مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "ماجرای روایتانسان" روایتانسان از آذر سال 99 همراه مبنا شد. یک همراه که
روایتانسان پیش از مبنایی شدن، دورهای با نام "هویت تاریخی" بود که آقای امین نخعی به همراه تیم پژوهشیاش، آن را در چارچوب تربیتی و برای نوجوانها تدریس میکردند. این دوره همان زمان هم بازخوردها و نتایج بسیار خوبی داشت. این میان اما یک سفر دونفره بین آقای جوان و آقای نخعی، سبب شد دوره "هویت تاریخی" قبلی، لباس نو بپوشد و با یک طراحی دقیقتر و کاملتر، برای بزرگسالان ساخته و در قالب دوره روایتانسان در مبنا اجرا شود.
راستش روایتانسان از همان روز اول برای مبنا برکتهای زیادی داشت. جدا از شرکتکنندگان که هرکدام سرمایه مبنا هستند، همکاری با تیم پژوهشی و بعد هم تیم اجرایی روایتانسان، باعث شکلگیری مفاهیم و سر و شکلی جدید در مبنا شد و سرعت رشد مبنا را چند برابر کرد. روایتانسان خیلی زود دپارتمان مخصوص به خودش را به مدیریت آقای امین نخعی ساخت و حالا یک تیم ۹ نفره به صورت تمام وقت در این دپارتمان مشغول به کار هستند. این دوره حالا پرطرفدارترین دوره مبناست و بیشترین شرکت کنندگان را در این مدرسه داراست.
در پستهای بعد میخواهم شما را سر راه آدمهای روایتانسانی بگذارم و از داستانشان برایتان بگویم.
پیش از هرچیز این را بدانید که این سری پستها روایت مَن از اعضای دپارتمان روایتانسان است...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
#داستان_مبنا
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"نقطه تمایز شخصیتها"(۱)
در سه پست درباره دیالوگنویسی نوشتهام. از اهمیت آن تا نقش دیالوگ در نوشته و تمرینهای مربوط به آن. بعد هم یک داستان دیالوگ محور برایتان گذاشته و شما را به خواندن هرچه بیشتر داستانهای دیالوگ محور دعوت کردهام...
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "نقطه تمایز شخصیتها"(۱) در سه پست درباره دیالوگنویسی نوشتهام. از اهمیت
حالا اما میخواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن نیاز دارید.
وقت صحبت کردن آدمها فارغ از واژهها و لهجهشان، هیچوقت شده که به لحنشان دقت کنید؟ به آهنگ استفاده از کلماتشان؟
لحن را من اینطور توضیح میدهم که مدل حرف زدن یک آدم کوچه بازاری را با نحوه حرف زدن یک فرد تحصیل کرده و آدابدان مقایسه کنید. آیا تنها تفاوت آنها در استفاده از واژگانشان است؟ یا مثلا نحوه حرف زدن یک فرد عصبانی را با کسی که حسابی خجالت زده است کنار هم بگذارید و ببینید چه چیزی حرف زدن آنها را از هم متمایز میکند؟
من به این تمایز میگویم لحن!
آدمها، همهشان لحن دارند. ساختن لحن و آوای صدا در نوشتهها حاصل کنار هم گذاشتن واژهها است. با این توصیف فکرش را بکنید که درآوردن لحن چقدر سخت است! چون قرار است با واژههای مسکوت، چیزی از سنخ صدا را نشان دهید. و دقیقا همین هنر است که بین یک دیالوگ خوب و بد فرق میگذارد.
هر نویسندهای باید تلاش کند لحن شخصیتهایش را دربیاورد و آن را در طول داستان حفظ کند.
ادامه دارد...
_نجمه حسنیه_
+ پستهای قبل را در #داستان ببینید.
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
مدرسه مهارت آموزی مبنا
حالا اما میخواهم سراغ بخش مهمی از ماجرای دیالوگ بروم. بخشی مهم که برای ساختن یک گفتگوی طبیعی به آن
به نـام خــدای مهربـــان
"در اهمیت لحن"(۲)
بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن و خواندن زیاد نیاز دارد و البته تمرینهایی هم دارد.
میدانید؟ اهمیت لحن آنجاست که خواننده وقت خواندن گفتگوها صدا و لهجه و آوای شخصیت را در گوشش بشنود، مدل حرف زدنش را باور کند، با احساسش همراه شود و درنهایت شخصیت را باور کند.
لحن برای نویسندههای حرفهای بسیار مهم است و حسابی برایش وقت میگذارند. یادم هست که در گفتگو با یک نویسنده، چیزی میگفت که بسیار برایم جالب بود. نویسنده میگفت بعد از نوشتن هر بخش از رمانش، آنرا میخوانَد و ضبط میکند و بعدتر صدای خودش را میشنود تا ایرادات نوشته دربیاید. یکی از ایراداتی که تاکید میکرد در این خوانش پیدا میشود، مشکلات لحن شخصیتها بود؛ اینکه چقدر لهجه و لحن را در آورده و چقدر توانسته این لحن را برای هر شخصیت به طور خاص حفظ کند.
