردازد و حقوق خدا و خلق که بر ذمه آنهاست ادا نماید و حج و سایر عباداتی که از ایشان فوت شده قضا کند یا دیگری را أجیر نماید و در انفاقهای مستحبی، ارحام میت را مقدم دارد. ----------------------------------------------- 1- یُؤْخَذُ بِیَدِ الْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیمَهِ عَلی رُؤُسِ اْلاَشْهادِ وَ یُقالُ اَلا مَنْ کانَ لَهُ قِبَلَ هذا حَقُّ فَلْیَأخُذْهُ وَ لا شَیْءَ اَشَدُّ عَلَی اَهْلِ الْقِیمَهِ مِنْ اَنْ یَرَوْا مَنْ یَعْرِفُهُمْ مَخافَهً اَنْ یُدَّعی عَلَیهِ شیءٌ (لئالی الاخبار، صفحه 548)
مباحث
#علیرضا_پورمسعود تمام بحثهای پیرامون #فتنه رو بذار یه پله ترازو اینو بذار یه طرف... حتما #بشنوید.
🔴 نقش پر رنگ بازی‌های کامپیوتری و اینترنت در زندگی دهه هشتادی ها 🔸 در تصاویر منتشر شده از اغتشاشات اخیر، شمار قابل توجهی از نوجوانان دیده شدند که همین امر به موضوعی برای تحلیل جامعه‌شناختی این ماجرا تبدیل شده است. 🔸 این نسل را نسل z هم می‌خوانند. با کمی بازی با کلمات می‌توانیم آن را نسل ضد بخوانیم! 🔸 نسلی که خود را سوخته می‌داند درحالی‌که وقتی از دور نگاه می‌کنی، آن‌ را غرق در امکانات می‌یابی. نسلی که با اینترنت بزرگ‌شده. حوالی سال هشتاد شمسی یا دوهزار میلادی به بعد به دنیا آمده. عشق ویدئوگیم و بازی کامپیوتری است و خیلی زود پای شبکه‌های اجتماعی به زندگی‌اش باز شده. رفتار بخش بزرگی از این نسل گاهی شدیدا سنت‌گریز و جامعه‌ستیز است. 🔸این نسل بعضا هیجان‌طلب و بی‌اعصاب، اساساً قدرت‌ستیز و تقدس‌ستیز است. را مقدس نمی‌داند و هر نوع احترام به پدر را پدرسالاری می‌شمارد. تکلیفش با حاکمیت که دیگر مشخص است. 🔸 در این نسل خشونتی ته‌نشین شده و رسوب‌کرده که بخش عمده‌ای از آن نتیجه رکیک بودن و خشونت سینما و تلویزیون دو دهه اخیر جهان و مشخصاً آمریکاست./ روزنامه رسالت
هدایت شده از فقه و احکام
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ای جوونی که میگی من خیلی مشکلات دارم ... 🗝️ یه کلید و برطرف شدنش، خدمت به پدر و است و جلب رضایت آنهاست. 🎙 حجت‌الاسلام ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────