#شور_تک_امام_علی_ع
#تویی_امیر_دلای_آگاه
♻️♻️♻️♻️
✅بنداول
تویی امیر دلای آگاه
یااذن الله علی یدالله
گفته پیمبر یااسدالله
مَن کنتُ مُولاه فَعلی مُولاه
♻️
شاه ولایتی و تونعم الامیری
امیرالمؤمنین هستی و شهیری
فاروق اعظمی و شاه غدیری
♻️
از ازل تا ابد ذکر من یا علیست
تابه زیر لحد ذکر من یا علی ست
♻️
علوی هستم و بوده شعاره من
شده ولایت تو افتخاره من
غلام تو همه ایل و تباره من
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بند دوم
شاه دوعالم حبل المتینم
ورد زبانی یعسوب دینم
روح مناجات حصن حصینم
قائد القرِّ المحَجَّلینم
♻️
علوی هستم و بوده شعاره من
شده ولایت تو افتخاره من
غلام تو همه ایل و تباره من
حیدر حیدر
♻️
از ازل تا ابد ذکر من یا علیست
تابه زیر لحد ذکر من یا علی ست
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بندسوم
خدای جودی تو ذوالکَرامی
باجبروتی خَیر الاَنامی
ذکر نفسهام ختم کلامی
اول امامی و والامقامی
♻️
ابوترابی و راه سعادتی
تابی کرانی و تا بی نهایتی
هادی عشقی واوج سعادتی
حیدر حیدر
♻️
از ازل تا ابد ذکر من یا علی ست
تا به زیر لحد ذکرمن یاعلی ست
♻️
علوی هستم و بوده شعاره من
شده ولایت تو افتخاره من
غلام تو همه ایل و تباره من
♻️➖➖➖➖➖➖♻️
✅بندچهارم
عشق منی ای ساقی کوثر
همسر زهرا عشق پیمبر(ص)
خصم خوارج ناجی قنبر
یل و دلاور و فاتح خیبر
♻️
میونه عرصه ها نظیری نداری
وقتی تو میدونا قدم میذاری
صد عبدود میشه ن از تیغت فراری
حیدر حیدر
♻️
از ازل تا ابد ذکر من یا علی ست
تا به زیر لحد ذکرمن یاعلی ست
♻️
علوی هستم و بوده شعاره من
شده ولایت تو افتخاره من
غلام تو همه ایل و تباره من
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#امیرالمومنین_علی
#عید_غدیر
هو میکشیم جامِ علی را بیاورید
امشب مِیِ مدامِ علی را بیاورید
تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود
ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید
بینِ مزار هم کفن خویش میدرم
یک بار اگر سلامِ علی را بیاورید
بازارِ شاعران و ادیبان بِهَم زنید
یک واژه از کلامِ علی را بیاورید
جبریل هم رسیده گرههاش وا شود
آقایِ من غلامِ علی را بیاورید
موسی نی ایم قصه اگر لن ترانی است
یک جلوه از تمامِ علی را بیاورید
ما را خمارِ باده نوشتند با علی
ما را حلال زاده نوشتند با علی
گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد
اما محال باشد علی را بیاورد
او اول است از همه باید پیمبرش
این دست را بگیرد و بالا بیاورد
عزم جهاد میکند و وقت رفتنش
یک کاسه آب حضرتِ زهرا بیاورد
یک دَم بس است از دو دَمِ ذوالفقارِ او
تا حالِ صد سپاه کمی جا بیاورد
اُفتاده از نَفَس ملکالموت میرسد
تا ذوالفقار محضرِ مولا بیاورد
وقتِ نبردِ اوست و جبریل آمده
تا دستمالِ زردِ علی را بیاورد
یکدم سرِ سپاهِ عرب میزند علی
ای نازِ ضربِ شصست عجب میزند علی
مست است هرکه نعرهی او شورِ یا علیست
مَرد است هرکه قبلهی او مرتضی علیست
حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید
بختش بلند هرکه گره خورده با علیست
معراج رفته بود ببیند خدا کجاست