در نهایت این را بگویم که لحن اگرچه بسیار مهم است و باید در همه نوشتهها رعایت شود، اما برخی نوشتهها هستند که بخاطر مدل شخصیتهایشان به لحنهای متفاوتِ کمتری نیاز دارند. مسلما حساسیت لحن در این داستانها کمتر میشود. اما داستانهایی با شخصیتهای متفاوت و خاص، برای حقیقیتر شدن شخصیتهایشان، نیاز به لحن خاص هر شخصیت دارند و راستش، نوشتن چنین داستانهایی سختیهای خاص خودش را دارد.
_نجمه حسنیه_
#داستان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"تاریخ تقیه"
میدانید تاریخ تقیه به چه زمانی برمیگردد؟
هیچ درباره اولین تقیه شنیدهاید؟
فکر میکنید چه کسی اولینبار تقیه کرد؟
فکر میکنید اولین تقیه درچه موضوعی بود؟
اگر روایتانسانی هستید، حتما جواب را میدانید...
#روایت_انسان
به نـام خــدای مهربـــان
"اولین تقیه"
اولین تقیه را حضرت آدم داشتهاند. آن زمانی که قابیل برادرش را کشت و مستحق قصاص شد، حضرت آدم بنابر مصالحی به جای قصاص، به تبعید او اکتفا کرده و او را از شهر بیرون کردند.
این کار شاید به سبب آن بود که جمیعت انسان آنقدری نبود که بتوان این دشمنی را ادامه داد. فکرش را بکنید که قابیل و طرفدارانش اگر میخواستند در برابر خونخواهان هابیل بایستند چه جنگ و احتمالا کشتاری رخ میداد؟ آن هم در زمانی که جمعیت انسان به قدری نبود که تحمل چنین کشتاری را داشته باشد.
البته فارغ از این دلیل، اگر برفرض هم عدهای زنده میماندند و نسل بشر از بین نمیرفت، ادامه نسل انسان چه دشمنی باهم داشت؟ این کشتار و جنگ عمیق که حاصل یک دشمنی و حسادت بود، حتما سبب ایجاد کینه و دشمنیهایی در نسل بشر میشد و این برای ادامه نسل اصلا خوب نبود...
حتما دلایل دیگری هم برای نکشتن قابیل و تبعید او وجود داشته است...
ماجرا اینجاست که بدانیم اهمیت تقیه کجاست. اینکه چه کابردی دارد و از همان ابتدای خلقت ابزاری برای زنده نگهداشتن جبهه حق بوده است. اگر تقیه را با این نگاه ببینید، آنوقت علت بعضی از رفتارهای پیامبران و پیروانشان را درک میکنید و این برای شناخت مسیر حق بسیار مهم است...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
بسم الله
سیرک (Circus) از واژه لاتین circle به معنای "دایره" مشتق گرفته شدهست. از ویژگیهای بارزش دو چیز است، گرد بودن و ابزارسرگرمی. از قضا از هر دو سو با پلتفرم(بستر) اینستاگرام هماهنگ است.
گرد بودن اینستاگرام آنجایی است که هر نوع فعالیتی داشته باشیم درَش، بی آنکه بدانیم، حول محور هستهای مرکزی میگردیم فقط!
و سرگرم کننده بودن اینستاگرام آنجایی است که در هر زمینه و سلیقهای بلاگری هست که مای نشسته روی ردیف بیست و پنج سیرک را بازی دهد.
به طراح محفل گفتم بلاگرهای کتاب را چگونه میبینی؟ گفت دلقکی میان سیرک اینستاگرام، جای توپ و خرگوش، کتاب میگردانند روی دست.
بلاگرها اختصاصا کتاب گردانهاش، از دو کتاب شروع میکنند و رفته رفته با دو دست ده کتاب میگردانند و مای نشسته روی صندلی محو تماشاییم. غافل از اینکه سیرک، پردهای دارد و پشت پرده ای...
_کوثر علیپور_
+ متن طنز فرزانه زینلی با نام "دستورالعمل بلاگری کتاب" را در محفل۲ بخوانید.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان "در اهمیت لحن"(۲) بیایید باهم صادق باشیم؛ پیدا کردن لحن سخت است. به نوشتن
به نـام خــدای مهربـــان
"پیدا کردن لحن"
در پست قبلی، از تاثیرگذاری لحن در دیالوگ گفتهام. اینکه چه اهمیتی دارد و پیدا کردن لحن درست چقدر سخت و البته مهم است.
