eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
171 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدم خط روی خطا بکشم کبر خود را به زیر پا بکشم از خجالت، به سر عبا بکشم نیمه شب منتّ ترا بکشم آمدم مضطر و سر افکنده توبه هایم شکسته شرمنده! بی غم تو دوا ندارم که بزنم ادّعا ندارم که من کسی جز خدا ندارم که غیر اهل کسا ندارم که بد شدم آبروی زهرا ریخت ولی اسمش گناه من را ریخت از خودم سوی تو گریزانم زیر قولم زدم، پشیمانم باز میبخشی ام؟ نمیدانم! البته من گدای سلطانم یاد من کرده یادش افتادم دم باب الجوادش افتادم گم شدم، کوله بار راهم کو! نامهء بخشش گناهم کو! سفره ای که شده فراهم کو! به علی بی کسم، پناهم کو! من از این گریه ها هدف دارم هوس بادهء نجف دارم کمکت را به این گدا برسان برکت خانهء مرا برسان حسنش را به داد ما برسان پای ما را به کربلا برسان آه شش گوشه! از تو دلگیرم چون ترا در بغل نمیگیرم یاحسین ناز کن خریدارم زود ردّم نکن، گرفتارم جان عباس بی کس و کارم به اباالفضل دوستت دارم خسته ام یا مُسبّب الاسباب پیش ام البنین مرا دریاب زینب قد کمان قیامت کرد گریه از داغ بی نهایت کرد از سر روی نیزه صحبت کرد از نماز شبش روایت کرد از شبی که نشست و گفت اُمّاه؛ ریخت جسم حسین تو در راه قاسمم قد کشید و اکبر شد اکبرِ تکّه تکّه، اصغر شد اصغرم پشت خیمه بی سر شد وضع سقا به نیزه بدتر شد بزمشان بزم رقص و هلهله بود مشک سقا به دست حرمله بود دست نامرد، معجرم بود و... هر دو دستم روی سرم بود و... زیر چکمه برادرم بود و... چشم تارش سوی حرم بود و... دشمنش داد زد که بردارَش دم مغرب تمام شد کارش
علوی نامه ------------ علی سرچشمه ی خورشید عالم جهان را نور بخشیده دمادم به خون غلتید در محراب مسجد ز تیغ کافری چون ابنِ ملجم مقامات علی شیر خدا را چه می داند کسی ، اللهُ اَعْلَم یهود آمد به میدان و ببینید حضور شیعه در خط مقدّم نباشد بیم از کس تا علی هست قدم را زین جهت بر دار محکم یهود و کاخ کفر و ظلم او را بکوبد حیدر کرّار دَرهَم به عشق مرتضی بر دار رفتند هزاران در هزاران مثل میثم شکستی نیست در این جبهه یاران ظفر آید به دست اینجا مسلّم برای فتح خیبر بار دیگر همه باشید ای یاران مصمّم به زیر سایه سار ذوالفقارش بزن بر قلّه ی ایثار پرچم تمام اقتدار و عزّت ما فقط با مهر او گردد فراهم به پیش هیچ ظلم و ظالم ای دوست نگردد قامت اهل ولا خم به عشق مرتضی فرزند کعبه بجوشد آب هستی بخش زمزم به تکریم علی بگشا زبان را که آن مولاست در عالم مکرّم علی دُرِّ جهان است و چه زیبا نشسته روی چشم پاک خاتم مکان عاشقان او بهشت است بُوَد جای عدوی او جهنّم برای آن که دریابند او را همه در خدمتش باشند من هم چراغ روشنی با مهر حیدر نشسته روی گلبرگ دو چشمم به شوقش می چکد وقتی که اشکم زند هر صبحدم بر دیده شبنم بیا در کوی او مانند «یاسر» که دارد از ولایش قلب خرّم محمود تاری «یاسر»