معراج دید و گفت ببین تا کجا علیست
گفت از علی مع الحق و از حق مع العلی
من ماندهام علیست خدا یا خدا علیست
ظهر غدیر نقشِ عقیقِ رسول شد
مولا علیست تاکه خدا هست تا علیست
ما شاهرگ به پای علی میزنیم شُکر
شرحِ تمام غیرت ما خونِ ما علیست
شُکرِ خدا که حُرمت میخانه داشتیم
عمریست با علی سر دیوانه داشتیم
بر طاق آسمانِ نجف نام فاطمه است
بالای آستانِ نجف نام فاطمه است
حتی اذانِ صحنِ علی چیزِ دیگری است
سر تا سرِ اذانِ نجف نامِ فاطمه است
این شهر مِلکِ حضرتِ زهراست مهر اوست
هرجا رَوی میانِ نجف نامِ فاطمه است
فهمیدهام که روزی این شهر دست کیست
دیدم به هر دُکانِ نجف نامِ فاطمه است
جانِ مدینه جانِ جهان نامِ مرتضی است
ای جانِ من که جانِ نجف نامِ فاطمه است
ما را علی به فاطمهاش هدیه داده است
بر برگهی امانِ نجف نام فاطمه است
سوگند بر علی که شرف دستِ فاطمه است
انگشتریِ دُرِّ نجف دستِ فاطمه است
حسن لطفی
#مدح_امیرالمومنین_علی_ع
#قسم_برخداوند
♻️♻️♻️♻️
قسم برخداوند باری تعالی
که فیضِ عظیمش شده شامل ما
خداوند منان خداوند سبحان
خداوند عالی خداوند اعلا
خدای زمان و خدای جهان و
خدای مسیحا ویعقوب وموسی
به اذن خدا و به اذن رسولش
کنم مدح حیدر کنم مدح مولا
خدای سماوات و کل ممالک
نوشته علی را به عرش مُعلا
جهانم بدون الف بود بی او👈(جهنم)
ز یُمن قدومش جهان شد مصفّا
و آن روز شد سر آغازدنیا
ترک خورد کعبه علی شد هویدا
علی بوده محور علی بوده صفدر
علی بوده والی علی بوده والا
علی بی نهایت علی تاقیامت
علی با ولایت علی شاه عقبا
علی ماه عالم علی شاه عالم
علی نور حق است و هم کفوِ زهرا
علی سوز وسازم قنوت نمازم
و من همچو قطره علی همچودریا
علی در عیان و علی در زمان و
علی در سما و علی هست هرجا
علی بوده قاهر علی بوده قادر
علی درنهان و علی بوده پیدا
علی فیض دائم امیرِ عوالم
به حق و عدالت علی داده معنا
علی عشق یزدان علی شاه مردان
علی شیرغران علی خصم اعدا
علی نوح و آدم علی نفس خاتم
علی نور ایمان علی زهدوتقوا
علی دست هو بود و سرمست هو بود
نبوده جدا از خداوند یکتا
علی تارو پودم و ذکرسجودم
اگر شیعه هستم علی کرده امضا
علی رهنمایم علی مقتدایم
علی شد دلیلش سرم بوده بالا
علی فوق هر نور علی امپراطور
به کل دو گیتی علی بوده مأوا
علی کلّ قرآن علی آلِ عِمران
علی مُلک و انسان و یاسین و طاها
♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
علی بوده ساغر و علی بوده منبر
به کل عوالم علی بوده سرور
علی آفتاب و علی بوتراب و
علی جان سلمان علی عشق بوذر
علی رازخلقت علی اوج غیرت
علی بوده اول علی هست آخر
علی بوده سلطان به مُلک سلیمان
علی بوده والی علی بوده رهبر
نبوده به عالم یلی همچو حیدر
شه بی بدیل و امیردلاور
شهی که بُوَد قدرت بازوانش
ز نیروی صد شیر جنگی فراتر
شهی که بُوَد فاتح بدرو خندق
یلِ کل یل ها و فَتّاحِ خیبر
به لطف مدامش شده قسمت من
که گردیده ام از غلامان قنبر
💠💠6⃣1⃣5⃣💠💠
♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#جام_تولا
از آن روزیکه پیمان با تو بستم
درِ دیگر ، به روی خویش بستم
زدم جام تولا را ، از آغاز...
