#محرم_۱۴۰۳
#شب_چهارم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
از دختر شهید به دختران مکتب پیغمبر
از خواهر شهید به زینبیون، سپاه حیدر
از مادر شهید به رهروان فاطمی کشور
من زینبم دانش آموز کلاس فاطممم
من زینبم آیت االلهم، فقیه و عالمم
من زینبم استوار و محکمم
«زینب رشیده ایست که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس میدهد نخ معجر نمیدهد»
یا زینب یا عقیله العرب
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
تو راه این قیام نیفتادم حتی یه لحظه از پا
درس مقاومت با انقلابم زنده شد تو دنیا
با حفظ معجرم ثمر گرفته نهضت عاشورا
من زینبم آتش قهر خدا در هیبتم
من زینبم کربلا شد محترم از حرمتم
من زینبم الگوی یک امتم
«زینب شکوه خواهریش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس میدهد نخ معجر نمیدهد»
یا زینب یا عقیله العرب
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
خوش به سعادتش کسی که باشه در پناه چادر
ثابت قدم میشه اونی که واسش خیمه گاهه چادر
ای لشکر خدا وقت جهاد با سلاح چادر
من زینبم تکسوار ارتش پیغمبرم
من زینبم مثل زهرا یک تنه یک لشکرم
من زینبم ذوالفقار حیدرم
«او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد»
یا زینب یا عقیله العرب
شعر و سبک: #حسین_نوری
«تضمین: #علی_اکبر_لطیفی
#محرم_۱۴۰۳
#شب_پنجم
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
عمه جان حلالم کن، اگه بی اجازه میرم
عمه جان عمو تنهاست، به خدا دارم میمیرم
مثه مادرت، که اون روزا، تنها رفت، پشت در
شبیه خودت که تنهایی رفتی پیش اکبر
تنهایی میرم به یاری آقایی که تنهاس
حجت خدا، بدون یار، مونده بین لشکر
می بینی امام مظلومم
افتاده روی زمین زخمی
من میرم خدانگهدارت
#و_الله_لا_افارق_عمی
وَ الله لا افارق عمّی
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
عمه جان خیالت جمع، میزنم به قلب دشمن
عمه جان حرم با تو، لشکر حرومی با من
مثه قاسمم، دوباره با، اهل شام می جنگم
اگه بی سلاح دارم میرم، با دستام می جنگم
اگه اینجا نیس، بابام حسن، من هستم تا آخر
توی کربلا دارم به جای بابام می جنگم
میدونم که به عمو جونم
این دشمن نمیکنه رحمی
قلبم توی سینه میکوبه
#و_الله_لا_افارق_عمی
وَ الله لا افارق عمّی
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
عمه جان توی گودال، عمو افتاده با صورت
عمه جان ببین دارن، میزنن به قصد قربت
زیر پای قوم جاهل، بی مذهب، افتاده
جیگرش داره میسوزه و، تشنه لب، افتاده
عمه جان ببین، حرومیا، دورش رو، پر کردن
انقده زدن، به پهلوهاش، از مرکب، افتاده
از جسم مطهرش میخواد
امروز هرکس ببره سهمی
باید که سپر بشم واسش
#و_الله_لا_افارق_عمی
وَ الله لا افارق عمّی
شعر و سبک:
#محمد_رضا_محمدی
#محرم_۱۴۰۳
#شب_ششم
#شب_ششم_حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
میبینی از حرم کنارت اومده عمو
درست شبیه تو حال منم بده عمو
به گریههای من داره میخنده قاتلت
گل برادرم جوابمو بده عمو
بدجوری به هم ریخته همه جای تنت
اینجوری نمیرسه به خیمه بدنت
پهلوت مثل مادر شده زخمی پسرم
انگار تو رو قنفذ و مغیره زدنت
مرهم زخمای این دل شکستم بودی
بعد علی اکبر تو عصای دستم بودی
وای قاسمم قاسمم قاسمم
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
یه خواهشی داره عمو ازت فقط همین
چشاتو وا کن و چشای خیسم و ببین
ببخش اگه نشد که برسم به داد تو
حالا چه کار کنم نکشی پاتو رو زمین
آیینه زخمی شده روی حسن
آشفته شدی شبیه گیسوی حسن
ای شیشه عطر حسنم خوردی زمین
حالا همه جا پر شده از بوی حسن
جلو چِشام جون میدی، گم شده راه چارم
چه جوری جسمت رو از، روی زمین بردارم
وای قاسمم قاسمم قاسمم
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
با داغ رفتنت نمیتونم کنار بیام
عجب مصیبتی شده نبودنت برام
عزیز مجتبی تو که نفس نمیکشی
نفس کشیدن بی تو رو واسه چی می خوام
تو گرد و غبار افتادنت رو ندیدم
اما صدای شکستنت رو شنیدم
فرش زیر پای مرکبا شد تن تو
شرمنده که دیرتر از سوارا رسیدم
رو بدنت نیست حتی یه دونه جای سالم
شکستگی سینت کشته عمو رو قاسم
وای قاسمم قاسمم قاسمم
شعر و سبک:
#سعیدپیغمبری
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هفتم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#زمینه
بند اول
یه وقتایی آدم میشه
پریشون و حیرت زده
از کارِ دنیا
حضرت دریا رو دیدم
که واسه ی یه قطره آب
رو زد به صحرا
روی لبِ، کبودِ بارون، تَرَک نشسته
تو ساحل ،آرومِ دریا، خوابیده خسته
بیهوشه از، شدّتِ گرما، چشماشو بسته
باور هیچکس نمیشه
دریا میخواد از یه سراب
به ماهیِ تشنه لبش بده آب
بارون لب تشنه ی من...
