eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
4.9هزار دنبال‌کننده
427 عکس
124 ویدیو
769 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
شب ما را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه...گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه ی قطره قطره اشک عمو   روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست خود زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست به خدا خواهر است حق دارد خواهر اصغر است حق دارد بر سر ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود قلبش از غصه ها کباب شد و بعد سقا فقط عذاب شد و مثل او از خجالت آب شد و وارد مجلس شراب شد و خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد   دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد   یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش   وسط حجره ی محقر خود با دل خون میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد محمدجواد شیرازی
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین عباس اطاعت می کند آه اَیْنَ عمِّیَ الْعباس او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند مهدی رحیمی
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا... کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما راه حسین، راه قیام است و راه خون باید همیشه زنده نگه داشت راه را تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا دست خودم نبود که فریاد میزدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ میگفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا محمود ژوليده
به مناسبت پنجم ربیع الاول رحلت حضرت سکینه سلام الله علیها تو یادگارِ زینب و صوتِ حزینه ای چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای پیرِ تمام گریه کنانِ مدینه ای از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای» هفتادوچند سال؛ سکوتِ تو حرف داشت بی شک حسین؛دست به قلب توهم گذاشت از کودکی روایت تو اعتبار داشت شاگرد زینبی و کلامت وقار داشت هر خطبهٔ تو طنطنهٔ ذوالفقار داشت زینب کنار خویش، شبیه تو یار داشت در ذات حق چنان علی اکبر فنا شدی مستغرق جمال و جلال خدا شدی تعظیم در برابر تو کرده آفتاب یک لحظه هم رخ تو نبوده است بی حجاب روز وصال، از طرف آل ِبوتراب تو داده ای به دست اباالفضل مشک آب در هر کجا کنار علمدار بوده ای مشگل گشای کار علمدار بوده ای وقت وداع ،بوسهٔ آخر به تو رسید ارثیه های کوچه و مادر به تو رسید از آن همه بدن ، تنِ بی سر به تورسید رگهای نا مرتب حنجر به تو رسید تو با گلوی پاره شده هم سخن شدی باضرب تازیانه جدا از بدن شدی بازارهای شام غرور تورا شکست راهِ عبور قافله را تا غروب بست برنیزه ها سر پدرت رفت روی دست چشمانِ خیره ای به تماشایتان نشست عباس با نگاه ِ به تو سر به زیر شد بر نیزه از خجالت چشم تو پیر شد
علیهاالسلام 🔸تو می‌ری دل‌نگرون🔸 چشمام که پره غمه حرفام حرف دلمه بی‌تو بارونی می‌شه بابا چشمای همه تو می‌ری دل‌نگرون اشک من می‌شه روون آب ریختم پشت سرت شد چشمام کاسۀ خون ما رو به کی می‌سپاری؟ حالا که می‌ری میدون این دم آخر دارم یه خواهشی باباجون تا حرم پیغمبر بیا ما رو برگردون از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا بدون تو می‌میرم، بابا بابا بابا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیا خیلی بی‌وفاست رحم کوفیا کجاست؟ بابا بی‌تو می‌دونم دشمن خیلی بی‌حیاست آتیش پشت دره اینجا هم شعله‌وره می‌ترسم چادرمو دشمن بی‌تو ببره این چادری که دارم یادگاری زهراست مادری که با یادش همیشه چشمام دریاست مادری که از غصه‌ش میون قلبم غوغاست فدای احساس تو، بابا بابا بابا کبود می‌شه یاس تو، بابا بابا بابا ✍🏻
بیست و یکم رجب سال ۶۲ هجری قمری (سلام‌الله‌علیها) گشتند، (سلام‌الله‌علیها) امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت علی اصغر (علیه‌السلام) است، (سلام‌الله‌علیها) فرزند امرءالقیس بن عدی جلیل القدر (علیه‌السلام) است، این بانو مادر بزرگوار (سلام‌الله‌علیها) و (علیه‌السلام) و از بانوان ستمدیده کاروان کربلا هستند، ایشان از بانوان عالمه و اهل فصاحت و بلاغت بوده و همینطور در تاریخ است که (سلام‌الله‌علیها) از و آنان در و عقل بود، پدر ایشان کلبی از شیعیان (علیه‌السلام) و از بزرگان اهل شام بود که از فرط علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) سه خود را به امیرالمومنین (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) در آورد، (علیه‌السلام) زیادی به (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) داشتند که در شعری بیان می‌دارند: خانه‌ای که در آن (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) باشد را می‌دارم، "لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ" بعد از جریان کربلا (سلام‌الله‌علیها) هر روز در می‌نشتند و بر مصائب (علیه‌السلام) و زاری می‌کردند، در تمام روزها برقرار نموده و با بقیه مخدرات نقل و می‌فرمودند بعضی از زنان مدینه اعتراض کردند که چرا به نمی‌روید؟ (سلام‌الله‌علیها) فرمودند ما را ملامت نکنید، آنچه که ما دیده‌ایم شما ندیدید که بدن مطهر عزیز فاطمه (سلام‌الله‌علیها)  امام حسین (علیه‌السلام) عریان زیر سوزان رها کردند، (سلام‌الله‌علیها) در همراه (علیه‌السلام) بود و هنگامی که (علیه‌السلام) به رسیدند، بسیار کردند، (سلام‌الله‌علیها) بنابر نقلی یکسال پس از عاشورا از دنیا رفتند، همچنین آمده است که (سلام‌الله‌علیها) بعد از با امام سجاد (علیه‌السلام) تا در ماندند و در آنجا مشغول و بودند، پس از به دستور (علیه‌السلام) به بازگشتند و دائما درحال بودند، تا سرانجام در بر اثر شدت و اندوه کرده و بر اثر و اسارت به رسیدند، منابع: الوقایع والحوادث مرحوم ملبوبی ، أعلام النساء المؤمنات شيخ محمد حسون ، نساء حول الحسين سعيد رشيد زميزم ، سبايا آل محمد (علیهم السلام) السيد نبيل الحسنی ، تاريخ الإسلام ج ۲ المنظمة العالمية للحوزات ، عدد السنه ص ۱۷۹ ، ابن کثیر ج ۸ ص ۲۲۹ ح ۱۴۱۳ اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری قمری (علیه‌السلام) از منوره به طرف حرکت کردند، در اين سفر همراه ايشان (سلام‌الله‌علیها)، و (سلام‌الله‌علیها) دختران حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و برادرشان (علیه‌السلام)، و فرزندانش (علیه‌السلام) و (علیه‌السلام) و (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) و فرزندان برادرش امام حسن (علیه‌السلام) (علیه‌السلام) و (علیه‌السلام) و (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) و (علیه‌السلام) و فرزندان خواهرش حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) (سلام‌الله‌علیها) (علیه‌السلام) و (سلام‌الله‌علیها) و (علیه‌السلام) و ديگر اهل بيت (عليهم السلام) بودند، از امام حسین (علیه‌السلام) با حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) ۱۳ بودند، ديگر از حضرت، عليا مخدره (سلام‌الله‌علیها) حضرت زينب (سلام‌الله‌علیها) كه با به آمد و ديگرى أميرالمؤمنين (علیه‌السلام) (سلام‌الله‌علیها) حضرت ابوطالب (علیه‌السلام)، همچنين ۹ كنيز و ۱۰ غلام با حضرت از مدینه خارج شدند، چند نفر از امام حسن (علیه‌السلام) با اذن حضرت و ۱۶ از اولاد و امام حسن (علیه‌السلام) و خانواده حضرت مسلم بن عقيل (علیهم السلام) و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند، لوازم و سوارى هایى كه داشتند عبارت بود از ۲۵۰ اسب، ۲۵۰ ناقه که از اين تعداد، ۷۰ ناقه براى حمل خيمه‌ها، ۴۰ ناقه براى حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق، ۳۰ ناقه براى حمل مشک‌هاى آب، ۱۲ ناقه براى جامه‌ها و دراهم و دنانير، ۵۰ ناقه براى حمل ۵۰ هودج تعبيه شده براى و و و ذرارى و خدمتگزاران و بقيه شتران براى حمل وسائل مختلف كه مورد لزوم بود، در این روز (علیه‌السلام) و بقیه آل الله (علیهم السلام) با (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) و معدود کسانی از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) کرده و (علیه‌السلام) فرمودند که دیگر به نخواهند داشت، (علیه‌السلام) به برادرشان (علیه‌السلام) فرمودند: من با و و و برادرم و خواهرم و دیگر اهل بیتم (علیهم السلام) و شیعیانم عازم ، اما تو ای شما نه، تو در اقامت کن و چشم من باش تا هیچ یک از امور آنان از من مخفی نماند، (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: در آن وقتی که از بیرون می‌رفتیم هیچ اهل بیتی مثل ما اهل بیت رسالت (علیهم السلام) و نبود. منابع: بحارالانوار ج ۴۴ ص ۱۶۳ و ص ۳۲۹ و ص ۳۶۶ و ج ۴۵ ص ۶۳ ، مدينه تا مدينه ص ۷۷ و ص ۹۰ و ص ۹۶۵ ، ریاض القدس ج ۱ ص ۸۰ ، ارشاد ج ۲ ص ۲۲ و ص ۳۴ ، اعلام الورى ج ١ ص ۴۳۵ ، الوقايع والحوادث ج ۵ ص ۷۰ ، منتخب ص ۱۷۵ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، نفس المهموم ص ۳۶۰ ، ابصارالعین ص ۳۶ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، لهوف ص ۱۴۵ ، الإرشاد ص ۴۱۶ ، إبصارالعین ص ۹۵ اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)