که مست از بادهٔ جامِ الَستم
اگَر پیمانه از غیرت ، گرفتم
بجز بیهودگی طرفی نبستم
به غیر از بادہ ی مهر ولایت!
همه پیمانه ها یکجا شکستم
شدم محو وجود بی مثالت
کمند خودسریها را گسستم
به نام تو قلم در کف گرفتم...
چو دادی خامهٔ عرفان به دستم
شدم آگه ، به شرح (انّما) یت
ز لوح (هل اتیٰ) دل بر تو بستم
کجا حاجت برم بر درگه غیر
که عمری را گرفتار تو هستم
تویی (ساقی) تویی ساغر تویی خم
که از جام دل انگَیز تو مستم
به محشر ، گر مرا از خود برانی...
بگیرم چون سبو بر سر دو دستم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
ديدار زيبا ميشود با چشمهايت
غرق تماشا ميشود با چشمهايت
لب تشنه اي كه زير پلكت مينشيند
سيرابِ دريا ميشود با چشمهايت
مريم مقدس ميشود در سايه ي تو
عيسا مسيحا ميشود با چشمهايت
هر دردمندي كه مسيرش بر تو افتاد
حتماً مداوا ميشود با چشمهايت
سلمان فرستاديم تا ايمان بيارد
سلمان و مِنّا ميشود با چشمهايت
مستم كن از آن خوشه ي چشمي كه داري
اي من فداي گوشه ي چشمي كه داري
از دست تو بايد دوايم را بگيرم
بنويس از تو نسخه هايم را بگيرم
از جانِ بيمارم بلا را دور بنويس
من آمدم از تو شفايم را بگيرم
گلدسته ميسازم برايت شمع ها را
وقتي كه وام شعرهايم را بگيرم
اي كاش زهرا هم شبيه تو حرم داشت
تا اذن پيش تو بيايم را بگيرم
از پنجره فولاد اذنت را گرفتم
ميخواهم از تو كربلايم را بگيرم
بسيار داري مثل من دورت بگردم
خود را مثال پنج تن دورت بگردم
حيدر شدي تا پشت در هِي در بكوبند
جاي ملائك نيست بال و پر بكوبند
زهرا دلش ميخواست نام يا علي را
روي عقيق سرخ پيغمبر بكوبند
سنگ علي را فاطمه بر سينه كوبيد
بايد كه بر دُرِّ نجف حيدر بكوبند
معراج تازه ابتدايت بود بايد
نام تورا از اين مقرب تر بكوبند
اسم تو اسم اعظم پروردگار است
اين مُهر را بايد به هر منبر بكوبند
ما كوه را پيش تو جز كاهي نديديم
از دست تو غير از يداللهي نديديم
تيغت برهنه ميشود ابروت در هم
اينگونه عالم را تو خواهي ريخت بر هم
آغاز جنگ تو همان پايان جنگ است
وقتي نميماند ز لشگر يك نفر هم
مأمور قبض روح پشت قبضه ي توست
حالا چه در دست تو باشد در كمر هم
در معركه هر اتفاقي خواهد افتاد
از رقص شمشير تو روي خاك برهم
اي لافتي الّا خودت لاسيف تيغت
كيفَ بشر هم هستي و خيرٌ بشر هم
قسمت شود پاي تورا بايد ببوسم
دست پسرهاي تورا بايد ببوسم
دارد هنوز از کعبه بوی تو می آید
حجش قبول است آن که سوی تو می آید
تو آبها را مهر کوثر کرده ای پس
جوشانده ی زمزم ز جوی تو می آید
نورٌ عَلی خورشید خورشیدٌ عَلی نور