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
اگه یه مرد و دیدی که
رو میزنه به دشمنش
از روی اجبار
بدون که خیلی مضطره
دیگه نداره چاره وُ
شده گرفتار
دیدم خودم، دنبال آبه، چشمه ی عصمت
دیدم فرات، میزنه از شرم، به سر و صورت
موج میزنه، به روی گونه ش، اشک خجالت
جای اشک از چشم زمان
جاری میشد چشمه ی خون
شرمنده بود أبرِ توی آسِمون
بارونِ لب تشنه ی من...
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
تیر سه شعبه اومد و
دیدم که رنگ از چهره ی
عالم پریده
خودم دیدم اسماعیلو
بَغَلِ ابراهیم ولی
گلو بریده
فوّاره زد، خون خدا تا، عرش مُعَلّا
گلبرگایِ، لاله نشست رو، دامن أبرا
داشتن براش، گریه میکردن، گلای صحرا
با گریه میگفت پسرم
تو رو چه جوری ببرم
با این روی غرق به خون تا حرم
بارون لب تشنه ی من...
شعر و سبک:
#سید_مرتضی_پیرانیان
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هفتم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#زمینه
(📌تذکر: سکوتی که به میزان دو ضرب بعد از فراز دوم هربند در نظر گرفته شده برای انتقال حس تحیر سیدالشهدا علیه السلام
لازم الاجرا است.)
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
اگه جنگ دارید با من پسرم بی گناهه
ببینید اینقدر تشنه است زیر چشماش سیاهه
منه بابا اصن هیچی مادرش چشم به راهه
مگه نمیبینین تلظی لبهاشو
مگه نمیبینین لرزش دست و پاشو
مگه نمیبینین صداش...
وای
خیر نبینی حرمله خیر نبینی
توی این لشکر تو نامرد ترینی
با سه شعبه گل رو از ساقه چیدی
بچه ی شش ماهمو سر بریدی
با اینکه این روضه
واسه من سنگینه
تحمل کردم چون
خدا می بینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
چقدر زود گل دادی غنچه ناشکفته
حنجر پرپرت با من داره حرف نگفته
از رو دستای لرزونم سر تو کاش نیفته
میبرمت حرم با این گلوی خونی
میبرمت حرم زیر عبا پنهونی
میبرمت حرم که با...
وای
اما انگار مادرت دیده مارو
کاش ندیده باشه زیر عبا رو
کاش نپرسه بچم آب خورده یا نه
حاجت آب شد برآورده یا نه
با اینکه این روضه
واسه من سنگینه
تحمل کردم چون
خدا می بینه
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
توی لحظه ی ذبح تو مرگ من شد خلاصه
تنها چارم واسه داغت نماز استغاثه
چشای نیمه باز تو مث تیر خلاصه
علی بخواب توی آروم ترین گهوارهات
علی بخواب که خاک آخرین گهوارهات
علی بخواب که رفتنت...
وای
اما دلشوره برات داره بابا
کاش ندزدن خوابتو نیزه دارا
کاش اوناکه چیزی پیدا نکردن
پشت خیمه دنبال تو نگردن
با اینکه این روضه
واسه من سنگینه
تحمل کردم چون
خدا می بینه
شعر و سبک:
#احسان_نوری
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر_ع
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
از دور صداتو وقتی شنیدم
عمرم سر اومد با سر دویدم
دیدم رو خاکی مرگم رو دیدم
ای سوره ی توحید من
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
ای همهی امّید من
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
ای غروب خورشید من
بی انتها شدی، ع لی اک بر
مث هم شد ماجرامون
تو پریشون من پریشون
همه جا پر شده از تو
انگاری اومده بارون
ولدی یا علی اکبر
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
رفتی و نور از چشمای من رفت
لبهام ترک خورد، دریای من رفت
دنیام خراب شد، دنیای من رفت
ای آیه ی تطهیر من
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
اقامه و تکبیر من
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
غصهی نفسگیر من
بیانتها شدی، ع لی اک بر
شهید سرفراز من
نوحهی جان گداز من
پراکنده شدی بابا
شدی روضهی باز من
ولدی یا علی اکبر
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
دردم یکی نیست مثل تن تو
امکان نداره برداشتن تو
کار یه لشکر شد کشتن تو
وارث حدیث کسا
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
آینهی رسول خدا
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
جا نمیشی بین عبا
بی انتها شدی، ع لی اک بر
تو دلم غم شده مهمون
ولی دشمن شده خندون
اوّلین باره که زینب
از حرم اومده بیرون
ولدی یا علی اکبر
شعر و سبک:
#مهدی_نیکدل