فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🦋
📚صبر به راستی
دستش را که بر شانههایم گذاشت، پشتم گرم شد. باز هم گلایه کرد:
- مادر! مگر نگفتم صبر داشته باش خدا صابران را دوست دارد.؟
نشسته بودم و به باغ روبرویم نگاه میکردم. لبهی چادرم را جلو کشیدم. لبهایم لرزید. آخر علیاکبرم فقط ۱۷ ساله بود. هنوز ریشهایش درنیامده بود که مرد شد. طلبه شد؛ عارف شد؛ عاشق شد. من مادرم دیگر! چطور هر روز اشک نریزم؟! اصلا چطور باور کنم شهید شدهاست؟! حتی پیکری ندارد که به قلبم فشارش دهم. پس کجا رفت؟! علی اکبر! علی اکبر!...
باز هم از خواب پریدم. پشتم هنوز گرم بود.
سراغ برگههای وصیتنامهاش رفتم. کاغذ تاخورده را باز و به چشمم نزدیک کردم. انگشتم روی خطوط رفت تا رسید به:
«مادر جان! صبر تو بايد مثل صبر زينب کبری باشد... ما بهراستی جنگيديم و بهراستی شهيد شديم. اگر میخواهی من راحت باشم بايد با صبرت درس بدهی به ايادی استکبار...»
اشکم را پاک میکنم و دستخطش را به قلبم فشار میدهم. بوی همان باغ خوابهایم را میدهد.
۱۲ سال طول کشید تا پلاک و مشتی استخوانش را آوردند.
✍🏻سوده سلامت ۱۴۰۲/۱۱/۱۳
👩🏻💻طراح: مطهرهسادات میرکاظمی
🎙با صدای: الهام گرجی
🎞تدوین: زهرا فرحپور
🌺
#شهید_علی_اکبر_بنی_عامری
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_طلبه
#شهدای_استان_سمنان
@madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهیدبنی عامری💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی #لیلا 🌷قسمت ۲۱ @madadazshohada نگاه طلعت و ليلا به هم گره ميخورد،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی #لیلا 🌷قسمت ۲۱ @madadazshohada نگاه طلعت و ليلا به هم گره ميخورد،
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی #لیلا
🌷قسمت ۲۳
-....معلوم نيست چه كاسهاي زير نيم كاسته !
اشك از چشمان طلعت سرازير شده و از زير چانه به روي لباسش ميچكد
ميخواهد حرفي بزند ولي اصلان مجالش نميدهد
طلعت ديگر طاقت نمي آورد و با فرياد ميگويد:
- بس كن اصلان ! ميگذاري منم دو كلام حرف بزنم... اگه فريبرز پاشو كناركشيده بخاطر اين بوده كه ميگه :
حيف ليلاست كه به آمريكا بياد و ميان آن همه گرگ زندگي كنه
اصلان پوزخند ميزند:
- تو گفتي و منم باور كردم ، هالو گير آوردي ! منو بگو كه فكر ميكردم داري در حق ليلا مادري ميكني
هق هق گرية طلعت بلند ميشود، دست جلوي دهان گرفته از اتاق بيرون ميرود
دوقلوها وحشت زده و گريان از پي مادر ميروند
ليلا ديگر طاقت نمیآورد
ديگر نمي تواند جوِّ ناآرام خانه را تحمل كند
به طرف پدر ميرود.
چشم در چشم او دوخته و با قاطعيت ميگويد:
- پدر! من بودم كه به هيچوجه حاضر نشدم با فريبرز ازدواج كنم ... مامان طلعت بیتقصيره ... شما نبايد با اون اين طور حرف بزنين
سرش را پايين مي اندازد و بريده بريده ادامه ميدهد:
- پدر!
@madadazshohada
🍃🇮🇷ادامه دارد...
🍃نویسنده رمان ؛ مرضیه شهلایی
🌷تقدیم به خانواده شهدای کشور عزیزمون بخصوص همسران🌷
💖 کانال مدداز شهدا 💖
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@madadazshohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی #لیلا
🌷قسمت ۲۴ و ۲۵
@madadazshohada
_....من ... من فقط با حسين ازدواج ميكنم ... يا او... يا هيچكس ديگه !