وقتی که زهرا روبروی تو می آید
معراج هم حتی نبی با تو سخن گفت
صوت خداوند از گلوی تو می آید
شب میشود یک سمت عالم آن زمان که
بر روی پیشانیت موی تو می آید
بنتِ اسد الله اکبر داشت حق داشت
دیوار کعبه گر ترک برداشت حق داشت
ممنون از ايل و تباري كه تو داري
از لطف بيش از انتظاري كه تو داري
ما دست و پا گيريم اگر تو دست گيري
ما معتبر از اعتباري كه تو داري
خشم تورا مرحب به لكنت گفت وقتي
ابرو گره زد ذوالفقاري كه تو داري
حيثيت هر منكري زير سؤال است
روي حسابِ بي مزاري كه تو داري
هر كس تو را دارد چرا بايد بترسد
مثل تو تنها از خدا بايد بترسد
تو رفتي و با كوفه در افتاد زينب
بعد از تو جانش در خطر افتاد زينب
انگار بايد بچه هاي تو بيفتند
هر وقت در بين گذر افتاد زينب
گفت اُسكُتوا و خطبه ي غرّا بيان كرد
حتي خودش ياد پدر افتاد زينب
زيب كه بيهوده نمي افتاد از پا
از نيزه سر افتاد اگر افتاد زينب
يك عمر سعي ات بر حجابِ دخترت بود
اما تو رفتي و دگر افتاد زينب
ميخواستي چشم كسي بر او نيفتد
برگَرد زينب را ببر افتاد زينب
پشت در و دروازه كه فرقي ندارد
مانند زهرا پشت در افتاد زينب
از سر گذشتند و اسير سر گذشتند
بعد از پسرها دخترانت در گذشتند
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
آه، ای شهر دوست داشتنی
کوچه پس کوچه های عطرآگین
ای مرور تمام خاطره هات
چون دهین ابوعلی شیرین*
شهر آغشته با حرارت باد
فصل خرماپزان پیوسته
کوشش پنکه های بی تاثیر
فُندق سالخوردهء خسته
سرخوشی های بی حدم می زد
پرسه در کوچه های بی هدفی
دعوتم کرد سمت طعم بهشت
ناگهان عطر قیمهء نجفی...
_سیدی! گم شدم... حرم... مولا...
از کجا می شود به او برگشت؟
عربی گفت و من نفهمیدم
باید از شارع الرسول گذشت
سنگ، دُر می شود در این وادی
صاحبان جواهرند همه
واژه در واژه با امین الله
زائران تو شاعرند همه
بین این چارپاره خوابم برد
رفتم از خویش و دفترم جا ماند
یک نفر مثل من درون حرم
داشت شعری برایتان می خواند:
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلامُ علیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
دهین شهیر ابوعلی: شیرینی معروف نجف که طعمش غیر قابل وصف است.
🔸شاعر:
#سيدحميدرضا_برقعى
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
برد پیمبر به شانه پای علی را
تا که ببینند خلق جای علی را
روز قیامت پناهگاه ندارد
هرکه ندارد به دل ولای علی را
در شب معراج میشنید پیمبر
جای صدای خدا صدای علی را
وجه خدا را ببین به صورت حیدر
ای که ندیدی رخ خدای علی را
از دو لب مرتضی کمیل چشیده...