مرهون مرام علی و فاطمه ام مدیون پیام علی و فاطمه ام بر جان جوانان بهشتی سوگند من پیر غلام علی و فاطمه ام ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ گر پیرو راه علی و فاطمه ام خواهان پناه علی و فاطمه ام با چشم پر از بکاء در روز جزا محتاج نگاه علی و فاطمه ام ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ پروانه ی روی علی و فاطمه ام دلداده ی خوی علی و فاطمه ام منعم مکن ای دوست که دیوانه شدم دیوانه ی کوی علی و فاطمه ام ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تا راه تولای علی می پویم در وصف علی و فاطمه می گویم تا شاعر اهل بیت اطهار شوم از فاطمه و علی مدد می جویم ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تا با علی و فاطمه پیمان بستم هستم ز غلامان علی تا هستم یک لحظه ز کوی فاطمه پا نکشم شاید که به روز حشر گیرد دستم
روزه ی من را در این دنیا تلافی میکند یا همین امروز یا فردا تلافی میکند پیش او بار گنه می آورم گم میشود جرم من را میکند حاشا تلافی میکند دست خالی مرا دید آبرویم را نبرد او کریم است و کم من را تلافی میکند هرکسی یک جور خالی کرده دورم را ولی او که می بیند شدم تنها تلافی میکند بس که میبخشد مرا دارم بدعادت میشوم هرچه بد تا میکنم مولا تلافی میکند گرچه من مهمانیش را سالها برهم زدم می نشاند بنده را بالا تلافی میکند سختیِ شب زنده داری را علی دیده ولی اجر و مزدش را خدا با ما تلافی میکند در نجف پشت در بسته بمانی بهتر است چون به هر شکلی شده زهرا تلافی می کند نوکرش را می‌رساند اربعین کرببلا تشنگی های مرا آقا تلافی میکند اکبرش را در عبایش چید و با اشکش نوشت آبروی رفته را سقا تلافی میکند ای علی خوردم زمین، بار مصیبات تو را التماس زینب_کبرىٰ تلافی میکند
مرامنامه اشک ----------- یا علی گفتیم و شد خون دیده ها از غمش گردید گلگون دیده ها قلب هستی گشت ناگه در تعب دفن شد جسم علی در نیمه شب شمع جمع بی قراران سوخته دیده ی ایتام بر در دوخته یا علی گفتیم و دل آتش گرفت شد به هجران متّصل ، آتش گرفت مرتضی رفت و جهان تاریک شد جاده های پیشِ رو باریک شد کوفه در ماتم فرو رفت و نشست قامت هر نخل زین ماتم شکست کوفه بود و شام بی مهتاب او کوفه بود و مسجد و محراب او منبر و محراب بی طاقت شدند ناله ها در سینه ها دعوت شدند یا علی گفتیم و دل خونین گریست هم یتیم و هم دل مسکین گریست خانه ی شیر خدا ماتم سراست مجلس اشک و عزای مرتضی ست دخترش زینب پذیرای غم است اشک تنها زخم دل را مَرهَم است کودکی چشمش به این در نیست نیست گرید و نالد که حیدر نیست نیست در گلوها بغض تنها مانده است سفره ها بی نان و خرما مانده است یا علی گفتیم و اشک از دیده ریخت بغضِ داغی که به دل جوشیده ریخت گرد غم بر چهره ی محراب بود سجده گاه مرتضی بی تاب بود مأذنه دارد عَلَم بر دوش آه سجده گاه مرتضی خاموش آه می رسد از هر طرف صوت جلی یا علیّ و ، یا علیّ و ، یا علی یا علی گفتیم و دل آرام شد عشق ما نسبت به او اعلام شد عشق مولا ، عشق بی هنگام نیست سینه ها بی عشق او آرام نیست با علی مأنوس بودیم از نخست با علی هستیم در راه درست هرچه داریم از علیّ مرتضی ست مرتضی نفسِ نفیس مصطفی ست با علی باشیم حتّی در ممات با علی داریم جاویدان حیات مهر او با جان ما آمیخته دست حق مهرش به دلها ریخته یا علی گفتیم و می گوییم باز راه حق را در علی جوییم باز