#معارف
#شهادت _امام هادی_علیه السلام
🔸روایتی زیبا از امام هادی علیهالسلام
🛑مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ اَلْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَكَتَبَ: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ»
🔰یکی از اصحاب امام هادی صلوات اللهعلیه نقل میکند: خدمت حضرت نامهای بدین مضمون نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خدایش راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار میكند؛ او باید چه كند؟»
حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، لبهای خودت را حركت بده [حاجتت را بر زبان جاری کن] و مطمئن باش كه جواب به تو خواهد رسید».
📚کشف المحجة لثمرة المهجة، ج ۱، ص ۲۱۱
تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم
که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است
✍ #محسن_ناصحی
#شهادت امام_هادی_علیه_السلام
🩸وقتی که متوکل ملعون، (العیاذبالله) به امام هادی علیهالسلام، «شراب» تعارف میکند ...
در نقلها آمده است:
سربازان متوکل شبانه به خانه امام هادی علیهالسلام ریختند و آن حضرت را به زور به کاخ متوکل آوردند؛
📋 وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ
▪️متوکل ملعون در مجلس مِیگساری نشسته بود که امام هادی علیهالسلام را وارد آن مجلس کردند در حالی که جام شراب در دست متوکل بود.
📋 فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَی جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ
▪️همین که چشم متوکل ملعون به ایشان افتاد، هیبت امام علیهالسلام او را گرفت و ترسید و آن حضرت را پهلوی خود نشاند و جامی را که در دست داشت به ایشان تعارف کرد؛
📋 فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی
▪️امام علیهالسلام فرمودند: به خدا گوشت و خون من آلوده به شراب نشده! مرا معذور دار!
🥀 متوکل ملعون گفت: پس برایم شعری بخوان! حضرت فرمود: من زیاد شعر از حفظ ندارم! او گفت: چارهای نیست، باید یک شعر بخوانی!
🥀 امام علیهالسلام شروع به خواندن یک شعر در یاد آخرت و مذمت دنیا نمودند که در آخر، متوکل شروع به گریه کرد و حاضرین نیز به گریه افتادند.
📚مروج الذهب،ج۲ ص۵۰۳
📚بحارالانوار ج ۵٠ ص٢١٢
✍ آه ... یا امام هادی
همینکه شیعه میشنود که شما را وارد بزم شراب کردند، جگرش آتش میگیرد ...؛ اما اگر آن بیحیا، جام شراب را به شما تعارف کرد، دیگر تَهماندهٔ جامش را بر سر و رویتان نریخت...
حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📋 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف
▪️يزيد ملعون شراب میخورد و تَهمانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليهالسّلام میريخت...
📚نفس المهموم، ص۴۳۹
📚معالي السّبطين، ج۲ص۵۸
📝 آتش کشید بر جگرم خنده یزید
سیراب بود و روی لبت چوب میکشید
بازی نمود با لب تو پیش چشم من
تیزیِّ چوب ها لب خشک تو را بُرید
تَه مانده شراب خودش بین طشت ریخت
از آن به بعد شد همه گیسوی من سپید
تا سرخْ مو بلند شد و یک اشاره کرد
رنگِ سکینه دختر تو ناگهان پرید
جانم رباب، تا که سر افتاد بر زمین
از بهرِ بوسه از لب و دندانِ تو دوید...
#مقتل
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
🩸وقتی که شبانه به خانه امام هادی علیهالسلام یورش میبرند ...
در نقلها آمده است:
🥀 نزد متوکل ملعون، از امام هادی علیهالسلام سعایت کردند که در منزل خود کتابها و اسلحه زیادی از شیعیان خود که اهل قم هستند جمع کرده و تصمیم به قیام دارد.
📋 فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَةً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً
▪️متوکل ملعون گروهی را فرستاد؛ آنان شبانه به خانه امام هادی علیهالسلام حمله بردند ولی چیزی نیافتند.
📋 وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی الرَّمْلِ وَ الْحَصَی
▪️آن حضرت میان اطاق در بستهای بود.(آنان، در را گشودند و وارد آن اتاق شدند و دیدند که) امام هادی علیهالسلام بر روی شن و ریگ در آن اتاق نشسته است و لباسی پشمین بر تن دارد؛
📋 وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَی حَالِهِ تِلْکَ إِلَی الْمُتَوَکِّلِ
▪️آن حضرت، توجهش به خدا بود و قرآن میخواند. آن نانجیبان، امام هادی علیهالسلام را با همین حال پیش متوکل بردند...
📚مروج الذهب،ج۲ ص۵۰۳
📚بحارالانوار ج ۵٠ ص٢١٢
✍ تنها امام سامره تنها چه میكنی؟
در كاروان سرای گداها چه میكنی؟
دارم براي رنگِ تنت گريه میكنم
پایِ نفس نفس زدنت گريه میكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنيم شأن تو را رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر، به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای يار ريختند
روي سرِ تو از در و ديوار ريختند
مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير، وایِ من
بزم شراب و آيهی تطهير وایِ من
هرچند بين رَه بدنت را كشيد و بُرد
دستِ كسي به روی زن و بچهات نخورد
باران نيزه، نيزه نصيب تنت نشد
دست كسي مزاحم پيراهنت نشد
اين سينهات مكان نشست كسی نشد
ديگر سر تو دست به دست كسی نشد...
#مقتل
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
🩸امامِ مظلوم سامرا را در خرابهای که محل گدایان و درماندگان بود، جای دادند ...