لذت شیرینی دعای علی را
دست علی را به دست فاطمه دادند
تا به ابد دارد او هوای علی را
هست برازندهاش ردای خلافت
فاطمه چون دوخته قبای علی را
فاطمه تا آخرش کنار علی بود
خواهر خونی ذوالفقار علی بود
روشنی روز جلوه روی حیدر
هست شب قدر بین گیسوی حیدر
رو به علی سجده میکنند ملائک
قبله و محراب هست ابروی حیدر
تکیه به دستان مرتضی زده اسلام
مظهر دست خداست بازوی حیدر
کوه ترک خورد در جهاد ولیکن
هیچ نلرزیده است زانوی حیدر
هیچ گزندی نمیرسید به احمد
جای نبی امن بود پهلوی حیدر
پشت علی گرم بر حمایت زهراست
دختر پیغمبر است بانوی حیدر
خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی
زنده شود مرده از دم هوی حیدر
گفت که میزان، علیاست در صف محشر
کار همه هست با ترازوی حیدر
روز جزا سر در بهشت نوشته است
هرکه محب علیاست اهل بهشت است
دست ملائک به دامن تو دخیل است
خاک قدم های تو طلای اصیل است
دوست مولا بزرگوار و عزیز است
دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است
راه تو تنها "صراط" راست حق است
هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است
سرد شده با ولایات آتش نمرود
"حصن ولایت" نگاهبان خلیل است
چشمه کُر دست توست ساقی کوثر
چشمهی فیض بقیه آب قلیل است
جمع شده در علی صفات خداوند
نام علی مظهر جلیل و جمیل است
ذکر علی داروی مریضی روح است
هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است
شأن تو هم شأن احمد است علی جان
وصف تو وصف محمد است علی جان
مستی نام تو را شراب ندارد
ذکر کمالات تو حساب ندارد
ذکر تو آرامش تمام قلوب است
هیچکسی با تو اضطراب ندارد
جار زدم عبد تو شدم همه مُردند
حرف حسابی ما جواب ندارد
گردن مارا بزن به دار نينداز
رشته مو طاقت طناب ندارد
محرم اسرار سر به مهر خدایی
فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد
پلک زدی تا گناه خلق نبینی
چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد
حد گناهکار اگر به دست تو باشد
زانیه هم ترسی از عذاب ندارد
شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم
شاعر تو کار با ثواب ندارد
اجر من این است نوکر تو بمانم
مدح تو را در تمام عمر بخوانم
🔸شاعر:
#آرش_براری
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
بازهم بعد از نمازِ خود شدم
گرمِ قرآن خواندنِ بی قاعده
ناگهان فکرِ مرا مشغول کرد
آیه ی پنجاه و چارِ مائده
غرقِ خود بودم صدوده ثانیه
دین و دنیایَم پُر از ابهام شد
بود غوغایی درونِ سینه ام
یاعلی گفتم دلم آرام شد
آیه مهرومحبت چیست جز
این که ما دورِ وجودِ حیدریم
از محبَّت خارها گُل می شوند
هرکجا نام علی را می بَریم
بی گمان در جرگه ی مستانِ او
هرکسی عاری ز مَن مَن نیست ، نیست
آری آری جزوِ یارانِ علی
بی گمان هرکَس فروتن نیست ، نیست
بر کویرِ سینه ی ما از ازل
بارها باریده بارانِ علی
آن گروهی که خدایَم وعده داد
چیست غیر از وصفِ یارانِ علی
حَق علی ، اوّل علی ، آخر علی
دین علی ، مسجد علی ، منبر علی
دل علی ، دلجو علی ، دلبر علی
مِی علی ، ساقی علی ، ساغَر علی
حَق علی ، کعبه علی ، قرآن علی
سَر علی ، سرور علی ، آقا علی
پس اگر که خسته جانی هی بگو
یاعلی و یاعلی و یاعلی
حیدرِ کرار ، مَردِ بی فرار
صاحبِ یکتای شمشیرِ دو دَم
مردِ خندق ، مردِ خیبر ، مردِ بَدر
قهرمانِ حمله های پُشتِ هم
شاهِ مردان حیدرِ دُل دُل سوار
پهلوانی مهربان و دل رحیم
پادشاهی که قَدِ او هیچگاه
خَم نشد جُز پیشِ طفلانِ یتیم
آن که یارانش همه می ایستند
روبه روی زورگو پُر زورتر
خاکی اند اما همیشه بوده اند
پیشِ مغرور از خودَش مغرورتر
آیه ی پنجاه و پنجِ مائده
مستیِ نابِ مرا تکمیل کرد
وصفِ مولا در دو آیه پُشتِ هم
شکِ من را به یقین تبدیل کرد
بعدِ قرآن خواندنم دیدم که آه
در دلِ این آیه ها او منجلیست
زیرِ لب گفتم که آری راست گفت
آن خداوندِعظیمی که علیست!