حالا میخواهم کمی بیشتر درباره لحن حرف بزنم. اگر بخواهم شما را بیشتر با لحن آشنا کنم باید بگویم که لحن در یک گفتگو آنچیزی است که سبب فرق یک شخصیت با شخصیت دیگر میشود.
درواقع لحن در یک دیالوگ آن است که وقتی یک جمله از یکی از شخصیتهای داستان را میخوانید، بتوانید متوجه جنسیت او، سن او، حدود جایگاه اجتماعی و حتی شغلش بشوید. دیالوگی لحن دارد که معرف گویندهاش باشد و درباره او به ما اطلاعات بدهد؛ نه آنکه یک جمله خنثی باشد که بتوان آن را در دهان هر گویندهای گذاشت. جملههای بدون لحن را شخصیتهای بیهویت میگویند. خواننده بعد از خواندن چنین دیالوگهایی نه تنها هیچ تصوری از شخصیت پیدا نمیکند که اساسا با یک جمله شبیه جملاتِ دیگر داستان روبه روست و این یعنی دیالوگ دیگر کارکرد خودش را ندارد.
برای آنکه بتوانید لحن شخصیت را پیدا کنید لازم است او را خوب بشناسید، به خوبی با ویژگیهای شخصیتیاش آشنا باشید و در واقعیت هم با لحن و مدل آدمهای شبیهِ او، به خوبی آشنا باشید. البته که بعد از نوشتن دیالوگها میتوانید از آدمهای واقعی شبیه به شخصیتِ داستانتان کمک بگیرید و نظرشان را درباره درستی لحن بپرسید...
_نجمه حسنیه_
#داستان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5
به نـام خــدای مهربـــان
"قربانی شهریور"
هر جا مینشستم میگفتم خانه را دو ساله قرارداد بستهایم. کیلو کیلو در دلم قند آب میشد. من که چیزی نمیدانستم. اجاره نشینی را اولین بار بعد عروسی تجربه کردم. اقبال پدر و مادرم بلند بود که همیشه صاحبخانه بودند. همین را هم از واکنش بقیه فهمیدم. نمیدانستم دو ساله قرارداد بستن چه برد بزرگی در اجازهنشینی است.
موعد قراردادمان اول تیرماه است. اما ما از اردیبهشت طور دیگری خانه را تمیز میکنیم. تغییر دکور خانه را هم میگذاریم برای اول خرداد. همان موقع که رضایت لفظی صاحبخانه را برای سال بعد گرفتهایم...
نمیدانم چه کسی اولین بار گفت اجارهنشینی و خوش نشینی!
اما به زعم من، خوش نشستن وقتی است که هرچقدر خواستی به دیوار میخ بکوبی و خانهای که سالها در آن زندگی کردی را ناگهان، بی هوا برای چهار قرن دوزار بیشتر ترک نکنی!
کتاب خوشخوان قربانی شهریور، سومین کتاب حلقه کتاب بود که با هم خواندیم. کتاب روایتهای متفاوتی دارد از زبان مستاجر و موجر و آقایان املاکی!
اگر مستاجر هستید قطعا لابهلای چندین روایت، داستان شبیه به خودتان را پیدا خواهید کرد اگر هم همیشه صاحبخانه هستید و اصلا خانهای هم برای رهن و اجاره ندارید، باز دری به رویتان باز میشود و با دنیای قشر عظیمی از جامعه آشنا خواهید شد...
+ قربانی شهریور را در حلقه کتاب مبنا جمعخوانی کردهایم.
#حلقه_کتابخوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
به نـام خــدای مهربـــان
"از بدویت تا یکجانشینی"
بیایید درباره یکجانشینی فکر کنیم.
همهمان، میدانیم که یکجانشینی نشانه تمدن است. که اجتماعات یکجانشین اجتماعات پیشرفتهای در تاریخ تمدن بشر هستند و اصلا همین است که در تاریخ تمدن، ابتدا بشر را درحال کوچ و حرکت دانسته و بعدتر و با پیشرفته شدن، او را یکجانشین میدانند.
میدانید که لازمه یکجانشینی، داشتن قوانین است. داشتن منابع غذایی و آبی کافی است. وجود حاکم و فرمانروا است. دانستن زبان و توانایی ارتباط آدمها باهم است و...
برای همین است که دانشمندانِ تاریخ تمدن با مبتدی دانستن انسان اولیه، باور دارند او در روزهای اول حضور در زمین یکجانشین نبوده است. چراکه یکجانشینی نیاز به حداقل اطلاعات و دانش درباره رفع نیازهای زندگی دارد و حتی بالاتر از آن، نیاز به حکومت و قانون و... دارد. و این از انسان اولیه با فرض بدویت حقیقتا محال است...
ادامه دارد...
_نجمه حسنیه_
#روایت_انسان
⬇️ما را اینجا ببینید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5