در نقلها آمده است:
وقتی که امام هادی علیهالسلام را سپاهیان متوکل ملعون به سمت به سامرا بردند،
📋حَتَّی وَصَلَ سُرَّمَنْ رَأَی فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا تَقَدَّمَ الْمُتَوَکِّلُ بِأَنْ یُحْجَبَ عَنْهُ فِی یَوْمِهِ فَنَزَلَ فِی خَانٍ یُقَالُ لَهُ خَانُ الصَّعَالِیکِ وَ أَقَامَ بِهِ یَوْمَهُ
▪️در نزدیکی شهر سامرا، متوكل دستور داد تا إمام علیهالسلام را راه ندهند و در كاروانسرايى كه معروف به كاروانسراى درماندگان بود فرو آوردند و یک شبانه روز امام علیهالسلام را در «خان صعالیک» ( خرابهای که محل گدایان و بیچارگان بود) منزل دادند تا به این وسیله امام علیهالسلام را تحقیر کنند.
📚 الارشاد، ج٢ ص٣١١
✍ آه یا امام هادی...
چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن مخدّرات مظلومهای که در شهر شام، آنان را در محلی جای دادند که درباره آن محل، نقل کردهاند:
📋 لا تَقيهُنَّ مِنْ حَرٍّ و لا بَردٍ،
▪️آن خرابه به گونهای بود که آنها را از سرما و گرما حفظ نمیکرد...
📋 حتّی تَقشَرّتِ الجُلودُ و سٰالَ الصّدیدُ بَعد کُنّ الخُدور
▪️پس از پرده نشینی و سایه پروری، رخسارشان پوست انداخت و خون از صورتهایشان جاری گشت،(۱)
📋 فَلَم یَکُنْ لهم طَعامٌ ولاسِراجٌ ولاشَرابٌ فَلاجَرَمَ جَمَعَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم تُرابًا وَ وَضَعوا وُجوهَهُم علی التُّرابِ و بَکَوا بُکاءا شَدیدا
▪️ در آن خرابه، هیچ طعام و نوشیدنی نداشتند و حتی چراغی در آن تاریکی نزدشان نبود؛ پس از روی ناچاری هرکدام از ایشان مقداری خاک را جمع کردند و صورتهای مبارکشان را بر خاک نهادند و به شدت گریه میکردند.(۲)
➖ سقف خرابه شام به گونهای بود که در شُرف خراب شدن بود؛ بعضی از أسرای آل الله میگفتند:
📋 إنّما جُعِلنٰا في هٰذا البَيت لِيَقعَ علَينا.
▪️ما را در این خرابه جای دادند که سقف آن بر سر ما خراب شود.(۳)
📚(۱)مثير الأحزان، ص۱۰۳
📚(۲)بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۸
📚(۳)الخرائج و الجرائح ج٢ ص٧۵٣
📝 زهر،با جانِ تو آمیخت، توانت را کاست
دودِ آه از جگر حضرت زهرا برخاست
رنگ رخسار تو با خود خبری آورده
شوقِ پرواز تو در چهرهء زردت پیداست
مثل اجداد خودت زهر به جانت افتاد
رسمِ مسموم شدن بین شما پابرجاست
در اهانت به شما دشمنتان بی باک است
در جسارت به شما دشمنتان بی پرواست
میکشیدند و تو را مثل علی میبردند
چقَدَر داغت از این حیث شبیهِ باباست
ساکنِ "خانِ صعالیک" شدی روز ورود
شرحِ این واقعه یادآوری شام بلاست
یاد سادات به ویرانۀ شام افتادی
خاک ویرانه مگر درخورِ ناموس خداست؟!
دختر شاه کجا گوشۀ ویرانه کجا؟!
فاطمه گریه کُنِ تک تکِ این مرثیه هاست
#شهادت_امام_هادی_علیه السلام
#زمینه
باحال خسته ، دو دست بسته
پای برهنه ، تو کوچه بازار
نفس بریده ، آخه کی دیده؟
یکی ببینه ، اینهمه آزار؟
نیمه شب دوباره تو خونه ریختن
آقا رو تو کوچه
بی هوا کشیدن
حرمتش رو با ناسزا شکستن
بی عمامه بردن
اشکشو ندیدن
«یا فرج الله ، آجرک الله
ز سامرا این ، خبر آوردن»
برا اهانت ، بین گداها
خانِ صعالیک ، جدّتو بردن
وای من که قبرش رو خصم جانی
بین حجره کنده
جلوی نگاهِش
گریه میکنه در کنار قبرش
بی حیا میخنده
به اشک و به آهش
داره مصیبت ، تو شهر غربت
به کی بگه این ، همه عذابُ؟..
که پیش چشمِ ، مردم نامرد
تعارفش کرد ، جام شرابُ؟..
زیر لب میخونه به یاد عمه
روضه ی اسارت
روضه های شام و
روضه ی لب و چوب خیزران و
روضهی نگاهِ...
مجلس حرام و
#محمدعلی_انصاری
#شهادت _امام هادی_علیه السلام
🌷قال الامام الهادی عليه السلام :
العُقوقُ يُعقِبُ القِلَّةَ و يُؤدِّي إلَى الذِّلَّةِ .
امام هادى عليه السلام فرمودند :
نارضایتی والدين، تهیدستی درپی دارد و موجب خواری و ذلت می گردد
📕بحارالانوار، ج74، ص84 و ج78، ص369
📔مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 15ج، ص195
🏴سالروز شهادت امام هادی علیهالسلام تسلیت باد