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست
اول آفریده هاست علی
در دل ناشنیده هاست علی
در جهان نور دیده هاست علی
برتر از برگزیده هاست علی
عرش یک نقطه از مقام علی ست
علت خلق عالم است علی
بر دوعالم مقدم است علی
زینت نخل میثم است علی
دم به دم ذکر هر دم است علی
دست مردان شراب جام علی ست
جانشین پیمبر است علی
از تمام جهان سر است علی
ساقی حوض کوثر است علی
شافع روز محشر است علی
جبر در اختیار تام علی ست
فاتح کارزار بوده علی
شاه دلدل سوار بوده علی
صاحب ذوالفقار بوده علی
گرچه خود سفره دار بوده علی
نان جو در جهان طعام علی ست
شاه مردان علی، امیر علی
بی محابا و بی نظیر علی
گرچه در جنگ بوده شیر علی
همنشین بوده با فقیر علی
این هم از لطف مستدام علی ست
نجف است و شراب ناب علی
شده آباد هر خراب علی
در پی رحمت و عذاب علی
همه جا بوده هم رکاب علی
ذوالفقاری که در نیام علی ست
کعبه بوده ست سینه چاک علی
سرمه چشم ماست خاک علی
مست مستیم ، مست تاک علی
هر کسی می شود هلاک علی
قبر او وادی السلام علی ست
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
سلام ای مقصدِ غاییِ خلقت
سلام ای نقطه ی وصلِ حقیقت
غدیر ای چشمه ی جاری و جوشان
غدیر ای موجِ بیتاب و خروشان
تو عشقِ جاودان در روح و جانی
شکوهی بس عظیم و بیکرانی
تویی تو بازتابِ نورِ خلقت
کتابِ عهد در منشورِ خلقت
تویی میعادگاهِ حضرتِ حق
همان لبیکِ سبزِ دعوتِ حق
چه لبریز از شرابِ نابِ عشقی
چه زیبا از خُم ات سیرابِ عشقی
تو دریای بصیرت در کویری
برازنده به این نامِ غدیری
به گوشِ جانِ تو صوتِ جلی است
صدای دستِ بیعت با علی است
پسندیده تر از نامِ علی (ع) کیست
بگو شیرین تر از جامِ علی چیست
هر آن دل که در آن حبِّ علی نیست
در آن نورِ حقیقت منجلی نیست
فلک سر خَم کند در محضرِ او
زمین و آسمان در لنگرِ او
علی "عدلِ مجسّم" نورِ دین است
نخستین حجتِ روی زمین است
درود حق بر این روحِ کرامت
بشارت باد بر ما این قرابت
غدیرِ خم ندای بیعتِ عشق
وصالِ حق به رنگِ غایتِ عشق
زمین تا عرش بر لب بانگِ تکبیر
حدیثِ منزلت در اوجِ تفسیر
عبور از هر چه مرز خود پرستی
تولا بر امامِ مُلکِ هستی
ردای سبز شانِ قامتِ اوست
فراغت در پناهِ دولتِ اوست
گوارا باد این "اتمامِ نعمت"
به کامِ تشنه و جانِ شریعت
علی معنیِ روحِ آفرینش
علی عقل و کمال و نورِ بینش
شهادت می دهم اول خدا را
از آن پس نامِ احمد مصطفی را
شهادت می دهم در محضرِ حق
به آن محرابِ خون و فرقِ مُنشَق
اسدُالله ولیُّ الله یدُالله
