eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
427 عکس
125 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده ...... با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن از این ترک تعلق یافته راه کمالش را بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
خوابند و با امید تو بیدار میشوند سرگشته‌اند و عاشقِ دیدار میشوند باشد شفای عالم و آدم حضورِ تو اما ز هجر تو همه بیمار میشوند این از فراقِ توست ، که هر روز عده‌ای... در اوج غربتند و گرفتار میشوند بعد از هزار سال، هزاران نفر هنوز... از عشقِ تو ابوذر و تمار میشوند چشمانِ خیسِ منتظرت،صاحب الزمان آخر چه وقت لایقِ دیدار میشوند؟ مضمونِ نابِ شعر و غزل‌های من تویی قافیّه‌ها زِ شوقِ تو هموار میشوند
(بسم رب المهدی عج) :کربلا قطعا جنت الاعلامه....از جوادمقدم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یوسـف زهــــرا ، مـاه کنـــعان من عشق تو در دل ، رمــز ایمــان من انتظارت برده ، طاقت از جان من یا مهـــدی یامهــــدی(۲) گل فاطـــمه : جـان و جانانی اباصالح روحِ بـارانــی اباصالح مــاه پنــــهانی اباصالح یا مهـــدی یامهــــدی(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گم شدم بی تو ، زار و سـرگردانم با دلی خســـته از غــــم هجـرانم هم تویی درد و هم تویی درمانم یا مهـــدی یا مهـــدی(۲) شده حسرتم : در سرم دارم خیال تو دیدن مــاه جمـــال تو آرزوی مــا وصـــال تو یا مهــــدی یا مهــــدی(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از سحــر ، بی تو تا عصــر هر آدینه از غمت می گیرد هر نفس در سینه گیـــرد از ســــوز آهـــم دل آیینــه یا مهـــدی یا مهــــدی(۲) بیا العجل : می رسد بوی ظـــهور تو عطر نرگس از حضور تو پر شـــده دلــها ز نور تو یا مهــــدی یا مهــــدی(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
Javad Moghadam - Karbala Ghatan.mp3
3.94M
☝️☝️☝️☝️ به این سبک خوانده میشود.
🩸من این مرد را می‌شناسم... او همان کسی‌است که درب خیبر را با یک ضربه از جا کَنْد... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه را كشان‌كشان براي بيعت با ابوبكر به مسجد می‌بردند، يك مرد يهودی كه آن وضع و حال را ديد، بی‌اختيار لب به تهليل و شهادت گشوده و مسلمان شد. 🥀 چون علت آن را پرسيدند،گفت: من اين شخص را می‌شناسم؛ او‌ همان كسی است كه وقتی در ميدان‌های جنگ ظاهر مي‌شد، دل رزم‌جويان را ذوب كرده و لرزه بر اندام‌شان می‌افكند؛ 🥀 او‌ همان كسی است كه قلعه‌های مستحكم خيبر را گشود و درب آهنين آن‌ را كه به وسيله چندين نفر باز و بسته مي‌شد، با يك تكان از جايگاهش كَند و به زمين انداخت. 🥀 اما حالا كه در برابر جنجال يك مُشت آشوبگر سكوت كرده، بی‌حكمت نيست و سكوت او براي حفظ دين اوست و اگر اين دين حقيقت نداشت او در برابر اين اهانت‌ها صبر و تحمل نمي‌كرد؛ اينست كه حق‌بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم. 📚علی کیست؟!،کمپانی،ص۲۵۵ ✍ علی: آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامردها در خانه‌اش بستند دستش را دهانِ صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر، نازِ شَستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه‌ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن، خرابه خانه‌ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این‌ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را!
🩸برای هیچ‌کس به اندازه امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» دلم نسوخت... عدیّ بن حاتم طائی گوید: 📋 مَا رَحِمْتُ أَحَداً رَحْمَتِی عَلِیّاً حِینَ أُتِیَ بِهِ مُلَبَّباً ▪️برای هیچ کس به اندازه علی علیه‌السلام دلم نسوخت؛ هنگامی که گریبانش را گرفته و او‌ را می‌کشاندند.... 📚 بحارالانوار ج۲۸ ص۳۹۳ ✍ نگاه حیدری‌اش خیره خیره بر در بود و نیمه‌های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی‌اش یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود علی، علی است میان مدینه تا وقتی... کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود و پشت‌ْگرمی او در کشاکش سختی نگاهِ فاطمیِ دختر پیمبر بود فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است تمام نقشه‌ی شان انتقام خیبر بود برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست برای کشتن او راه های بهتر بود... هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی... دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی... ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود هنوز فکر و خیالش چقدر آشفته است به یاد کوچه باریک و حال معجر بود
تسلیت می‌گویم آقا مادرَت از دست رفت دخترِ بدرُالدُّجـاء  خیرُالنـِّسا از دست رفت آنقـَدَر چشم انتـظارت بود با رویِ کـبود آنکه هر جمعه تو را کرده دعا از دست رفت در قـنوتی که فقط یک دست بالا می‌گرفت مرگِ خود چون خواست زهرا از خدا از دست رفت باز پشتِ ابرِ غیـبت می‌نشینی یار من؟! تو که می‌دانی میانِ کوچه‌ها از دست رفت حجة ابنِ العسکـری برگـرد جانِ مادرت آنقَدَر نقشِ زمین شد مرتضی از دست رفت چاره‌یِ دردِ علی تیغِ علی بی‌تابِ توست یوسفِ زهرا بیا که عمرِ ما از دست رفت
غم داری و با مرتضی چیزی نگفتی از آنهمه رنج و بلا چیزی نگفتی همسایه ها مرگ تو را می خواستند و در حقشان غیر از دعا چیزی نگفتی من محرمت بودم ولی شرمنده کردی کردی مراعات مرا چیزی نگفتی اندازه ی یک مرد جنگی زخم دیدی اما جلوی بچه ها چیزی نگفتی دستاس را شستی که چشم من نیوفتد از زحمت زخمت چرا چیزی نگفتی شانه ز درد شانه ات بالا نیامد با زینب از این ماجرا چیزی نگفتی دیدی که قلبم سوخته شکوه نکردی سیلی که خوردی بی هوا چیزی نگفتی حیدر فدای غیرتت بانوی حیدر افتاده بودی زیر پا چیزی نگفتی این زد تو را،آن زد تورا، اما عزیزم تو مادری کردی به ما چیزی نگفتی زانوی حیدر با تن تابوت لرزید جز رفتنت این روزها چیزی نگفتی کابوس تو پیراهن خونیست ،درخواب جز یا حسین و کربلا چیزی نگفتی
. گریه میکنم بیا بیا امام و مقتدا دلم گرفته خیلی زندگیه بی صفا از ستمه آکنده دنیای پست فانی کی میرسی؟ ظالم داره میخنده اشکای مظلوم جاری تو بی کسی ای ناجی مظلومان ای صاحب الامر ما بازآ که بریدم من یابن الحسن ادرکنا یابن الحسن ادرکنا * یاد من بکن یه کم تو مدینه این شبا کنار قبر مخفی روضه داری آقا روضه ی مادر داری جای غلامات خالی کنار تو روضه نفسگیر میشه میبره از تو صبر و قرارت و دیوار و در و مادر افتاد رو زمین با سر تو شعله ها سوخت ای وای کل سوره کوثر یا فاطمه الزهرا