من درین در جرعه نوش حیدرم من غلام حلقه گوشِ حیدرم می زنم فریاد با بانگی رسا از علی هرگز نمی گردم جدا جان اگر خواهد علی ، جان بر دهم سر اگر خواهد به امرش سر دهم هرچه می گوید علی آن می کنم قطره امّا کارِ توفان می کنم با علیّ مرتضی من همرهم گوهر دریای عشقِ آن شَهَم هستم از یاران سینه چاک او فخر دارم ، این که باشم خاک او خاک او دل را هوایی می کند ذَرّه در کویش خدایی می کند پس بیا در کوی او چون ذَرّه باش می رسی در آستانش با تلاش با علی باش ای دلِ آئینه جو غیر مهرش را ز دل کن رُفت و رو کار خود را با علی تدبیر کن خویش را با عشق او تطهیر کن گوشِ عاشق را ندایی می رسد «یاسر» از حیدر بجایی می رسد ** محمود تاری «یاسر»
اسیر بند عشق حیدرم من فدایی علی پاتا سرم من مراد عالم وبر او مریدم غلام کوی گرد خیبرم من مرا ذکر علی باشد عبادت دل آسوده به روز محشرم من در سلطانی اش همواره باز است شب وروزم گدای این درم من گلم با مهر مولایم سرشتند بود فخرم که حیدر باورم من بود حب علی سرمایه من غنی ام تا که با آن گوهرم من عدوی مرتضی را من عدویم به جان او مثال آذرم من دلم را برده ایوان طلایش به فکر دیدن آن منظرم من خدایا زائرم کن، خواستار تنفس در هوای حیدرم من
همه ی شوق مصطفی این بود که علی را به اوخدا داده و چه بهتر از اینکه حضرت حق مرتضی را به مصطفی داده فاش گویم به دشمنان علی بر پیمبر فقط علیست ولی با خدا دادگان ستیزه مکن چون خداداده را خداداده مست مست از میِ غدیر خمم مست و مجنون حیدرم چه کنم ساقی امشب دوباره راهم داد بر کفم ساغر ولا داده گرچه سرمستم و خرابم من بنده ی ساقی و شرابم من مست نام ابوترابم من حب او سینه را جلا داده با جماعت به روز عید غدیر فاش گفتا رسول حی قدیر بعد من بر شما علیست امیر امر بلّغ خدا مرا داده امر فرمود چون که پیغمبر ساختند از جهاز ها منبر گرد منبر جماعت حجاج مات از اینکه رخ چه ها داده پله در پله احمد مختار دست در دست حیدر کرار زد قدم بر فراز منبر عشق عشق را مصطفی صلا داده خطبه آغاز کرد ختم رسل غنچه ی لب گشود حضرت گل همه پروانه وار گرد نبی گوش بر خطبه اش فرا داده بعد حمد و ثنای حی ودود آن ابوالقاسم احمد محمود داد بر جمع انبیاء درود بر خلایق چنین ندا داده که منم مصطفی رسول امین عترت من و این کتاب مبین بر شما یادگار می ماند این دو قلب مرا صفا داده چشم ها بر فراز ماذنه بود خیره بر دست پور آمنه بود در کفش دست پور بنت اسد دست در دست مرتضی داده تا که دست نبی به بالا رفت سر دستش چو دست مولا رفت این ندا تا به عرش اعلا رفت که نبی دل به دلربا داده هرکسی را که مصطفی مولاست بعد او مرتضی علی مولاست غیر از این ره هر آنکه پیماید پای خود بر ره خطا داده این علی یکه تاز و شیر عرب پور بنت اسد خدای ادب صاحب ذوالفقار و شاه کبار او که عزت به ما سوی داده و ابر مرد روزگار علیست صاحب تیغ ذوالفقار علیست چه کسی را خدا به جز حیدر لقب شاه لافتی داده گره هر جا که خورد در کارم شکر کردم که من علی دارم شکر لله خدا ید اله را پنجه های گره گشا داده اولین کس که یار احمد شد مست میخانه ی محمد شد مرتضی بود او که یوم الدّار یاریم نزد اقربا داده