که نامش هادیِ دلهای گمراه
علی ای مشعلِ خورشید تابان
علی ای انتخابِ حیِ سبحان
تویی عطرِ دل انگیزِ ولایت
که پیوندِ نبوت با امامت
دمِ عیسی تبرّک از حضورت
لبِ موسی حلاوت از طَهورت
تو عطری از بهارستانِ توحید
به بالا دستِ مَه در دستِ خورشید
تو عیدُاللهِ اکبر رویشِ عشق
فروغِ روشنای جوششِ عشق
معطر از درختِ پاکِ طوبی
در امواجِ فضائل همچو دریا
علی قرآن علی آیینه و آب
شهیدِ بندگی در خونِ محراب
نخواهم دینِ اسلامی که در آن
چو بی نامِ علی باشم مسلمان
نخواهم ماذنه صوتِ جلی را
اذانِ بی تولّای علی را
مبادا بی وَلا قرآن بخوانم
کلامِ وحی بی عرفان بخوانم
هر آن دل تا که کور و کر نباشد
به سینه دشمنِ حیدر نباشد
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
صد و ده بار نوشتم که علی جانِ من است
بخداییِ خدا ، ناطقِ قرآنِ من است
صد و ده بار به گردِ حرمت چرخ زدم
حرم و صحن و سرا،قبله ی جانانِ من است
صد و ده بار نوشتم که ولایِ علوی
باعثِ عزّتِ مطلق،سرو سامانِ من است
پدرم شاه نجف، خرجی ام از جیبِ علی
صاحبِ زندگی و سفره و هم نانِ من است
«چه غم از قبر و قیامت چه غم از روز جزا»
«دست گیرد ز گدا روز جزا شیر خدا»
صد و ده بار نوشتم که علی بی همتاست
صد و ده بار نوشتم که دلش چون دریاست
بعدِ پیغمبر اسلام،امیــرالامرا
وصیِ بر حق و بر کلِ خلایق مولاست
صد و ده بار نوشتم که دلم جایِ علیست
صاحبِ سیطره ی قلب فقط این آقاست
صد و ده بار نوشتم شرفش نا محدود
شوهرِ محترم امّ ابیها، زهراست
«صد و ده بار نوشتم که دلم دلبری است»
«عضو عضو بدنم شکرخدا حیدری است»
صد و ده بار سرودم که علی شهدِ عسل
خوشترین شعرِ خدایی ست به مصداقِ غزل
قرنها می گذرد ظاهراً از فیضِ حیات
کس ندیده ست چنانِ شیرِ خداوند بدل
بینِ ادیانِ الهی چقدر رخنه نمود
شده مشهور به هر ملّت و هر کوی و ملل
اسدالله ِ جهان بود پُر از بی باکی
شمّه ای از هنرش بدر و حنین ست و جمل
«صد و ده بار نوشتم که علی سرّ خداست»
«ذکرِ یا حیدر کرار خدایی که دواست»
صد و ده بار نوشتم که علی عشقٍ من است
در دهان نامِ خوشش ، نافه ی مشگ خُتن است
«هر چه گفتند و شنیدیم نمی از دریاست»
هرچه گفتیم و شنیدیم فقط در سخن است
قلمم مات شده، کاش رسد امدادی
شکرِ بسیار که عشقِ علوی در بدن است
بوتراب است و امام است به ارض و به سما
از لقب های گرامیش یکی بوالحسن است
«« صد و ده بار شدم واله وحیرانِ نجف»
« کاش زائر بشوم باز به ایوانِ نجف»
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق