eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
428 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به مهربانی های حضرت تو دادی بر کویر جان ما احساس دریا را تو برکت داده ای با رد پایت خاک دنیا را نمی‌گیرد کسی خرده به زائر که پس از اینجا ندارد آرزوی دیدن فردوس زیبا را چنان روحی به زائر می دمد دور ضریحت که کمی مانده ست با اذنت کند زنده مسیحا را چنان آوازه ی پایین پایت پر شده تا عرش که کعبه هم ندیده دور خود این جمع والا را کسی که مهربان تر، خانه اش از میهمان پر تر شرف دادی تو با احسان خود ضرب المثل ها را هوای آسمان صحن تو آنقدر جذاب است که زائر می برد از خاطرش سرما و گرما را من از احساس شادیِ کبوترهات فهمیدم نخواهد خورد مهمانت غمِ روزیِ فردا را چنان بیمار عشق انگیزه می گیرد کنار تو که نذرت میکند یکجا پس انداز مداوا را در این شهری که تاریک است غیر از این حرم،هرگز... نمی فهمد کسی جز نازنین قلبت، غم ما را گرفته باز باران پشت پلک چشم هایم را نگاهی می کنی این عاشق شیدای تنها را؟
تقدیم به امام رضا علیه السلام ************ در این کشور اگرچه از غمِ ایّام دلگیرم / ولی در سایه سارِ گنبدت زیباست تقدیرم/ غزل گفتن برایت بالِ پروازم به افلاک است/ اگر از من بگیری طبعِ شعرم را زمین گیرم/ رضاجانم رضاجانم ، رَعیَت من تو سلطانم/ تو باشی راضیم از خود، نباشی از خودم سیرم/ تماشای شکوهِ بارگاهت شاعرم کرده / حرم، گلدسته ، گنبد ، وامدارِ این تصاویرم / پناه آورده ام در این حرم چون با تو مانوسم/ اگر چه خوب می دانم سراپا عذر و تقصیرم/ دمی عاشق، دمی فارغ، دمی مومن، دمی کافر/ مسیرِ وصلِ ما را کرده ناهموار تزویرم / مَنِ من را بگیر از من که سرشار از خودت گردم/ برای آن که باشم دِعبِلَت محتاجِ تغییرم/ دمِ بابُ الجوادت اشکِ شوقم ریخت، فهمیدم/ که راهم می دهی در این حرم با قصدِ تطهیرم/ امام مهربانی ها ! تو را نشناختم اما.../ از آهوی تو راهِ معرفت را یاد می گیرم / خوشم گر حاصلِ عمرم همین باشد که در دنیا/ به عشقت زندگی کردم ،وَبا این عشق می میرم/ *************
میلادیه حضرت سلطان علی ابن موسی الرضا علیه السلام تو بودی بهاری که پایان نداشت کسی مثل تو دست احسان نداشت تو احسانِ بارانی و این زمین به جز فیض چشم تو باران نداشت کرامت، سخاوت، سیادت،کسی شبیه تو این قدر، عنوان نداشت چنان می درخشی در آفاق ما که میلی به خورشید، ایران نداشت قرارست فردا نجاتم دهی زمانی که این نوکرت جان نداشت تو یک شهر را سائلت کرده ای چرا که گدایت غم نان نداشت تو تنها مسیر دُرست منی جهانم بدون تو سامان نداشت تو حصن حصین همه عالمی ندارد تو را هر که ایمان نداشت رواقت بهشت است و با تو دگر نیازی به جنت خراسان نداشت تو آرامش روزگار منی تمامی دار و ندار منی کسی از گدایت شدن بد ندید کسی بین ما با شما سد ندید جهان از فرشته به دور ضریح چنین جمع پر رفت و آمد ندید کسی زائری را ز سمت حرم که با دست خالی بیاید ندید کسی در مرام امام رئوف گنهکار اینجا نیاید ندید حرم بر دل زائرت نعمتی... که در آرزویش بماند ندید دلم تا کنون هیچ خیر از کسی بجز شخص آقای مشهد ندید کسی از زبان گدای درت بگوید که آقا، ندارد، ندید نگاهت هوادار هر زائر است و خواهش ز تو کار هر زائر است جهان مرا آبرو داده ای به آهوی قلبم تو رو داده ای تو از کودکی هر چه را در دلم... که من داشتم آرزو، داده ای امام من ای حامیِ مهربان به تقوایِ من رنگ و بو داده ای تن زیر بار گناه مرا به خاک حرم شستشو داده ای اگر اهل شعرم اگر عاشقم تو بر من چنین خُلق و خو داده ای اگر قطره ای معرفت خواستم سبو در سبو در سبو داده ای تو از آستان بوسی این حرم به زوّار روی نکو داده ای من و آرزوی شب آخرم بیا در دم مرگ بالا سرم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ************************ هر که در طوس به پابوس شما می آید می توان گفت که در عرش خدا می آید زائر کوی تو چون زائرِ بیت الله است که در این خانه به حجّ فقرا می آید زودتر از همه راهش به حرم باز شود هر که دل خسته به این صحن و سرا می آید جای جایِ حرمت بال ملک ریخته است زائرت کاش بداند به کجا می آید هر که مهمان تو گردد به همه می گوید : لقبِ "حضرتِ سلطان" به رضا می آید تو پناه همه هستی و نباید پرسید : که گنهکار به سوی تو چرا می آید ؟ دل من کرده بهانه حرمی را که در آن هنرِ شیخِ بهایی به بها می آید تو معین الضعفا هستی و در هر دو جهان دستِ پر مهر تو سویِ ضعفا می آید کس ندیده به جهان شاه رئوفی چون تو که خودش وقتِ کرم سمتِ گدا می آید به همه گفته ام آقا ، که غریب الغربا لحظه ی غربتِ من روز جزا می آید *************************
مانده ام مثل کجا می شود ایران بی تو یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟ به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو
( با حال معنوی مناسب ، مطالعه بفرمایید ) جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید
جایی که میگیرند دست ناتوان را پیر زمین افتاده دارد آسمان را تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا دیدند مردم حکمت آب روان را سگ های اطراف حرم را میپذیرند تحویل میگیرند وقتی آهوان را یکبار می آیم سه دفعه او میاید یعنی که تضمین میدهد سود کلان را من از رفاقت با کریمان سود بردم هر موقعی رفتم خراسان سود بردم صدشکر برگ دعوتم داده همیشه پیش همه حیثیتم داده همیشه حج فقیران آمدم دارا شدم من محتاج بودم ثروتم داده همیشه مستانه گشتم صحن هارا فیض بردم جنت به جنت نعمتم داده همیشه طعم غذای حضرتی مانده به کامم آقا دراین صف نوبتم داده همیشه من پای این سفره غذارا دوست دارم ته مانده لطف رضارا دوست دارم سلمانی شهرش سلیمان شد در آخر از یمن او قبرش گلستان شد در آخر خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد خیلی مریض آمد که درمان شد درآخر یکبار آمد درحرم یکبار رو زد بی خانمان طوس سلطان شد در آخر وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم جان دادن ما نیز آسان شد در آخر داریم کل خیرها را در کنارت دیدیم ما عرش خدارا در کنارت
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..،گنبدت را می کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم دربه‌در افتاده ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده ی این سفره اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم،یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما! روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما . . حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقب‌تر می روند... شمر تنها می شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم وای از عزیزان شما
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را میبرد با عبا داشت علی اکبر خود را میبرد
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
مانده ام مثل کجا می شود ایران بی تو یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟ به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو
مرثیه حضرت رضا علیه السلام کمک می گیرد از دیوار با قد کمانش هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش چنان نیلوفری بر خاک سرد حجره پیچد ز بس می سوزد از این زهر مغز استخوانش مسیر تا به حجره گر چه کوتاه است اما گمانم نیم روزی را گرفته از زمانش کشیده پنجه بر دیوار یاد یاس نیلی نمی افتاد یک دم آه مادر از زبانش عبا وقتی به سر افکند یاد آن عبا بود که حیدر پشت در انداخت بر روی جوانش تمام انتظارش را به در می دوخت تا که بیاد زودتر از راه عمرش، نو جوانش