در شب لیله المبیت که بود که به بستر به جای احمد بود جان به کف خفت بهر یاری من دین حق را علی بقا داده گرد شمع نبی چو پروانه چرخ میزد علی چه جانانه با نود زخم علی به جنگ احد بال و پر گرد شمع ما داده یاد آرید غزوه ی خندق آن دمی را که شیر حضرت حق چون به غرش درآمد از دم تیغ هیبت کفر بر فنا داده کند از جای خود چنان حیدر در ز دیوار قلعه ی خیبر یک تنه فاتحانه خنده ی شوق بر لب ختم الانبیا بر سر دوش حضرت خاتم تا ید الله پا نهاد صنم گفت جایی که جای دست خداست پا ید الله از چه جا داده قل هو الله بی عدد می گفت دائما ذکر یا صمد می گفت زیر لب یا علی مدد می گفت بر تن بت چه لرزه ها داده بر یتیم و فقیر و هم به اسیر در سه شب داد نان و کِی شد سیر و خداوند در مقام علی شان او را به هل اتی داده آیه ها شد به شان او نازل هل اتی نازل انّما نازل حضرت حق به پاس بخشش او بر سرش تاج انّما داده حضرت حق به سر نهادم تاج و مرا حق چو برد در معراج دیدم آنجا علی که جان من است تکیه بر عزش کبریا داده شد قبول ارچه توبه آدم داد علی را قسم به رب هر دم ذکر یا عالی و به حق علی حق چه توفیق بر دعا داده و به امر خدای حیّ جلیل شد گلستان علی به نارِ خلیل در ثنایش بخواند جبرائیل که مدد بر خلیل ما داده بر تن خستگان علی روح است ناخدایی به کشتی نوح است وقت طوفان نجات کشتی را علی از ورطه ی بلا داده از دمش زنده صد مسیحا شد این هم از معجزات عیسی شد مرده را زنده کور را بینا که علی هر دو را شفا داده ید بیضای موسی است علی نیل را می شکاف دست علی تا که از اژدها نترسد او دست موسی علی عصا داده در عدالت امیر کامل اوست به خداوند شاه عادل اوست شاه عالم نگین شاهی را بر سلیمان و بر گدا داده نغمه زد لا اله الا هو خواند ناد علی خدا بر او وانگهی مظهر العجایب شد این چنین اش خدا بها داده بعدِ فرموده ی رسول الله با نوای علی ولی الله جملگی گرد خُم به بیعت او مرد و زن یا علی فرا داده پس ندا آمد ای رسول امروز دینتان کامل است و شادان باش همه ی شوق مصطفی این بود که علی را به او خدا داده
باشد اسماء خدا شیرین تر از شهد رطب مدعی گفتا هزار و یک بُوَد اسماء رب جمع اسماء علی باشد هزار ای دل چرا یک علی گوئی هزار و یک علی ریزد ز لب من تو را تا وسعت رب میپرستم یا علی چون خدا مدح و ثنایت را نگوید بی سبب شاه مردان شیر یزدان ساقی کوثر توئی هم یل خیبر گشایی هم شه عالی نسب مستم از جام ولایت ای شه ملک ولا مست انگور ضریح ساقی و تاک عنب تکسوار ملک هستی، پادشاه لا فتی افتخار عالمی تنها نئی فخر عرب بی سر و بی پا چو مجنون در پی لیلای خود گشته ام زار و پریشان در بیابان طرب میزنم دل را به صحرای جنون دیوانه وار تا زنم در نزد لیلایم دو زا نوی ادب از گدائی تا به شاهی یک وجب هم راه نیست گر گدایت پادشا گردد شها نبوَد عجب بر نیامد از پس مدح تو جبریل امین من که هستم تا کنم مدحت شها با تاب و تب بر رُخ تابنده ات خورشید و مه در سجده گاه سجده آرند از ادب همواره صبح و روز و شب دوست دارم دوست داران تو را تا روز حشر دشمنم با دشمنانت تا قیامت با غضب مهبط جبریل باشد بیت زهرا و علی از چه رو آتش زند فرزند نحس بو لهب هر چه گشتم تا بیابم واژه ا ی از بهر او یافتم تبت یدی در شان حمال الحطب با تولی و تبری میکنم مدح علی تا بنوشم‌جرعه ای از کوثر و نهر رجب آنکه می‌نوشد شراب و باده ی خم غدیر دائما مست ولایت می‌شود یا للعجب در پی القاب حیدر می‌گذارم نقطه چین از امیرالمومنین تا بی نهایت ها لقب ملک هستی را تو هستی پادشاه بی قرین فاش می‌گویم تویی تنها امیر المومنین‌
ساقی امشب دوباره مستم کن مست از باده الستم کن بده بر باد بود و هستی من ز می ات کن فزون تو مستی من می ننوشیده بین چه سرمستم عجبا آن دمی کنی مستم مست گردم ز میّ جام ولا بر لبم ذکر یا علی مولا چه شود مست گردم و ساغر گیرم از دست ساقی کوثر او که ساقی جمع مستان است ساقی بزم می پرستان است کاش می شد که جام گیرم از او و شوم مست میّ و جام و سبو ساقی جام عالم هستی ای که خود ساقی علی هستی من می آلوه ی گنه کارم خرقه ی پر گنه به بر دارم تو چو کوهی و من کم از کاهم بین تو پیمانه ی پر از آهم ساقی مرتضی علی یا رب مددی کن که می زنم بر لب شویم از می لب و دهانم را و معطر کنم زبانم را چون که مدح علی کنم آغاز بعد تسبیح و حمد و راز و نیاز مدح او چون نماز نیمه شب است جان ز مدح علی به تاب و تب است کیستم من که مدح او گویم کاش هر لحظه راه او پویم ره او راه بودن و هستی است ره میخانه است و سرمستی است قلم امشب به اختیار تو بود ور نه طبعم زبان باده نبود خود شنیدم به وقت تنهایی از زبان قلم به شیوایی که به مدحش همیشه بی نقصم در کفت شاعرانه می رقصم عشق بازی کنم به اذن اله در ثنای علی ولی الله شد مرکب می و مرکب دان ساغر می شد و قلم پی آن چون قلم لب به می و ساغر زد مست گشت و به سیم آخر زد هر چه گفتم فقط نوشت علی کرد حک سردر بهشت علی سردر خانقاه و دِیر و کنشت هر چه گفتم فقط علی بنوشت می چکید از لبش به شیرینی شعر و گلواژه های آیینی مست از میّ ناب ساغر بود متصل بر ثنای حیدر بود تا سحر لب به می و ساغر زد دم به دم دم ز مدح حیدر زد من چو مجنون به لب کنم آواز مدح لیلای خود کنم آغاز یا چو بلبل سینجلی خوانم گرد گل مدحت علی خوانم کیست مولای شیعیان، حیدر شاه مردان و ساقی کوثر ساقی میّ و جام و خم غدیر به خدا تا ابد علی است امیر هر که یک جرعه از می اش نوشد چشمه گردد صفا از او جوشد هر که مست علی شود یکسر نبود عشق دیگرش بر سر مستی شیعیان ز نام علی است هر دو عالم تمام جام علی است عالمی قطره اند و او دریاست اوست دریا و قطره ناپیداست می شود او که این چنین ماند بحر را در سبو بگنجاند ای که نامش بری تو با اکراه حق بفرمود علی ولی الله برسان شک خود به حد یقین شیعه شو بر علی امام مبین گو به لب لا اله الا الله یا رسول و علی ولی الله آن لعینی که با علی بد کرد ره به زهرا به کوچه ها سد کرد تا قیامت همیشه شرمنده است هم که شرمنده هم سر افکنده است جای او هست قعر نار جهیم به تنش تا ابد عذاب الیم هر که از حضرتش جدا گردید دور از رحمت خدا گردید انبیا محو دیدن رویش همه محو گل سمن بویش مهر و مه نور گیر روی علی بوی جنت بود ز بوی علی اولین کس که مست حیدر شد بُد خدا و سپس پیمبر شد فاطمه کوثری که همسر اوست مست او بود اگرچه کوثر اوست حسنینش