اصلان باخشم چشم به سوي ليلا ميگرداند رگ وسط پيشانيش بيرون زده ، چانهاش ميلرزد، غصب آلود ميگويد:
ـ چشمم روشن! خيلي پُررو شدي ... به خاطر اون پسرهی يک لاقبا تو روی من میايستی و ميگي ...
خشم مجال گفتنش نميدهد،
نفس نفس ميزند، سرخي تا لالههای گوشش بالا آمده است آب دهان فرو داده و با لحني خشمگنانه تر در ادامهی سخن ميگويد:
- ليلا! اگه حرف آخرت اينه ... حرف آخر منم آويزهی گوشت كن ... از خونهی من كه به خونهی اون پسره رفتي ... ديگه نه من و نه تو! ديگه خود دانی...
پاييز سال ۱۳۶۲ هجری شمسي خورشيد آرام آرام در پس افق فرو مينشيند اتاق به تدريج در تاريكي فرو ميرود
مرد نشسته بر مبل ،
چون شبحي است كه موهاي سفيد شقيقه ها، حركت آونگ مانند سرش را كه به روي آلبوم خم شده است نشان ميدهد اشکها قطره قطره به روي صفحهی آلبوم پايين ميچكد و خندههاي كودكانهی دخترک را شكوفا ميكند
دست به روی صفحات آلبوم ميكشد موهاي نرم و صورت لطيف او را احساس ميكند:
«ليلا! خيلي دلم برات تنگ شده ! ديدي آخرش خودتو بدبخت كردي !»
طلعت وارد اتاق شده و كليد برق را ميزند. اصلان آلبوم را ميبندد و به سرعت به طرف پنجره ميرود دست بر صورت نمناك و ته ريش جوگندمياش ميكشد چشم به بيرون ميپوزد.
طلعت به طرفش میآيد و با ناراحتی ميگويد:
«اصلاً باورم نميشه ... بيچاره ليلا! خيلی خوشبخت بودن ...»
خون به صورت اصلان ميدود.
رويش را به طرف طلعت ميچرخاند و به او كه وحشتزده قدمي به عقب برداشته چشم ميدوزد:
- خوشبخت ! اونها هيچوقت خوشبخت نبودن ... اداي خوشبختها رو در مي آوردن
@madadazshohada
🍃🇮🇷ادامه دارد...
🍃نویسنده رمان ؛ مرضیه شهلایی
🌷تقدیم به خانواده شهدای کشور عزیزمون بخصوص همسران🌷
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@madadazshohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#کرامات_شهدا
#توسل_به_شهدا
#پیام_شما
ز م:
سلام من یه مشکل بزرگی تو زندگیم داشتم چندسال بود به هر دری میزدم یکروز کانال شهدا را دیدم و گفتم متوسل شم ببینم چطور میشه خدارو شکر که مشکلم حل شده ودیگه این کانال رو رها نمیکنم
ازشما هم ممنونم با تمام زحماتی که میکشید
💖 کانال مدداز شهدا 💖
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#کرامات_شهدا
#توسل_به_شهدا
#پیام_شما
@madadazshohada
سلام درمورد کرامات شهدا مطالب جالبی خوندم
خواهرم دو دوره ست عضو کانال شده
یکروزپشت تلفن راجع به کرامات شهدا صحبت میکردیم خواهرم گفت پس چرا ما هیچ کراماتی نمبینیم
شب خواب میبینه شهید سردارسلیمانی دست روسرش میکشه ولبخند میزنه
به این باور رسیدیم شهدا همه جوره حواسشون به ماهست وآگاهند
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌹 شهیدی که قول داده است زائرانش را #دعا کند!
@madadazshohada
در #بهشت_زهرای تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند.
سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش در #وصیتنامه
و قولی که به زائرانش می دهد
دل آدم را گرم و امیدوار می کند.
وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی...
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نماز_شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان💚 ارواحنافداه نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، #امام_زمان💚غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان💚ارواحنافداه بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان #حضرت_زهرا💚(سلاماللهعلیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شهید #مدافع_حرم
#سجاد_زبرجدی
آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای مفقودالاثر
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
https://eitaa.com/madadazshohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋 سلام بر کسانی که دیگران را به یاد خدا می اندازند 🦋
💖 کانال مدداز شهدا
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
@madadazshohada