دو سید و سرور زینبینش چو فاطمه، کوثر دم به دم ذکر یا علی گویند ره بی انتهای او پویند جبرئیل امین و خیل ملک بود آوایشان به اوج فلک صلواتی که بر نبی الله است بر جمال علی ولی الله است گر به میخانه ی نجف رفتم نزد ساقی به ساز و دف رفتم عاشق و مستم و خرابم من بنده و مست بو ترابم من رفته ام تا برات کرب و بلا گیرم از دست حضرت مولا آه من نیستم تو هستم کن جان زهرا بیا و مستم کن مست گردان ز می جام ولا و سپس راهی ام به کرب و بلا بی ولای تو کربلایی نیست کربلا رفته کربلایی نیست بی ولای تو حج کیست قبول یا طواف که می شود مقبول ساقیا می بریز در جامم کربلایی نما سر انجامم
4_5942621955969523688.ogg
زمان: حجم: 764.8K
ذوالفقار حیدر شهید دادیم اما ، چون کوه استواریم شجاع و دلیریم  ، تیغِ ذوالفقاریم پای کار حیدره ایران بی‌قراره حیدره ایران ذوالفقار حیدره ایران علیست یار مظلوم ، علی  خصم ظالم از دمِ تیغ حیدر ، عدو نرفته سالم کشور ما کشور حیدر ملت  ما نوکر حیدر لشکر ما لشکر حیدر هیهات من الذله ، سبک زندگیه حقا که شهادت ، مزد بندگیه بارگاهه حیدره ایران در پناهه حیدره ایران توی راهه حیدره ایران *جوابش هم می تونه ، هیهات من الذله باشه .
بند اول انا الیه راجعون قصه ی عشق است وجنون لشکر حق پیروز است حزب الله هم الغالبون ◽️ <<وارث ذوالفقار می آید فاتح کارزار می آید صاحب افتخار می آید وعده ی حق یار می آید میرسد نجل حیدر و بر راه چشم‌مستضعفین نمیماند>> تا قیام قیامت قطعا این علم برزمین‌نمیماند بند۲ بیرق وپرچم حسین شورمحرم حسین ذکرلب سینه زن هرنفس هر دم حسین ◽️ باشهادت سعادت داریم هرچه هست از ولایت داریم شیعه ی حیدر کراریم عاقبت فاتح پیکاریم به ولای علی که بی پاسخ بانگ هل من معین نمیماند تاقیام قیامت قطعا این علم برزمین نمیماند
بسم الله الرحمن الرحیم جهان مُلکی است بی پایان  که سلطانش علی باشد صراط‌الله است آن راهی که پایانش علی باشد علی عینِ کتاب‌الله آیاتش شروح او... ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد حدیث مَن یَمُت... فرمود: جان دادند عُش‍ّاقش خوشا آن خانه‌ی قبری که مهمانش علی باشد به مقداد و به سلمان و ابوذر می‌خورم سوگند کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد به قربان علی زهراست از اول، یقیناً هم به قربانش به قربانش به قربانش علی باشد پیامبر گفت در دوزخ نمی‌سوزد هر آنکس که... فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد تبار عاشقان تنها به قنبر می‌رسد در اصل بزرگ است آنکه آقای نیاکانش علی باشد بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند حرم باشد دلی که  نقش ایوانش علی باشد قیامت  نامه‌ی اعمال ما را زود می‌پیچند خوشا آن نامه‌ای که جای عنوانش علی باشد حرم وقتی حرم شد که دل آرامش حسین است و... نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد حرم وقتی خیالش تخت می‌باشد که می‌بیند..‌. سلحشورش علی باشد رجزخوانش علی باشد حسین از عمر می‌خواهد فقط دورِ علی گردد به دامانش علی باشد به دستانش علی باشد من از حال پدر دنبال اکبر خوب دانستم فقط جانش علی باشد فقط جانش علی باشد